خانه > کافه زمانه > سیب و ماهی > میخواهم بروم دیسکو و یک دل سیر برقصم ! | |||
میخواهم بروم دیسکو و یک دل سیر برقصم !لیلی نکونظرحالا درست پنج روزی از آغاز این سال نو می گذرد . من هفت سینم را چیده ام، سفرم را رفته و برگشته ام .
کتاب های زیادی دارم برای خواندن، خصوصا آنهایی که همزمان میخوانم و نصفه نصفه می مانند را باید دریابم . قبل از سال نو ، دی وی دی خریدم، برای شب های فیلم، شب هایی که باید وقف سینما شوند. اما... الان که نشسته ام پای این نوشتنها، حوصله ام سر رفته و دچار آن رگ پنهان رنگها شده ام، رخوتناک و بیقرار . دلم برای همان کار لعنتی کذایی، که روزگاری عشقم بود و حالا اجبارم، تنگ شده . آره ، دلم تنگ شده برای همان عصرهای دل آشوبه و استیصال صفحهبندی که به یادت میآورد ، رویای تو چیز دیگری بود. خندهدار است ، روزهای کار جیم میزنم و روزهای بیکاری را به بیحوصلگی میگذرانم . چه کار میشود کرد ؟ |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
نظرهای خوانندگان
من هم عین تو احساس می کنم .
-- یک روزنامه نگار ، Mar 27, 2007