خانه > پرسه در متن | |
پرسه در متنکافکا و جایزهی ادبی ِ فونتانهناصر غیاثی: به فرانتس کافکا تنها یکبار جایزهی ادبی تعلق گرفت: جایزهی فونتانه، در سال ۱۹۱۵و توسط «کانون حمایت از نویسندگان آلمانی». راینا شتاخ، در جلد دوم زندگینامهی کافکا و یوآخیم اونزلد در کتابی دیگر مفصل به چند و چون این جایزه و اهدای آن به کافکا پرداختهاند. برای خوانندگان وبسایت رادیو زمانه گزارش کوتاهی از پژوهشهای این دو پژوهشگر آلمانی تهیه کردهام که اکنون میخوانید. بخش دوم و پایانی جستار «رمان، آخرین مرحلهی ادبیات است»، پژوهشی پیرامون رماننویسی در غرب در بستر تحول رسانهها رمان آخرین مرحلهی ادبیات استمحمد ربوبی: در رمان، احساسات شایع و رایج پیروز میشود: هر کسی میتواند عشق بورزد وهمه میخواهند خوشبخت شوند. در ادبیات کلاسیکِ یونان و رم حماسهها و درامهای عاشقانه وجود نداشت، اما در رمان اواخر عهد عتیق، عشق پایدار عاشق و معشوق در برابر پیشامدهای بد و اتفاقات ناگوار موضوع اصلی این رمانها شد. این متافیزیک عشق، بیشتر خواب و خیالات بود و کمتر با زندگی ملموس و تجربی آدمهای واقعی سر و کار داشت. در جامعهی مدرن بیمذهب و بیوطن، مهمترین هدف وغایت زندگی عشق و خوشبختی است که اهدافِ ملموس و تجربیاند، نه هدفهای غیر ملموس. بخش نخست جستار «رمان، آخرین مرحلهی ادبیات است»، پژوهشی پیرامون رماننویسی در غرب در بستر تحول رسانهها رمان بهعنوان سرگرمی اقشار فرودستمحمد ربوبی: از سال ۱۹۶۸ به بعد ذوق و سلیقهها در غرب دمکراتیزه شد. نظریهپردازان ادبیات در نظریههای جدیدِ خود در مورد داستاننویسی به رمان بهعنوان یک مُدل ادبی پرداختند. مناظراتِ تلویزیونی در مورد رمانها یکی از مشخصاتِ تلفیق تلویزیون، رمان و سلیقهی عموم است. اکنون، رمان در انظار عموم نمایندهی تمامعیار ادبیات معاصر و تنها نوع مسلط آن معرفی میشود. آن نگرانیها و بدگمانی در مورد اینکه خواندن رمان به فرزانگی، به اصول اخلاقی و به احساس هنری شهروندان آسیب میرساند، برطرف شده است. نگاهی به زندگی و شعر بیژن الهی انزوای بیحاصلداریوش معمار: بیژن الهی ۳۵ سال از سالهای پایانی زندگیاش را خانهی شخصیاش در تهران به انزوا سپری کرد. این سالها همزمان با اوجگیری مبارزات مردم در سالهای دههی ۵۰، جنگ هشت ساله و نهضت اصلاحات و بسیاری دیگر از بحرانها و دگرگونیهای اجتماعی در ایران بود. پس از درگذشت بیژن الهی، عدهای انزوای او را نشاندهندهی نبوغ و تمایزش از دیگران دانستند. در این مقاله به چگونگی شکلگیری دنیای شاعرانهی بیژن الهی و ویژگیهای آن میپردازم. هنر، سکس و ضرورت یک احساس حقیقیم.امشاسبند: مجتهدان حق دارند دربارهی نحوهی مدیریت بر سکس و روابط زناشویی نظر بدهند و اگر اعتقاد دارند که سکس وجه مهمی در زندگی انسان است و غفلت از شیوهی درست روابط انسانها می تواند به فروپاشی زندگی بینجامد، وزارت ارشاد چگونه میتواند سکس را از عرصهی زندگی حذف کند؟ شاید آنها نمیدانند که تصاویر سکسی در هنر و ادبیات ابزار بلاغی برای اظهار نظر دربارهی روابط انسانهاست. گفتههای پتر هاندکه، نویسنده و نمایشنامهنویس آلمانی دربارهی زندگی و نویسندگی از منظر قورباغهناصر غیاثی: هفتهنامهی دی تسایت آلمان در ضمیمهی ادبی ِ نوامبر امسال گفتوگوی طولانی ِاولریش گراینر با پتر هاندکه نویسنده و نمایشنامهنویس ِ نامدار اتریشی را به چاپ رسانده است. فرازهایی از این گفتوگو را برای خوانندگان تارنمای رادیو زمانه دستچین کردهام. هاندکه در جایی از این گفتو گو درباره مادام بواری میگوید: فلوبر فقط لرزش تن زن را توصیف میکند. گمان میکنم آنقدر از زن میترسید که ناچار شد مادم بوآری را بنویسد، اما به گونهای که انگار در ستارهی دیگری نشسته است. خوانشی از دو شعر «باید پناه بگیرم» و «آخرین خطابه» از حافظ موسوی، در دوازدهمین سالگرد قتل مختاری و پوینده جای طناب روی گردن ما تا ابد نمیماندعلی صیامی: آیا مرگ قاطعترین، واقعیترین و تنها پدیدهی مطلقِ زیستِ انسانی نیست؟ پدیدهای که انسان در مقابل رخداد آن عاجز از هرگونه پیروزیست و باید به آن تسلیم شود؟ آیا همین رخدادِ مرگ و مطلقیتش نیست که به زیستنِ با عزت، با تمام بالا پائینهایش، زیبایی میبخشد؟ در دوازدهمین سالگرد قتلهای زنجیرهای خوانشی دارم از «باید پناه بگیریم» نوشتهی حافظ موسوی. طرح چند نکته و ديدگاه دربارهی تحولات شعری دههی هشتاد جدالهای پوشالی و انتقادهای بیمايه پيرامون شعرکیان راد: در جدلها و دعواهای قلمی میخواهیم منطق خود را به دیگران به قبولانیم اما در بحثی که تار و پود و کیفیت دارد، هرکسی حرف و نظر خود را عرضه میکند و دریچهی نقادی از زاویهی تنگ به رخ كشیدن عیار خود و جلوه دادن اعتبار آن برای بیاعتبار کردن دیگری بر نمیآید، بلکه ناشی از کمال دانش غریزی، دانش تجربی و دانش تحصیلی فرد است. برای زندگیهای بیژن الهیپرهام شهرجردی: بیژن الهی هم در این زبان، در این زمان، جای خودش نبود. کسی جایش را گرفته بود؟ یا خودش چشم به دیگر جایی – هیچ جایی – بسته بود؟ دورانِ قهقرا از اینجاهاست که آغاز میشود: وقتی خودت دنبالِ جایت نباشی، جای خالیات، خالی نمیماند. کسی به فکرِ کارِ تو نیست. کسی به فکر جای تو نیست. کسی جای تو نیست. تلنگری به نقد ادبیعلی صیامی: نویسنده را نمیتوان به چیزی«وادار» کرد. نویسندگی عینِ رهاییست. حتی رهایی از هر چیز و هر کس. از هر تئوری و قانون. نویسندهی خوب همیشه دستِکم یک گام از منتقد جلوتر است. این منتقد نیست که نویسنده را شگفتزده میکند، این نویسنده است که او را هاج و واج میکند. میپرسم: وقتی «نقد» ادبی داریم، میتوانیم «نسیه»ی ادبی هم داشته باشیم؟ تحلیلی بر شعر امروز، شاعر دیروز یك نسل آسیبدیدهآرش نصرتالهای: برای شعر نیاز به زبانی داریم كه از سرعت موضوعی مناسبی برخوردار باشد و بتواند با طی پروسهای به آنچه عالیترین شكل بیان است، دست یابد. فكر نمیكنم هرچه مینویسم، شعر من باشد، فكر میكنم بهترین چیزی كه میتوانم بنویسم، شعر من است. نخبهگرایی در شعر دههی هفتاد رابطهی شعر با مخاطب را مختل میکند. شعر امروز تاوان آن را پس میدهد. ادبیات شهری یا از شهر نوشتنایلیا فرنوش: پدید آمدن داستان شهری میتواند بهانهای برای پرداختن عمیقتر به مسائل شهری و شهرنشینی باشد. این نوع داستان میتواند به موضوعاتی از قبیل: روابط انسانی در کلان شهرها، شهرهای بزرگ، متوسط و کوچک، موضوعات زندگی شهری مثل ترافیک، آپارتماننشینی، دوری از طبیعت و…، گسترش بیرویهی شهرها، هنر در شهر (داستان با لوکیشن موزه، فرهنگسرا، سینما و…) و مسائلی از این دست بپردازد. عکسهایش را بخوانیدایرج قانونی به نقدی که بر یکی از ترجمههای او شده پاسخ میگوید. موضوع بر سر کتاب "کلبه هایدگر" اثر اَدَم شار (نشر ثالث، ۱۳۸۹) است. سهیلا میرشکاک در نشریه ویژهنامه الف خردنامه همشهری شماره ۵۷ ص ۷۴ و ۷۵ دست به نقد ترجمه این کتاب زده است. ایرج قانونی معتقد است که نقد و بررسی کتاب آدابی دارد که منتقد ترجمه او از آن بهره نبرده است. به مناسبت شصتمین سالگرد تولد شمس لنگرودی شرحی بر شگفتی شعر برای ستایش توداریوش معمار: این یادداشت مختصر نه نقدی بر آثار «شمس لنگرودی» است، نه نگاهی به عقاید وی و نه شرحی بر احوال او، بلكه پاسداشتی مختصر برای شاعریست كه در آستانهی ۶۰ سالگی بازتاب زندگیاش چیزی جز دوست داشتن، عشق و انسان نیست، شاعری كه با احساسی شوخ، عاطفه و طبعی ظریف و اخلاقی شرافتمندانه، همهی دوستان خود را شیفتهی روش گفتن و نوشتناش ساخته و در نهایت اشتیاقی درخشنده را در كورسوی حوالی او میتوان یافت. بهشت و جهنم جوایز ادبیفرهاد حیدری گوران: جوایز ادبی در وضعیت موجود تنها یک مأموریت دارند و آن این است که فضای ادبیات را تحت نظارت و کنترل خود درآورند و از آن بدتر در جایگاه فرهنگ معترض، کل تولید ادبی را در قالب رسمیت موجود بازتولید و نشاندار کنند. در این فرایند، ادبیاتی که رسماً شکل میگیرد، بهدلیل حاشیهی امن تولید و توزیع و تکثیر آن، وجه غالب مییابد و حتی میتواند کل گسترهی غیررسمی تولید ادبی را هم متأثر و خنثی کند. تاملی بر مراسم تشییع یک نویسندهفروغ ن. تمیمی: مراسم بزرگداشت و تشییع نویسندهی هلندی، هری مولیش به طور مستقیم از رادیو و تلویزیون سراسری هلند پخش شد؛ بزرگداشتی دیدنی و زیبا. ترکیبی از موسیقی کلاسیک، شعر، فیلم و سخنرانی دوستان و دختران نویسنده که در حضور جمعی از شخصیتهای سیاسی و ادبی این کشور انجام شد. او یکی از مفاخر ملی هلند بود. آثار او صدها هزار خواننده داشت و به سی زبان هم ترجمه شده بود. کلیمیان بهعنوان یک اقلیت مذهبی و رمان مقاومتویدا وفایی: رمان «زیر آفتاب خوشخیال عصر»، نوشتهی جیران گاهان، از اندک رمانهایی است که در ادبیات معاصر ایران پس از انقلاب به موضوع کلیمیان میپردازد. روز یکشنبه، ۱۶ آبان با حضور فرشته نوبخت، محمد عاملی، و سعید سبزیان دربارهی این رمان یک نشست ادبی برگزار شد. سعید سبزیان به موضوع ادبیات مقاومت پرداخت، محمد عاملی تعریفی از اقلیتها در یک جامعه بهدست داد و فرشته نوبخت به موضوع ادبیات و اسطوره اشاره کرد. داستان عاشقانهی «داغ ننگ»ونداد زمانی: فرهیختگان ایرانی از بدو تماس با جهان صنعتی شده، با فرخندگی و شتاب تمام به انتقال بهترین، جدیترین و انتزاعی ترین شاهکارهای موجود در غرب همت گماشتند ولی هیچگاه به طور پیگیر و آکادمیک به ادبیات سرگرم کننده، عاشقانه، ترسناک و پلیسی موسوم به ادبیات عامهپسند گوشه چشمی نیفکندند. به همین دلیل، شیوهی تبعیضگذارانه و بیحرمتکنندهای که در اطراف ادبیات عامیانه ایجاد شده بود باعث فرار نویسندگان خلاق و هوشمند کشور از این عرصه مهم گشت. پاسخ حسین ایمانیان به گفتههای امیر احمدی آریان در انتقاد از دو نوشتهی او در رادیو زمانه در پاسخ به گفتههای یک منتقدحسین ایمانیان: از ۱۲ کاندیدای نهایی جایزهی گلشیری ۹ کتاب از نشر چشمه است؛ غرق شدن در عددها، چیزی جز علتجوییهای وسواسی برای آفتاب نیست. حتی اگر در مورد یک جایزهی خاص حرف تو صحیح باشد، نمیشود انکار کرد که مجموع تأثیراتی که جایزهها، لااقل در فروش کتابهای بیمایه، بر جا گذاشتهاند، در نهایت به نفع همان بنگاه اقتصادیای است که نام بردهام. جمع و تفریقهای ریالی، اما، باشد برای آنهایی که «استدلال» میکنند و «اسناد حقوقی» در اختیار دارند و «عصبی» نیستند. تفاوتهای شعر دههی ۷۰ و ۸۰ از انکار دیگران تا کشف جهانی نوفرحناز عباسی: عدهای از شاعران دههی ۷۰ بر اساس تعاریف و تئوریهای از پیش آماده شعر نوشتند و عدهای هم از روی دست آنها همان شعرها را تکرار کردند، و این تکرارها عیان شد و کار به جایی رسید که گویی همهی اشعار را فارغ از امضاء زیرشان یک نفر سروده است. همازین رو باید گفت ساختار یکدست و کیفیتهای بیانی قابل پیشبینی و شبیه هم از مهمترین مشخصات شعر دههی ۷۰ است. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|