خانه > خاک > Apr 2010 | |
Apr 2010یادداشتی درباره مجموعه داستان کوتاه دُزد نوشته شاهرخ تندرو صالح از تهران مخوفقاضی ربیحاوی: تندرو صالح در سطور اولیهی کتابش «دزد» از جزیرهای سخن میگوید که ظاهری زیبا و حتی فریبنده دارد، اما حالا نویسنده که خود یکی از آدمهای اعماق این جزیره است این پوسته را خواه یا ناخواه بالا میزند تا نشانم بدهد که چه میگذرد آن زیر، و ذره ذره درمییابم که اعماق این جزیرهی سرگردان شباهت بسیاری به پایتخت کشورم دارد متاسفانه، به تهران که زمانی شهری زیبا بود و لااقل سروسامانی داشت. گفت و گو با مهدی فلاحتی به مناسبت انتشار «آواره با ماه» سوگواری واقعیت جهان ماستمهدی فلاحتی: «شعار و طرح مسائل سیاسی در پوشش برخی نمادگراییها»، تنها در قالب شعر سپید نیست که اینجا و آنجا میبینیم؛ در قالب مثنوی و رباعی و حتا قصیده هم هست. به دلائل متعدد. یکی از این دلائل، نوعی بازگشت تاریخی در فرم کار برخی شاعران نیمایی به سنتهای گذشته است. یکی دیگر از این دلائل، حضور حکومتی در ایران است که سه دهه کوشیده است جامعه را به سمت فرهنگ برآمده از ایدئولوژی خود، سوق دهد. ویژهی شعر و شعرخوانی مهدی فلاحتی «آواره با ماه»حسین نوشآذر: «آواره با ماه» نوشتهی مهدی فلاحتی، کتابی است صمیمی. زبانش سرشار از تصاویر زیباست و به خوبی میتواند با خواننده ارتباط بگیرد. نه اینکه عامهپسند باشد. برعکس نخبه است، اما نخبگیاش را به رخ نمیکشد. معلوم است که اشعار این کتاب آرام و متنین سروده شده. اگر بخواهیم با زبان شاعر سخن بگوییم: اشعار «آواره با ماه»، «یادگار دورهی دلبستن و دلواپسیهای نیاکانند». برنامهی رادیویی امروز دفتر خاک به مهدی فلاحتی و شعرخوانی او اختصاص دارد. وضعیت ادبیات داستانی در آلمان دمکراسی به ادبیـات نیازمند استکارل رودولف کورته، محمد ربوبی: ادبیات میتواند به سرعت پیر شود و درعین حال روشنبین بماند. ازاینروی، کاربُرد درست و به جای ادبیات گاهی از داوریهای نادرست و وقایع غافلگیرکننده جلوگیری میکند. نویسندگان به مثابهی پاسداران ناظر بر روح زمان، با آثارشان پیشروان تفاهم نوین اجتماعی محسوب میشوند و ادبیات میتواند با هدف مشخصی به کارگرفته شود، اما حتماٌ نباید چنین باشد. ادبیات پیوسته تمایل دارد توجه را از «ما» به «من» معطوف کند. در گفت و گو با فاطمه اختصاری و دو غزل از غزلیات او روابط انسانها و علتها و معلولها«غزل پست مدرن را انتخاب کردهام که به جز استقبال جامعه، ریشه در وانمود وضعیت جامعه در قالب و محتوای شعر دارد. وقتی زن روشنفکر جامعه در جامعهای توتالیتر و بسته به سر میبرد اما تفکرش علیه این وضعیت حاکم حرکت می کند، وقتی ابزارهای مدرن جامعه را فراگرفتهاند اما هنرمند، مدرنیسم را در ذهن و هنرش پشت سر میگذارد. این وضعیت در قالبهای محدود کلاسیک با محتوایی اعتراضی و ساختارشکن و هنجارگریز میگنجد.» اینها سخنان «فاطمه اختصاری»، شاعر است که این برنامه دفتر خاک به او پرداخته است. دومین داستان از مجموعه داستانهای اروتیک مردی در خانهترجمهی میترا داودی: «اولا هان»، نویسنده و شاعر آلمانی، در سال ۲۰۰۱ میلادی دومین رمانش را با نام «کلامِ پنهان» منتشر کرد. خانم هان در رمانهایش به زندگی اجتماعی و خانوادگی آلمانیهای کاتولیک بعد از جنگ جهانی دوم میپردازد و سلطهی مذهب و اخلاق را در زندگی آنها نشان میدهد و پیامدهای آن را به طرز روشنگرانهای برملا میکند. داستانی که میخوانید، پارهای از نخستین رمان این نویسنده، «مردی در خانه» است که در سال ۱۹۹۹ انتشار یافت. نامهنگاریهای هدایت در سالگرد خودکشی او یک کارتن بنددار عنابیحسین نوشآذر: صادق هدایت، ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ در پاریس خودکشی کرد. چند ساعت پس از این واقعه در گوشهی دیگری از این شهر دوست صمیمی او، حسن شهید نورائی در اثر ابتلاء به یک بیماری لاعلاج درگذشت. هدایت و شهید نورائی به مدت پنج سال با هم نامهنگاری داشتند. این نامهها ۱۰ سال پیش به کوشش ناصر پاکدامن در کتابی با عنوان «صادق هدایت، هشتاد و دو نامه به حسن شهید نورائی» منتشر شد. برنامهی امروز رادیویی دفتر خاک به این موضوع اختصاص دارد. مثل رگهايی رنگارنگ روی تنِ زمينخيابان خلوت بود. پياده تا حرم آمدم. نشستم توی ايوان آينه. خورشيد توی آينههای ايوان تيغ میکشيد. آفتاب فقط در آسمان نبود؛ از قعر زمين هم نعره میکشيد. خودم را جابهجا کردم. میخواهيد برويم قدمي بزنيم؟ از خيابان آمستردام رفتيم خيابان لندن، به طرف ميدان اروپا. ژنوويو ساکت بود. بيشترين کار امشباش همين سکوت بود. نور نئونها روی درختان میافتاد و سايهی شاخهی آنها را روی پيادهرو نقاشی میکرد؛ مثل رگهايی رنگارنگ روی تنِ زمين. سلوکی انسانی به سوی آزادیمهدی خلجی در گفتوگو با دفتر «خاک»: اخلاق سنتی و ایدئولوژيک، واضع خوب و بد، برای تناند به شکلی که به کار بسط قدرت خدایان بیاید. این نوع اخلاق، انسان را خوار میکند و میپسندد، گرچه به ظاهر «تاج کرمنا» بر سر او میگذارد. نخستین کار خدایان تزریق و تلقین گناه است. گناه روی دیگر سکهی ترس است. برای خداباوری باید ترسید چه از جنس ترس غزالی چه از نوع ترس مولوی. آن موجود عظیم و حجیم بیحشمت و خشیت با آدمی رابطه برقرار نمیکند. معرفی غزلیات فاطمه اختصاری و شعرخوانی او در برنامهی رادیویی خاک خزه، گوش ماهی و تشتکاشعار خانم فاطمه اختصاری در زندگی روزانه هزاران زن شهرنشین ایرانی جریان دارد که در فاصلهی بین عادتهای ماهانه با همسرانشان به بستر میروند، زندگی را با پخت و پز و شستوشو میگذرانند و در خفا آرزو دارند که روزی مردی به آنها ابراز عشق کند و چه بسا پنهانی بوسهای از گوشهی لبشان بردارد. نهایت آرزوی آنها رفتن به شهربازیها و خوردن چیزبرگر در میدان امام حسین است و با این حال گاهی همین آرزوهای ساده هم برآورده نمیشود. نگاهی به شعرهای مهرنش قربانعلی در برابر دستهای جاودانگیسهراب رحیمی این بار دفتری از اشعار مهرنوش قربانعلی را نقد میکند. این دفتر «به وقت البرز» نام دارد و نشر آهنگ دیگر آن را منتشر کرده است. شاعر در این دفتر از اسطورهای ایرانی و تاریخ تأثیر پذیرفته. در پارهای از اینگونه اشعار که رنگ تاریخ و اسطوره دارد، مثل این است که شاعر «گوش به زنگ خدای باران، خسته از بیهودگی اقیانوس، در انتظار روزیست که یشتها سرود باران بخوانند.» نقد سهراب رحیمی را در دفتر «خاک» میخوانیم. فراز مسند خورشیدنسیم خاکسار در گفت و گو با دفتر «خاک» گفت: در «فراز مسند خورشید» می خواستم یک طرح دیگر بزنم. و این عمدی هم نبود. در تجربه ای که داشتم از همین آدمهائی که بیشتر داستانهایم از زندگی آنها الهام گرفته شده، بیشتر وقتها برمیخوردم به جنبههای نیک و سالم و نیز کودکانهی وجودشان و توی فکر فرومیرفتم. نمیتوانستم این جنبههای آشکار در وجود آنها و نیز شادی و سرخوشیام را از دیدن آن حاشا کنم. تلاش انسان تبعیدی برای ساختن دنیایی ساده و آرامموضوع اصلی «فراز مسند خورشید»، تازهترین رمان نسیم خاکسار، نویسندهی تبعیدی و یکی از کوشندگان آزادی بیان در ایران که توسط چشمانداز در پاریس منتشر شده، «خودیابی» یک ذهنیت ترسخورده و آزار دیدهی تبعیدی است. ماجرای اصلی کتاب هم پرداختن به چند و چون این خودیابی و موانعی است که در این راه ناهموار وجود دارد. دربارهی این رمان، دفتر «خاک» با آقای نسیم خاکسار گفتوگو کرده است. شرکت سهامی ادبیات داستانی و آقای مدیر عاملحسین نوشآذر: چندی است که به پیشنهاد آقای محمود احمدینژاد، وزارت ارشاد بنیادی تأسیس کرده به نام «بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان» با این هدف که استعدادهای ناشناخته در شهرستانها را که از امکانات تهران برخوردار نیستند، کشف و از آنها حمایت کنند. مدیر عامل این بنیاد شخصی است به نام محمود سالاری. این شخص که خود را نویسنده و منتقد میخواند، تا آنجا که ما تحقیق کردیم کتابی ندارد و مقالهای هم از او منتشر نشده است. گفتوگو با سعید سبزیان، مترجم و نظریهپرداز دربارهی ترجمهی ادبی زیستن با استعارههاسعید سبزیان، مترجم و منتقد ادبی و کارشناس ارشد ادبیات انگلیسی است. از آقای سبزیان کتابهای بسیاری از جمله فرهنگ نظریهی نقد ادبی، فرهنگ توصیف اصطلاحات ادبی، و درسنامهی نظریهی ادبی منتشر شده است. به تازگی هم مجوز رمان «دلقک و هیاهو» نوشتهی پیتر اکروید به ترجمهی انسیه لرستانی و سعید سبزیان صادر شده و قرار است که نشر افرا آن را منتشر کند. به این مناسبت دفتر خاک با آقای سبزیان گفتوگو کرده است. از مجموعه داستان: «پرترهی مرد ناتمام»، نشر چشمه، تهران، تابستان ۱۳۸۸ یک دقیقه روی سفیدیِ سردِ دوکیشکلدریچهی دیوارِ بین حمام و توالت نها روزنهای بود که آنها، این سالهای آخر، به کمکش میتوانستند حرف بزنند. مهرداد که عادتش بود. زنش هم به بهانهای میچپید توی توالت ایرانی تا چند جملهای با هم حرف بزنند. نه اینکه مشکلی با هم داشته باشند که نتوانند حرف بزنند؛ هرگز دعوایی با هم نداشتند، تصمیمگیریها هم هر قدر که سخت بود، طی چند دقیقه سکوت یا گاهی با گفتن کلماتی بریده بریده، به نتیجه میرسید... |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|