تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۸۸ • چاپ کنید    

مذهب و سکس

حسین نوش‌آذر

یازدهم بهمن ماهِ امسال پتر دارتمن، مدیر دبیرستان نخبگان وابسته به دیر ژوزئیت‌های مسیحی در آلمان اعتراف کرد که از سال ۱۹۸۱ میلادی تا امروز بیش از ۶۰۰ تن از شاگردان این دبیرستان توسط کشیش‌ها مورد سوءاستفاده‌ی جنسی قرار گرفته‌اند. آمار دقیقی از قربانیان در دست نیست.

Download it Here!

در این میان شاگردان سابق دبیرستان‌های دیگر این دیر، در اینترنت از سوءاستفاده‌های جنسی سخن می‌گویند.

وکیل قربانیان در آمریکا از دیر ژوزئیت‌ها شکایت کرده و در این میان بحث «مذهب و سکس» از نو در صفحات فرهنگی مطبوعات غرب درگرفته است. برنامه‌ی رادیویی این هفته‌ی خاک به «مذهب و سکس» اختصاص دارد.

کتابی که نفس نفس می‌زند

تنها رمانی که در ایران به موضوع «مذهب و سکس» می‌پردازد، «ناتنی» نوشته‌ی مهدی خلجی است که نشر گردون در بهار ۱۳۸۳ خورشیدی در آلمان آن را منتشر کرد. در این رمان مثل هر داستان خوب دیگری یک تضاد عمده به داستان جهت می‌دهد.

در «ناتنی» تنِ راوی داستان که فواد نام دارد و در حوزه‌ی علمیه قم تحصیل می‌کرده در کشش و کوششی ویرانگر با اعتقاد مذهبی قرار می‌گیرد. نکته‌ی شگفت‌انگیز در این کتاب حضور تن انسان با نَفَس‌ها، خواهش‌ها، پوست و سردردهای عصبی‌اش در داستان است.

خواننده وقتی این کتاب را تا آخر می‌‌خواند خیال می‌کند که کتاب نفس نفس می‌زند. دفتر «خاک» با آقای مهدی خلجی درباره‌ی این کتاب گفت و گو کرده که در فرصتی دیگر به زودی در سایت رادیو زمانه منتشر می‌شود. در این گفت و گو مهدی خلجی درباره‌ی رابطه‌ی اسلام و مسیحیت با تن انسان به ما می گوید:

«در اسلام خدا امری مجرد باقی می‌ماند و با جسمانیت بیگانه است. در مسیحیت، جسم از نوعی قداست برخوردار است که در اسلام نیست. [...] شاید در مقایسه با مسیحیت، اسلام دینی کاملاً اروتیک به نظر آيد؛ نه فقط تصویرهای فراوانی در قرآن از لذت‌های جسمانی، شهوت جنسی و خوراک و کامیابی‌های مربوط به حواس پنج‌گانه هست که تصویرهای عذاب هم کاملاً جسمانی ‌اند. دوزخ و بهشت قرآن، هر دو، بدون تن انسان معنا ندارند؛ [...] قرآن متنی اندام‌بنیاد است. شریعت هم جهازی اخلاقی- حقوقی است برای نظم دادن و قانون‌مند کردن بدن. شریعت سراسر معطوف به اندام انسان است.»

با وجود این سویه‌ی جسمانی در اسلام، در ادبیات داستانی ما که به یک مفهوم تاریخ غیررسمی و حافظه‌ی جمعی ما را می‌سازد کمتر نویسنده‌ای به موضوع «مذهب و سکس» پرداخته است. تا آنجا که ما تحقیق کردیم، فقط در رمان «شب هول»، هرمز شهدادی به سوءاستفاده‌ی جنسی در مکتب‌خانه‌های قدیم اشاراتی صریح دارد. به این جهت مهدی خلجی نخستین نویسنده‌ای است که داستان «ناتنی» را صرفاً بر اساس این موضوع نوشته و ازین نظر در تاریخ شاید از این داستان به عنوان آغازگر یک راه یاد کنند.

رابطه‌ی همجنس‌خواهانه‌ی یک کشیش و پسرک نوجوان

در مقابل در غرب نویسندگان بارها به موضوع «سکس و مذهب» پرداخته‌اند. اسکار وایلد در داستان «کشیش و شاگردش» به رابطه‌ی همجنس‌خواهانه‌ و عاشقانه‌ی یک کشیش و پسرک نوجوانی که در دبیرستانی در دیر درس می‌خواند می‌پردازد. اسکار وایلد که خود تمایلات همجنس‌گرایانه داشت، درین داستان از سوءاستفاده‌ی جنسی سخن نمی‌گوید، بلکه یک رابطه‌ی عاشقانه تمام عیار میان استاد و شاگرد نوجوانش را به نمایش می‌گذارد.


در یکی از صحنه‌های زیبای این داستان، شاگرد نوخواسته با پاهای لاغر و چهره‌ی استخوانی رنگ پریده و در حالی که فقط یک پیرهن خواب بلند که تا روی قوزک پاش می‌رسد به تن دارد، در شبی، پنهان از چشم دیگران پای پنجره‌ی استاد می‌آید. کشیش تنها در اتاقش نشسته و سر در کتاب دارد که متوجه شاگردش می‌شود. پای پنجره که می‌رود، پسرک با دیدن استادش از عشق از هوش می‌رود و چنین است که استاد از پنجره به باغ می‌رود، پسرک را روی دست بلند می‌کند، او را با خود به اتاقش می‌برد و سر او را در آغوش می‌گیرد. از آن پس هر شب به سودای دیدن این پسر نوجوان پای پنجره می‌ایستد. این آغاز یک رابطه‌ی عاشقانه میان یک کشیش و یک پسر نوجوان دبیرستانی است.

کالسکه ای نرم و روان

نویسنده‌ی ایتالیایی، لوئیجی مالربا در رمان زیبایی به نام «نقاب‌های برهنه» که مدتی جزو پرفروش‌ترین رمان‌های اروپا بود به موضوع «سکس و مذهب» می‌پردازد.

در صحنه‌ای ازین رمان یک طلبه‌ی مسیحی زنی فاحشه را به اتاق زیرشیروانی خودش می‌برد و با او همبستر می‌شود. این زن «مارگریتا» نام دارد، اما همه به او «مارگوتا» می‌گویند، چون «مارگوتا» با «میگنوتا» در معنای «فاحشه» هم‌قافیه است. وقتی فاحشه برهنه می‌شود، طلبه هم ردای سیاهش را از تن جدا می‌کند و روی یک نیمکت حصیری کنار لباس‌های زن می‌اندازد. از دیدن این لباس‌ها در کنار هم لرزه به اندام طلبه می‌افتد.

طلبه در کار آمیزش با زن کاملاً بی تجربه است. زن اما وانمود می‌کند که او را می‌پسندد و او را به شوق می‌آورد و با هم درمی‌آمیزند. در ادامه‌ی داستان می‌خوانیم:

«در پایان کار، مارگوتا که از زحمت عشق‌ورزی نفسش به شماره افتاده بود، از طلبه پرسید آیا او هم از این هم‌آغوشی لذت برد یا نه. طلبه گفت: همه‌ی مدت تصور می‌کرده سوار یک کالسکه شده که نرم و روان به راه خود می‌رود و آخر سر هم خیال کرده کالسکه به پرواز درآمده است. دخترک از این کلمات تازه و عجیب خنده‌اش گرفته بود.»

و اما مهم‌ترین داستان‌ با موضوع «سکس و مذهب» را یک فاحشه‌ی اطریشی به نام مستعار ژوزفین موتسن‌باخر با عنوان «سیصد و شصت و پنجمین معشوقه من، داستان یک فاحشه‌ی اطریشی به قلم خودش» نوشته.

این کتاب که در سال‌های دهه‌ی هفتاد میلادی یک حادثه‌ی ادبی بود، از مهم‌ترین آثار اروتیک غرب به شمار می‌آید. در صحنه‌ی درخشانی ازین داستان، فاحشه با کشیشی که برای اعتراف به نزد او رفته همخوابه می‌شود. نکته اینجاست که هم فاحشه از بار گناه سبک می‌شود و هم کشیش از فشار غریزه‌ی جنسی. پرداختن به این کتاب مهم را به فرصتی دیگر وامی‌گذاریم.

این تنها نمونه‌های مختصری بود از موضوع «سکس و مذهب» در ادبیات. تحریریه خاک مایل است که در یک فرصت مناسب نمونه‌هایی ازین داستان‌ها را به ترجمه‌ی مترجمان کارآشنا انتشار دهد. اما به دلیل زبان برهنه‌ی چنین داستان‌هایی که بعضاً به قلم نویسندگان نام آشنایی مانند موپاسان، مارک تواین، دکتروف، یوسا و برشت انتشار یافته، در این کار تردید داریم.

آیا اصولاً ضرورت انتشار چنین متونی وجود دارد؟ آیا این کار به معنای تابوشکنی در فضایی پر از سوءتفاهم نیست؟ آیا صرف نظر از چنین شایست‌ها و نبایست‌هایی خوانندگان ما به چنین موضوعاتی علاقه دارند؟ ما تردید داریم و برای همین امید داریم که خوانندگان با نظرات خود ما را راهنمایی کنند. آیا گمان می‌کنید ضرورت انتشار متن‌هایی که به «سکس و مذهب» پرداخته باشد در دفتر «خاک» وجود دارد و آیا انتشار چنین متونی به صلاح ماست یا اینکه گمان می‌کنید این کار در شرایط حاضر به جایی نمی رسد و زیان آن بیشتر از نفع اش است؟

از راهنمایی شما پیشاپیش سپاسگزاریم.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

فکر نمی کنید این اظهار نظر از مخاطب برای چاپ این کارها، بی معناست. ( یک جوری از آن ور بام افتادن نیست؟) مگر یک نویسنده از مخاطبش برای نوشتن اظهار نظر می خواهد که شما برای ترجمه این کارها اظهار نظر می خواهید؟
----------------------------
آقای خسرو گرامی
ُدفتر خاك تردید دارد در طرح موضوع مذهب و سكس در رادیو زمانه كه یك رسانه همگانی است نه در ترجمه متونی كه به این موضوع پرداخته اند. توجه داشته باشید كه چندی پیش یكی از مسولین وزارت ارشاد اعلام كرده بود كه آنها كه با سانسور مشكل دارند از نظر اخلاقی مساله دارند. آیا ما با اینكار بهانه یی به دست چنین اشخاصی میدهیم یا اینكه به وظیفه خود در اطلاع رسانی فرهنگی عمل كرده ایم؟ همچنین توجه داشته باشیم كه همكاران ما در ایران از امنیتی كه ما از آن برخورداریم برخوردار نیستند و ما مایل نیستیم در فضای آزاد غرب با كارهای نسنجیده بهانه یی برای سركوب بیشتر نویسندگان به دست حاكمیت دهیم. آیا با این ملاحظات ما در موضع انفعال قرارمی گیریم یا این كه چنین ملاحظاتی برای رسیدن به آزادی بیان ضروری است. از خوانندگان تقاضا می كنم ما را راهنمایی كنند.
حسین نوش آذر

-- خسرو ، Feb 15, 2010

وجود رابطه سکسی در کلیساها و حوزه ها ی علمیه و... حقیقتی است که پنهان ناپذیر است. ولی بعضاً به علت ترس و واهمه اهل مذهب از پرده دری این مساله، این مسائل کمتر بیان شده است.
بیان واقعیتها بدون برداشت یکطرفه هیچ اشکالی ندارد.

-- کوروش ، Feb 15, 2010

با توجه به این که تا این لحظه هیچ کتاب معتبری در این زمینه ترجمه یا چاپ نشده این کار می تواند دنیای تازه ای را در مقابل چشمان ادبیات دوستان ایرانی باز کند.
تا این لحظه هیچ اثری با این مضمون و بدون سانسور از یوسا ( که قلم فوق العاده ای دارد ) یا دکتروف چاپ نشده. که این ها جای خالیش احساس می شود.
نهایتا می توانید در چند خط اول هر داستان یا رمانی که منتشر می کنید توضیحاتی بدهید تا احیانا اگر کسی با چنین مضامینی موافق نبود،نخواند.

-- حسین ، Feb 15, 2010

من فکر می کنم هر کس حقیقتی را یافته باشد و بخواهد دیگران با خبر شوند "فقط آنرا بیان می کند"

هر کس عقاید و افکارش را به دیگران تزریق کند به این بهانه که حقیقتی در انها نهفته است منظور دیگری دارد !

به همین دلیل ساده تمام ادیانی که تبلیغ میشوند دروغی بیش نیستند ...

از شما هم تعجب می کنم که از بانیان مذاهب چیزی جز دروغ و جنایت توقع دارید !

-- ناشناس ، Feb 15, 2010

سری به کتاب های سعدی و مولانا و جامی و .. بزنید میبینید همشون اهل دل و صفا بودن و بدون شرم از رابطه عشقیشون با پسرا(شاهد) حرف زدن
این که اصلا چیز بدی نیت به شرطی که زوری نباشه
به قول عبید زاکانی :
از جماع نو خطان بهره تمام حاصل کنید که این نعمت در بهشت نیاید!

-- raspootin ، Feb 15, 2010

اگر بنیاد بر روشنگری و آگاهی رسانی است، هیچ درنگی پسندیده نیست. و دیگر این اینکه به نگر من آزادی بیان داخلی و خارجی ندارد. همانطور که متاسفانه سرگوب نویسندگان داخی و خارجی ندارد. تا کی باید از ترس حرف نزنیم. سه دیگر اینکه به همان گونه که درباره عشق، تنفر، دوستی، رشک، رقابت، مذهب، دزدی،فلسفه، کشتار... حرف میزنیم میتوانیم و باید در باره سکس هم حرف بزنیم، در هر زمان و هر شرایطی. هیچکدام از این جستارها برتری بر دیگری ندارد.

-- بدون نام ، Feb 15, 2010

مشکل در فرهنگ ما است . در حالی که تا زمان فردوسی ایرانیان مردمان نرمال از نظر سکس بودند . در زمان سعدی اکثر مردان دوست پسر داشته اند که در ادبیات ما هم راه یافته است . ده درصد هر جامعه ای همجنس باز هستند ولی وقتی به جوامع بسته و متعصب نگاه میکنیم می بینیم که اکثر مردان در زمان بلوغ به دلیل عدم دسترسی به زن همجنس بازی کرده اند وچه بسیار پسران خردسال که مورد تجاوز واقع شده اند .

-- ali sohrabi ، Feb 15, 2010

تردید نویسنده برای انتشار آثار مورداشاره بجاست.هنوز سنتهاقدرتمندند وباید با احتیاط جلو رفت وسطح عقیده عمومی رادرنظرگرفت.ازدوستان تندروانتظار میرود که به نهضت سبز وتحول سیاسی فکر کنند و واقعا ضرورتها والاهم فاالاهم را دریابند.ماجرای شرق وخانم قهرمان را به یاد بیاوریم..............

-- بدون نام ، Feb 16, 2010

نظر خواهی کردن از خوانندگان راجع به این موضوع به نظرم بسیار روش پسندیده ای است.
و البته در مطرح کردن این موضوع تردیدی به خود راه ندهید.

-- ساناز ، Feb 16, 2010

چرا باید از آگاهی دادن شرم داشت ویا ملاحظه حکومت را کرد ؟
آنها هنرمندان و نویسندگان را ذاتا منحط می دانند حتی شعرگفتن هم عملی مکروه است !

-- باب ، Feb 16, 2010

نظر نویسندگان زمانه در ایران را هم بپرسید.

-- بدون نام ، Feb 16, 2010

جناب نوش آذر! به یاد این قطعه از " افسانه" نیما افتادم:
" ای فسانه،خسانند آنان
که فرو بسته، ره را به گلزار.
خس به صد سال توفان ننالد
گل ز یک تندباد است بیمار.
تو مپوشان سخن ها که داری...
تو بگو با زبان دل خود
-هیچ کس گوی نپسندد آنرا!
می توان حیله ها راند در کار
عیب باشد ولی نکته دان را
نکته پوشی پی حرف مردم.
این زبان دل افسردگان است
نه زبان پی نام خیزان
گوی در دل نگیرد کسش هیچ
ما که در این جهانیم سوزان
حرف خود را بگیریم دنبال."

-- خسرو ، Feb 16, 2010

من فکر می کنم که یکی از وجهه های سکولاریزاسیون بیرون آوردن بدن انسانی از قلمرو الهی و سپردن آن به دست معلم و یا پزشک است و چنین ادبیاتی جدا از هرزه نگاریهای مرسوم برای فروش بیشتر و بازار بهتر می تواند در راستای عرفی ساختن جامعه کمک باشد

-- مزدک ، Feb 16, 2010

به عنوان یکی از خوانندگان و شنوندگان همیشگی وبسایت رادیو زمانه، با طرح هر تابو شکنی موافقم و امیدوارم با تلاشی که می کنید این دیوارهای پوسیده را از ذهن فارسی زبانان بزدایید.
هر تابویی باعث ضعف کسانی است که از بیان و طرح موضوعی اِبا دارند، و از همین نقطه ضعف هاست که دشمنان مردم و قدرتمندان می توانند سوءاستفاده کرده و به جوامعی از این پاشنه های آشیل ضربه بزنند.
امیدوارم با این روشنگری ها و برداشتن تابوها در هر چه قوی تر کردن جامعه ی فارسی زبان گامی محکم بردارید.

-- شهرزاد ، Feb 17, 2010

خواهش میکنم از چیزی نترسید و همانطور که تابو همجنسگرایی را شکستید، در این زمینه نیز پیش قدم شوید.

-- بدون نام ، Feb 17, 2010

تردید از برای چیست؟ به راستی اندیشه های مسولین ارشاد یا حکومتی برایتان مهم و تاثیرگذار است؟ شما را چه می شود؟ شما را نمی دانم اما ما با این (...) که نام انسان بر خود نهاده اند زیسته ایم. اینان که خود بیماران جنسی هستند. من به شخصه در ذهن خویش در سالیان متمادی درگیر بوده ام. و یکی از عواملی که باعث جدایی من از سلوک مذهبی گشت مسله جنسی و همجنس گرایی در مذهب بود.
کار بزرگیست و البته بسیار ضروری. تردید جایز نیست. آگاهی در هر شکل آن زیباست و راگشای آدمی به کمال. خوشحالم از انتخاب بجای شما.
بهروش

-- بهروش ، Feb 17, 2010

لطفا خود سانسوری را کنار بگزارید.این همان
حیزیست که حکومت های دیکتاتوری بدنبالش
هستند.اگر نگران همکارانتان در ایران هستید،
بدانید که قبل از هک زمانه در این اواخر،همین
دوستان که اشاره کردید میبایست دچار مشکل
میشدند.ضمنا رعایت دولتی که با تصویب لایحه
حند همسری،به ریش همه میخندد،هیح توحیه ای ندارد.

-- ایمان بلژیک ، Feb 17, 2010

چرا برای اگاهی دادن به نسلی که در بیخبری است شک میکنید ایا میدانید در جامعه بسته ما دختران و پسرانی هستند که بعلت نداشتن اگاهی های لازم دچار انحرافات میشوند بالاخره از یک جایی باید شروع کرد ایا فکر نمیکنید شاید دیر هم شده باشد

-- سوسن ، Feb 17, 2010

بله، ضرورت انتشار چنین متونی وجود دارد. لطفا ادامه دهید.

-- بدون نام ، Feb 17, 2010

تناقض بزرگی در اين متن و برخی کامنت ها ديده می شود. آنجا که به رابطه اسلام و سکس می پردازد مسئله انحراف جنسی و سوءاستفاده جنسی است اما وقتی نوبت به کليسا و مسيحيت می رسد، جلوه گری عاشقانه و اروتيسم ناب است.
اما يادمان نرود که فارغ از ادبيات، هنوز در جوامع غرب رابطه بين مردان با پسران نابالغ جرم محسوب می شود و پدوفايل ها مجازات می شوند. اسکاروايلد اگر الان زنده بود و آن متن را در اينترنت منتشر می کرد حتما از سوی پليس بريتانيا به عنوان پدوفايل تحت تعقيب قرار می گرفت.

-- شاهد ، Feb 17, 2010

سلام
که چی؟
شما واقعاتو این متن چی گفتید؟
چه تحلیلی کردید؟
چی میخواستید بگید؟
غیر از اینکه چند تا صحنه ی اروتیک رو باز نویسی کردید؟
این بار چندمه که رادیو زمانه....
اون از [..] و اون قضیه ی [...] و این از شما؟
رادیو زمانه کجا داره میره؟
به نظر من خیلی بعیده که شما بتونید بر گردید به اون سالهای درخشان اول انتشارتون.
---------------------------
آقای حسن گرامی
متأسفم که نتوانستم نظر شما خواننده ی مقالات تحلیلی و علمی را در یک برنامه رادیویی هزار کلمه ای برآورده کنم. در همان سال درخشانی که می فرمایید، بودند خوانندگانی که نظرشان تأمین نمی شد.
در نظر شما نام همکار سابق زمانه حذف شد به این دلیل که این دوست در جمع کوچک ما حضور ندارد و امکان پاسخگویی هم به جبر روزگار از او سلب شده است
ح.ن

-- حسن ، Feb 17, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)