خانه > رادیو سیتی > تلویزیون > توجیه فعالیتهای اتمی در یک مجموعه تلویزیونی | |||
توجیه فعالیتهای اتمی در یک مجموعه تلویزیونیمهدی عبداللهزاده«آینههای نشکن» مجموعه تلویزیونی جدیدی به کارگردانی جواد اردکانی است که با همکاری وزارت اطلاعات و سازمان انرژی اتمی ایران تهیه شده و تاکنون ۱۱ قسمت از آن از شبکه دوم صدا و سیما روی آنتن رفته است. از زمان علنی شدن فعالیتهای اتمی ایران، این نخستین بار است که در تلویزیون، محتوای یک اثر نمایشی به طور مستقیم به موضوع انرژی اتمی میپردازد. این سریال، داستان دو برادر را رویت میکند که یکی کارمند عالیرتبه سازمان انرژی اتمی است (محمود) و آن یکی فیلمسازی ورشکسته (مسعود) که برای فرار از بدهیها و بهبود وضعیت روانی برادرزن بیکارش از سوی همسر خود تحت فشار برای مهاجرت به کانادا است. محمود، برای مستندسازی پیشرفتهای دانشمندان ایرانی، پیشنهاد کاری پردرآمد اما کاملاً سری را به مسعود میدهد. وظیفهی او این است که در کنار ساخت یک فیلم مستند، با آدمهای کلیدی سازمان مصاحبه کند.
اما گروهی جاسوس تلاش میکنند تا از یکسو به اطلاعات ضبط شده دسترسی پیدا کنند و از سوی دیگر، با نزدیک شدن به همسر مسعود به بهانه کمک به برادرش برای پیدا کردن کار در کانادا، نقشههای خود را عملیتر کنند. پیرنگ داستان، آشکارا وام گرفته از الگوهای به کار رفته در سریالهای تلویزیونی و فیلمهای جاسوسی دوران جنگ سرد است، با این تفاوت که هیچ نشانی از جذابیت، منطق و باورپذیری در آن یافت نمیشود. پایههای داستان، به شکلی مضحک، سست و سر هم بندی شده به نظر میرسد. تصویر نوشت، در پی آن است که مشکلات و گرههایی بیافریند تا گرایش کاراکترها به سمت خطر و شکلگیری درام توجیهپذیر شود. اما این مشکلات آنقدر دم دستی هستند، که به راحتی میتوان آنها را ندیده گرفت. مثلاً در شرایطی که مساله مادی مهمترین دغدغه خانواده و دلیل اصلی آنها برای مهاجرت است، به ناگاه و پس از مدتها بیکاری سر و کله پیشنهاد ۶۰ میلیونی برای پنج ماه کار پیدا میشود که بر اساس آن خیلی طبیعی است که همگی سفر را چند ماهی به عقب بیندازند. اما اصرار غیرمنطقی برای سفر فوری به کانادا، به بهانه اینکه اوضاع روحی افشین روز به روز بحرانیتر میشود، در حالی ادامه مییابد که راضی کردن او کاری پیش پا افتاده و توضیح وضعیت تازه، توضیح واضحات است. روشن است که وقتی اساس درام تا به این حد تصنعی، سست و غیرمنطقی به نظر آید، تماشاگر نیز آن را جدی نخواهد گرفت، به آن خواهد خندید و در مواردی، عصبانی هم خواهد شد.
مشکل این سریال و بسیاری از سریالهای مشابه، این است که نه داستان ماهیتی قائم به ذات دارد، و نه نویسنده از فشارها و دستورالعملهای بیرونی رهاست. قضیه همان دوختن کت برای یک دکمه است. پیداست که قرار بوده سریالی ساخته شود، که سفارشدهندگان حکومتی را به هدف خود برساند. این هدف هم به وضوح، تبلیغ داخلی برای توجیه فعالیتهای اتمی، ایجاد حساسیت در میان مردم نسبت به دشمن فرضی، تقویت روحیه ناسیونالیستی و سواستفاده از آن، تاکید بر ضرورت داشتن انرژی هستهای، و غرورآفرینی از طریق نمایش بخشی از دم و دستگاه عریض و طویلی است که تا به حال دیده نشده است. اما آنچه همچون گذشته، مورد غفلت واقع شده، دست کم گرفتن تماشاگر، کوتاهی در ایجاد قصهای پر تنش و باورپذیر و در یک کلام، فریفتن تماشاگر است. تیپ سازیها و کلیشههای به کار رفته در این سریال هیچ تفاوتی با ساختههای دهه ۶۰ و ۷۰ تلویزیون ندارد. هنوز هم بدمنهای قصه، پشت مویشان را میبندند، کلهشان طاس است، عینک دودی میزنند و در حالی که سر و وضعشان از یک کیلومتری جلب توجه میکند، به جاسوسی مشغولند.
همه این ضعفها و نقصها، همواره در صدا و سیما وجود داشته و تکرارشان هم تعجبی ندارد. آنچه جای تعجب است، به کار گیری همان الگوهای ناقص، به دست کارگردانی است که تا پیش از این داعیه هنر سینما و ساخت فیلمهای جشنوارهای را داشت، و با فیلم «قناری» از خود قابلیتهای زیادی نشان داده بود. او که در دو سال گذشته، با ساخت این سریال و دو فیلم «سبیل مردونه» و «به کبودی یاس» بدل به فیلمساز پر کاری شده، قاعدتاً میبایست بهتر از این عمل میکرد. ظاهراً باید پذیرفت که صدا و سیما، در پایین نگاه داشتن استاندردهای کیفی، عمد دارد، یا ترجیح میدهد، سطح سلیقه مخاطب را در همین حد نگاه دارد. در مورد بازیها در این مجموعه تلویزیونی چیز زیادی نمیتوان گفت، جز اینکه از تواناییهای بازیگر فهیم و با تجربه تئاتر - سعید داخ- به نظرم هیچ استفادهای نشده است. او که دست کم در هفت سال گذشته روی صحنه، خوش درخشیده، میتوانست در گذر از تئاتر به تلویزیون در همان راهی پا بگذارد که پیش از این امیر جعفری رفته بود. اما نتیجه کار او تا به اینجا تاسفبرانگیز است. سریال «آینههای نشکن»، سهشنبهها از شبکه دوم سیما پخش میشود. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
باید قبول کرد با اینکه فیلم ضعیف ساخته شده ولی اقبال عمومی را درپی داشته است
-- سعید ، Nov 2, 2008اینکه این فیلم بر اساس واقعیت نیز میباشد مزید بر علت شده است
مردم ایران دستیابی به انرژی صلح آمیز هسته ای را حمایت میکنند و نسبت به این فیلم احساس ویژه ای دارند و آن را با حوصله تماشا میکنند
من اشخاص زیادی را دیده ام که دیدن این فیلم را به هم توصیه میکنند چون مردم احساس مسئولیت میکنند و این احساس در بین خانواده ها بیشتر دیده میشود
بشکن بشکنه، بشکن
-- ژولین سیفعلی مراد ، Nov 16, 2008من نمیشکنم، بشکن
آیینه نشکنم، بشکن
اینجا بشکنم، این گله داره،
اونجا بشکنم، اون نمیذاره،
آخه چیکار کنم، بشکن
آخه نمیتونم، بشکن
دنیاتو میدم، بشکن
گرماتو میدم، بشکن
باشه میشکنم، بشکن
آیینه بشکنم، بشکن
هسته میشکنم، بشکن
هسته میشکنم، بشکن
ادامه دارد...
این اقبال عمومی که میگین کیه؟! ما که ندیدیم!
-- بانوی ارغوانی ، Nov 28, 2008این سریال ضعیف تر و فاجعه آمیز تر از حد تصور است... واقعا راست می گویید گاهی که تلویزیون روشن باشد و دیالوگ ها را بشنوم از این همه حماقت و باورنا÷ذیری شخصیت ها و فیلمنامه عصبانی می شوم.....
اقبال عمومی یعنی عامه پسندی و کلیشه ای بودن که خدا را شکر اکثر سریال ها و تله فیلم هایی که مخصوصاْ در اعیاد و روز های جمعه پخش می شوند دارای این خصوصیات هستند .
-- س . تهران ، Nov 28, 2008مثلاْ در این فیلم مسعود آن طور که که من در 2 قسمتی که این سریال را دیدم و از دیگران شنیدم نقش مجسمه و شوهر از همه جا بی خبر را بازی می کند که واقعاْ تاسف بار است ....
البته از این فجایع هنری که فقط هدر دادن انرزی و سرمایه می باشد زیاد اتفاق می افتد . مگر چند فیلم می تواند مثل زیر تیغ . میوه ممنوعه . خاک سرخ . معصومیت از دست رفته . و ... باشد ؟!!!!!!