تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
نگاه گاردین به «دبلیو» ‌جدیدترین فیلم اولیور استون

هم‌شاگردی‌های سابق، روبه‌روی هم

برگردان: علی آخوندان

آن‌ها به فاصله چند ماه به دنیا آمدند و در یک دانشگاه درس خواندند، ‌اما بعد هر کدام به مسیری رفتند؛ الیور استون راهی جنگ ویتنام شد و جرج بوش درسش را تمام کرد و حالا بار دیگر این دو نفر در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند.

فیلم استون حتی پیش از نمایش ‌عمومی ‌هم‌ جنجال‌ساز شده بود‌. سخنگوی کاخ سفید پیش‌بینی می‌کرد‌ که این فیلم‌،‌ فیلم‌ پراشتباهی است ‌که‌ رییس‌جمهور آن را جدی نخواهد گرفت.

‌در عین حال ‌بخش‌هایی از فیلم‌نامه هم ‌که به روزنامه‌ها ‌درز کرده بود، به شدت مورد انتقاد قرار گرفت‌. ‌خبرنگاران و وبلاگ‌نویسان‌، فیلم را به بدخواهی‌ و افترا ‌محکوم‌ می‌کردند که البته چندان هم عادلانه به نظر نمی‌رسید.

‌در نقطه مقابل، اولیور استون نمی‌خواهد برچسب «جنجالی» به فیلمش زده شود و می‌گوید به دنبال استفاده کردن از این سرو صداها هم‌ نیست. ‌او در حالی که روی صندلی راحتی دفترش‌ ‌در سانتا مونیکا‌ نشسته، ‌می‌گوید: «‌مساله اصلی‌، نام اولیور استون است که موجب می‌شود مردم قبل از دیدن فیلم، نسبت به آن موضع بگیرند.»

استون روی صندلی جابه‌جا می‌شود و جلوتر می‌آید‌، نفس عمیقی می‌کشد و ادامه می‌دهد‌: «‌می‌گویند نمی‌خواهیم با او کار کنیم، چون جنجالی است! اما من جنجال‌ساز نیستم وفقط می‌خواهم گاهی مردم را به فکر کردن وادار کنم. البته شاید هم‌ وادار کردن مردم به تفکر، جنجال سازی‌باشد‌».

گذشته از پول‌ساز نبودن، شهرت او به جنجال‌سازی‌، تولید فیلم‌هایش را ‌تقریباً غیر‌ممکن کرده است‌. هیچ یک از استودیوهای بزرگ آمریکایی برای ساخت فیلمش نزدیک نمی‌شوند‌. به گونه‌ای که سرمایه لازم آثار او‌ باید از منابع مختلف اروپایی تأمین شود.


الیور استون

‌جاش برولین (بازیگر نقش بوش) به دلیل ترس از تبعات حرفه‌ای که این فیلم می‌تواند داشته باشد‌، نزدیک بود از بازی در آن‌ انصراف دهد و سایر بازیگرها ‌هم با ‌گفت و گوی زیاد، راضی به حضور در فیلم شدند: «‌دارم از فیلم ساختن بیزار می‌شوم ‌و شاید نباید فیلم دیگری بسازم. چون ‌خیلی سخت شده‌. این‌که گروهی را ‌دور هم جمع کنید و با سرعت فیلم بگیرید، آسان نیست. آن هم‌ به امید سودی ناچیز. نمی‌گویم چرا فیلم‌هایم بین پر‌فروش‌ها نیست، چون این‌کاره نیستم اما...»

به نظر می رسد استون بیش از هر چیزی از صنعت سینما خسته شده است. با تمام این تفاسیر عجیب این که به نظر نمی‌رسد W‌، فیلمی ضد بوش باشد.

در حقیقت فیلم لحن ملایمی دارد و به جای تمسخر‌ بوش، ‌او را به چشم انسانی با تمام نقاط ضعف و قوتش نگاه می‌کند؛ درست مانند حلقه نزدیکان بوش، نظیر کاندولیزا رایس و کارل روو که نقش‌شان را تندی نیوتون و توبی جونز بازی می‌کنند و ‌دست کم استون در این فیلم به همراه استنلی وایزر،همکار فیلم‌نامه‌نویسش در فیلم «وال استریت» تلاش کرده نشان دهد چگونه جوانی تنبل و الکلی، تبدیل به مقتدرترین شخصیت جهان شده است.

استون البته صداقت و انضباط بوش را می‌ستاید‌: «‌او مشکلات شخصیتی زیادی داشت و من به خاطر غلبه بر آن‌ها، برایش احترام زیادی قائلم. چگونگی حل این مشکلات، مساله دیگری است، اما او به هر حال توانسته بر نارسایی های ذهنی اش غلبه کند».

فیلم آخر استون، فیلمی «عصبانی»نیست و او می‌گوید ضد‌بوش هم‌ نیست:

«‌خوشبختانه این حس تنفری را که خیلی از مردم را در بر گرفته، پشت سر گذرانده‌ام‌. ‌از هشت سالی که کشورمان از دست داده، واقعاً خشمگین بودم، اما‌ الان می‌گویم ‌شما فقط باید به آن بخندید. شاید کمی دردناک باشد، ولی ‌طنز، تنها پادزهر آن است و در غیر این صورت، دیوانه می‌شوید».

چند روزی است که Wدر آمریکا به نمایش در آمده ،یعنی درست در آستانه انتخابات
ریاست‌جمهوری. اما استون، فیلمش را بیانیه‌ای تبلیغی علیه بوش نمی‌داند: «هشت سال ‌این‌جا بودیم. ما به بوش رأی دادیم. درست است که این انتخاب همه نبود، اما به هر حال او رییس‌جمهور ماست. رییس‌جمهور فعلی ما، فقط ذهنیت جرج بوش پسر را نشان نمی‌دهد که در واقع طرز فکر دوره‌ای از تاریخ آمریکا را هم نشان می‌دهد».


جاش برولین در نقش جرج بوش در فیلم W

سال‌های ابتدایی زندگی استون و بوش، به‌طرز عجیبی برهم منطبق است.‌ آن‌ها به فاصله سه ماه از یکدیگر و در خانواده‌هایی مرفه به دنیا آمدند (‌والدین استون به دلیل خیانت‌های پدرش که یک دلال بورس بود، از هم جدا شدند).

هر دو نفر در سال ۱۹۶۴ وارد دانشگاه ییل شدند اما سپس راهشان از هم جدا شد. بوش درسش را تمام کرد و بعد مثل یک پسر خوب پنج سال را درگارد ملی نیروی هوایی در تگزاس و آلاباما و دور از ویتنام‌ گذراند.

استون دو بار دانشگاه را رها کرد و سرانجام ‌داوطلبانه به ویتنام رفت‌. آن‌جا نبرد واقعی را تجربه کرد و دو بار هم‌ زخمی شد. تجربه جنگ، استون را ‌هم به نشان افتخار رساند و هم به‌ ساختن فیلم‌های مربوط به ‌جنگ ویتنام سوق داد. ‌جوخه‌، ‌متولد چهارم ژوئیه‌ (هر دو برنده اسکار) و ‌آسمان و زمین، از همین دست فیلم‌ها محسوب می‌شوند‌:

«‌بوش جزو گروهی از بچه‌های دانشگاه ‌ییل بود که کاملاً با من فرق داشت. من تشنه شناختن دنیا بودم، می‌خواستم به ویتنام بروم و دنیا را بشناسم. اما این پسر، راه دیگری رفت. او در خانه ماند. گارد ملی ‌بودن یعنی همان در خانه ماندن، نرفتن‌ به جنگ ویتنام که جای خود‌، او واقعاً در خانه ماندن را انتخاب کرده بود».

آن‌ها نه تنها در دانشگاه ییل که تا سال ۱۹۹۹ یکدیگر را ندیدند. در این سال ‌بوش در حال سخنرانی انتخاباتی‌اش ‌در بورلی هیلز بود که استون تلو تلو خوران از راه رسید:

«‌ساعت هشت ونیم صبح بود. جمهوری‌خواهان همیشه این‌جوری صبحانه می‌خورند. من سراپا سیاه پوشیده بودم و فکر کنم دو شب بود که نخوابیده بودم. وقتی وارد اتاق شدم متوجه شدم که کارد و چنگال‌ها از حرکت باز ایستادند. او مرا شگفت‌زده کرد و گفت ما با هم در ییل بودیم؛ چیزی که تا آن ‌موقع ‌اصلاً نمی‌دانستم‌. بوش، قدرتمند به نظر می‌رسید و جذبه‌ای داشت که شما می‌توانستید بگویید رییس‌جمهور خواهد شد».

وقتی بوش، استون را دید او در اوج بد‌نامی بود. در دورانی که مشغول جدال‌های قانونی پس از فیلم «‌قاتلین با لفطره» بود. از نظر شخصیتی هم شهرت بدی داشت و گفته می‌شد او و گروه فیلمبرداری‌اش در هنگام جستجو برای مکان فیلم برداری، همگی مواد مخدر مصرف کرده بودند.

استون هم‌چنین در سالی که بوش را دید، به رانندگی در حالت غیر‌طبیعی اعتراف کرده بود:

«این مقتضای سن است. بعضی وقت‌ها کارهایی می‌کنید که غیر عادی است.‌ راستش بلیک درست گفته که‌ بهتر است در همان گهواره بمیرید تا این‌که تمایلات خود را سرکوب کنید. تردیدی ‌نیست ‌کارهای زیادی کرده‌ام‌. مطمئنم‌ زمانی یک آشغال بودم، یک احمق، نادان و بی‌شعور. خودم را ویران کردم، به پایم شلیک کردم و هر کاری که بگویید کرده‌ام‌، ولی‌ در زندگی‌ام، خیلی چیزها هم یاد گرفتم».

استون فیلمش را به یکی از خبرنگاران قدیمی آمریکایی نشان داد که به او اخطار داده منتظر سیل خصومت ها باشد:

«او به من گفت در بعضی موارد دقیقاً حرف‌های بوش را نقل نکرده‌ام، ‌اما به نظرش روح درستی بر اثر حاکم است. آن‌ها می گفتند داخل خطوط حرکت نکرده‌ام و مثلاً بوش در فلان زمان، آن پیژامه تنش نبوده است. مورخان خوبی هستند‌، ولی ‌دراماتیک کردن واقعه‌ای تاریخی، تخصصی می‌خواهد که آن‌ها ندارند.

برای من خنده‌دار است که در قرن بیست و یکم، شما مجبور به دفاع ‌از موقعیتی ‌شوید که قبل‌تر توسط شکسپیر، اشیل و سوفکل استفاده شده و بعد در آمریکای امروز کسی از شما بپرسد: دراماتیست هستید یا مورخ؟ چه بر سر نظام آموزشی ما آمده است که از چنین مسایلی نمی‌توانیم عبور کنیم؟‌».

به نظر می‌رسد الیور استون بودن به معنی جنجال‌سازی وانجام نبردی دنباله‌دار است، اما استون نشان داده با توجه به طرز فکرش، گزینه دیگری ندارد: «‌من وقتی بخواهم کاری را انجام دهم‌، برای آن هر قیمتی را هم می‌پردازم. کار دیگری به ذهن شما می‌رسد؟».

منبع: گاردین


در همین زمینه
زندگی جرج بوش بر پرده سينما

نظرهای خوانندگان

وقتی این همه آدم پرمدعا در آمریکا دو بار بوش را انتخاب می کنند ، پس ما چه توقع زیادی از مردم خودمان داریم که برای انتخاب احمدی نژاد ازشان ایراد می گیریم

-- مهدی ، Oct 23, 2008

هنوز این فیلم را ندیده ام اما از این مطلب اطلاعات زیادی كه در آن بود لذت بردم

-- مینا ، Oct 25, 2008

این مطلب که از روی طلب گاردین ترجمه شده است پیش از این در سایت سرزمین سینما درج شده بود.

http://www.movieland.ir/articles/articles/oliver-stone-2

-- محسن ، Oct 25, 2008

من این مطلب را به زبان اصلی خوانده بودم. از آقای آخوندان عزیز به خاطر برگرداندن دقیق این مطلب به فارسی و امانت داری ایشان در نگهداری از منطق نویسنده و داخل نکردن نظرات شخصی تشکر می کنم. ای کاش همه مترجمان ما به حداقل مسائل حرفه ای آگاه و البته پایبند بودند.

-- کسری ، Oct 25, 2008

به نظر من استون بیشتر از این كه دنبال موضوعات عمیق باشد دنبال مسائل جنجالی است.

-- میلاد ، Oct 26, 2008

چه جالب می شد اگه احمدی نژاد و ده نمکی هم همکلاسی دانشگاه بودند! کی می دونه؟! شاید هم بودند و ما خبر نداریم!! اونوقت تیتر مطلبشون می شد « همشاگردی های سابق، شانه به شانه هم»!!!!

-- تریگورین ، Oct 27, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)