خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > «رهبری مجتبی خامنهای خیالبافی است» | |||
«رهبری مجتبی خامنهای خیالبافی است»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.com
اردوی محافظهکاران ایران پنهان نمیکند که در تلاش برای یافتن جانشینی برای آیتالله علی خامنهای، رهبر کنونی جمهوری اسلامی است. هفتهنامهی پرتیراژ «کوریه انترناسیونال» (Courrier Internasional) چاپ فرانسه در تازهترین شمارهاش که روز جمعه منتشر شد، یکی از تیترهای صفحهی نخست خود را به این عنوان اختصاص داده است: «ایران: به زودی یک رهبر روحانی تازه» «کوریه انترناسیونال» سپس در دو صفحه با عکس بزرگی از آیتالله محمود هاشمی شاهرودی به نقل از نشریه «نیشن» (Nation) چاپ نیوریورک اشاره میکند که آیتالله علی خامنهای رهبر کنونی به سرطان خون یا لوسمی گرفتار است و اطرافیان او به طور خصوصی از حالا آیتالله محمود هاشمی شاهرودی را به عنوان جانشین وی نام میبرند. مقالهی «کوریه انترناسیونال» سپس به معرفی کامل هاشمی شاهرودی میپردازد و مینویسد وی ۶۱ سال دارد. از پدر و مادری ایرانی در نجف به دنیا آمده است. در حوزه تحصیل کرده و از شاگردان محمدباقر صدر و روحالله خمینی بوده است. مقاله اشاره میکند که وی بعد از انقلاب به ایران رفت. رییس مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق و عضو حزبالدعوه عراق بود. در سال ۱۳۷۸ از سوی آیتالله خامنهای به ریاست قوه قضاییه جمهوری اسلامی منصوب شد. در دو دورهی پنج ساله به این کار ادامه داد تا ماه پیش که کنار رفت. در حال حاضر عضو شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام و نایبرییس اول مجلس خبرگان رهبری است. «کوریه انترناسیونال» مینویسد که در دوران ریاست قوه قضاییه محمود هاشمی شاهرودی، پروندههای خبرسازی مطرح شد؛ مانند متهمان حمله به کوی دانشگاه، پروندهی زهرا کاظمی خبرنگار و عکاس ایرانی - کانادایی که در زندان اوین کشته شد و نیز دادگاههای اخیر صدها تن از متهمان به اعتراضهای گسترده به نتایج انتخابات و افشای شکنجه، بدرفتاری و تجاوز به زندانیان، بویژه در بازداشتگاه کهریزک. مقالهی «کوریه انترناسیونال» میافزاید در همین دوران ۱۰ سالهی ریاست بر دستگاه قضایی لوایحی مانند حمایت از خانواده، تلاش برای محدود کردن اجرای مجازات قصاص و سنگسار از دیگر کارهای او بود. از آقای حسن یوسفی اشکوری، نمایندهی دور نخست مجلس شورای اسلامی، نویسنده، پژوهشگر، روزنامهنگار و از روحانیون آزاداندیش ایران دربارهی علت مطرح شدن نام آیتالله محمود هاشمی شاهرودی برای جانشینی احتمالی رهبر کنونی نظام در شرایط حاضر میپرسم:
اینکه چنین بحثهایی حداقل در درون سرای قدرت و در بافت درونی نظام جمهوری اسلامی مطرح باشد، یک امر کاملاً طبیعی است. به خاطر اینکه با توجه به ویژگیهایی که چه در قانون اساسی و چه در تئوری فقهی دربارهی ولی فقیه مطرح است، وقتی که یک رهبری از دنیا برود یا حتی اگر عزل بشود، پیدا کردن یک جانشین مناسب که با آن معیارها هم کم و بیش سازگار باشد، کار بسیار دشواری است؛ همان گونه که آیتالله خمینی بود. بنابراین این که در درون قدرت بین مسئولان درجه اول نظام چنین دغدغهای وجود داشته باشد، امری کاملاً طبیعی است. همان گونه که از سال ۵۹ - ۵۸ هم در درون محافل خصوصی این بحث جانشینی آیتالله خمینی مطرح بود؛ بویژه که ایشان کهنسال و از همان زمان هم بیمار بود. ولی به هر حال ۱۰ سالی طول کشید تا ایشان از دنیا رفتند و بعد رهبر جدید انتخاب شد. اما اینکه آقای مجتبی خامنهای چنانچه شایع شده برای رهبری در نظر گرفته شده، با توجه به ویژگیهای روحانیت و خصوصیاتی که نهاد روحانیت دارد و همین طور ویژگیهایی که در قانون اساسی برای رهبر تعیین شده، یک چنین حرفی را که مدتی است البته مطرح هست، من بسیار دور از واقعیت میدانم. نمیدانم که این بحثها از کجا مطرح شده و چرا مطرح شده و با چه انگیزهای مطرح شده است. چنین چیزی به نظر من در واقعیت موجود و در شرایط موجود بسیار دور از ذهن است و شاید بهتر است بگویم کمی به خیالبافی شباهت دارد. چون مجتبی خامنهای اصلاً شناخته شده نیست و سن و سالش ایجاب نمیکند. سوابق علمیاش اساساً روشن نیست و به هر حال اگرهم بنا شود که یک نفر به عنوان رهبر جمهوری اسلامی انتخاب شود، هر چند اگر شکلی و صوری هم باشد، در عین حال باید موقعیت و شرایطی داشته باشد تا بتواند به عنوان رهبر انتخاب شود. اما در مورد آیتالله هاشمی شاهرودی، خب ایشان از نظر علمی و از نظر سواد و دانش فقهی و حوزوی یک شخصیت برجسته و ممتازی است. از این نظر در میان روحانیون ایران موقعیت مناسبی برای ولی فقیه شدن در نظام جمهوری اسلامی را دارد. اما در عین حال در حال حاضر طرح چنین بحثی یا تعیین مصداق برای رهبری باز هم بسیار دور از واقعیت به نظر میآید. زیرا اینکه چه کسی انتخاب شود، بستگی به این دارد که چه زمانی باشد. اگر الان باشد، ممکن است یک نفر انتخاب بشود؛ شش ماه دیگر، شش سال دیگر، ۱۰ سال دیگر (اشخاص دیگری) شرایط ایران هم آن قدر متحول است و آن قدر سریع و پرشتاب دگرگون میشود که اساساً هیچ چیزی را نمیشود در ایران و در ساختار جمهوری اسلامی ایران پیشبینی کرد. حتی یک پیشبینی معقول هم نمیشود کرد. این کاملاً بستگی دارد به آن روزی که بناست رهبر را انتخاب کنند. حالا آن روز کی باشد و در چه موقعیت و شرایطی باشد، تعیین میکند که ایشان میتواند شخصیت مناسبی باشد یا یک شخصیت دیگر که در میان روحانیون یا در میان روحانیونی که الان در ساختار قدرت مسئولیت دارند.
آیا به نظر شما عراقی بودن آقای هاشمی شاهرودی مسألهای نمیتواند باشد؟ قطعاً! اگر ایشان به طور جدی برای رهبری جمهوری اسلامی مطرح شود، این یکی از نقطه ضعفهایش خواهد بود و طبعاً این در افکار عمومی در داخل ایران حساسیت ایجاد میکند. اما در عین حال من فکر میکنم این مسأله خیلی مهم نیست. یعنی در درجهی اول اهمیت قرار ندارد. در شرایط فعلی فرض کنیم چنین انتخابی بخواهد صورت بگیرد؛ طبعاً مسألهساز است. اما از آن جایی که ایشان به هر حال ۱۰ سال رییس قوه قضاییه بوده و اوایلی هم که ایشان رییس قوه قضاییه شد، همین اشکال مطرح شد؛ ولی به تدریج فراموش شد و به نظر میآید با توجه به این سوابق، این مسأله آن قدر مهم و تعیینکننده نیست که سبب شود ایشان به عنوان رهبر انتخاب نشود. مجلس خبرگان به هر حال باید رهبر را انتخاب کند. فکر میکنید آقای هاشمی رفسنجانی باز هم نقشی در تعیین رهبر آینده داشته باشد؛ همان طور که در تعیین آقای خامنهای به عنوان رهبر داشت؟ من باز به همان نکتهی بسیار کلیدی اشاره میکنم. این که این انتخاب صورت بگیرد، در چه شرایطی باشد و در چه موقعیتی باشد، بسیار مهم است. اگر شرایط همین باشد و مجلس خبرگان هم همین مجلس باشد، یعنی اعضایی که الان هستند و ریاستش هم با آقای هاشمی رفسنجانی باشد، قطعاً آقای هاشمی رفسنجانی میتواند در انتخاب شدن آقای شاهرودی یا هر کس دیگری به رهبری نقش بسیار مهمی داشته باشد. چون علیرغم همهی آسیبهایی که به ایشان وارد آوردند، موقعیتهای متزلزلی که از جهاتی برایش ایجاد کردند و حتی ایشان را در مظان اتهامات سیاسی و اقتصادی قرار دادند، در عین حال هنوز ایشان در میان روحانیون و در بدنهی حکومت نقش بسیار مؤثر و پایگاهی استوار دارد و طبیعی است که میتواند در این زمینه نقش داشته باشد. اما فراموش نکنیم آن حادثهای که ۲۰ سال قبل در روز فوت آیتالله خمینی و در آن فضای خاص هیجانی اتفاق افتاد، به نظر من آن دیگر نمیتواند اتفاق بیفتد. شرایط شرایط دیگری بود. در آن شرایط خاص عاطفی که هنوز جنازهی آیتالله خمینی دفن نشده بود، مجلس خبرگان نشستند و بالاخره یک نفر را به عنوان رهبر از میان خودشان انتخاب کردند و آقای هاشمی هم با توجه به جهات مختلف و از راههای مختلف نقش بسیار مؤثر و تعیینکنندهای در انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری داشتند. اما وضعیت و شرایط فعلی کاملاً متفاوت است. شرایط جامعه عوض شده؛ افکار عمومی عوض شده؛ آیتالله خامنهای هم موقعیت آیتالله خمینی را ندارد. با همه این حرفها بسته به این است که در چه مقطعی و در چه لحظهای این انتخاب صورت میگیرد، به نظر میآید که آن حادثه دیگر نمیتواند به آن شکل اتفاق بیفتد و آقای هاشمی یا هر کس دیگری نمیتوانند به استناد آن نوع حرفهایی که درآن زمان زدند و آن را دلیل برتری فرض کنید آقای خامنهای برای تصدی مقام رهبری مطرح کردند، آن نوع حرفها دیگر الان حتی در ساختار قدرت و در ذهن و زبان مسئولان جمهوری اسلامی یا روحانیون وابسته به مجلس خبرگان و رهبری، دیگر چندان کارآیی و نقش ندارد. باید از راههای دیگری وارد بشوند و از ابزارهای دیگری استفاده کنند. به هر حال در شرایط فعلی انتخاب یک رهبر مناسب برای جمهوری اسلامی کار بسیار دشواری است و شاید به سادگی نتوانند روی یک شخص و شخصیتی توافق کنند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
مجلات اروپایی و امریکایی توان پیش بینی وقایع ایران را ندارند. ضمنا با کنار گذاشته شدن هاشمی رفسنجانی مجلس خبرگان قدرت سابق را ندارد. همچنین شاید مصباح یزدی جانشین محتمل تری باشد. وشاید هم ج.ا با خامنه ای به پایان راه برسد. کلا پیش ببنی در دنیای سیاست کار ناشیا نه ای است.
-- بدون نام ، Sep 7, 2009طرح زکات فطریه سبز
دوستان همان طور که میدونین روز عید فطر هر مسلمونی باید برای خودش و افراد تحت تکفلش حدود دو هزار تومان فطریه بده، و در بدترین حالت، اگر فرض کنیم که فقط بیست میلیون ایرانی این پول رو پرداخت می کنن؛ این میشه 400000000000 ریال!!!
معمولا این پول به صندوق های کمیته امداد ریخته میشه، که خودتون میدونین کمیته امداد دست چه کساییه و کودتاچی ها از این پول ها چه استفاده ای می کنن!
حالا
این قضیه چه ربطی به جنبش سبز میتونه داشته باشه؟
از دو طریق:
راه اول که این پول ها رو به جای ریختن در صندوق های کمیته امداد، در صندوق های موسسات خیریه ی غیر دولتی مثل سرای سالمندان و غیره بریزیم که به دست کودتاچی ها نرسه
و دوم این که، تا می تونیم برای پرداخت این پول ها، از اسکناس های خورد مثل صد تومنی یا دویست تومنی استفاده کنیم، و روی همه ی این اسکناس ها شعارهای جنبش سبز (مثل مرگ بر دیکتاتور و ...) رو بنویسم
این طوری در یک روز، دویست میلیون قطعه اسکناس دویست تومانی، یا چهارصد میلیون قطعه اسکناس صدتومانی شعارنویسی شده، داخل صندوق های صدقات ریخته میشه
دولت کودتا هرچی هم زور بزنه نمی تونه این همه اسکناس رو از گردونه خارج کنه، و ضمنا چون این اسکناس ها در صندوق ها ریخته میشن، هیچ خطری برای کسی که اونو تو صندوق میندازه نداره، چون موقع ریختن، کسی از نوشته ی توش مطلع نمیشه!
به نظر من که طرح بسیار جالب و موثریه!
به همه ی دوستان اطلاع رسانی کنین
-- mark ، Sep 9, 2009فرصت زیادی تا عید فطر باقی نمونده!
هر زکات فطریه، بیست برگ شعار سبز!!!..
از نظر قانون ایران که به گذشته بسیار دوری بازمیگردد، تابعیت ایرانی از طریق خون و فقط از پدر ایرانی منتقل میشود. به عبارت ساده فرزند هر مرد ایرانی صرفنظر از محل تولد، ایرانی تلقی میشود. بنابراین آقای هاشمی شاهرودی از نظر ایرانی بودن مشکلی ندارند.
-- بدون نام ، Sep 9, 2009در ضمن بنا بر این قانون قدیمی مسخره فرزندان زنان ایرانی که شوهر غیرایرانی دارند تابعیت ایرانی ندارند.
ناراحتی من برای ملتی است که ابهت 2500سالهاش به اندک بهایی با سی سال اخوندها معامله می کنند.شرم اور است
-- بدون نام ، Sep 9, 2009