خانه > کافه زمانه > روز و شب نوشتههای میس زالزالک > سمنوی عمه چینگ چانگ | |||
سمنوی عمه چینگ چانگمیسزالزالکmisszalzalak@gmail.comخبر زلزلهی چین تکونم میده. یاد زلزلهی رودبار و بم میافتم. دیدن چینیهای سختکوش و زحمتکش که زیر آوار موندن و چهرههای عزادار و گریون خانوادههاشون خیلی دردناکه. ما به چینیها خیلی مدیونیم. شاید همه دنیا به چین مدیون باشند. قبل از زلزلهی چین مطلبی در این رابطه نوشتم که تقدیم میکنم. میشه بدون کالاهای چینی زندگی کرد؟ از همون اول صبح که چشمام رو تو تخت باز میکنم نگاهم به ساختههای چین میافته. لوستر و لامپ اتاقم چینیه. میام روتختی رو مرتب کنم چشمم میافته به اتیکتش که نوشته مید این چاینا! میرم حموم دوش بگیرم، اول لباس خواب چینیام رو درمیارم. با لیف چینی تنام رو میشورم. با شامپوی سان سیلک مید این چاینا موهامو. شیر آب و دوش هر دو چینیین. دمپایی ساخت چینیام رو میپوشم و حولهی چینیام رو تنم میکنم و از روی پادری چینی پشت در حمام رد میشم و میرم آشپزخونه کتری لاوسانگ مید این چاینا رو از شیر آب چینی پر میکنم و میام میذارم رو گاز ایتالیایی ساخت چینم! یه نگاهی دور و بر آشپزخونه میندازم. تقریبا به هر چی نگاه میکنم ساخت چینه! میام تو اتاقم. شورت و سوتین چینیام رو میپوشم. و بعد یه شلوار لیوایز و تاپ ساخته شده در چینیام رو تنم میکنم. خودمو تو آینه چینی نگاه میکنم و کرم مرطوب کننده نیوآی چینی به دست و صورتم میزنم. کمی هم لوسیون چینی به بدنم. با برس رُز چینی موهامو شونه میکنم و یه گل سر چینی به موهام میبندم. میام تو آشپزخونه. آب جوش اومده. با قوری چینی چای دم میکنم. میام تو اتاق نشیمن. چشمم به مجسمهها و تابلوهای چینی میافته و فرش ماشینی چینی که تازه خریدم. یهو تلفن آلمانی ساخته شده در چین خونه زنگ میزنه. خیاطه. میگه پارچهی لباسی چینی که دنبالش بودم رسیده، تا تموم نشده برم بخرم.
تو فنجون و ظرفهای چینی صبحونه میخورم و بعد با لوازم آرایش مکس فکتور چینی کمی آرایش میکنم، مانتوی پارچه چینی و کفش آدیداس مید این چاینامو میپوشم و کولهی ریبوک چینیام رو دست میگیرم و از خونه میزنم بیرون. در رو با کلید چینی قفل میکنم مبادا دزد بیاد و همه وسایل چینیام رونو که به سختی پولشو جور کردیم به یغما ببره. سوار ماشین چینیام میشم و میرم به سمت محل کارم. به خاطر نبودن محل پارک، مجبورم یه کیلومتر اونورتر پارک کنم. اتفاقا بد نیست. هم فاله و هم تماشا. توی راه از مغازههایی میگذرم که اکثر جنسشون چینیه. مغازهی لوازم یدکی ماشین. ظروف کرایه و سفره عقد، وسایل خانه، پردهفروشی، بوتیک، گل مصنوعی، لوازم کامپیوتر، موبایل فروشی و... سر کار پشت میز و روی صندلی چینی مینشینم و مشغول رتق و فتق کارهای شرکت میشم. کار شرکت ما واردات اجناس خارجیه و معلومه دیگه از کجا! از کشور چین! رییس اداره اوایل جنسهای درجه پایین وارد میکرد. اونقدر کیفیتشون پایین بود که صدای همه درمییومد. یواش یواش فهمید که اجناس چینی 14 درجه داره. درجه یکاش برای آمریکا و کشورهای اروپاست که گاهی با مارکهای اصلی تولید میشن. رییس ما اونموقع درجه چهارده میآورد که زود خراب میشدن و تقریبا یک بار مصرف بودن. مثل کفشی که همون بار اول تو مهمونی پاشنهش درمییومد. یا مدادی که همون روز اول میشکست. مداد تراشی که تنها کاری که نمیکرد تراشیدن بود و پاککنی که به جای پاککردن گند میزد به دفتر بچهها. لوازم اتوموبیلی که به کیلومتر اول نرسیده میشکستن و... اوایل مقاومت برای استفاده از جنسهای چینی خیلی زیاد بود و فقط قشر پایین اجتماع جنس چینی میخریدن. مردم بالاشهر کسی که جنس چینی میخرید مسخره میکردن. مثلا میگفتن یارو ببین کفش نایک یا آدیداس چینی پوشیده... لوازم چینی به ندرت اتیکت مید این چاینا داشت. بعدا وارد کنندهها، از جمله رییس ادارهی ما، یاد گرفتن باید اجناس رو با درجه بالاتری بخرن، اگر چه هنوز دلشون نمییومد جنس درجهی یک و دو بخرن اما به درجهی پنج وشش و هفت راضی شدن. عروسکهای جورواجور و خوشگل چینی که فلهای و با کانتینر وارد کشور میشدن، یواش یواش مقاومت مردم رو درهم شکست. کی دوست داشت یه عروسک کوچولوی آمریکایی رو بخره 20 تومن در حالیکه عین همونو، چینیاش رو میدادن دو هزار تومن! رییس ما اوایل اتیکتهای جنسهای چینی رو میکند و به جاش مارک کشورهای دیگه رو میزد. اما یواش یواش که مردم عادت کردن و دیدن جنسا بهتر شده. حالا با افتخار روی همه جا اتیکت میزنه چینی اصل! موقع برگشتن از سر کار بارون میگیره. چتر چینیام رو در میارم و روی سرم میگیرم. سوار ماشین میشم و میرم تجریش. با دوستم جلوی پاساژ قائم قرار دارم. اونجا هم روی همه چی حتی مانتو نوشته مید این چاینا! تنها چیزی که هنوز چینی نیست، سمنوی عمه لیلاست که شاید اینم تا چند وقت دیگه بشه «سمنوی عمه چینگ چانگ»!
بچهام هم حتما مید این چاینا میشه. نه تو رو خدا، فکر بد نکنید. احتمالا با مسیو ازگیل ماه عسل میریم چین! فقط حیف در کشور چین نه سال «نوآوری و شکوفایی» دارن و نه سال «انسجام ملی»... این کمبود هم مرتفع بشه معرکهست! |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
نظرهای خوانندگان
-- بدون نام ، May 18, 2008زالزالک جون، قربونت برم که اینقدر با معرفتی. ما که از چینی بودنمون فقط آش داغ اِهِن و تلپ های باستانی و شمشیر شیعی مون رو می بینیم.
گیسو
Dear You said : anything you have is made in China , This means you love chinese
-- Marmoulak ، May 18, 2008How about you husband ? Isn,t he from China ? I suggest If you don,t have , marry a Chinese man .Very soon you will Chinese family too
اینکه چیزی نیست حتی آنتی فیلتری که اینجا و بقیه صفحه های اینترنتی رو باز می کنیم چینی است!
-- فؤاد ، May 18, 2008http://balatarin.com/permlink/2008/5/18/1307746
-- ژولیت ، May 18, 2008لینک در بالاترین
Ehtemalan samanoie ammeh leila az oon chini hai darehej 14 ast. Aial bad az 7 sal raft iran, az jomleh sefaresh ye in bandeh shekamoo, samanoo bood, 2 rooz ghabal az bargasht 1 kilo gereft, be USA keh rsid torsh bood mesl-e serkeh
-- mohsen ، Aug 11, 2008خانوم زالزالک ! اتوموبیل چینی نداریم تو ایران که!
-- نادر کاروری ، Dec 24, 2008اگه ما نمی دونیم بگید بدونیم اسمشو !
Made In China!
-- Babak ، Jan 28, 2009