شهرنوش پارسی‌پور


گزارش زندگی- شماره‌ی ۱۸۶
عباس میلانی

«عباس میلانی»، متفکر قابل تاملی‌ست. او بسیار سختکوش است. آشنایی من با او به سالی بازگشت می‌کند که برای نخستین‌بار به آمریکا آمدم. میلانی در آن موقع استاد کالج نوتردام بود. او یکی از کسانی‌ست که همیشه نهایت لطف را به من داشته است. او را در زمانی دیدم که در آستانه‌ی بیماری روحی خود بودم. میلانی در آن موقع هنور با جین، همسرش ازدواج نکرده بود. آنها نامزد بودند و به خاطر می‌آورم که به اتفاق برای خوردن خوراک به رستوران «فض» رفتیم که یک رستوران ایرانی بسیار موفق در آمریکاست.



برنامه‌ی به روایت- شماره‌ی ٢٠٦
حسن عشایری، موسا غنی‌نژاد، رضا منصوری
ایران آینده، ایران امروز از نگاه سه اندیشمند

شهرداد میرزایی، در نشستی در جزیره‌ی کیش سه تن از متخصصان ایرانی را به بحث درباره‌ی ایران آینده و ایران امروز دعوت کرده است. شخصیت‌ها عبارتند از: حسن عشایری، متولد ١٣٢٠، دارای مدرک دکتری در رشته‌ی مغز و اعصاب از دانشگاه فرایبورگ آلمان، و استاد دانشگاه علوم پزشکی ایران. موسا غنی‌نژاد، دارای مدرک دکتری در رشته‌ی اقتصاد توسعه از دانشگاه سوربن، و رضا منصوری دارای دکترای نجوم از دانشگاه وین و مدیر مسئول مجله‌ی «نجوم و فیزیک».



گزارش زندگی- شماره‌ی ۱۸۵
شیرین نشاط

«شیرین نشاط» یکی از شخصیت‌های استثنایی است که در طول عمر خود با آنها برخورده‌ام. او مهربان، صمیمی، هنرمند به معنای واقعی واژه و در عین حال شخصیتی قوی است. قدرت او از نوعی کاملاً زنانه است. هرگز ندیده‌ام که اقتدار مردانه از خود نشان دهد. در عوض با صمیمیت و فروتنی کار خود را پیش می‌برد. نخستین‌بار که نام شیرین نشاط در ذهنم جای گرفت به یمن دیدن شماری از عکس‌های او بود. عکس‌هایی استثنایی و بسیار زیبا و با معنا.



برنامه‌ی به روایت- شماره‌ی ٢٠٥
رمان، نوشته‌ی محمود فلکی
مرگ دیگر کارولا

«محمود فلکی»، نویسنده‌ی ایرانی مقیم آلمان، در خرداد سال ١٣٣٠ در شهر رامسر به دنیا آمده است. او در آغاز دهه‌ی ۵۰ با چاپ شعر در نشریات «فردوسی» و «نگین» کار ادبی خود را آغاز می‌کند. سپس تحصیلاتش را در رشته‌ی شیمی و کتابداری به پایان می‌رساند و در سال ١٣٦٢ به آلمان مهاجرت می‌کند. کار ادبی او در آلمان با موفقیت توام بوده است و رمان او به نام «سایه‌ها» به آلمانی منتشر شده و در زمان کوتاهی به چاپ دوم رسیده است.



گزارش زندگی- شماره‌ی ١٨٤
«اسماعیل خویی»

اسماعیل خویی را سال‌هاست که می‌شناسم. ما در زمانی معاشرت می‌کردیم که «خویی» تازه از سفر خارج بازگشته بود. نخستین همسرش «فرانکا»، یک بانوی بسیار خوب ایتالیایی بود. آنها دو بچه داشتند؛ یک پسر و یک دختر. «فرانکا»، پارسی را بسیار خوب حرف می‌زد. زنی بود آرام و صبور و بساز. «خویی» را بسیار دوست می‌داشت و نگران و مراقب سلامتی او بود. تا آن‌جایی که خاطره‌ام یاری می‌کند «خویی» در دانشگاه درس می‌داد.



برنامه‌ی به روایت- شماره‌ی ٢٠٤
مجموعه داستان، نوشته‌ی سروش مظفرمقدم
حالات مکتوب مرگ

شهرنوش پارسی‌پور: مظفر مقدم نویسنده‌ی متعهدی‌ست. داستان نخست شرح حال یک کارگر کشتارگاه است که در کار کشتن زندانی‌ها همکاری تنگاتنگی با جمهوری اسلامی دارد. او از نوع انسان‌هایی‌ست که از کشتن لذت می‌برند. اکنون در حالی که اجساد زندانیان اعدام شده را روی هم می‌ریزد نویسنده گاهی متوجه همان اعدامیان می‌شود و از زبان آنها پس از مرگ سخن می‌گوید. بدین‌ترتیب تقابل احساسی ایجاد می‌کند.



برنامه‌ی گزارش زندگی- شماره‌ی ۱۸۳
صفدر تقی‌زاده

«صفدر تقی‌زاده» را سال‌هاست که می‌شناسم. فکر می‌کنم سال ١٣٤٥ بود که برای نخستین‌بار او را دیدم. مقاله‌ای برای مجله‌ی «فردوسی» نوشته بودم و در همان حال داستانی را با نام مستعار برای جنگ «هنر و ادبیات جنوب» فرستاده بودم. تقی‌زاده که دوست نزدیک «ناصر تقوایی» بود کشف کرد که این دو نفر باید یکی باشند. پس کوشید مرا پیدا کند.



برنامه‌ی به روایت- شماره‌ی ٢٠٣
مجموعه‌ی داستان، نوشته‌ی فریبا حاج‌دایی
با شیرینی وارد می‌شویم

فریبا حاج‌دایی بنا بر آن‌چه در متن مصاحبه‌ای پیدا کردم از اهالی کرمانشاه است. او خود در این مصاحبه از علی‌محمد افغانی، علی‌اشرف درویشیان و چند نفر دیگر به عنوان نویسندگان پیشکسوت کرمانشاهی یاد می‌کند. کتابی که امروز مورد بررسی قرار می‌گیرد «با شیرینی وارد می‌شویم» نام دارد. این یک مجموعه‌ی کم‌حجم داستانی است. البته این واقعیتی است که در این اواخر نویسندگان تازه کار با ارائه مجموعه داستان‌های کم‌حجم وارد میدان ادبیات می‌شوند.



برنامه‌ی گزارش زندگی- شماره‌ی ١٨٢
نجف دریابندری

در اکتبر امسال نجف دریابندری را در خانه‌ی نازی کاویانی در نزدیکی سانفرانسیسکو ملاقات کردم. از پس از سکته‌ی مغزی که چندسال پیش گریبانگیر او شد، نجف خوب ما تکیده‌تر و پیرتر به نظر می‌رسید. سنگینی گوشش هم بیشتر شده است. لاغر هم شده است. با پسرش آرش و عروس هندی زیبایش به این میهمانی آمده بود. میهمانی به افتخار سعید شنبه‌زاده برپا شده بود.



برنامه‌ی به روایت- شماره‌ی ٢٠٢
رمان کوتاه، نوشته‌ی پگاه
یک شب بارانی

شهرنوش پارسی‌پور: رویای کتاب در هیچ حالتی نمی‌تواند معنای بدی داشته باشد. با این حال در کتاب «یک شب بارانی» نوشته‌ی پگاه، کتاب‌ها اضطراب برانگیزند. قهرمان داستان در میان دریایی سیاه روی جزیره‌ای زندگی می‌کند که از کتاب تشکیل شده است. او نمی‌داند با کتاب‌ها چه کند، چنان که انسان ساکت یک جزیره‌ی واقعی نیز نمی‌داند با دانه‌های شن که هرکدام حامل کتابی مخفی درباره‌ی راز هستی هستند چه رفتاری در پیش بگیرد.



گزارش زندگی- شماره‌ی ۱۸۱
سعید شنبه‌زاده

در برلین بود که در «خانه‌ی فرهنگ‌های جهان» برای نخستین بار سعید شنبه‌زاده را دیدم. این شخصیت که در ٢٤ آذرماه سال ١٣٤٧ به دنیا آمده است نمونه‌ای ویژه از استعدادهایی است که در ایران به راحتی به هرز می‌روند. جامعه‌ی پدرسالار ایران به سادگی بخشی از فرزندان خود را بدون ترحم به بیرون از ساختار اجتماعی تف می‌کند. این در حالی است که نیاز وافری به آنها دارد.



برنامه‌ی به روایت، شماره ٢٠١
مجموعه داستان، نوشته‌ی شهلا شهابیان
«به یک چبز خوب فکر کن»

شهلا شهابیان، متولد سال ١٣٣٨ در مجموعه داستان خود به نام «به یک چیز خوب فکر کن» می‌کوشد نویسنده‌ی خوبی باشد. در عین حال روشن است که به عنوان نویسنده آهسته و پیوسته کار می‌کند. او نشان می‌دهد که به مسائل اجتماعی علاقه‌مند است و سایه‌ی این مسائل و مشکلات بر کار او سایه انداخته است. او گرچه در دوران حکومت پیشین به دنیا آمده است، اما نشان می‌دهد که با گرفتاری‌های حکومت جدید نیز آشناست.



گزارش زندگی- شماره‌ی ١٨٠
محمود دولت‌آبادی

محمود دولت‌آبادی از شخصیت‌های قابل تامل ادبیات معاصر فارسی است. او در عین حال دارای جنمی است که خود به خود احترام برانگیزش می‌کند. آشنایی من با دولت‌آبادی از طریق خبرهایی بود که در روزنامه‌ها و مجلات درباره‌ی او می‌خواندم. دوره، دوره‌ی مسعود کیمیایی بود که پس از فیلم «قیصر» چند اثری به‌وجود آورد که بنای حداقل یکی از آنها بر داستانی از محمود دولت‌آبادی بود.فکر می‌کنم نام داستان «خاک» بود.



برنامه‌ی به روایت- شماره‌ی ٢٠٠
مجموعه‌ داستان، نوشته‌ی مهدی اخوان لنگرودی
الاتی‌تی

مهدی اخوان لنگرودی در مهرماه سال ١٣٢٤ در خانواده‌ی پرجمعیتی در لنگرود به دنیا آمد. پدرش از کارخانه‌داران بزرگ چای بود. دوران آموزش خود را در لنگرود و تهران به پایان رساند. کار شاعری خود را از سال ۱۳۴۵ و با مجموعه شعر «سپیدار» آغاز کرد. او چند مجموعه شعر سرود و در فعالیت‌های مختلف ادبی درگیر بود. در سال ١٣٥٢ به اتریش مهاجرت کرد و متوجه مطالعه در ادبیات آمریکای لاتین و شاعران فرانسوی شد و نوشتن برای کودکان را آغاز کرد.



برنامه‌ی به روایت- شماره‌ی ١٩٩
نوشته‌ی فرخنده نیکو
«عطر یاس در کوچه‌های دور»

فرخنده نیکو، متولد ١٣٤١ شمسی در تهران، نویسنده و مترجمی است ایرانی‌الاصل که در سوئد زندگی می‌کند. او در رشته‌ی تاریخ ادبیات از دانشگاه گوتنبرگ فوق لیسانس گرفته و رساله‌ی پایان تحصیلی‌اش را با عنوان «بررسی کتاب به سوی طبس، نوشته‌ی ویلی شیرکلوند از دیدگاه اورینتالیسم ادوارد سعید» نوشته است. او همین کتاب را به زبان فارسی ترجمه کرده است.



گزارش زندگی- شماره‌ی ١٧٩
سیمین بهبهانی

خانم سیمین بهبهانی بزرگ‌شاعر ایران را سال‌هاست که می‌شناسم. او بدون شک یکی از شخصیت‌های ادبی مطرح ایران معاصر است. انرژی و توان روحی او رشک برانگیز است. به درستی به خاطر نمی‌آورم برای نخستین بار او را کجا دیدم، اما در زمانی که نوجوانی بودم همیشه نام او را در مطبوعات می‌دیدم. او در کنار فروغ فرخزاد و لعبت والا به سه تفنگدار شعر معروف بودند



گزارش زندگی- شماره ۱۷۸
بزرگ علوی

بزرگ علوی را از کودکی و از طریق ادبیات می‌شناختم. نه ده ساله بودم که کتاب «چشم‌هایش» را خواندم. کتاب تاثیر قابل تاملی بر من داشت؛ به ویژه که گفته می‌شد کتاب از زندگی کمال‌الملک، نقاش معروف اواخر دوران قاجار و اوایل دوران حکومت پهلوی الهام گرفته است. کمال‌الملک پسردایی مادر بزرگ مادری من بود که او هم طوبی غفاری نام داشت و به هنر نقاشی علاقه‌مند بود، و در جوانی به کلاس‌های نقاشی او رفته بود.



گزارش زندگی- شماره ١٧٧
محمد بهمن بیگی

در آخرین سال‌های فعالیت بهمن بیگی امر سوادآموزی تمامی عشایر زیر نظر او قرار گرفت. کار در حال انجام بود که انقلاب رخ داد. روانشاد حبیب قشقایی می‌گفت روزی مجسمه‌ی بهمن بیگی را از طلا خواهند تراشید. البته درست کردن مجسمه از طلا امکان‌پذیر نیست، چون آن را در بهشت هم کار بگذارند بالاخره دزدی پیدا می‌شود که آن را بدزدد، اما این حقیقتی‌ست که خاطره‌ی این مرد بزرگ به چند دلیل باید در حافظه‌ی اجتماعی ایران ثبت شود.



برنامه‌ی به روایت- شماره‌ی ١٩٨
مجموعه داستان، نوشته‌ی میترا الیاتی
کافه پری دریایی

مجموعه داستان‌های «کافه پری دریایی» آخرین کتاب از میترا الیاتی است که در این برنامه مورد بررسی قرار می‌گیرد. این کتاب کم حجم از مجموعه‌ی هشت داستان شکل گرفته. «رفاقت»، نخستین داستان این مجموعه است. سال‌ها پیش مردی در اثر خوردن مشروب الکلی دست‌ساخت کور شده است. او همسری دارد که میدان رقابت را میان او و دوستش شاهرخ باز کرده است. داستان تند و شتابزده نوشته شده و ارتباط اصلی باز نشده باقی می‌ماند.



گزارش زندگی- شماره‌ی ١٧٦
فرج‌الله صبا

در یک شب تاریخی از نظر زندگی من، به همراه نیکبخت که روشنفکر قابل مطالعه‌ای بود و چند نفر دیگر به کافه‌ی سلمان رفتیم که در خیابان استانبول قرار داشت. در همان‌جا بود که با فرج‌الله صبا و دکتر غلامحسین ساعدی آشنا شدم. آنها دور میزی نشسته بودند و داشتند از ادبیات معاصر حرف می‌زدند. از آنجایی که در نوزده، بیست‌سالگی آدم پر حرف و به قول نجف دریابندری شخص بحثویی بودم به میان گفت‌وگو پریدم.