تاریخ انتشار: ۲۸ آذر ۱۳۸۹ • چاپ کنید    

اعتصاب غذای زندانیان و رسالت‌های ما

بهنام دارایی‌زاده

در این روزها، هم‌زمان با ادامه‌ی اعتصاب غذای جمعی از زندانیان سیاسی و وخیم‌تر شدن وضعیت جسمی این فعالین، برخی از چهره‌های سیاسی و کنشگران اجتماعی خارج از زندان، بار دیگر خواستار پایان بخشیدن به اعتصاب غذای معترضین و پی‌گیری مسائل از راه‌های دیگر شده‌اند.1

جدای از این که آیا ارائه راهکارهایی مبهم و یا درخواست‌هایی صوری از مقامات قضایی جمهوری اسلامی، می‌تواند در شرایط فعلی مواجهه با قدرت سیاسی حاکم موفقیت‌آمیز باشد و یا خیر، پرسش محوری دیگری نیز در میان است: آیا اساساً ما مجاز هستیم که به زندانیان اعتصابی توصیه کنیم تا یگانه ابزار اعتراضی خود را زمین بگذارند؟ اگر زندانی برحسب خواسته‌ی ما چنین عملی را انجام داد، آیا به واقع قدرت این را داریم که ابزاری کارآمدتر در اختیار او قرار دهیم؟

کدام نظام ارزشی- اخلاقی اجازه‌ی چنین سفارشی را به ما می‌دهد؟ آیا صرف این‌که بگوییم جامعه به سلامت جسمانی انسان‌هایی به مانند شما نیاز دارد، کافی است تا چنین درخواستی را مطرح کنیم؟ نیاز و خواست جامعه تا کجا می‌تواند تعیین‌کننده‌ی نوع کنش‌های فردی ما در مواجهه با قدرت حاکم باشد؟ جایگاه تصمیم‌های شخصی زندانی در این بین چه خواهد شد؟


اگر یک زندانی به هر دلیلی مایل نباشد که این نفع آتی جامعه را در نظر بگیرد، آن‌گاه مسئله را چگونه طرح خواهیم کرد؟ چنان‌چه یک زندانی غیر سیاسی- که مطمئن هستیم پس از آزادی از زندان نیز هیچ‌گاه فعالیت اجتماعی نخواهد داشت- به منظور دستیابی به مطالبات مشروع خود، دست به «اعتصاب غذا» زند، چه توجیه و توصیه‌ای برای او خواهیم داشت؟ آیا به او نیز خواهیم گفت که سلامتی تو برای پیشبرد اهداف آزادی‌خواهانه‌ی جنبش ما ضرورت دارد و یا وجود تو «منشای خیر و برکت برای انقلاب و کشور» است؟!

۱. به باور نگارنده «اعتصاب غذا» پیش از هر امر دیگری یک ابزار و حربه‌ی مشخص اعتراضی است. حربه‌ای که در ذات خود تقسیم‌بندی سیاسی و غیر سیاسی هم برنمی‌تابد. یک موقعیت خارجی است که باید در برابر آن یک موضع مشخص و روشن داشت.

واقعیت این است «اعتصاب غذا» در خیلی از مواقع این امکان را به زندانی می‌دهد تا رابطه‌ی خود را با کادر زندان و یا مامورین بازداشتگاه، به‌طور قابل ملاحظه‌ای دگرگون سازد و موقعیت جدید خود را به گونه‌ای ترسیم کند که نه فقط دیگر «تاثیرپذیری صرف» نباشد، بلکه موثر و واجد نقش محوری در شرایط عینی زندان نیز شود.

در سال‌های اخیر موفقیت‌هایی که زندانیان اعتصابی در پی برنامه‌ی اعتراضی خود داشته‌اند کم نبوده است؛ برای نمونه می‌توان به اعتصاب غذای کوهیار گودرزی در خردادماه گذشته و یا اعتصاب جمعی ۱۶ تن از زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین در تابستان پیش اشاره کرد.

۲. از سویی دیگر، توسل به «اعتصاب غذا»، مصداق روشن «حق بر بدن خویشتن» است؛ حقی که در چهارچوب اغلب رژیم‌های حقوقی مترقی، تقریباً به‌طور کامل به رسمیت شناخته شده (هرچند که هنوز درباره‌ی دامنه‌ی مصادیق آن بحث‌های زیادی مطرح است)، اما بر پایه‌ی آموزه‌های دینی، دشوار بتوان بنیانی قابل قبول برای آن معرفی کرد.

بی‌جهت نیست که برخی از دین‌باوران از «اعتصاب غذا» با عنوان موهوم «روزه‌ی سیاسی» یاد می‌کنند. از نگرش آموزه‌های درون دینی، انسان‌ها نه فقط هیچ حق خاصی بر بدن خویشتن ندارند، بلکه نسبت به آن در برابر خداوند مسئول و پاسخگو هستند. بر این مبادی، گمان می‌رود که مخالفت دین‌باوران با اعتصاب غذا، از جنس مخالفت آنها با «خودکشی» و یا «اتانازی» باشد که بیشتر خاستگاهی تئوریک و ایمانی دارد تا ملاحظات احساسی و یا انسان‌دوستانه.

۳. مسلم است که هیچ وجدان انسان دوستی، راضی نیست که انسانی دیگر زجر بکشد. زجر دادن هر انسان، بی‌تردید وهن آدمی است. شکنجه و آزار زندانیان، دقیقاً از این روی پذیرفتنی نیست که اسباب وهن انسانیت است، اما اعتصاب غذا و رنج و درد حاصل از آن، نه فقط وهن آدمی به‌شمار نمی‌رود، بلکه نماد مشخص پایداری و مقاومت برای دستیابی به حقوق انسانی است.

۴. هیچ‌یک از ما با هیچ منطق سکولاری این حق را نداریم که به زندانی اعتصاب‌کننده بگوییم: اعتصاب غذای خود را بشکن و یا آن را ادامه بده. زندانی بیشتر از هر فرد دیگری واقف به شرایط داخل زندان و موقعیت خود است. تصمیم به شکستن اعتصاب و یا ادامه‌ی آن، تصمیمی کاملاً شخصی است که به هر حال باید به آن احترام گذاشت.

تنها وظیفه و رسالت فعالین بیرون از زندان، می‌تواند این باشد که راوی صادق پیام زندانیان و پی‌گیر مطالبات و خواسته‌های آنها باشند. به نظر می‌آید که تعیین هرگونه تاکتیک و یا القای راهکاری مشخص از خارج از محیط زندان، نه می‌تواندتوجیه سیاسی داشته باشد (به لحاظ ناآگاهی از شرایط داخل زندان) و نه امری اخلاقی و مقبول قلمداد شود.

پانوشت:

۱. برای نمونه می‌توانید به متن پیام محمد خاتمی در روز سوم اعتصاب غذای محمد نوری‌زاد و یا پیام چند روز پیش میرحسین موسوی خطاب به اعتصاب‌کنندگان (این‌جا و این‌جا) مراجعه نمایید.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

ازآنجاکه هدف زندانی سیاسی رسواکردن صاحب قدرت میباشد .دوستان وهمفکرانش وظیفه دارند پیامش را به بنحو موءثربه همه جاوهمه کس برسانندو نیز وظیفهءانسانی دارند که مانع ازنابودی اش شوندحتی اگرزندانی غیرسیاسی والبته غیرآدمکش باشد .که آدم سیاسی مفیدبه حال جامعه ونیز حق مردم هم هست وآن دگر. نجات دادن یک انسان از مرگ است که همهء سازمانهای حقوق بشر برای نجات جان افراد قاتل هم تلاش میکنند .پس به نظر می رسد که افراد سکولار بهتر است کار افراد مذ هبی را انجام دهند.

-- سیف الله ، Dec 19, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)