مجتبا پورمحسن


ماریو بندتی، شاعر محبوب آمریکای لاتین

۱۷ می ۲۰۰۹ ماریو بندتی، یکی از مشهورترین و برجسته‌ترین چهره‌های ادبی آمریکای لاتین در سن ۸۸ سالگی درگذشت. بندتی، شاعر، نویسنده، نمایشنامه‌نویس و مقاله‌نویسی بود که درگیر مسایل سیاسی کشورش هم شد. در دهه‌ی ۱۹۸۰روی بعضی از شعرهای بندتی که عمدتاً درباره عشق و سیاست بود، آهنگ گذاشتند و حتا چند تا از آن‌ها، آهنگ‌های پر‌طرفدار روز هم شدند که شاید برجسته‌ترین آلبوم «جنوب هم وجود دارد» است که مجموعه‌ی از ده آهنگ و ترانه از ماریو بندتی بود که با صدای خواننده‌ و آهنگساز محبوب کاتالان، خوان مانوئل سرات در سال ۱۹۸۵ منتشر شد.



گفت و گو با موسی علیجانی، فیلم‌ساز، آهنگساز و عکاس:
زیبایی‌های دیگ سوخته، ظروف نشسته و کثیف

«زیبایی‌های دیگ سوخته، ظروف نشسته و کثیف» عنوان نمایشگاه عکسی است که از ۲۴ اردیبهشت در گالری «او» رشت برپا شده است. موسی علیجانی، فیلم‌ساز، آهنگساز و نویسنده‌ی ۴۳ ساله مجموعه‌ی ۱۱۴ عکس از دیگ‌های سوخته و ظروف نشسته را به معرض نمایش گذاشته است. علیجانی می‌گوید: «این نمایشگاه عکس، ادامه‌ی ذهنیتی است که من در ساخت آخرین فیلمم به نام دیگ از آن استفاده کردم. دیگ، آخرین ساخته‌ی من، فیلمی ۱۵ دقیقه‌ای است، درباره فردی که از همسرش جدا شده، تنها زندگی می‌‌کند و دچار افسردگی شده است.»



گفت و گو با بهروز شیدا‌، منتقد و پژوهشگر ایرانی مقیم سوئد:
حرمت به رنج دیگری در نقد

بهروز شیدا‌، منتقد و پژوهشگر ایرانی مقیم سوئد است که تا کنون ۱۴ کتاب از او منتشر شده است. اگر‌چه در کارنامه‌ی کاری بهروز شیدا‌، چاپ چهار ترجمه و دو مجموعه شعر هم دیده می شود، اما او در سال‌های اخیر بیشتر به عنوان یک منتقد فعال شناخته شده است‌. او در گفت و گو با زمانه می‌گوید: «تحمل رنج آموختن» یعنی این‌که منتقد «تعهد» دارد برای تمرکز بر متن «ابزار لازم» را جست‌وجو کند. «حرمت به رنج دیگری» هم یعنی همین. یعنی تلاش برای دیدن متنی که برآمده از رنج دیگری است؛ بی‌نگاه به «جا» یا «جاهایی» دیگر که چیزهایی به جز متن در آن «حکم» می‌کنند. «تحمل رنج آموختن» و «حرمت به رنج دیگری» «نقد را از خلاقیت ساقط نمی‌کنند»؛ به نقد خلاقیت می‌بخشند.



گفت و گو با فریدون پوررضا، خواننده‌ی فولکلور گیلان:
فریدون پوررضا: وارث صدای دردهای روستاییان هستم

فریدون پوررضا، فقط یک خواننده‏ی فولکلور نیست. او صدای زنده‏ی گیلانی‏هاست. تحقیقات گسترده‏ی او درباره‏ی ریشه‏های موسیقی گیلان را شاید بشود یکی از بهترین پژوهش‏های موسیقی ایران دانست. بیهوده نیست که احمد شاملو در‌باره‏ی پوررضا گفته بود: «در صدای پوررضا، تاریخ یک ملت خوابیده است». پوررضا در سال ۱۳۱۱ در لشت‏نشا، از بخش‏های شهر رشت متولد شد و موسیقی را نزد اساتیدی هم‏چون بنان، قمی و دردشتی فراگرفت. در ایام نوروز، به خانه‏ی پوررضا رفتم تا از خاطراتش برای‏مان بگوید و احیاناً قطعه‏ای را برای‏مان اجرا کند.



گفت و گو با ناصر مسعودی، خواننده موسیقی فولکلور گیلان:
ناصر مسعودی: فکر می‌کردند رفته‌ام آمریکا

گیلان به عنوان یکی از مناطق سرسبز ایران، در آغاز بهار جلوه‌ی زیبای دارد. به مناسبت فرا رسیدن نوروز سراغ ناصر مسعودی خواننده پیشکسوتی رفته‌ام که به «بلبل گیلان» معروف است. ناصر مسعودی در سال ۱۳۱۴ در محله صیقلان رشت متولد شد و در سال ۱۳۲۴ به تهران رفت تا در کلاس علی‌اکبرخان شهنازی، موسیقی یاد بگیرد. مسعودی در سال ۱۳۳۴ به رشت برگشت و از داشته‌های اساتیدی هم‌چون منوچهر ویسانلو‌، امیر عطایی و غلام‌رضا امانی آموخت. از سال ۱۳۳۶ با افتتاح رادیو گیلان، مسعودی در این رادیو به اجرای برنامه پرداخت و بعد توسط یکی از دوستانش به ملوک ضرآبی و احمد عبادی معرفی شد و سال‌ها از تجریبات این اساتید استفاده کرد.



دعوای روسیه و اوکراین بر سر نیکلای گوگول

در ابتدا سیاست بود، بعد به گاز کشیده شد و حالا خصومت بین روسیه و اوکراین سایه‌ای ادبی پیدا کرده و این دو کشور‌ همسایه در دویستمین سال تولد نیکلای گوگول، بر سر میراثش به جان هم افتاده‌اند. گوگول اگر چه در اوایل قرن بیستم در اوکراین به دنیا آمد و سال‌های نوجوانی و جوانی اش را هم در اوکراین (که آن زمان، بخشی از امپراتوری روسی تزار بود) گذراند؛ اما به زبان روسی می‌نوشت و سال‌ها در سن‌پترزبورگ زندگی کرد و در مسکو به خاک سپرده شد. در حالی‌که جشن‌ دویستمین سالروز تولد گوگول فرا می‌رسد، و هر دو کشور مراسم ویژه‌ای برای گرامیداشت این مناسبت تدارک دیده‌اند؛ ملیتِ گوگول، موضوع بحث‌های داغی شده است.



شارلیز ترون: تا فردا منتظر نباش

شارلیز ترون، بازیگر ۳۳ ساله، در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی به دنیا آمد و در نوجوانی به قصد مدل شدن و فراگیری رقص در مدرسه باله جیافری به آمریکا رفت. در سال ۱۹۹۶ او با بازی در فیلم دو روز در دره، به عالم سینما گام گذاشت و در سال ۲۰۰۴ به خاطر بازی در نقش قاتل زنجیره‌ای در فیلم «هیولا» برنده جایزه‌ی اسکار شد. او از اواخر سال ۲۰۰۸ از سوی باکی مون، به سفیر صلح سازمان ملل شد. «۱۵ دقیقه»، مردان افتخار، «درگیری در سیاتل» و «وکیل مدافع شیطان» از جمله فیلم‌هایی است که شارلیز ترون در آن‌ها بازی کرده است. شارلیز ترون در گفت و گویی که دیروز در گاردین منتشر شد، به سوالات کوتاه این روزنامه انگلیسی پاسخ داده است.



گفت و گو با رضا مجلسی، کارگردان دو فیلم مستند «چرخ گردون» و «این سخن آبی است»:
نمایش‌های نوروزی: عروس گوله، پیربابو و رابرچره

‌‌عروس‌ گوله، نمایشی نوروزی است که از سال‌های دور، پیش از نوروز در شهرها و روستاهای گیلان اجرا می‌شده است. عروس ‌گوله، داستان مبارزه‌ی یک غول و یک پیرمرد بر سر عروسی است که این عروس تمثیلی از بهار است. رضا مجلسی، فیلم‌ساز گیلانی در دو فیلم‌ خود ‌به این نمایش تمثیلی پرداخته است. موضوع فیلم «چرخ‌گردون» که محصول شبکه‌ی چهار تلویزیون ایران است، رابرچره است. این فیلم علاوه بر دریافت جایزه‌ی بهترین پژوهش از جشنواره‌ی مستند کیش، جایزه‌ی اول بخش مردم‌نگاری را هم از جشنواره‌ی کادکای اسلواکی دریافت کرد. به همین بهانه با مجلسی درباره‌ی این نمایش گفت ‌و گو کرده‌ام.



گفت و گو با موسی علیجانی، خواننده، همراه با اجرای موسیقی گیلکی
موسیقی فولکلور گیلان به روایت موسی علیجانی

عاشق موسیقی است. موسی علیجانی هر چند داستان‌نویس و فیلم‌ساز و موزیسین است و اگر چه در هیات یک فیلم‌ساز به موفقیت بیشتری دست پیدا کرده‌، اما موسیقی برای او یک چیز دیگر است. به همین خاطر است که هر وقت فرصتی پیش می‌آید در رشت کنسرت می‌دهد و چند تا از کارهای خودش را در کنار چند قطعه از آثار بزرگان موسیقی گیلان می‌خواند. فعالیت‌های علیجانی آن‌قدر متنوع است که دوستانش به او لقب «سوپر مارکت هنر» داده‌اند. در آستانه‌ی نوروز، سرزده به منزل موسی علیجانی رفتم تا برای ما از نوروز و موسیقی فلکلور حرف بزند و قطعاتی را برای رادیو زمانه اجرا کند.



خودکشی پسر سیلویا پلات و تد هیوز

پسر سیلویا پلات و تدهیوز، دو شاعر بزرگ انگلیسی زبان، خودکشی کرد. روزنامه گاردین خبر داد که نیکولاس هیوز، پسز تد هیوز و سیلویا پلات، در سن ۴۷ سالگی خودش را حلق‌آویز کرد. نیکولاس که سابقاً متخصص شیلات در دانشگاه فیرزبنکس آلاسکا بود، اگرچه توانست در یکی از دورترین نقاط جهان غرب، حرفه‌ای علمی برای خود دست و پا کند، اما عاقبت نتوانست از شرِ میراثی که پدر و مادرش برایش به جا گذاشتند، خلاص شود. او همواره زیر سایه عنوانی قرار داشت که شاید خودش کم‌ترین نقش را در شکل‌گیری‌اش داشت. او ماحصل ارتباط عاشقانه و تراژیکِ یکی از مشهورترین زوج‌های ادبیات قرن بیستم بود.



آلن دوباتن: از گاردین می‌ترسم

آلن دوباتن، ۳۹ ساله در زوریخ به دنیا آمد. او در دانشگاه کمبریج در رشته‌ی تاریخ تحصیل کرد و تحصیلات تکمیلی‌اش را در کالج سلطنتی لندن در رشته‌ی فلسفه گذراند. در ۲۳ سالگی، دوباتن «مقالاتی درباره‌ی عشق» را منتشر کرد که دو میلیون نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفت. کتاب‌های دیگر او از جمله «چطور پروست می‌تواند زندگی‌تان را تغییر دهد»، «اضطراب وضعیت»، «معماری شادکامی»، «تسلی‌بخشی‌های فلسفه» و «هنر سیرو سفر» همگی پرفروش بوده‌اند. آلن دوباتن در گفت و گویی که امروز در گاردین منتشر شد، به سوال‌های کوتاه گاردین پاسخ داده است.



گزارشی درباره نوروزی‌خوانی در گیلان در گفت و گو با هوشنگ عباسی و صفر رمضانی:
نوروزی‌خوانان، پیشوازان گیلانی بهار

به آن‌ها می‌گویند «نوروزی‌خوان». ‌یک فانوس در دست‌شان می‌گیرند و می‌آیند جلوی در خانه‌ها‌ی مردم و نغمه‌های نوروزی سر می‌دهند. نوروزی‌خوانی یکی از سنت‌های نوروزی مردم گیلان است که در طول قرن‌ها هم‌چنان زنده باقی مانده است. هوشنگ عباسی، شاعر و محقق می‌گوید: «مضامین ترانه‌ها و اشعاری را که می‌خواندند، می‌توانیم به دوبخش تقسیم کنیم. ‌یک بخش ترانه‌ها و اشعاری بوده است که جنبه مذهبی داشته همراه با توصیف بهار. یک بخش هم ترانه‌هایی بوده که مضامین اجتماعی یا سیاسی داشته است.‌»



۱۰۰ رمانی که همه باید بخوانند

در سال‌های اخیر، انتخاب رمان‌های برتر تاریخ ادبیات، دل‌مشغولی بسیاری از رسانه‌ها بوده است. روزنامه انگلیسی دیلی‌تلگراف هم ۱۶ ژانویه ۲۰۰۹، فهرستی از صد رمانی را منتشر کرد که به اعتقاد منتقدینش باید در کتابخانه هر خانه‌ای باشند و خوانده شوند. طبیعی است که این ۱۰۰ رمان، نه بهترین رمان‌ها، بلکه بهترین‌ها از نظر منتقدین این روزنامه هستند. در این فهرست نام‌های آشنایی به چشم می‌خورد. اما چندتایی هم هستند که هنوز در ایران چندان شناخته شده نیستند.



گفت و گو با جهانگیر هدایت، برادرزاده صادق هدایت و سام واثقی، مدیر انتشارات آزاد ایران، به مناسبت انتشار اولین جلد از مجموعه آثار هدایت در اروپا:
«خانه صادق هدایت، ‌زباله‌دانی شده است»

گروه انتشارات ‌آزاد ایران‌ با همکاری ‌بنیاد کتاب‌های سوخته‌ اقدام به انتشار مجموعه‌ی کامل آثار هدایت در اروپا کرده است. در صد و ششمین سالروز تولد صادق هدایت با جهانگیر هدایت، برادرزاده‌ی او و هم‌چنین سام واثقی، مدیر گروه انتشارات آزاد ایران گفت و گو کردم. جهانگیر هدایت درباره‌ی سرنوشت خانه پدری صادق هدایت می‌گوید: «متاسفانه خانه‌ی پدری هدایت تبدیل شده است به حیاط خلوت بیمارستان دکتر امیر اعلم و آخرین عکس‌هایی که دوستانم رفته و از آن‌جا گرفته‌اند تبدیل‌اش کرده‌اند به یک نوع زباله‌دانی. یعنی چیزهایی که نمی‌خواهند، جعبه‌ی دارو و ... را آن‌جا می ریزند و قسمتی از آن را هم تبدیل کرده‌اند به استراحتگاه آقایان و استادان که بروند آن‌جا استراحت بکنند‌.»



انقلاب ایران به روایت روزنامه گاردین

انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ شمسی، یکی از مهم‌ترین اتفاقت جهان در نیمه‌ی دوم قرن بیستم بود. طبیعتاً این اتفاق بزرگ، ایران را به صفحه اول روزنامه‌های معتبر جهان برده بود. روزنامه‌ی انگلیسی گاردین نیز در آن ایام گزارش‌هایی از انقلاب ایران منتشر کرد. نگاهی گذرا به آن گزارش‌ها خالی از لطف نیست. بلندپروازی شاه برای تبدیل ایرانِ نفت‌خیز به پنجمین کشور قدرتمند جهان از میانه دهه‌ی ۱۹۷۰ به انحراف کشیده شد. اعتراضات مردمی که از سال ۱۹۷۷ آغاز شد، در اواخر ۱۹۷۶ به جنبشی عمومی تبدیل شد. آن روزها مارتین ترگود و لیز وولوکات، انقلاب ایران را برای روزنامه‌ی گاردین مخابره می‌کردند.



شاه عباس با امپراتوری خِرَد در موزه بریتانیا

همان‌طور که در خبرها آمد، از ۱۹ فوریه تا ۱۴ ژوئن، نمایشگاهی با نام «شاه عباس: بازسازی ایران» در موزه‌ی بریتانیا برگزار خواهد شد. این نمایشگاه، مجموعه‌ای از چهار نمایشگاه موزه بریتانیا با محوریت قدرتمندترین حاکمان جهان است. مادلین بانتینگ، نویسنده‌ی گاردین با انتشار مقاله‌ای در این روزنامه به استقبال نمایشگاه شاه عباس رفته است. او که خود به اصفهان سفر کرده، یکی از دوره‌های مهم تاریخ ایران را از دریچه‌ی معماری شهری بازخوانی می‌کند. ترجمه این مقاله در پی می‌آید.



گزارشی درباره فیلترینگ سایت هفتان:
چرا هفتان فیلتر شد؟ لابد خدا می‌داند

از اولین ساعات یکشنبه ششم بهمن ماه بازدیدکنندگان از سایت فرهنگی هنری «هفتان» با این پیغام مواجه شدند: «‌مشترک گرامی دسترسی به این سایت امکان‌پذیر نمی‌باشد.» فیلتر کردن هفتان آن‌قدر عجیب بود که در ساعت‌های اول، همه این ماجرا را یک اشتباه فنی تلقی کردند که احتمالاً تا چند ساعت بعد رفع می‌شود. اما عصر همان روز مشخص شد که سایت هفتان همراه با سه سایت خبری دیگر فیلتر شده است. در همین زمینه با علی اصغر سیدآبادی، کوروش رنجبر، پدرام رضایی‌زاده و مریم مهتدی گفت و گو کردم.



آپدایک: نویسنده شدم چون سخن‌ور نبودم

جان آپدایک، نویسنده‌ای که امروز (سه‌شنبه) درگذشت، در سال ۱۹۳۲ در ریدینگ پنسیلوانیا متولد شد. سال‌‌های کودکی‌اش را در نزدیکی شیلینگتن گذراند. پدر او معلم علوم تجربی بود. محیط پیرامون ریدینگ فضای بسیاری از داستان‌‌های آپدایک را شکل داده است. جان و پدر و مادرش بیشتر سال‌های کودکی او را در خانه‌‌ای مشترک با پدربزرگ و مادربزرگ زندگی کردند. جان آپدایک دو بار در سال‌‌های ۱۹۸۲ و ۱۹۹۰ به خاطر دو کتاب «ربیت ثروتمند می‌‌شود» و «ربیت استراحت می‌کند» جایزه پولیتزر را به دست آورد.



نگاهی به رمان «زنگبار یا دلیل آخر»، نوشته‌ی آلفرد آندرش، ترجمه‌ی سروش حبیبی:
چقدر زیبا نمی‌گوید آقای آندرش

انتشار رمان «زنگبار یا دلیل آخر» در ایران، نویسنده‌ای به نام آلفرد آندر‌ش را به ما معرفی کرده که شاید نویسنده‌ی خیلی بزرگی نباشد، اما حداقل رمان «زنگبار»ش اثری در خور و جذاب است. آلفرد آندرش در سال ۱۹۱۴به دنیا آمد و در سال ۱۹۳۰ به حزب کمونیست پیوست، و با قدرت گرفتن هیتلر به اسارتگاه داخائو فرستاده شد. با آغاز جنگ جهانی دوم او را به جنگ فرستادند که در جبهه‌ی ایتالیا فرار کرد و به آمریکا رفت. با پایان جنگ جهانی، آندراش به آلمان برگشت و به‌طور جدی به نوشتن پرداخت.



گفت و گو با حسین نوش‌آذر، مترجم رمان «پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد» نوشته ریچارد براتیگان:
مرگ‌اندیشی به سبک ریچارد براتیگان

چندی پیش رمان «پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد» نوشته ریچارد براتیگان، با ترجمه‌ی حسین نوش‌آذر، توسط انتشارات مروارید منتشر شد و آن‌قدر مورد استقبال قرار گرفت که درعرض کمتر از یک ماه به چاپ دوم رسید. حسین نوش‌آذر، مترجم کتاب آخر براتیگان در موخره‌ای که بر او نوشته، براتیگان را نویسنده‌ای فردگرا، بازیگوش و فوق‌العاده نوآمور توصیف کرده است. نوش‌آذر، نویسنده‌ی ۴۵ ساله‌ی مقیم آلمان، چند مجموعه داستان و رمان را در کارنامه‌ی خودش دارد. او که همراه با عباس صفاری و بهروز شیدا از بنیان‌گزاران نشریه ادبی «سنگ» بوده، علاوه بر رمان آخر براتیگان، رمان «جاده» اثر کورمک مک‌کارتی را هم ترجمه کرده که مدت‌هاست در انتظار اخذ مجوز است. با نوش‌آذر درباره‌ی این کتاب گفت و گو کردم.