تاریخ انتشار: ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۹ • چاپ کنید    

شاهکار بولگاگف فیلم می‌شود

نادر افراسیابی

تولیدکننده‌‌ی آمریکایی، استون ویلاژ پیکچرز در نظر دارد، بر اساس شاهکار بولگاکف، رمان مرشد و مارگاریتا با درونمایه‌ای عرفانی سال آینده فیلمی بسازد.

سرگئی شیلوفسکی، نوه‌ی بولگاکف دیروز، (شنبه ۲۵ اردیبهشت) به روزنامه‌ی پراودا گفت: امتیاز رمان پدربزرگش را به کمپانی استون ویلاژ پیکچرز فروخته است.

احتمالاً بز لورمن، کارگردان استرالیایی که پیش از این فیلم‌های «رومئو و ژولیت» (۱۹۹۶) و «مولن روژ» (۲۰۰۱) را ساخته بود، کارگردانی مرشد و مارگریتا را به عهده خواهد گرفت. سرگئی شیلوفسکی به روزنامه‌ی پراودا گفت: قرار است لورمن به زودی به مسکو سفر کند و با محیط زندگی بولگاکف آشنا شود.

قرار است کاترین زتا جونس نقش مارگریتا را به‌عهده بگیرد.

کاترین زتا جونس، هنرپیشه‌ی چهل ساله چندی پیش به مناسبت عکس‌هایی که از او در نشریه‌ی « لومرو » منتشر شده بود اعلام کرده بود که مشکلی با برهنه شدن در برابر دوربین ندارد.


کاترین زتا جونس

جونس پیش از آن که به سینما روی بیاورد، هنرپیشه‌ی تآتر بود. او همسر مایکل داگلاس، هنرپیشه‌ی سرشناس آمریکایی است که در نقش اول فیلم «وال استریت، پول هرگز نمی‌خوابد» ساخته‌ی اولیور استور بازی کرد. این فیلم در بخش فیلم‌های غیررقابتی جشنواره‌ی فیلم کن به نمایش درآمد.

«مرشد و مارگریتا» نوشته‌ی بولگاکف یکی از مهم‌ترین آثار ادبیات روس است. این رمان توسط دکتر عباس میلانی پیش از انقلاب به فارسی منتشر و توسط یکی از بهترین ناشران آن زمان، کتاب زمان منتشر شد.

پس از انقلاب بارها تجدید چاپ شد. این کتاب در ایران همواره مورد توجه نویسندگان، منتقدان و خوانندگان کتاب بوده است.

بولگاکف در سال ۱۹۲۸ در اثر نومیدی از شرایط سیاسی و اجتماعی اتحاد جماهیر شوروی دست‌نوشته‌های مرشد و مارگریتا را سوزاند. اما در ۱۹۳۱ از نو شروع به نوشتن این رمان کرد و در سال ۱۹۴۰ پیش از آن که این رمان را به پایان برساند درگذشت.

همسر سوم او این کار ناتمام را در سال ۱۹۴۱ به انجام رساند، اما مرشد و مارگریتا در زمان حکومت استالین مجوز انتشار نگرفت. این اثر نخستین بار در سال ۱۹۶۵ با حذف چندین صفحه در سیصد هزار نسخه انتشار یافت و همه‌ی نسخه‌های آن یک شبه به فروش رسید.

مرشد و مارگریتا ساختاری پیچیده دارد. این اثر با درون‌مایه‌‌ی سیاسی و اجتماعی و با بیانی زیبا و شاعرانه موقعیت انسان‌ها را در دوران اختناق و سرکوب سیاسی در جریان زمامداری استالین نشان می‌دهد. مرشد و مارگریتا اما فقط یک اثر واقع‌گرایانه نیست، بلکه از یک سویه‌ی فلسفی هم برخوردار است و به موقعیت تراژیک انسان در قرن بیستم و به بحران‌های اخلاقی و مذهبی او هم می‌پردازد.


بولگاکف

در مرشد و مارگاریتا سه داستان در هم تنیده شده‌اند: داستان سفر شیطان به مسکو. داستان مصلوب شدن مسیح بر تپه‌ی جلجتا و سرانجام داستان عشق یک نویسنده‌ی گمنام به نام مرشد به زنی که مارگاریتا نام دارد.

بولگاکف در این اثر به روشنفکران هم می‌پردازد. میخائیل آلکساندر، از شخصیت‌های مهم این رمان یک نویسنده‌ی مشهور و سردبیر یکی از نشریات وزین پایتخت است که هم‌زمان ریاست یکی از مهم‌ترین محافل ادبی مسکو را نیز به عهده دارد.

او با باندبازی‌های ادبی و ایجاد شبکه‌های مافیایی مانع می‌شود از انتشار آثار دگراندیشان و نویسندگان و شاعران بااستعداد و فقط برای مریدانش و نویسندگان متوسط کم‌مایه میدانی برای خودنمایی فراهم می‌کند. این روشنفکران کم مایه به زودی بر محیط ادبی چیره می‌شوند و ادبیات روسیه را فلج می‌کنند.

روشنفکر دیگر شاعر جوانی است به نام ایوان نیکولاییچ یونیرف.

آلکساندر و یونیرف یکدیگر را در پارکی ملاقات می‌کنند. یونیرف که یک شعر ضدمذهبی سروده، شعرش را به آلکساندر می‌دهد که در نشریه‌اش منتشر کند.

در این لحظه شیطان در قالب آن پروفسور خارجی وارد داستان می‌شود و با این دو روشنفکر پیرامون تصلیب مسیح بحث می‌کند. کار شاعر جوان به جنون می‌کشد و سرانجام، وقتی با مرشد در تیمارستان آشنا می‌شود، راه هدایت و رستگاری بر او آشکار می‌گردد.

روایتگر اصلی داستان در واقع مرشد است و مرشد سرنوشتی شبیه بولگاکف دارد. آینده‌ی ادبی او را هم نویسندگان دون‌پایه و کوته‌فکر تباه کرده‌اند.

در همان حال مرشد از برخی لحاظ به عیسی مسیح شباهت دارد. اوست که راه نجات از تباهی، مادی‌گرایی و مواد مخدر را می‌شناسد و می‌تواند انسان را از شیطان نجات دهد و او را به سوی رستگاری هدایت کند. با این حال و به رغم این سویه‌ی پیامبرانه و البته مذهبی و عرفانی، مرشد فقط با وساطت شیطان است که سرانجام موفق می‌شود به وصال مارگریتا برسد. در نهایت با وساطت شیطان است که مرشد آرام می‌گیرد و به آرامش ابدی دست می‌یابد.

در پایان داستان مرشد و مارگریتا که با کمک شیطان به هم رسیده‌اند سوار بر اسب از فراز تپه‌ای برای آخرین بار به مسکو نگاه می‌کنند.

مرشد و مارگریتا در مجموع یک رمان مدرن است که از نظر ادبی آن را با آثار کلاسیک جهان هم‌طراز دانسته‌اند.

در ایران، کمال تبریزی بر اساس مرشد و مارگریتا فیلمی ساخته است که با نام «گاهی به آسمان نگاه کن» با بازیگری رضا کیائیان، آتیلا پسیانی و هانیه توسلی در بیست و یکین جشنواره‌ی فیلم فجر (۱۳۸۱) به نمایش گذاشته شد و در آن سال نامزد دریافت پنج سیمرغ بلورین بود، اما در نهایت جایزه‌ای از آن خود نکرد. فیلم‌‌نامه‌ی این اثر را فرهاد توحیدی با ساختاری نامتعارف نوشته بود.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

خوبه، دوباره جهودها دور هم جمع شدند تا فیلم تبلیغاتی دیگری بسازند. مبارک است

-- بدون نام ، May 16, 2010

الیور استون

-- کسی ، May 16, 2010

سال ها پیش نسخه روسی فیلم اکران شده است و در سایت ها قابل فروش

-- رعنا ، May 22, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)