خانه > خاک > برنامه رادیویی خاک > قبای عارف قزوینی | |||
قبای عارف قزوینیحسین نوشآذرایران همواره در طول تاریخ با غرب و شرق در پیوند بوده است. ما از جهان هرگز بیخبر نمانده بودیم و وقتی که کشورهای اروپایی در راه تمدن و پیشرفت افتادند، در دل ما ایرانیها هم وسوسهی تجددخواهی افتاد. این تجددخواهی به شکلهای گوناگون و گاهی به شکلی ناهنجار، بدآموخته و نیازموده، در آداب پوشاک ما، در گفتار و نوشتارمان، در ساختار قدرت سیاسی و آیین کشورداری و قانونگذاریمان خودش را نشان داد.
هفتهی پیش، چهاردهم مرداد ماه سالگرد نهضت مشروطه بود. یکی از مهمترین دستاوردهای مشروطه برای شعر و ادبیات فارسی سادهنویسی بود. نهضت مشروطه شعر و نثر فارسی را از بند سلاطین آزاد کرد و به خدمت مردم درآورد. شعر پس از مشروطه، شعر درباری نیست، شعر خیابانی است.
عارف قزوينی، سيد اشرف الدين قزوينی( نسيم شمال)، ميرزاده عشقی، بهار خراسانی و سید اشرفالدین گیلانی از مهمترین شاعران دوران مشروطهاند. در این میان عارف قزوینی، این شاعر شوریدهحال و تلخکام محبوبیت و معروفیت بیشتری داشت. اشعار او ورد زبان مردم بود و ترانههایش، و به خصوص ترانهی «از خون جوانان وطن لاله دمیده»اش جاودانه شد. [از خون جوانان وطن لاله دمیده، با صدای شجریان را از فایل صوتی بشنوید] تاریخ صد ساله گذشته در ایران، تاریخ ضدیت دستار و کلاه فرنگی است. تاریخ ضدیت نعلین ِ پاشنهخوابیده است با کفش پاشنهنخواب. دعوای قبای بلند بیدگمه و شلوار گشاد است. پیش از مشروطه به اشخاصی که از تحصیلاتی برخوردار بودند، «اهل علم» میگفتند. دستاربندان اهل علم در آن زمان ریش نمیتراشیدند و زیر عمامه موی سرشان را میتراشیدند. عارف همانطور که مشروطهخواه و بعد از کودتای ۱۲۹۹ جمهوریخواه بود، در لباس و سر و وضع هم از گروه اصلاحطلب بود. عمامهی مولوی باریک و کوچک با فینهی سفید بر سر داشت، لبادهی بلندی میپوشید که تا مچ پایش میرسید و زیر عمامه شلوار تنگی که مُد آن روز بود میپوشید. لبادهی عارف یقهی عربی داشت و تا کمر شش دگمهی درشت چهار سوراخ میخورد. دستاربندان جوان و متجدد در آن زمان دست از آستین عبا بیرون نمیآوردند. در حضور بزرگان دست از آستین عبا بیرون نیاوردن بیادبی بود. عارف اما دست از آستین بیرون نمیآورد.
عارف قزوینی در سال ۱۲۹۳ مرد بلندقد، باریک و بسیار لاغری بود. چهرهای رنجکشیده داشت و میگویند در چهرهی او بدبینی و ناسازگاری آشکار بود. این بدبینی و رنجیدگی از زندگی، در شعر و موسیقی او هم دیده میشود. [گریه را به مستی بهانه کردم، با صدای مرضیه را از فایل صوتی بشنوید] پس از کودتای ۱۲۹۹ که دستاوردهای مشروطه از بین رفت، عارف ناراضیتر و گوشهگیرتر شد. در زرگنده، در باغی که محمد ولی خان تنکابنی به او واگذار کرده بود با سگش و نوکر وفادارش سکنی گرفت. میگویند آنقدر از مردم گریزان بود که سه سگ را با خود مأنوس کرده بود. یکی از آنها سگی بود خرمایی که پشم بلند و دست و پای لاغر و گوشهای دراز داشت و او را ژیان نامیده بود و حتی تصنیفی برای او ساخته بود که بیت اولش با این مصرع شروع میشد: «ژیان بیا هف هفو کن – هاف هاف!» عارف در آخر زندگانیاش به همدان رفت و در همدان درگذشت. میگویند چند سال آخر زندگی عارف با تلخکامی و دلآزاری گذشت. هم طبع شعر او خشکیده بود و هم ذوق موسیقی او فرونشسته بود. در همان زمان که عارف در همدان گوشهگیر شده بود، علی نقی وزیری از سفر اروپا بازگشت. او اصلاحاتی در موسیقی ایران انجام داد. عارف که عمری را بر سر اصلاح اجتماعی گذرانده بود، با او از در مخالفت درآمد. زیرا در پایان عمر به هیچ اصلاح و نوخواهی در موسیقی معتقد نبود. تاریخ صد ساله گذشته در ایران، تاریخ ضدیت دستار و کلاه فرنگی است. تاریخ ضدیت نعلین ِ پاشنهخوابیده است با کفش پاشنهنخواب. دعوای قبای بلند بیدگمه و شلوار گشاد است. این تاریخ در زندگی یکایک ایرانیان، از زمان عارف قزوینی تا امروز تجلی پیدا کرده است. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
نظرهای خوانندگان
علت آنکه در چند سال آخر زندگی عارف هم طبع شعر او خشکیده بود و هم ذوق موسیقی او فرونشسته بود این بود که در تبعید در همدان بسر میبرد. با حضور و کنترل همیشگی نظمیه رضا شاه مجالی برای خلق شعر و سرود باقی نمیماند وگرنه سرنوشت فرخی یزدی نصیب عارف نیز میشد.
-- بدون نام ، Aug 9, 2010به خاطر رضا شاه نبود فقط. آخر عمری عارف گوشه گیر شده بود. کنسرت دیگه برگزار نمی کرد. زمانه داشت تغییر می کرد. علی نقی وزیری که بهش اشاره شده بود، دوره دیگه یی رو در موسیقی ایران نوید می داد. موسیقی شادتر. عارف اصلا قبل از اینکه انقلابی بشه روضه خون بوده. بعد انقلابی شد. این آخریا میکن روحیه روضه خونها رو پیدا کرده بود. مدام اشک میریخت و ناراحت بود
-- بدون نام ، Aug 9, 2010در فایل صوتی تصنیف "از خون جوانان وطن" با صدای آقای محمد رضا شجریان است نه عارف قزوینی!!!
-- vas1359@yahoo.com ، Aug 9, 2010_________________________
بله. حق با شماست و من هم ادعا نکرده بودم عارف این ترانه را میخواند. یک اشتباه تایپی بود که به لطف تذکر شما به چشم آمد و برطرف کردم. به صدای عارف دسترسی ندارم و گمانم به دشواری بتوان به صدای او دسترسی یافت. آیا شما جایی را سراغ دارید که بشود در آنجا صدای عارف را شنید؟
حسین
عارف اجازه نداد که صدایش ضبط شود شاید به همان دلیل که نیما نگذاشت از اوفیلمی وصدایی ضبط شود ومی گفت کار انگلیسی هاست..در باره زندگی وشعر عارف منابع معتبری است که می توان به آن ها مراجعه کرد اما فکر کنم نویسنده مقاله به آن ها دسترسی نداشته است مانند آثار سیف آزاد ورضا زاده شفق وهادی حائری وسپانلو ومهدی نورمحمدی وغیره.ای کاش آقای نوش آذر به پنج شش کتاب این نویسندگان نگاهی می انداخت وسپس مقاله اش را قلمی می کرد
-- یک دوست ، Aug 9, 2010--------------------------
دوست عزیز، این نوشته یک مقاله نیست، متن یک برنامه رادیویی در 600 کلمه است. تأکید بر زندگی عارف نبوده، بلکه بر طرز پوشش او تآکید شد به عنوان نمونهای از دوگانگی ما و دودلی فرهنگی ما نسبت به تجدد.
با ارادت به شما
حسین.
به نظر میرسد که نقاشی فوق کار مرحوم صنعتی باشد، بد نبود به آن اشاره میشد.
-- بدون نام ، Aug 10, 2010مگر تجدد به لباس است ؟ این عکس بیشتر نشان می دهد که با دستار و لباده هم می شود متجدد بود ، حتی متجدد تر از کلاه پهلوی به سر ها.
-- آرمین ، Aug 11, 2010-------------------
بله. به گمان و در باور من تجدد به لباس و به خوراک و به همه شئون زندگی روزانه ربط دارد
حسین
جالب است گاهی اظهار نظر ها ادم را متوجه این میکند که بعضی چیزی مینویسند تا تنه چیزی نوشته باشند ماند جناب بی نام واولین نوشته ای که در اینجا امده دوست دوست گرامی نشان دادید که نه از شعر ونه موسیقی حداقل بنام خوانده وشنونده چیزی میدانید ونه احساس را میتوانید خوب ترجمه کنید تنها اینرا بگویم شاعر زمانیکه در تنگنا قرار میگیرد بهترین اثارش را مینویسد و موسیقدان نیز در زندگی بی دغدغه نه شعر بکاری زاده میشود ونه موسیقی از جنس عارف عاشق پیشه از دو سوی یکی زلف نگارش شاهزاده خانم قاجار ودیگری زلف ایرانش را که دوست میداشت نسیم ازادی رهای رهایش سازد شاید که عش نکار وناکامی او را به افسرده گی کشانیده باشد عارف حساسی که برای مرگ سگش نیز مراسم میگذارد درست است که رضا این مرد بی همتای تاریخ ایران محدودیتهایی را ایجاد کرد اما هم او بود که بسیاری از ارمانهای مشروطه را عملی کرد اگر چه در مواردی اشتباهات عمده داشت اما او تنها سردار سازندگی ایران است بنگر به در امد ملی انروز وکارهایی که کرد ودر امد این ٣٠ ساله با ان ارقام نجومی اش که همه برباد وصرف جمکران ونصراله وشیعه سازی در عراق وخیریه امریکای لاتین وکار های فرهنگی شیعی در کشوزهای دیگر و ایجاد دها کانال تلویزیونی برای شیعیان کشورها وووو شد فرصتها سوخت اگر او وحتا پسرش این در امد را میداشتند به حق که ما مردمی سعادتمند با کشوری اباد بودیم وامروز فحشای صیغه ما را ازروس وتایلند واکراین پیشتر نبوده چیزی که ما نسل پیر تر ندیده بودیم شما بهتر است وقتی چیزی مینویسی اول دفتر وجدان خویش را بگشایی بعد قضاوت کنید
-- ایرج همدان دوست ، Aug 11, 2010