تاریخ انتشار: ۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

فراز مسند خورشید

سارا محمدی

برنامه را از «اينجا» بشنويد.

تقریباً هر چند ماه یک بار در یکی از شهرهای هلند برنامه‌ای برای معرفی کتاب‌های جدید نویسندگان و شاعران ایرانی ساکن هلند برگزار می‌شود. روز یکشنبه 20 مه، 30 اردیبهشت، در شهر اوترخت کتاب "فراز مسند خورشید" تازه‌ترين کتاب نسیم خاکسار در جلسه‌ای کوچک معرفی شد. رمان پيشين نسیم خاکسار به نام "بادنماها و شلاق‌ها" ده سال پیش منتشر شد. در این مدت نسیم خاکسار چندین کتاب از هلندی ترجمه کرده است از جمله خانه‌ای خالی از مارخا مینکو.

نسیم خاکسار در مراسم معرفی کتاب "فراز مسند خورشید" از داستان کتاب می‌گوید: «سرگذشت یک آدم است که راوی این داستان است. اسمش سلیم است و در اوترخت (هلند) زندگی می‌کند. با سابقه‌ی سیاسی، زندان‌کشیده در دوران شاه و در دوران جمهوری اسلامی. یک روز به تصادف شکنجه‌گر خودش را در اوترخت می‌بیند. این آغاز داستان است. از اینجا این فکر شروع می‌شود که او را ملاقات کند و با او حرف بزند. زمانی که من برایش انتخاب کردم، درست زمانی است که در سال‌های قبل از 1998 قتل‌های زنجیره‌ای در ایران صورت می‌گیرد. با قتل نویسندگانی مثل محمد مختاری، پوینده و همین‌طور ادامه پیدا کرد و قبلش هم بود، احمد میرعلائی، دکتر افضلی. اما در خارج هم این قتل‌ها صورت می‌گرفت. یک سری توطئه‌هایی انجام می‌گرفت. این‌ها هم بستر زمانی این رمان هستند.»

زبان داستان بسیار واضح و شفاف است و ماجراهای نقل‌شده بسیار عینی و زنده هستند. علاوه بر آن زبان این رمان بسیار صریح است: «اگر روای داستان می‌خواهد از اعضای بدن خودش یا دیگری حرف بزند خیلی واضح و صریح است.» نسیم خاکسار دلیل انتخاب این نوع زبان را این‌گونه شرح می‌دهد: «این نوع نگاه هم فرهنگ ما هم زبان ما را پاکیزه می‌کند. به خصوص از ریا و دروغ. جمالزاده جمله‌ای دارد که می‌گوید: جوهر استبداد سیاست ایرانی در ماده ادبیات ما هم وجود دارد. این استبداد باعث می‌شود که ما جرأت نکنیم پایمان را از سنت‌هایی که به ما تحمیل می‌شود بیرون بگذاریم.»

در بخش دوم مراسم نسیم خاکسار قسمت‌هایی از بخش اول رمانش را خواند: «این دنیای گه به هیچ نمی‌ارزد. حتی به فکر کردن درباره‌ی آن. هیچش به روان نیست و اصلاً ارزش ندارد یک ذره وقت و نیرو برای توضیح آن بگذاری. همین طور کتره‌ای قبولش کن و برای کارهایش تخمت را حواله‌اش کن.
می‌دانم حالا با این حرف‌ها تمام پوچ‌گرایان و الکی‌خوشان برایم کف می‌زنند. بزنند. وقتی پایان یک سخرانی دروغ می‌تواند کف زدن دروغین حضار باشد. آن هم برابر چشمان میلیون‌ها آدم که از تلویزیون دارند جلسه را دنبال می‌کنند. منتسب کردن من به این یا آن دسته چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ ما غرق در حیرتیم. یک حیرت خودساخته، گیج. بازی را هم باخته‌ایم از اول. یعنی از اصل باخته بودیم. به کی؟ نمی‌دانم! به خدا؟ به مذهب؟ به سیاست؟به ایمان؟ به عقل؟ به همین آدم‌های دور و برمان.»

این مراسم با بحث و گفت‌وگو در مورد این رمان و ادبیات ایران ادامه پیدا کرد.

Share/Save/Bookmark

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)