تاریخ انتشار: ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
ایران از نگاه یک هلندی:

کشورتان شگفت‌انگیز است

سارا محمدی

این گفت‌وگو را از اینجا بشنوید.

چند هفته پیش کتابی در مورد ایران از یک نویسنده هلندی به چاپ رسید به نام "ایران کشوری پر از شگفتی" ( Iran land vol verrassingen). این کتاب در واقع تجربیات شخصی نویسنده کتاب خانم "نیکول کریستانس" (Nicole Kristiaans) در مورد جامعه و فرهنگ ایران است.

او دلیل نوشتن کتاب را اینگونه توضیح می‌دهد: "من می‌خواستم به مردم نشان بدهم که ایران یک کشور پر از شگفتی است و در ایران خیلی چیزهای جالبی است که مردم عادی (مردم هلند) هیچ چیز از آنها نمی‌دانند. آنها باید در یک کشور زندگی کنند تا آن را بشناسند. من نوشتن کتاب را در ایران شروع کردم چراکه خیلی از مردم از من می‌پرسیدند: ایران را دوست داری یا هلند را؟ و من می‌گفتم ایران را و آنها تعجب می‌کردند که چرا من ایران را بیشتر دوست دارم در حالی‌که اروپا آزاد هست و رفاه بیشتری دارد! همه فکر می‌کنند اروپا برتری دارد اما ایران خیلی بهتر است. ایران خیلی کشور زیبایی‌است. در هر کشور چیزهای خوب و بد وجود دارد."

این کتاب در واقع یک خاطره‌نویسی است از سالهایی که نویسنده آن در ایران زندگی کرده است.

اصلا چی شد که بافرهنگ ایرانی آشنا شدی؟
«به خاطر شوهرم. من قبل از آشنایی با شوهرم فقط در اخبار از ایران چیزی می‌شنیدم و همیشه اخبار منفی بود. نقل جنگ بود، زنان که حقوقی ندارند و ... »

نویسنده در این کتاب تلاش کرده است زندگی مردم عادی را به تصویر بکشد. ولی تلاش او محدود شده است به نوشتن خاطرات شخصی او در برخورد با خانواده شوهرش که به گفته خودش یک خانواده نسبتا مرفه و غیر مذهبی، شیرازی هستند. او در این کتاب از تاریخ سه هزار ساله ایران می‌گوید و فرهنگ غنی، باستانی و مذهبی ایران زمین. از عادات و آداب و رسوم ایرانی می‌نویسد و نوع برخورد مردم با مسائل مختلف زندگی.

چه چیز فرهنگ ایرانی برایت از همه جالب‌تر است؟
«زندگی که مردم ایرانی با هم دارند. با خانواده خودشان خیلی نزدیک هستند. هر روز به‌هم زنگ می‌زنند. شام می‌روند خانه خواهرشان، برادرشان، مامانشان! این خیلی باصفاست. ولی در هلند اگر بخواهی بروی خانه مادرت باید از یک هفته قبل زنگ بزنی و بپرسی که آیا او می‌تواند یا نه! همه دور هم هستند. همه با هم از کوچکی بزرگ می‌شوند.»

نظرش را در مورد تعارف ایرانی می پرسم؟ می‌گوید:
«تعارف ایرانی به نظر من یک خرده سخت است! به نظر من تعارف یک راه خیلی قشنگ است که با یک نفر صحبت کنی. شوهرم همیشه می‌گوید: حتی اگر می‌خواهی به کسی فحش بدهی می‌توانی این را به وسیله تعارف بپیچانی مثل یک کادو! و اینجوری کسی ناراحت نمی‌شود.

در هلند وقتی به کسی شرینی تعارف می‌کنی می‌گویی: بفرمایید، کسی که بخواهد یا نخواهد می‌گوید بله یا نه! تمام می‌شود، ولی در ایران باید بگی: بفرمائید! بفرمائید! خواهش می‌کنم، بفرمائید! ولی اگر کسی نداند...»

او در کتابش می‌نویسد ایرانی‌ها فقط در یک مورد تعارف نمی‌کنند آن هم رانندگی است.

من بهترین مسلمان هستم

در بخش دیگری از کتاب، نیکول کریستیانس از تاریخ اسلام می‌نویسد. در واقع از اسلامی که او شناخته است و تاثیر آن در زندگیش. نیکول کریستیانس متولد هلند، در خانواده‌ای هلندی– آلمانی و کاملا غیرمذهبی بزرگ شده است و تنها چیزی که از مذهب از دوران کودکی به یاد دارد داستانهایی از انجیل است که در مدرسه برایشان تعریف می‌کردند. او بعد از آشنایی با همسرش مسلمان می‌شود.

چی شد که مسلمان شدی؟
«به خاطر اینکه من دینی نداشتم و زندگی برایم خیلی سخت بود. خیلی سوال داشتم ولی جوابی برایشان نداشتم. مثلا آیا خدا هست؟ خدا چه جوریه؟ در هلند در مورد مسیح گفته می‌شود که مسیح پسر خداست و این برای من عجیب بود. در هلند در مورد دین خیلی کم گفته می‌شود فقط در مدرسه چند تا داستان نقل می‌شود. از زمانی که با شوهرم آشنا شدم وقتی که سوالی داشتم او جوابی از قرآن برایم می‌آورد. برای همه چیز یک جوابی در قرآن وجود دارد. من هم دیدم که چقدر خوب! انگار که من تمام زندگیم به دنبال این دین بوده‌ام ولی نمی‌دانستم که در این دین همه چیز کامل بود. بعد گفتم من می‌خواهم مسلمان بشوم.»

او مسلمان شدن را تغییر بزرگی در زندگیش می‌داند و معتقد است که نگاهش به زندگی تغییر کرده است. او از آرامشی که بعد از هر نماز خواندن یا دعا کردن پیدا می‌کند می‌نویسد. از روزهایی که در شاه‌چراغ شیراز به نیایش می‌پرداخته است.

آیا خود را یک مسلمان واقعی می‌دانی؟
«اگر منظورت این است که با روسری در هلند بیرون می‌روم! نه! ولی من سعی می‌کنم به مردم کمک کنم. اگر بفهمم کسی مشکلی دارد به او کمک می‌کنم. با حرف یا با پول. اگر نقل این چیزهاست. بله من بهترین مسلمان هستم. همیشه فکر مردم هستم. هر روز فکر می‌کنم این خانم کمک می‌خواهد، آن خانم کمک می‌خواهد.»

نیکول کریستانس در کتابش از شخصی به نام حاجیه خانم می‌نویسد که دستش شفا می‌دهد.
«این حاجیه خانم مثل یک فرشته است اینقدر او زن خوب و مهربان و... (گریه‌ام می‌گیرد! دلم برایش تنگ شده!) ولی این خانم اینقدر خوب و مهرمان و قلبش پاک است. اگر خانمی نمی‌تواند حامله بشود می‌رود پیش حاجیه خانم! یک پسر هم بود که نمی‌توانست راه برود، بعد حاجیه خانم رفت خانه‌اش و پسر بعدش توانست راه برود.»

نیکول کریستانس، بتی محمودی

نیکول کریستانس در بخشهای آخری کتابش به بررسی کتاب "بدون دخترم هرگز" از بتی محمودی می‌پردازد. او تعریف می‌کند که وقتی برای اولین بار این کتاب را خواندم خیلی عصبانی شدم که چرا بتی محمودی چهره‌ای کاملا بد و غیر واقعی از جامعه و فرهنگ ایران به تصویر می‌کشد.او بتی را محکوم می‌کند که از فرهنگ ایرانی هیچ نمی دانسته است و زندگی خودش را با او مقایسه می‌کند.

آیا این مقایسه درست است؟
«به نظر من زندگی من و زندگی او با هم فرق می‌کند ولی این نکته‌ای که بتی محمودی برای خودش مشکل درست کرده است، این است که او اصلا نمی‌خواسته چیزی از فرهنگ ایرانی یاد بگیرد. به نظر من کسی که همسر ایرانی، چینی یا از هر جای دیگری دارد باید زبانش را یاد بگیرد باید فرهنگ او را یاد بگیرد. نمی‌شود که زن و مردی از دو کشور مختلف درباره موضوعات فرهنگی با هم حرف نزنند.

بتی محمودی اصلا زبان فارسی بلد نبود و از دین اسلام خوشش نمی‌آمد و نمی‌خواست برای آشنایی با خانواده همسرش به ایران برود.»

شاید شوهرش هم کمکش نکرده که بتی فرهنگ ایرانی را بشناسد؟
«اگر هم شوهرش هیچ در مورد ایران نگفته او خودش باید به دنبال همه چیز می‌رفت.خیلی کتاب در نقل ایران و مردم ایران هست. اگر خودش واقعا می‌خواست بفهمد، این کتابها هم بودند. یا می‌توانست از شوهرش چند تا سوال کند. ولی او اینقدر کشور آمریکا را دوست داشت که دیگر جایی نبود برای کشوری دیگر! این مشکل او بود.»

نیکول کریستانس از ایران تصویر کشوری بسیار زیبا و دوست داشتنی و در واقع ایده‌آل برای زندگی نشان می‌دهد. کتابی که شاید برای هلندی‌هایی که اطلاعات بسیار کمی از ایران دارند و می‌خواهند برای شناخت بیشتر کتابی بخوانند، کتاب مفیدی باشد. در آخر وقتی از او می‌پرسم چرا از ایران بازگشتند، می‌گوید: "به خاطر شوهرم! هنوز هم نمی‌دانم چرا از ایران آمدیم!"


Share/Save/Bookmark

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)