تاریخ انتشار: ۸ اردیبهشت ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

در ستایش رقص

احمد سمایی
samayee@web.de

۲۹ ماه آوریل (۹ اردیبهشت) روز جهانی رقص است. ۲۵ سال پیش، یونسکو، سازمان علمی و فرهنگی وابسته به سازمان ملل، به تعیین چنین روزی تصمیم گرفت.

کمتر فرهنگی را می‌توان یافت که رقص خاص خودش را نداشته نباشد و این هنر و فعالیت شورانگیز آدمی در آن والا و محبوب به شمار نیاید. تنوع فرهنگی پس از شاخصه‌ای مانند زبان، از جمله در رقص‌های متفاوت و رنگارنگ اقوام و ملت‌ها جلوه یافته است. راه دوری نرویم،‌ رقص‌های لری و کردی و آذری و گیلکی خودمان و تفاوت‌های غنابخش آنها نمونه‌های خوبی در این زمینه‌اند.

از دیگر سو،‌ ‌تنها با رجوعی به اشعار و متن‌های دور و نزدیک می‌توان دریافت که رقص از چه اهمیت و کششی در فرهنگ ما برخوردار است. در این متن‌ها توصیف‌ها و ستایش‌های متفاوتی می‌توان دید از انواع رقص‌ها؛ از سماع و رقص‌های مذهبی گرفته تا رقص‌های ناشی از شوریدگی و به وجد‌آ‌مدن غیرآیینی انسان‌ها. اشعار مولوی انباشتهاز توصیف رقص است:
دستی به جام باده و دستی به زلف یار
رقصی چنین میانه‌ی میدانم آرزوست

حافظ کمال انسان را در رسیدن رقص‌کنان به خورشید می‌داند:
کمتر از ذره‌ای نه‌ای، پست مشو، عشق بورز
تا به خلوتگه خورشید رسی رقص‌کنان

سعدی می‌داند که به میدان‌آمدنش همانا و هوش از دست دادنش همانا:
من رمیده‌دل آن به که در سماع نیایم
که گر ز پای درآیم ز در برند به هوشم.

شعر و ادب معاصر هم که پر است از توصیف و بیان رقص در حالت‌ها و تبارزهای گوناگونش و اثرات شورانگیز و معطوف به شادی و رهایی‌اش. در زندگی عادی جامعه نیز به ویژه در یکی دو سه دهه اخیر، رقص‌ در محافل خانوادگی و خودمانی، و اخیرا در مجالس نیمه‌علنی عروسی و شادمانی،‌ به نوعی مقاومت در برابر انسدادها، سخت‌گیری‌ها و اندوه‌پرستی‌های حاکم بدل شده است.

رقص جز لاینفک بسیاری از فرهنگ‌ها و محملی برای زدودن تنش‌های درون، بروز و تزاید شادی‌ و شور و غنابخشیدن به دیدارهاست و به سادگی نمی‌توان بر آن بند نهاد و مشمول ممنوعیت تام و تمامش کرد. چنان که در ایران نیز، در این ۳۰‌ سال به رغم همه تلاش‌ها و تقلاها، به چنین کاری قادر نبوده‌اند. این که از سر خودفریبی به جای رقص، اصطلاح "حرکات موزون" را به کار می‌برند، خود نشانه‌ای از شکست آنها در سرکوب و تبعید این هنر و جنب و جوش شورانگیز از عرصه زندگی و فرهنگ جامعه ایران است.

آنچه که در زیر می‌خوانید متن کوتاهی است در ستایش جنبه‌ها و کارکردهای مختلف رقص که روز جهانی رقص شاید بهترین مناسبت برای ترجمه و انتشار آن باشد. نویسنده این متن ولف وندراچکWolf Wondratschek) ) است.*


ریتم بود و ریتم

در ابتدا ریتم بود و به همانجا رسیده بود که باید می‌رسید، به پاها. انسان زمانی که از نشستن زیاد و زندگی عادی و یکنواخت ملول و خسته شده بود و دیگر وراجی درباره روزمرگی‌های زندگی و چیزهای مشابه راضی‌اش نمی‌کرد رقصیدن آغاز کرد.

او زن،‌ بچه، دوست، دشمن و در بهترین حالت خودش را هم فراموش کرد. شاید دیگر نمی‌دانست که چه می‌کند به جز آن که خود را تکان می‌داد،‌ آن هم به بهترین وجه و حالت. همه حرکت‌های او به قاعده بود و همه اجزای بدنش کنشی هماهنگ داشتند. من همیشه تصورم این بود که تنها انسان‌های خوشبخت می‌توانند به چنین حالتی برسند.

من وقتی که زنان مسن‌تر از این تعریف می‌کنند که در دوران جوانی با این یا آن مرد در وسط صحنه رامبا ، فوکس‌ترو و به ویژه والس رقصیده‌اند بارقه‌ای از یک احساس خوشایند درونی را در چشمانشان مشاهده می‌کنم. " او (مرد همرقص) چقدر خوب می‌رقصید" جمله‌ای است که معمولا در چنین حالتی بر زبان این زنان جاری می‌شود. این جمله شاید اشاره‌ای تلویحی به این سرخوردگی هم باشد که مردانی که با آنها ازدواج کرده‌اند نتوانسته‌اند در همه طول و مقاطع زندگی، گزینه‌ درخشانی برای آن مردانی باشند که در رقص‌های دوران جوانی مورد پسند و ستایششان واقع شده‌اند.

رقصندگان، چه آنان که به عنوان حرفه، باله‌ای کلاسیک را اجرا می‌کنند و چه آنان که با حرکات خود می‌کوشند از تنش درونی خویش رها شوند همه و همه به هنگام رقص به صورت موجوداتی متحرک و جسما منعطف در‌می‌آیند. انسان‌هایی وجود دارند که تنها زمانی که سرشان از نوشیدن مشروب گرم می‌شود به رقص می‌آیند، انسان‌های دیگری در فکر و ذهن خود می‌رقصند. پیکاسو قبل از آن که به سراغ نقاشی برود کمی تانگو می‌رقصید.

رقص آزادی

آن کس که می‌رقصد به دنبال آزادی است،‌ آزادی حرکت و جنبش. او تنها خواهان تکان و تحرک نیست،‌ بلکه می‌خواهد که دوست بدارد و دوست داشته شود. دست‌کم،‌ در رویای چنین وضعیتی است. او در این آرزوست که ای کاش رقص تمام نشود.

رقصیدن در میان آسمان و زمین. از یک سو، غلبه‌یافتن بر نیروی جاذبه و از دیگر سو، رقصی از ژرفای جان و دل. خود را در حرکاتی چرخان و متوازن در هوا رها کردن، در خلسه و سما رقصیدن و رقص را همچون ‌آب‌دیده‌شدن برای بازگشت به زندگی عادی نگریستن. آری، جنبیدن و همه چیز را به طاق نسیان سپردن، و ملال توضیح‌ناپذیر را فراموش کردن؛ ملالی که دلیل نمی‌خواهد، اما گویی که به سرنوشت عاشقان زندگی بدل شده‌ است.


کسی که می‌رقصد از سخن‌گفتن بی‌نیاز است، به ویژه نیازی ندارد به وراجی‌هایی بیفتد که معمولا مردان با آنها به صید زنان می‌روند. زنان اغلب از این فرض حرکت می‌کنند که مردی که خوش‌رقص است می‌تواند عاشق خوبی هم باشد. از این رو، گرچه دل و جان سپردن به رقص شاید خویشتن واقعی تو را به نحوی "خطرناک" در معرض دید بگذارد، اما اگر خود را به دست فراموشی نسپاری و خویشتن خویش را تمام و کمال وقف حرکات نکنی،‌ به رقص در معنای واقعی آن نمی‌رسی. آن کس که می‌ترسد تلو تلو می‌خورد و به رقص نمی‌رسد.

رقص جلوه‌ای از حضور و قدرت خدایان و اشباح است، و در معنای زمینی‌اش، دیداری است میان جنس‌های انسانی که بدون کلام اما با زبان حرکات با هم سخن می‌گویند. رقص نوعی هماوردی غیرخونین است میان زن و مرد، چالشی است میان دو معیار و مبنا: معیار زنانه‌ی ملودی و معیار مردانه‌ی ریتم. آنها بدین گونه به مصاف هم می‌آورند و می‌کوشند ثابت کنند که با کدام استعدادهای متفاوت همتراز و هم‌ارز یکدیگرند.

فریادی برای رهایی

آیا رقص تبارزی از شادی زندگی است؟ قطعا آری. مناسبت‌های زیادی وجود دارند که پای رقص به حرکت می‌آید. رقص اما می‌تواند بیانی چیزی متضاد با شادی هم باشد؛ بیان تنهایی و روانپارگی ژرف و بیان احساس از دست‌رفتگی. گویی همه آنانی که به رقص درمی‌آیند می‌دانند که در تکان و تحرک جسم و جان است که می‌توان خود را به دست فراموشی سپرد و روح و روان را در موقعیتی خوشایند قرار داد.

رقص فریاد رهایی است، فریادی است از عشق و یاس‌ ِ توامان. با رقص می‌کوشیم ترس را که ساکت و بی‌تحرک در وجودمان لانه کرده است از خود به در کنیم و با حرکات خویش جهان را نیز اندکی به تحرک درآوریم. به چیز زیادی هم نیاز نیست، حتی به موسیقی هم. گاه دست‌زدن یک نفر هم کفایت می‌کند که در ما شور برانگیزد؛ و شور آغاز کمال و وارستگی است، چیزی که زندگی آن را ، و نه تنها آن ، که عشق را نیز،‌ از ما دریغ داشته است.

مطالب مرتبط:
رقص و هویت در فرهنگ ایرانی
ما همه‌چیزمون تو ایران یواشکیه

---------------------------
*ولف وندراچکWolf Wondratschek) ) در آلمان به دنیا آمده، دانش‌آموخته رشته‌های ادبیات و فلسفه و از جمله فعالیت‌هایش عضویت در تحریریه نشریه معروف "متن و نقد" است. معروفیت وندراچک اما بیش از همه به خاطر شعرهای اوست. به رغم آن که شعر در آلمان نیز رکود و بحران معینی را از سر می‌گذراند،‌ ولی سرودهای وندراچک کماکان در تیراژی بالا انتشار می‌یابند. وندراچک یکی از چهره‌های معروف در زمینه سرودن اشعار برای موسیقی پاپ هم هست.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

با سلام و درود .متولد ایران مهندس برق . از نظر من رقص پدیدهای جدا نا پذیر است که از بطن تولد تا لحظه وداع با انسان همراه است اما افرادی که از این پدیده استفاده میکنند روحی شاد تر و لحظاتی شیرین تر خاطراتی ماندگار تر در ذهن خود دارند. از متن شما لذت بردم با تشکر

-- alireza ، Apr 29, 2007

خیلی عالی بود. ممنون

-- زیتون ، Apr 29, 2007

يک رقص خوب به اندازه يک سکس خوب لذت آور است . مرجان

-- بدون نام ، Apr 29, 2007

با عرض معذرت فراوان يك مصرع از مولانا طوري نوشته شده كه لطف شعر از ميان رفته است. درست اين مصرع به اين صورت است:
يك دست جام باده و يك دست زلف يار
موفق باشيد

-- hay ، Apr 30, 2007

با سلام من سوالي دارم كه به متن اصلي مربوط نمي شود:
چرا ساعتي كه براي همه نظرها ثبت شده است 03:01 است؟

-- بدون نام ، Apr 30, 2007

ممنون! مفيد بود.

-- رها ، Apr 30, 2007

خوب بود به نظر من حيف است كه وقتي در كشوري چون ايران با اين غناي فرهنگي محروم از يك قطعه بزرگ از ان فرهنگ بكنند

-- adnan ، May 1, 2007

بسیار زیبا بود من از علاقه مندان به رقص هستم. اگر علاقه مند بودید از وبلاگ بنده بازدید کنید
azerbaijanidances.blogfa.com

-- massoud ، May 8, 2007

مقاله بسیار جالب و زیبایی بود و نشان می دهد که نمی توان هنری به عنوان رقص را نادیده گرفت زیرا که بر جسم و روح آدمی اثر می گذارد. به امید روزی که رقص نیز چون هنرهای دیگر در ایران جایگاه اصلی خود را داشته باشد و زیر نظر کارشناسان اصلی آن اداره گردد .

-- کارمند ، May 9, 2007

رقص يعني پرواز در اوج. از مطلب خوب و قشنگتون ممنون.

-- كامليا ، Jul 17, 2007

رقص غذاي روح است-اموزش رقص ايراني-عربي-هيپ هاپ-تركي با متد جديد 09191173620

-- mahsa ، Jan 27, 2010

خيلي مطالب جالب بود -اموزش رقص 09191173620

-- mahsa ، Feb 19, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)