تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۳۸۷ • چاپ کنید    
گفت و گو با دکتر فریدون خاوند، استاد دانشگاه در پاریس

«کلاف سردرگم بودجه سال ۸۸»

ایرج ادیب‌زداه
adibzadeh@radiozamaneh.com

بودجه‌ی سال ۱۳۸۸ در جمهوری اسلامی ایران به کلاف سر در گمی مبدل شده است. ارایه بودجه از سوی دولت محمود احمدی‌نژاد به مجلس شورای اسلامی با مشکلاتی روبه‌رو شده است.

هیأت رییسه‌ی مجلس ارایه فوری بودجه را تصویب کرده، اما هنوز زمان ارایه‌ی آن معلوم نیست. مهم‌ترین مشکل برای برنامه‌ریزان دولت محمود احمدی‌نژاد سقوط بی‌سابقه‌ی بهای نفت در بازارهای جهانی است.

سقوط هفتاد و پنج درصدی، از زمان افزایش قیمت آن در ماه ژوئیه گذشته حتا کشورهای عربی حوزه‌ی خلیج فارس را هم با مشکلاتی روبه‌رو ساخته که شصت درصد از گسترش طرح‌های عمرانی خود را متوقف کرده‌اند.

بنابراین کاهش یا توقف کامل طرح‌های عمرانی ایران از مسایل مهم بودجه‌ی سال آینده خواهد بود در شرایطی که دولت سازمان مدیریت و بودجه را که در ایران پیشینه‌ی ۶۰ ساله داشته است، منحل کرده است.

حذف یارانه‌ها به ویژه یارانه‌های بنزین، گازوییل و گاز، قرار است بهای این مواد انرژی‌زا را به شکل بی‌سابقه‌ای بالا ببرد. مثلاً بنزین در سال آینده به صورت آزاد، لیتری ۴۰۰ تومان به فروش می‌رسد.

همه‌ی این مشکلات باز هم نرخ تورم را بالاتر خواهد برد. ایران در حال حاضر در منطقه‌ی خاورمیانه بالاترین نرخ تورم را دارد.

گرانی کالاهای مورد نیاز مردم، بیکاری و در نتیجه تنش‌های گسترده‌ی اجتماعی پیش‌بینی منطقی همین سیاست‌هاست.

برای بررسی بیشتر مسایل بودجه‌ی سال ۱۳۸۸ با دکتر فریدون خاوند، استاد دانشگاه در دانشگاه رنه‌دکارت پاریس گفت و گو کرده‌ام.

Download it Here!

آقای دکتر خاوند، چشم‌انداز شما به عنوان یک اقتصاد‌دان به این بودجه و مسایل آن چیست؟

بودجه‌ی سال ۱۳۸۸ خورشیدی برای دولت آقای محمود احمدی‌نژاد یک کلاف سر در گم است. چون این دولت عادت کرد طی چند سال گذشته، بر نفت گران تکیه بکند.

به عنوان نمونه، بودجه‌ی سال جاری یعنی سال ۱۳۸۷ بر اساس عملکردش برای دولت به قیمت دست کم هر بشکه ۸۰ دلار تمام شده و هزینه برداشته است و بر اساس آمار سازمان‌های بین‌المللی اگر دولت بخواهد برای سال آینده برنامه‌ریزی بکند و با کسری بودجه روبه‌رو نشود باید بهای هر بشکه نفت در حدود ۹۰ دلار باشد.

به همین علت است که در شرایط فعلی چون نمی‌شود روی این ارقام حساب کرد بر اساس آخرین داده‌ها قرار شده است بهای هر بشکه نفت در بودجه‌ی سال آینده بر‌اساس هر بشکه ۳۷.۵ دلار بسته شود، بنابراین دولت آقای احمدی‌نژاد با یک‌ کسری شدید بودجه مواجه خواهد شد.

مگر آن‌که بخواهد دست به یک سلسله مانورهای سختی بزند از جمله این‌که بودجه‌ی شدیداً انقباضی را بپذیرد. به خصوص بخش عمرانی بودجه را به شدت کاهش داده و یا حتا حذف بکند.

یا این‌که منابع درآمد خودش را از راه‌های دیگری تأمین بکند. بنابراین اگر تقدیم بودجه به مجلس با این همه تأخیر روبه‌رو شده، عامل عمده‌ی آن این است که راهی پیدا نشده یا راه برای دست‌یابی به این‌که چگونه باید برای برای بودجه‌ی سال آینده منبع درآمد ایجاد کرد، دشوار است.


دکتر فریدون خاوند، استاد دانشگاه / عکس: دویچه‌وله

روزنامه‌ی سرمایه چاپ تهران در شماره‌ی روز یک‌شنبه نظرات آقای اکبر ترکان، معاون برنامه‌ریزی وزیر نفت را در مورد کاهش تولید نفت ایران در سال آینده به میزان دو میلیون بشکه در روز نوشته با بهای ۳۷.۵ دلار، همان‌طور که شما اشاره کردید. آقای ترکان گفته است باید هر دلار را هزار و ششصد و پنجاه تومان به فروش رساند. آقای خاوند بهای دلار به این قیمت در جمهوری اسلامی تازگی خواهد داشت؟

مسأله‌ی بزرگ در ایران و یکی از مسایل بزرگ اقتصادی ایران این است که جمهوری اسلامی نرخ دلار را در ایران به طور مصنوعی پایین و در واقع ارزش ریال را به طور مصنوعی بالا نگه داشته است.

بهترین دلیل این چیزی که من گفتم این است که طی مدت ۱۰ سال، بهای دلار به مقدار نسبتاً ناچیزی در بازار ارز ایران به‌رغم نرخ‌ تورم‌های بسیار بالایی که حتا در حال حاضر هم بر اساس آمار رسمی بین ۲۶ تا ۲۷ درصد نوسان می‌کند، رشد کرده است.

چرا دولت جمهوری اسلامی این کار را کرده است؟ دلیل اصلی‌اش این است که نمی‌خواهد قیمت ارز در ایران گران شود چون در این صورت باعث خواهد شد که واردات ایران به شدت گران تمام شود و نرخ تورم بالا برود.

ولی پیامد این تصمیم دولت جمهوری اسلامی در مورد پایین نگه داشتن مصنوعی ارزش ارز این است که صادرات غیر نفتی ایران بسیار مشکال می‌شود و این مسأله‌ی بسیار دشواری بر سر راه صادرکنندگان نفتی است.

در واقع دولت جمهوری اسلامی با این کار به واردات ایران یارانه می‌دهد. یکی از معدود کشورها و در واقع تنها کشور در دنیا که از طریق پایین نگه داشتن مصنوعی نرخ ارز به واردات یارانه می‌دهد و در واقع تولید کنندگان داخلی ایران را ورشکسته می‌کند، همین دولت ایران است.

بنابراین در شرایط فعلی این راه حلی که آقای ترکان پیشنهاد کرده است به نظر من راه حل عاقلانه‌ای است. چون قیمت ارز در ایران طبیعی شود و بالا برود و حتا منبع درآمدی هم برای بودجه‌ی سال آینده است.

اما پیامد آن انفجار نرخ تورم است که بهتر است نرخ تورم به صورت طبیعی بالا برود تا این‌که به صورت مصنوعی از طریق واردات ارزان آن را پایین نگه بدارند.

بنابراین به نظر من مسأله‌ای را که آقای ترکان می‌گوید تا اندازه‌ی زیادی درست است و اگر شما دقت کنید می‌بینید که در شرایط فعلی با توجه به کاهش درآمد‌های ارزی کشورهای صادرکننده، مثلاً روسیه حدود ۱۳ بار طی چند ماه اخیر نرخ روبل را کاهش داده و در واقع بهای ارز را بالا برده تا بتواند ذخایر ارزی خودش را حفظ بکند.

چنین وضعی خواه ناخواه در جمهوری اسلامی هم پیش خواهد آمد و به احتمال قریب به یقین، تصور می‌کنم اگر وضعیت بازار نفت به صورت کنونی ادامه یابد نرخ ارز در ایران افزایش پیدا می‌کند.

مسأله در اینجاست که برنامه‌ریزی اقتصادی در ایران هیچ مفهومی ندارد. به عنوان نمونه برنامه‌ی پنج ساله‌ی چهارم که سال‌های ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ را پوشش می‌دهد در حال حاضر برنامه‌ی قانونی مملکت است.

اما چون آقای احمدی‌نژاد برنامه‌ی چهارم را برنامه‌ی بدی می‌داند و معتقد است که این برنامه به دست تکنوکرات‌های دوم خردادی تدوین شده است و معاون ایشان آقای پرویز داودی هم گفته است که برنامه‌ی چهارم را جمعی نامحرم و سکولار تنظیم کرده‌اند؛ بنابراین مسأله‌ی بزرگ این است که چگونه می‌شود برنامه‌ی پنجم را تصویب کرد در حالی که برنامه‌ی چهارم مورد انتقاد است و بیلان و کارنامه‌ی این برنامه هم مشخص نیست.

البته می‌شود تمام هدف‌ها یا بخش بزرگی از اهداف برنامه‌ی چهارم در زمینه‌هایی چون نرخ تورم یا نرخ رشد، سهم نفت در بودجه یا هزینه‌های کشور تأمین نشده است و آقای احمدی‌نژاد از ارایه‌ی بیلان برنامه‌ی چهارم به مجلس خودداری می‌کند.

در این شرایط است که آقای خامنه‌ای خطوط برنامه‌ی پنجم را اعلام می‌کنند. همان‌طور که عرض کردم مسأله این است که چگونه می‌شود برنامه‌ی پنجم را تنظیم کرد در حالی که تکلیف برنامه‌‌ی چهارم روشن نیست.

پرسش پایانی، نظر نشریه‌ی اقتصادی اکونومیست در مورد خطر‌پذیری اقتصاد ایران است. این نشریه می‌نویسد ایران همچنان در انتهای جدول ۱۵۰ کشور جهان از نظر وضعیت اقتصادی است. از نظر کارشناسان اکونومیست، خطرها و خطر‌پذیری کنونی اقتصاد نه نتیجه‌ی چالش‌های بین‌المللی که تأثیر گرفته از سیاست‌های اقتصادی دولت و ضعف نظام بانکی ایران است. نظر شما در این مورد چیست؟

کاملاً با این حرف در مورد شکننده بودن اقتصاد ایران موافقم. کافی است به صحبت‌های روز یک‌شنبه‌ی شمس‌الدین حسینی، وزیر امور اقتصادی و دارایی توجه کنیم.

ایشان هم به این نتیجه رسیده است که مهم‌ترین نتیجه‌بحران اقتصادی جهانی برای ایران این است که نمی‌شود روی نفت تأکید کرد.

مسأله‌ی بزرگ شکنندگی اقتصاد ایران این است که بیش از پیش گرفتار نفت است و در گرداب نفت فرو رفته و سرنوشتش فقط به صادرات یک کالا بستگی دارد.

طبعاً در شرایط کنونی به توجه به افت شدید درآمدهای نفتی، اگر وضعیت بازار نفت به صورت کنونی ادامه پیدا بکند و احتمال آن هم زیاد است، اقتصاد ایران با دردسرهای بسیار بسیار زیاد روبه‌رو می‌شود.

همان‌طور که نشریه‌ی مورد اشاره‌ی شما گفته است این شکنندگی پیش از این‌که نتیجه‌ی وضعیت و تصمیم‌گیری‌های بین‌المللی باشد، نتیجه‌ی سیاست‌هایی است که به خصوص در دوره‌ی آقای محمود احمدی‌نژاد اتخاذ شد و وابستگی اقتصاد ایران را به نفت بیش از پیش افزایش داد.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)