تاریخ انتشار: ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
سینمای ایران و چشم‌انداز توفیق عباس کیارستمی در جشنواره‌ی فیلم کن در گفت‌وگو با رضا علامه‌زاده

بازگشت به اصل

تحریریه‌ی فرهنگ، رادیو زمانه

شصت و سومین جشنواره‌ی فیلم کن، ۱۲ می (۲۲ اردیبهشت) آغاز خواهد شد. این جشنواره با نمایش فیلم «رابین هود» ساخته‌ی ریدلی اسکات افتتاح می‌شود و تا ۲۳ می (۲ خرداد) ادامه خواهد داشت. فیلم «رونوشت برابر اصل» ساخته‌ی عباس کیارستمی تنها فیلمی است که از یک کارگردان ایرانی در این جشنواره شرکت داده شده است.

تحریریه‌ی فرهنگِ رادیو زمانه درباره‌ی سینمای ایران و چشم‌انداز توفیق عباس کیارستمی در جشنواره‌ی فیلم کن، با آقای رضا علامه زاده، کارگردان و نویسنده‌ی سرشناس گفت و گویی انجام داده است که می‌خوانید:


رضا علامه زاده

آقای علامه‌زاده‌ی عزیز، هفته‌ی آینده، ۱۲ ماه می شصت و سومین جشنواره‌ی فیلم کن افتتاح می‌شود. امسال در این جشنواره آقای عباس کیارستمی برای چهارمین بار با فیلم «رونوشت برابر اصل» شرکت می‌کند. این بار اما آقای کیارستمی فیلمش را با تولیدکننده‌ی خارجی و در خارج از ایران ساخته است.

آیا با توجه به سیاست‌های سلبی معاونت سینمایی وزارت ارشاد، فکر می‌کنید این فیلم در مقایسه با فیلم‌های دیگر ایرانی که در سال‌های گذشته در کن شرکت کردند توفیق بیشتری داشته باشد؟

می‌دانید که یکی از شرائط جشنواره کن این است که فیلم‌های بخش مسابقه نباید پیش از آن به نمایش عمومی درآمده باشند. بنابراین نه تنها فیلم تازه کیارستمی را ندیده‌ام بلکه فیلم‌هائی که با آن در رقابت هستند هم برایم ناآشنایند و طبعا نمی‌توانم در مورد توفیق یا عدم توفیق این فیلم نظری داشته باشم.

اما شاید بد نباشد یادآوری کنم که فیلم کیارستمی نه تنها تولیدکننده و لوکیشن خارجی دارد بلکه تا آنجا که شنیده‌ام موضوع فیلم و بازیگران آن نیز خارجی هستند و بدین ترتیب حضورش در جشنواره ربط مستقیمی به سینمای ایران ندارد.

شما نخستین کارگردان، منتقد و نویسنده‌ای بودید که در سراب سینمای اسلامی که بیست سال پیش توسط انتشارات نوید در زاربروکن آلمان منتشر شد، آینده‌ی چندان خوبی برای سینمای ایران تحت حکومت اسلامی و زیر تیغ سانسور پیش‌بینی نکردید. تا چه حد پیش‌بینی‌های شما تحقق پیدا کرده؟

اول اجازه بدهید از این فرصت استفاده کنم و روی یک غلط رایج در مورد کتابم «سراب سینمای اسلامی» انگشت بگذارم. برخی از طرفداران این کتاب که در این دو دهه جا و بی‌جا به این کتاب اشاره کرده‌اند و من باید آنان را دوستان نادان این کتاب بنامم اینگونه القاء می‌کنند که من هم مثل خودشان با تمام محصولات سینمائی پس از انقلاب مشکل دارم در حالی‌که با کمی دقت در عنوان کتاب و سر فصل‌های آن به روشنی می‌توان دید که من با تئوری من‌درآوردی «سینمای اسلامی» که در دهه‌ی اول انقلاب توسط نهادهائی چون حوزه‌ی هنر اسلامی و بخش سینمائی بنیاد مستضعفان و تئوریسین‌هائی مثل محسن مخملباف، پیش از دوری جستن از همفکرانش، تبلیغ و ترویج می‌شد برخورد کرده‌ام.

در کتاب سراب سینمای اسلامی فصولی می‌بینید با عناوینی چون «تلاش برای تدوین تئوری سینمای اسلامی»، «سینمای الگوی اسلامی»، و «سینمای فرصت‌طلب مذهبی» که من با ذکر مثال‌های بسیار نشان داده‌ام که چگونه رژیم اسلامی یک دهه راه را بر فیلمسازان خلاق اما غیرمذهبی بست و همه سرمایه و امکانات را در اختیار فیلمسازان به اصطلاح مکتبی قرار داد تا تئوری قلابی سینمای اسلامی را در عمل به اجرا در بیاورند.

اما وقتی حاصل کار بیش از فیلم‌های بنجلی چون لیله‌القدر، توبه نصوح، کانی‌مانگا، آن‌سوی مه و سفیر... از آب در نیامد، در آغاز دهه‌ی دوم انقلاب کمی از بار سانسورش‌ کاست و با جواز نمایش دادن به فیلم‌های توقیف شده‌ی «مدرسه‌ای که می‌رفتیم (مهرجوئی)»، باشو غریبه کوچک (بیضائی) و «آب، باد، خاک» (نادری)» جشنواره‌ی فجر هفتم را که با مراسم دهمین سالگرد انقلاب هم‌زمان شده بود پربار کرد و در مقابل میهمانان خارجی که برای اولین بار به جشنواره‌ی فجر دعوت شده بودند جلوه‌فروشی کرد! کاری که تا پانزده سال پس از آن نیز ادامه یافت و خلاقیت سینماگران ایرانی را که علی‌رغم سانسور خشن راهی برای ساختن فیلم‌های ارزشمند می‌یافتند در جشنواره‌های جهانی به حساب خویش واریز کرد!

برای اینکه پاسخ به درازا نکشد اجازه بدهید این جمله را از همان کتاب «سراب سینمای اسلامی» که حدود بیست سال پیش منتشر کرده‌ام نقل کنم: «رژیم اسلامی با توسل به این سیاست مزورانه توانسته است اکثر سینماگران روشنفکر ایرانی را که مخالفان بالقوه او هستند تا حد قابل ملاحظه‌ای آرام کند و آغاز حرکت اعتراضی علیه سیاست‌های فرهنگ‌کش رژیم جهالت را باز هم بیشتر به تعویق بیندازد. (صفحه ۲۲۳)»


پوستر فیلم «رونوشت برابر اصل» به کارگردانی عباس کیارستمی

کارگردانان سرشناسی مانند کیارستمی، مخملباف، مهرجویی، جعفر پناهی، بهمن قبادی، امیر نادری و بهرام بیضایی در جشنواره‌های جهانی شرکت کرده‌اند. کامیابی‌های پاره‌ای ازین فیلمسازان منجر شد به پیدایش نوعی فیلم جشنواره‌ای در ایران. تا چه حد این نوع فیلم می‌تواند بیانگر تمامیت سینما و واقعیت‌های اجتماعی در ایران باشد؟

سینمای جشنواره‌ای اصطلاحی مختص بخشی از سینمای ایران نیست. در همه‌ی کشورها نوعی فیلمسازی جدا از روند معمول سینمای آنان وجود دارد که نگاهش به جشنواره‌هاست. شبکه کوچک اما وسیعی نیز به‌ویژه در کشورهای غربی به شکل سینماتک برای عرضه این فیلم‌ها به علاقمندان وجود دارد. و بر خلاف تصور عمومی این شبکه بسیار هم پول‌ساز است.

اما در کشورهای دیکتاتورزده مثل ایران اسلامی تنها شاخه‌ای از سینما که در دو دهه‌ی گذشته توانست به لطائف‌الحیل سانسور را دور بزند همین سینمای جشنواره‌ای بود؛ سینمائی که تنها وجه مشترک فیلم‌هایش جشنواره‌ای بودن آن است و از نظرمحتوائی گاهی مثل فیلم «دایره» از زندگی مردم می‌گوید و گاهی مثل فیلم «شیرین» خودش را به کوچه علی‌چپ می‌زند.

توجه به سیاست‌های معاونت سینمایی وزارت ارشاد در سال جدید که متن کامل آن در چهاردهم اردیبهشت ماه توسط جواد شمقدری برای اهالی سینما قرائت شد، و به سینماگران تکلیف کرده در آثارشان به موضوعات مشخصی مانند دفاع مقدس، خانه و خانواده، عترت پیامبر و جز اینها بپردازند، چه چشم‌اندازی برای سینمای ایران می‌بینید.

این همان بازگشت به اصل است! چهار سال پیش هم وقتی دارودسته نظامی - امنیتی احمدی‌نژاد بر سر کار آمدند ساز همان سینمای اسلامی را که در پرسش قبل توضیح داده‌ام دوباره کوک کردند، منتهی این بار با نام بی‌مسمای سینمای معناگرا! حالا هم شمقدری با دستورالعمل جدیدش سعی دارد سینمای اسلامی خفته در گور را از زیر خاک بیرون بکشد. بی‌تردید در شرائط فعلی نه تنها بدنه‌ی سینمای مبتذل سی سال گذشته به ابتذال بیشتر دچار خواهد شد، بلکه عرصه برای جولان سینمای جشنواره‌ای نیز تنگ‌تر از گذشته خواهد بود.

آیا ممکن است توفیق فیلم آقای کیارستمی در جشنواره‌ی کن به افزایش فشارهای بین‌المللی برای آزادی همکار شما جعفر پناهی منجر شود؟

این بستگی به برخورد کیارستمی در جشنواره کن امسال دارد. در این جشنواره نکته‌ای بسیار ظریف وجود دارد که دلم می‌خواهد کمی در آن باریک شوم. می‌دانید که مدیر جشنواره به شکل نمادین جعفر پناهی را به عنوان یکی از داوران بخش مسابقه اعلام کرده است. یعنی اگر پناهی در زندان نمی‌بود باید فیلم کیارستمی را داوری می‌کرد. به اعتقاد من حالا نه فقط فیلم کیارستمی که برخورد خود او هم با مسئله زندانی بودن داور جشنواده در معرض داوری قرار دارد.

من با کیارستمی سابقه آشنائی طولانی دارم و بارها گفته و نوشته‌ام که او را سینماگری خلاق می‌شناسم اما متأسفانه پایبندی به اخلاق اجتماعی او را در سطحی نازل می‌بینم که با مقام والای هنریش همخوانی ندارد. نامه اعتراضش به دستگیری جعفر پناهی که بیشتر به اعتراض به رفتار خود پناهی شبیه بود را نمونه‌ای گویا از همین ضعف اخلاقی می‌بینم. از صمیم قلب امیدوارم کیارستمی این بار شأن و مقام یک هنرمند جهانی بودن را دریابد و همچون دیگر سینماگران معتبر جهان به مسئله زندانی بودن جعفر پناهی در جشنواره کن امسال برخوردی شریف بکند.

از شما سپاسگزاریم که وقت‌تان را به ما هدیه دادید.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

اینکه کیارستمی در نامه ای که درخواست آزادی پناهی را کرده به طور ضمنی به او انتقادی هم کرده است چرا به نظر آقای علامه زاده برخوردی غیر شریف می آید؟ کیارستمی و پناهی همکاری نزدیکی با هم داشته اند و فیلمنامه بادکنک سفید و طلای سرخ پناهی را هم کیارستمی نوشته است. رابطه و همکاری این دو بیش از هرچیز نشاندهنده دوستی و نزدیکی این دو است و بهتر است ما این وسط کاسه داغ تر از آش نشویم!

-- بدون نام ، May 10, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)