تاریخ انتشار: ۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
برنامه‌ی رادیویی خاک به مناسبت روز بزرگداشت فردوسی

ایرانی‌ترین شاعر ایرانی

پاره‌ای از داستان سیاوش از شاهنامه‌ی فردوسی را با صدای بهمن فرسی، نویسنده، نمایشنامه‌نویس و شاعر و بازیگر پیشکوست شنیدیم.

Download it Here!

شنبه پانزدهم ماه می، بیست و پنجم اردیبهشت ماه را در تقویم ایرانی روز بزرگداشت فردوسی و روز خانواده خوانده‌اند. به این مناسبت، برنامه‌ی رادیویی این هفته‌ی خاک به فردوسی اختصاص دارد.

اغراق نکرده‌ایم اگر بگوییم: بدون شاهنامه زبان فارسی وجود نداشت. اگر این حکم را بپذیریم باید بگوییم به دلیل پیوند جاودانه‌ی شاهنامه با زبان فارسی، این اثر همواره در گستره‌ی تاریخ معاصر ما ایرانیان است. کسی که شاهنامه را بشناسد، زبان فارسی را می‌شناسد.

فردوسی و سلطان محمود و حق‌التألیف شاهنامه

پدیدآورنده‌ و سراینده‌ی این اثر حماسی و جاودانه کیست؟ ابوالقاسم حسن بن علی طوسی به روایت تاریخ ادبی ادوارد برون حدود ۹۲۰م و به روایت فرهنگ معین حدود ۹۴۲م متولد شده و در سال ۱۰۲۰- ۱۰۲۶م درگذشته است.

او که با تخلص فردوسی شعر می‌گفته مهم‌ترین شاعر حماسه­سرای ایران است. کهن‌ترین و مهم‌ترین منبع درباره‌ی فردوسی، «چهار مقاله» نوشته‌ی نظامی عروضی است. در «چهار مقاله» آمده که فردوسی دهقان یا مالک کوچک دهی بود به نام باژ در طابرانِ طوس از استان خراسان. می‌گویند دختری داشت و آرزویش این بود که جهاز کافی برای یگانه دخترش تدارک کند.

فردوسی حدوداً سی سال صرف سرودن شاهنامه کرد و هر چند که انگیزه‌ی او در سرودن شاهنامه ایران‌دوستی و تقویت روح آزادمنشی و استقلال‌طلبی ایرانی‌ها و احیای زبان فارسی بود، اما پس از پایان کار، شاهنامه را به نام سلطان محمود غزنوی کرد با این امید که از سلطان ترک‌نژاد و تندخو که در تحقیر اهل ادب اشتهار داشت صله، یا حق‌التألیف دریافت کند.


بدیع‌الزمان فروزانفر می‌گوید: به این سبب که نقشه‌ی فردوسی، یعنی بیدار کردن حس ایران‌دوستی درست مخالف نقشه‌ای بود که محمود غزنوی و خلیفه‌ی عباسی طرح کرده و به اجراء آن مشغول بودند، در دربار غزنه مورد بی‌مهری سلطان قرار گرفت. فردوسی به دلیل ضدیتش با حکومت خلفا به مذهب تشیع گرویده بود.

به همین دلیل یک آخوند متعصب اجازه نداد جنازه‌ی او را در قبرستان مسلمینِ طابران دفن کنند. ناگزیر شدند جنازه‌ی بزرگترین حماسه‌سرای ملی ایران را در باغ خانه‌اش دفن کنند. وقتی که سلطان محمود از هندوستان بازمی‌گشت، از بی‌مهری به فردوسی پشیمان شده بود. شصت هزار دینار به کسی داد که به فردوسی برساند. اما فردوسی درگذشته بود.

در چهار مقاله آمده است: از فردوسی دختری ماند سخت بزرگوار. صلت سلطان خواستند که بدو سپارند قبول نکرد و گفت بدان محتاج نیستم. آن مال به خواجه ابوبکر اسحق کرامی می‌دهند تا رباط چاهه که بر سر نیشابور و مرو است در حد طوس عمارت کنند.

فردوسی و شاهنامه‌اش

ذبیح‌الله صفا اعتقاد دارد که : داستان‌های شاهنامه مانند دیگر داستان‌های حماسی ملت‌های دیگر در بین مردم رایج بوده و تا روزگار فردوسی سینه به سینه نقل می‌شده است. مهم‌ترین مأخذ فردوسی در سرودن و نظم دادن به داستان‌های شاهنامه، شاهنامه‌ی ابومنصوری بود. علاوه بر این از داستان‌های پنج راوی دیگر نیز استفاده کرده است که هیچیک معاصر زمانه‌ی او نبوده‌اند.

شاهنامه را ابتدا به نثر نوشته بودند. پیش از آن که فردوسی شاهنامه را بسراید، دقیقی هزار بیت از شاهنامه را سروده بود. فردوسی این هزار بیت را در اثر خود به کار برد (جلال خالقی مطلق در مصاحبه با پوریا گل‌محمدی) از دیگر منابع شاهنامه کتاب خدای‌نامه یا نامه‌ی خسروان است. شاهنامه در واقع تاریخ ایران از زمان پادشاهی کیومرث است تا انقراض دودمان ساسانی به دست مسلمانان عرب.

فردوسی در میان تاریخ‌نگاری‌های منظومش داستان‌هایی مانند زال و رودابه، رستم و سهراب و بیژن و منیژه روایت می‌کند که هر یک از شاهکارهای ادبیات حماسی جهان به شمار می‌آید. جمشید، ضحاک، کاوه آهنگر و فریدون و ایرج و رستم از مهم‌ترین و مشهورترین شخصیت‌های اساطیری شاهنامه اند. داستان دلباختگی سودابه به پسرخوانده‌اش سیاوش و همچنین داستان کشته شدن سهراب به دست رستم از داستان‌های چندمعنایی شاهنامه است که همواره به کار تأویل بن‌مایه‌های فرهنگ ایرانی می‌آمده.

استاد جلال خالقی مطلق اعتقاد دارند که از ميان داستان های حماسی ایرانی و غیر ایرانی […] از«ایلیاد» گرفته تا شاهنامه فتحعلی خان صبا، ‌داستانی به عظمت رستم واسفندیار، این ایرانی‌ترین داستان ایرانی وجود ندارد. (مصاحبه با جلال خالقی مطلق)

نسخه‌های شاهنامه

از نسخه‌های معتبر شاهنامه نسخه ا‌ست در نه جلد که علمای اتحاد جماهیر شوروی پس از سی و پنج سال کار مداوم تهیه کردند. (چاپ مسکو) نسخه‌ی معتبر دیگر نسخه‌ی بنیاد شاهنامه‌ی فردوسی به سرپرستی استاد مجتبی مینوی‌ست. معتبرترین نسخه اما نسخه‌ای­ست که استاد جلال خالقی مطلق پس از چهل سال کار مداوم تهیه کردند و در آمریکا و در ایران در هشت جلد توسط انتشارات توس به چاپ رساندند.

آرامگاه فردوسی

آرامگاه فردوسی در پشت باروی ویران طوس قرن‌ها گمنام بود. شخصی به نام پروفسور هرتزفلد هشتاد و چهار سال پیش محل قبر شاعر را معین کرد و به دستور رضا خان پهلوی آرامگاهی برای فردوسی بنا کردند. بعدها محمد رضا پهلوی دستور داد که آرامگاه شاعر را گسترش دهند. چنین بود که بنای آرامگاه را توسعه دادند و باغی ساختند و به بنا افزودند.

صحنه‌هایی از داستان‌های شاهنامه و دو لوح سنگ‌نوشته تاریخی بر دیوارهای آرامگاه کار گذاشتند و در قسمت داخلی آرامگاه تالاری به مساحت نهصد متر مربع بنا کردند و آن را با کاشی‌کاری و سنگ‌کاری آراستند. تندیس فردوسی را از سنگ یکپارچه تراشیدند و روی کتیبه‌ای نوشتند: این مکان فرخنده آرامگاه استاد گویندگان فارسی‌زبان و سراینده‌ی داستان‌های ملی ایران حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی‌ست. آرامگاه فردوسی در سال ۱۳۵۳، چهار سال پیش از فروپاشی آخرین حکومت پادشاهی ایران بنا شد.


بیش‌تر:

شاهنامه فردوسی، مشهورترین اثرِ ناشناخته

اهمیت شاهنامه در استمرار فرهنگ ملی

خلاصه داستان رستم و سهراب

شاهنامه‌خوانی - آوای باربد

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

نام این بیماری چیست که باعث می شود شما نام رضا شاه کبیر و پسرش محمدرضا شاه را رصاخان و محمدرضا پهلوی می نویسید؟
رضا شاه هرگز خان نبوده. و شما هر چند کینه از این دو مرد بر دل دارید یک حقیقت را نمی توانید انکار کنید که اگر به خاطر این دو مرد نبود اکنون ایران افغانستان دیگری بود. خدمات این دو مرد در تاریخ ایران بی نظیر است. تنها توده ای ها و آخوندهای تبهکار هستند که کینه این درو مرد را در دل دارند و بس.
-----------------------------
خان و خان زاده نبود اما خان شد. شاه نبود اما شاه شد. کبیر نبود، کبیرش کردند و صاحب این قلم فقط صاحب این قلم است و نه شاهی را به شاهی و نه خانی را به خانی می شناخته و می شناسد
حسین نوش آذر

-- پرویز خان ، May 18, 2010

سپاس از این برنامه‌ی پربار!

-- بدون نام ، May 18, 2010

از نظر چه کسی معتبرترین نسخه نسخه‌ای­ست که استاد جلال خالقی مطلق پس از چهل سال کار مداوم تهیه کردند؟
با این قطعیت حتی نمی توان در مورد یک فرمول فیزیک حرف زد در حالیکه ده ها نسخه وجود دارد که امکان این که کسی به قاطعیت تواند بگوید کدام نسخه معتبر ترین است تقریبا خنده دار است آنهم در زمانی که نسخه آقای مطلق به تازگی منتشر شده و کدام شاهنامه شناسان آن را بررسی کرده اند که شما چنین با قاطعیت نظر می دهید؟

-- شاهنامه نخوان ، May 19, 2010

ایرانی ترین یا فارس ترین؟
نکنه این فردوسی که ترک و عرب رو دشمن ایرانیان می دانسته هدفش تجزیه خوزستان و آذربایجان جنوبی بوده؟ اگه اینطوره که خیلی ایرانی هستش، ایرانی ترین شاعر پارسی[...]
!!!

-- بهناز ، May 19, 2010

به بهناز خواندن شاهنامه را پیشنهاد میکنم ، ایران تمام ایران است نه تهران!

کسی نمیتواند خدمات و وطن پرستی رضا شاه که اولین جمهوریخواه ایرانی بود و به خاطر مجلس آن وقت و خواست ایشان تبدیل به شاه شد را منکر شود ولی کاش همه اینها قابل انتقال به فرزند خودپرستش هم بود که تبدیل به شاهنشاه و خدایگان و نظرکرده امام رضا نشود

-- علی ، May 19, 2010

بهناز عزیز شما شرایط تاریخی را در نظر نمیگیرید. زمانی که فردوسی شاهنامه را مینوشت، تمام مناطق شرقی ایران زیر تاخت و تاز قومهای ترک آسیای میانه بود. در واقع حرکت ترکان به طرف غرب از همین زمان شروع میشود. اگر چنین نبود نظامی گنجوی، که امروز بسیاری او را ترک قلمداد میکنند، اصطلاح ترکتازی را، به معنای ایلغار و غارت، نمیساخت. ترکان آن زمان متفاوت بودند با ترکان امروز در سرزمینهای شرقی و غربی دریای خزر.

-- آذر ، May 19, 2010

. اصلا برای همینه که اسمش رضا راستگو هستش!بنظر من علی راست میگه

اوپس

-- بدون نام ، May 19, 2010

با سلام
با خواندن کتاب ارزشمند شاهنامه می توان به این نتیجه رسید که فردوسی یک هدف داشت و آن زنده نگه داشتن فرهنگ ایرانی.اگر تلاش او نبود شاید ما نیز محو می شدیم و سرزمینی به نام ایران نبود.او اگر در کتاب خود به نکوهش عرب می پردازند به واسطه آسیب جدی که اعراب بدوی به تار و پود ایران وارد کردند وگرنه او هرگز روحیه نژاد پرستی نداشت و بد گویی او از اعراب تنها مربوط به حمله آنها به ایران بود.او هرگز به طور عام لب به بدگویی عرب نگشود.هر چه بوده است در ارتباط با آه و حسرت تسخیر تیسفون-مهد تمدن چند هزار ساله بود که پس از ورود آنها با خاک یکسان شد و ثروت های هنگفت آن به دست اعراب بدوی افتاد.اگر شما غیر از این مشاهده کردید مثال بزنید.من یقین دارم که او روح بلندی داشت و احساس عجیبی برای سربلندی دوباره خاک یاران در سر می پروراند.او دلسوز بود و می خواست ما دوباره سربلند شویم.در ضمن بنده موردی از ترک ستیزی او ندیدم .اگر کسی بیتی در این مورد به خاطر دارد بدان اشاره کند. با این حال ما باید نگاه خود را به همه انسان ها برابر کنیم.اگر آن واقعه تلخ اتفاق افتاد دلیلی ندارد که تا ابد نگاه منفی به اعراب داشته باشیم.پدر اگر اشتباه کرد پسر گناهی ندارد و ما باید دست دوستی به همه از جمله برادران عرب خود حتی در کشورهای دیگر بدهیم و زندگی مسالمت آمیز در کنار هم داشته باشیم.فراموش نکنید همه ما انسان هستیم و باید نگاه انسانی به همه داشته باشیم.

-- پویا ، May 20, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)