Oct 2006


اندیشه انتقادی، برنامه ۲۳
واقعیت و عقلانیت فرافرهنگی

فرهنگ متجلی است در زبان و در دیگر شیوه‌های بیان، مثلا در حرکتهای دست و صورت و بدن، در موسیقی و نقاشی و معماری، در نمادهای مختلفِ پیکریافته در چیزها و در مراسم دسته‌جمعی. بر این قرار هر فرهنگی را می‌توان یک بازی زبانی دانست.



اندیشه انتقادی، برنامه ۲۲
قاعده و استثنا

دیکتاتوری‌ها علاقه‌ی خاصی به لباس متحدالشکل دارند؛ دوست دارند همه یکسان رفتار کنند؛ دوست دارند رفتار همگان حساب‌شده، محاسبه‌شدنی، مطابق با انتظار مقامات و به دور از هر انحرافِ خلاف انتظاری باشد. علاقه‌ای خاصی هم به رژه رفتنِ سربازان خویش دارند، از جمله به این دلیل که در رژه همه هماهنگ حرکت می‌کنند؛ همه‌ی قدمها حساب شده اند؛ کسی از صف خارج نمی‌شود؛ حتّا یک وجب پس و پیش شدن توی چشم می‌زند و نگاهها را به سوی فرد منحرف برمی‌گرداند.



اندیشه انتقادی، برنامه ۲۱
یکپارچگی و استبداد

تا دو-سه دهه پیش زیر تأثیر قدرتمند مارکسیسم قطعیت‌باوری اقتصادی گرایشی چشمگیر در علوم انسانی بود. همه‌ی پدیده‌های اجتماعی و فرهنگی را به شیوه‌ی تولید و روابط اقتصادی برمی‌گرداندند. در دهه‌های اخیر نگاهها متوجه فرهنگ شده و این امر به جریان قطعیت‌باوری فرهنگی (cultural determinism) میدان داده است. قطعیت‌باوری فرهنگی دوباره پررونق شده است. می‌گوییم دوباره، زیرا قطعیت‌باوری فرهنگی جریانی است باسابقه، که بویژه در اوایل قرن بیستم به وفور نوشته تولید کرده و در سیاست تأثیر گذاشته است.



اندیشه انتقادی، برنامه ۲۰
قطعیت و نایکپارچگی

فرهنگها همچنان که و به دلیل آن که مرز و کانون مشخصی ندارند، یکپارچه نیز نیستند. می‌توان در درون آنها شکافهای کوچک و بزرگی دید. بافتِ فرهنگ بافتی موزايیکی است. از دور که به آن بنگریم، یکدست به نظر می‌آید، اما چون به آن نزدیک شویم، آن را آمیزه‌ای از عنصرهای مختلف می‌بینیم و هر چه در آن باریکتر بنگریم، بیشتر به نایکدستی آن پی می‌بریم. نایکدست‌اند، حتّا آن جامعه‌هایی که همه در آن به یک زبان سخن می‌گویند. همزبانی و همکیشی به معنای آشنایی و دوستی نیست.
ای بسا هندو و تُرکِ همزبان
ای بسا دو ترک چون بیگانگان



اندیشه انتقادی، برنامه ۱۹
داخل و خارج

هیچ فرهنگی نه مرز مشخصی دارد نه کانون مشخصی. متعین شدن فرهنگ به‌عنوانِ فرهنگی خاص پدیده‌ای ویژه‌ی عصر جدید است. حرکت به سمت تعین‌بخشیِ قاطع به خود، در زیر پوشش فرهنگ ملی صورت می‌گیرد. این حرکت با گرایش دیگری در عصر جدید در ستیز قرار می‌گیرد که روند جهانی شدن است. هویت‌جوییِ خودمحورانه، محلی‌گرایی است. محلی‌گرایی در برابر جهانی‌گردی در نهایت نقشی می‌یابد در حد مرزکشی‌های موضعی متغیر.



اندیشه انتقادی، برنامه ۱۸
مقایسه و انتقاد

فرهنگ به‌عنوانِ فرهنگی خاص متعین نیست، یعنی مرزهای کاملا روشنی ندارد. فرهنگ در مقایسه متعین می‌شود و به صورت فرهنگ خاص درمی‌آید. تو بیگانه را تعریف می‌کنی و بیگانه تو را تعریف می‌کند. با این کار بیگانه آن می‌شود که هست و تو آن می‌شوی که هستی.



اندیشه انتقادی، برنامه ۱۷
تعین‌ناپذیری فرهنگ

از هیچ فرهنگی نمی‌توان تصویری جامع داشت، زیرا تصویر جامع جمع تصویرهای نقش‌بسته در ذهن آحاد آن جمعیتی است که در آن زیسته یا به نوعی با آن برخورد داشته‌اند.



اندیشه انتقادی، برنامه ۱۶
مرکز و حاشیه‌ی فرهنگ

محمدرضا نیکفر، در این مبحث از اندیشه انتقادی، از فرهنگ می گوید و اینکه آیا می توان مرکز و حاشیه‌ی فرهنگ را با قطعیت مشخص کرد؟