تاریخ انتشار: ۲۷ مهر ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
سومین بخش از مجموعه مقالات «ادبیات سرگرمی و نقد و بررسی آن»، پژوهشی درباره‌ی ادبیات عامه‌پسند

ادبیات سرگرمی و قدرت

اسد سیف

ادبیات سرگرمی در روند خویش، همگام با تحولات جامعه، کم‌کم به کالا تبدیل گشته، به شاخه‌هایی چند هم‌چون ادبیات عاشقانه، پلیسی (جاسوسی و جنایی)، تخیلی و کارتن تقسیم شد. در دنیای امروز، ادبیات سرگرمی با بازار در رابطه است. بخشی‌ است که می‌توان آن را با مکانیسم‌های «گُزینش اقتصادی» نیز تعریف کرد. در این رابطه است که، تابع سیاستِ حاکم می‌شود.

حکومت‌های ایدئولوژیک به‌سان حکومت‌های سرمایه‌داری از آن بهره‌برداری سیاسی می‌کنند. در حکومت‌های نوع نخست، رنگ و لعابِ «ادبیات مترقی» به آن می‌دهند و در حکومت‌های نوع دوم، با توجه به سلیقه‌های گوناگون، موضوع و محتوای متفاوتی به خود گرفته، برای هر سلیقه‌ای نوعی از آن تولید می‌شود. و در این راه تا آن‌جا پیش می‌روند که با تولید انبوه، کیفیت‌های متفاوت، و تبلیغات گسترده، هیچ «عامه»ی کتاب‌خوانی را گریزی از آن نیست.

هر کس با توجه به جهان و جهان‌بینی خویش آن بخشی از این تولیدات را مصرف می‌کند که برای ذهنِ او تدارک دیده شده است.


با توجه به روانشناسی جوانان، زنان و مردان عادی و چگونگی اوقات فراغت آنان، دلبستگی، اشتیاق و دغدغه‌های ذهنی آنان، داستان‌های سرگرمی تولید می‌شوند.

آنگاه که ادبیات سرگرمی خصلت کالایی به خود گرفت و با کانال‌های تلویزیونی و مجلات رنگارنگ همگام شد، جامعه‌شناسان و روان‌شناسان در ماهیت سرگرمی شک کردند. دگربار این سئوال در جامعه مطرح شد که سرگرمی چیست؟ آیا هر آن چیزی که انسان را به ظاهر مشغول کند، می‌تواند سرگرمی باشد؟ و اینجا بود که بر تأثیرات و هدف این‌گونه از سرگرمی‌ها تحقیق و بررسی صورت گرفت.

نتایج کم و بیش یکسان بود؛ رسانه‌های ارتباط‌جمعی با تشکیلات گسترده خویش می کوشند کنترل جامعه را بدست گیرند1. جهان سرمایه جهت تولید ادبیات سرگرمی، آژانس‌های تجاری به راه می‌اندازد تا با توجه به ذوق خوانندگان، اثر تولید کند. هدف تسخیر اوقات فراغتِ مصرف‌کننده است، چیزی که با تولید شوها و سریال‌های تلویزیونی، موسیقی مُد روز و فیلم‌های سینمایی تکمیل می‌شود.

آژانس‌های تجاری متخصصان رشته‌های لازم برای این کار از روانشناس گرفته تا محقق تاریخ را به خدمت می‌گیرند تا ضمن بررسی ذوق مصرف‌کننده، خواست‌ها و آرزوهای آنان را طبقه‌بندی کنند. مصرف‌کننده در حالی که می اندیشد، از استقلال فکری برخوردار است و آزادی انتخاب دارد، ناآگاهانه گام به راهی می گذارد که برایش پیش‌بینی کرده‌اند. او در این جامعه عقلانی فرصتی نخواهد یافت تا عقل و فکر خویش به کار گیرد.

درباره‌ی مخاطبان و نویسندگان ادبیات سرگرمی زیاد می‌توان نوشت. نوشتن این رمان‌ها را امروز با توجه به ذوق مصرف‌کننده سفارش می دهند. نویسنده در این راه عموماً از شگردهای خبرنگاری استفاده کرده، بر معیارهایی تکیه می‌کند که خبرنگار جهت تنظیم گزارش بهره می‌برد؛ چه، چرا، چگونه، که، کجا، کی شش محوری هستند که هر خبری با توجه به آن به تحریر در می‌آید. در بررسی رمان‌های سرگرمی، تولیدکنندگان آن، امروزه می‌کوشند با توجه به این اصول خوراک ذهن‌های ساده پسند را در بهترین شکل فراهم آورند.

با توجه به روانشناسی جوانان، زنان و مردان عادی و چگونگی اوقات فراغت آنان، دلبستگی، اشتیاق و دغدغه‌های ذهنی آنان، داستان‌های سرگرمی تولید می‌شوند. بنگاه‌های تجاری نشر، در این راه شیفتگی‌های فردی و گروهی خواننده را با بررسی‌های تجربی درباره‌ی الگوهای مصرف که البته از نظر جنس و سن و طبقه متغیرند، درهم آمیخته، برای اوقات فراغتِ عامه مردم ادبیات تولید می‌کنند.

در تولید هنر و ادبیات سرگرمی، طبقه حاکم، آن‌که سرمایه به کار می‌اندازد، می‌کوشد ارزش‌های جدیدی را جایگزین ارزش‌های پیشین کند تا از این راه، در حفظ منافع خویش، معیارهای خود را «عُرف عمومی» و امری «طبیعی» جلوه دهد. شبکه‌های تلویزیونی نقش بزرگی در این امر بر عهده دارند. بسیاری از مصرف‌کنندگان ادبیات سرگرمی اطلاعی از ادبیات به طورکلی ندارند. فهم آنان از ادبیات ناروشن است و اصلاً توجهی به آن ندارند.

ادبیات سرگرمی نوعی شیفتگی با خود به همراه دارد. این امر را بسیاری نوعی بیماری در خواننده، به ویژه کسانی که شیفتگی در آنان ذاتی شده، می‌دانند. این عده کسانی هستند که حریصانه و چشم‌بسته مصرف‌کننده دایمی کتاب‌های سریالی و یا مشابه آن هستند. آنان می‌خوانند تا تحقق آرزوهای خود را در رفتار قهرمانان رمان‌ها ببینند و خود را با شخصیت‌های مثبت رمان هم‌ذات گردانند. باید از قهرمانان آموخت و تجربه‌های آنان را به عنوان یک الگو در زندگی به کار بست.

به طور کلی، شیفتگی با سلیقه‌های فرهنگی مصرف‌کننده نیز در رابطه است. شیفتگی احساس هیجان را با میل به لذت درهم می آمیزد و در تجربه، دامنه آن گسترده‌تر می‌شود. ادبیات سرگرمی فرهنگ ویژه‌ای را نمایندگی می کند، می کوشد زیبایی‌شناسی ادبی را به امری یکنواخت و مطیع محبوس گرداند. مصرف‌کنندگان ادبیات سرگرمی در کلیت خویش به اقشار متوسط، کم‌سواد و پایین جامعه تعلق دارند.

تولیدکنندگان آن با جامعیت دادن به آن، پدیده‌ای را تحت عنوان «صنعت» سامان می‌دهند، چیزی که شکل کالایی دارد و بر آن سرمایه‌گذاری شده است. در این راه با تولید انبوه، عطش مشتاقان بی‌شمار را سیراب می کند. می‌توان ادعا کرد که ادبیات سرگرمی می کوشد، خصم خود را مطیع و رام خویش گرداند. انحصارات عرصه فرهنگ می‌کوشند تا همه اجزای «فرهنگ توده‌گرا» را یکسان گردانند.


ادبیات سرگرمی نوعی شیفتگی با خود به همراه دارد. این امر را بسیاری نوعی بیماری در خواننده، به ویژه کسانی که شیفتگی در آنان ذاتی شده، می‌دانند.

اگر تا چند سال پیش در نفی این نظر سخن گفته نمی‌شد، اکنون هدف آشکارا اعلام می شود. فرهنگ برای آنان کالایی‌ست جهت کسب و کار تا ایدئولوژی تبلیغ گردد. تظاهر به هنردوستی و پشتیبانی از آن محملی‌ است برای توجیه آن. اگر تا دیروز از هنر سینما، هنر نقاشی، هنر داستان‌نویسی نام برده می‏شد، امروزه می‌توان از صنعت سینما، صنعت نقاشی و ... صحبت کرد؛ و این همان چیزی‌ست که در برابر هنر و ادبیاتِ جدی قرار می‌گیرد و قصد تضعیف آن را دارد.

ادبیات و هنری که صنعت نام می‏گیرد، می کوشد، با استفاده از پیشرفته‌ترین تکنولوژی نیازهای یکسانی را با تولیدات خویش برآورده کند. در نیل به این مقصود، طبیعی‌ست که وانمود کنند، معیارهایمان همان نیاز مصرف‌کنندگان است. هدف به کنترل درآوردن مقاومت‌هاست و سلطه بر آگاهی‌های فردی. در این راه کوشیده می‌شود تا از مردم متفاوت، انسان‌هایی با خواست‌های واحد ساخته شود.

در نگاه به ادبیات موجود، دو فرهنگ در عمل در برابر هم قرار گرفته‌اند، فرهنگی که بالنده است و پویا نام دارد، در برابر فرهنگی قرار می‌گیرد که غیرپویاست. ادبیات نوع نخست با جریان روشنفکری در ارتباط قرار دارد، معتبر است و اندیشه‌ای را در خود نهان دارد؛ به هستی و پیچیدگی‌های حیات اجتماعی نظر دارد و به ژرفای زندگی بشر و دغدغه‌های ذهنی او می‏پردازد. ادبیات نوع دوم خیال‌پروری‌هایی‌ست که بیشتر به مشکلات روزمره زندگی و آرزوهای انسان‌های معمولی نظر دارد و از خلاقیت تهی است.

در گذشته از ادبیات نوع نخست تهذیب اخلاق را طلب می‏کردند و انتظار داشتند تا به بازسازی معنوی جامعه کمک کند. ادبیات سرگرمی چنین تعهدی نسبت به جامعه نداشت. با پیشرفت علوم و توجه ادبیات به جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و فلسفه هستی، معیارهای سابق رنگ باخته‌اند. به ادبیات سرگرمی نیز دیگر خصمانه نمی‌نگرند. با این‌همه، ادبیات جدی هنوز هم با صفت خلاقه‌ی خویش از دیگر انواع ادبی متمایز می‌گردد.

در سال‌های اخیر، دامنه تحقیقات درباره‌ی ادبیات سرگرمی و نقد و بررسی آنها گسترده‌تر از سابق است. استقبال عمومی از آن باعث شده تا از یک سو مورد سرمایه‌گذاری قرار گیرد و شاخه‌های گوناگونی، از ادبیات تصویری (کومیک) گرفته تا ادبیات فانتزی را شامل شود، و از دیگر سوی، مورد نقد و بررسی قرار گرفته، در تاریخ ادبیات به آن نیز پرداخته می‌شود.

ادامه دارد
این نوشته پیش از این در نشریه‌ی باران (سردبیر مهمان: بهروز شیدا) در سوئد منتشر شده است.

پانوشت:

1-Dieter Prokop, Massenkultur und Spontaneität Zur Veränderten Warenform der Massenkommunikation im Spätkapitalismus, Suhrkamp Verlag, Frankfurt am Main 1974, erste Kapital, S 7-16

Share/Save/Bookmark

بخش‏های پیشین:
بخش دوم - سابقه تاریخی ادبیات سرگرمی
بخش اول - ادبیات سرگرمی و پیشینه‌اش

نظرهای خوانندگان

استفاده کرذیم. موضوع حوبی است

-- parvaneh ، Oct 21, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)