خانه > ایرج ادیب زاده > گزارش > «پشتِ دیوارمانده» | |||
«پشتِ دیوارمانده»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comپاریس بهشت نقاشان جهان است. بسیاری از چهرههای بزرگ هنر تصویری معاصر در این شهر رشد کردهاند و به شهرت جهانی رسیدند. وان گوگ هلندی، پیکاسو اسپانیایی از آن جملهاند. در این روزها نام یک نقاش ایرانی در دنیای هنر نقاشی پاریس و فرانسه بسیار شنیده میشود. قاسم روزخوش با عنوان «گَس» که نمایشگاهی از تابلوها و سیاهقلمهایش را در کارگاه «پابلو پیکاسو» برپا کرده است. کارگاهی که پیکاسو بیش از بیست سال در آن زندگی و کار کرد و مشهورترین تابلوی خود، «گارنیکا» را در این مکان خلق کرده است. این کارگاه قدیمی و تاریخی در مرکز پاریس نزدیک محلهی توریستی «سن میشل» قرار دارد. این برای نخستین بار بود که آثار یک نقاش معاصر در کارگاه تاریخی پیکاسو، پنجاه و پنج سال بعد از رفتن او به نمایش درمیآمد؛ کارهای «گس» یا قاسم روزخوش، که در جنگ ایران و عراق در هجدهسالگی شرکت داشته و در جزیرهی «فاو» مدتی اسیر شده، بعد به پاریس آمده و در این شهر به خلق آثارش پرداخته است. تابلوهای «گس» حالا در «کریستی» لندن قیمتگذاری شده است. کتاب «گس» که شامل تصاویر بیش از دویست تابلوی اوست؛ جزو چهار کتاب پرفروش و برتر هنری فرانسه شده و تا کنون پنج هزار و سیصد نسخه از آن به فروش رسیده است. از «گس» در نمایشگاهاش، در محل کارگاه تاریخی پیکاسو، احساسش را میپرسم و از اهمیت حضور تابلوهایش در این مکان:
ما شش ماه برای برقرار کردن این نمایشگاه کار کردیم و آمدن توی آتلیهی قدیمی پیکاسو که «گرانیکا» را بوجود آورد و خلق کرد؛ خیلی مشکل است. برای من واقعاً یک فشار روحی سنگین بود. مثل این که روی خط مقدم جبهه هستیم. در واقع گویا این بار دوم است؛ ولی این بار با قلممو آدم میآید مبارزه کند. من واقعاً سه ماه فشار روحی داشتم. حتا تمام عکسالعملهایم و زندگیام واقعاً دگرگون شده بود. چون سه ماه از آتلیه بیرون نمیرفتم و شبها تا ۵ صبح کار میکردم. چون آمدن به اینجا و نمایشگاه دادن ساده نیست. من نیامدم اینجا نمایشگاهی انجام بدهم که از پیکاسو حرف بزنم. به همین خاطر تمام وجودم، زندگی و وقتام را گذاشتم. نقاشیهایی که اینجا آنها را به نمایش گذاشتهایم، اینطوراست که یک سری از آنها را در واشنگتن توی خیابانها کشیدهام و یک سری دیگر را در نیویورک وقتی توی خیابانها قدم میزدم و به مردم نگاه میکردم، به من الهام دادهاند و یک تعدادی را هم توی پاریس کشیدهام. در تابلوهای «گس» خشونت و زشتی جنگ دیده میشود. هجده سال بیشتر نداشت که بهعنوان سرباز وظیفه در جنگ ایران و عراق شرکت کرد. بعد در یک انفجار بمب زخمی شد. در کامیونی که او را به بیمارستان میبرده، هزاران پرسش در ذهنش بوجود آمدهاست. چرا انسانها به جنگ و خشونت کشیده میشوند؟ این بار بعد از گذشت بیست سال خود را در جبههای دیگر میبیند که در آن اثری از خشونت و نفرت وجود ندارد. این بار در کارگاه پیکاسو برابر این غول نقاشی قرن بیستم!
منطق دنیا عوض شده است. ما هم باید منطقمان را عوض کنیم. نگاه همهی دنیا عوض شده. هنر هم عوض شده. زمان هم عوض شده است. فرهنگها در حال پیشرفتاند. ملتها هم همینجور. ما هم جزو خانوادهی ملتها هستیم. ایرانی همیشه ملت بااستعداد و بافرهنگی بوده و دنیا نمیتواند این را انکار کند. بله، آن زمان یک زمان دیگر بود. باید میرفتیم کشورمان را نجات میدادیم. امروز به یک صورت دیگر داریم ویترینی میشویم برای ایران. ایران مادرم است. بعد از خود هنرمند این تابلوهاست که میمانند. به این خاک باید خدمت کرد تا زمانی که او بیاید به تو خدمت کند و تو را بپوشاند. بازگشت به سرچشمهی فرهنگ و تمدن ایران از رؤیاها و هدفهای «گس» است. میگوید: روزی به سرچشمه بازمیگردم! بدون شک برخواهم گشت. میخواهم اول این چیزهایی که در درونم حس میکنم، به صورت تابلوهای مدرن نشان بدهم. بدون شک برمیگردم به سرچشمهی فرهنگ خودم و با گذشت زمان باز برمیگردیم. مثل بارانی که میآید و دوباره برمیگردد به قلهی کوه و به صورت رودخانه میآید پایین. ما باید این را انتقال بدهیم به نسلهای بعدی، و این مهم است. برای نخستینبار سیاهقلمهای خود را در این نمایشگاه به نمایش گذاشته است. او تجربهی مهمی هم از نمایشگاهی دارد که در برلین برپا کرد: این محصول این چهارماه اخیر است. چون آتلیهی پیکاسو جاییست که خیلی بزرگ نیست. یک جایی است که پرستیژ است. چون بیست سال اینجا زندگی کرده و همانطور که گفتم، تمام خلاقیتاش اینجا بوده. من میخواستم سیاهقلم کار کنم. یکی به خاطر جای کوچک و دوم این که خصوصاً کلکسیونرهای بزرگ و موزهها اول برای این که یک هنرمند را بشناسند، میروند سیاه قلمهایش را نگاه میکنند. پس در برلین نمایشگاه برپا کردم در ماه گذشته؛ در دو ماه اخیر، یک بار برای مطبوعات و رسانههای آلمان و بار دوم برای مردم. یک ژورنالیست آلمانی میگفت؛ برلین جنگ را زندگی کرده، در جنگ داغان شده و «گس» در جنگ بوده. زمانی در برلین خیلی از خانوادهها پشت دیوار ماندند، خانوادهها از هم جدا شدند. آن زمانی که دیوار برلین را کشیدند. او میگفت، «گس» هم بیست سال ایران نبوده، پس «گس» هم پشت دیوار مانده. کتاب «گس» که توسط بزرگترین انتشارات هنری فرانسه عرضه شده است؛ حالا در میان چهار کتاب هنری پرفروش روز این کشور قرار دارد: پنجهزار و سیصد نسخه از کتاب به فروش رفت. اینجا هزار جلد از یک کتاب هنری فروش برود؛ جزو بهترینها است. این کتاب پنجهزار و سیصدتا فروش رفت. دومین کتابام ماه سپتامبر بیرون میآید که بدون شک بیش از دویست صفحه است؛ چهل تابلو است؛ کارهای مدادرنگی و نقاشیهایی از زمانی که کلاس میرفتم، که در کتاب میآید. حالا موزههای بزرگ جهان تابلوهای «گس» را میخرند. مؤسسهی معروف «کریستی» روی تابلوهای او قیمتگذاری کرده است. خود قاسم روزخوش میگوید: حالا خرید تابلوهای «گس» ریسک ندارد! امروز با وجود این که بحرانی است، ولی هیچ وقت تابلوها به اندازهی امروز فروش نرفته است.
تابلوهای «گس» بیننده را شوکه میکند. در عمق خشونت و رنگهای سیاه و قرمز که گویی آتش گرفتهاند؛ رنگ سفید هم خودنمایی میکند که نشانههای بیگناهی و صلح است. پیام او انسانیست. انسان برای جنگ و خشونت و تجاوز آفریده نشده؛ انسان برای دوست داشتن آفریده شده است. تابلوی «۱۱ سپتامبر»ِ گس که در این نمایشگاه توجه زیادی به خود جلب کرده است، به خوبی نفرت هنرمند را از خشونت کور و جنگ بیرحمانه نشان میدهد: من همیشه گفتهام هنرمند کسیست که زمان خودش را «مخفی» کند؛ بتواند به تصویر دربیاورد.در شروع قرن بیست و یکم میبینی که انسانها از همه طرف از آن مسیر درستی که باید میرفتند خارج شدهاند. مثل ۱۱ سپتامبر، مثل عراق که جنگ شد. تمام کشورها را میبینیم که ملتهایشان در حال خشونتاند. الآن سوژههای بسیاری از این را میبینیم و هنرمند کسی است که زمان حال را بتواند به تصویر دربیاورد و این تابلو در مورد واقعه ۱۱ سپتامبر؛ از زمانیست که «عکسالعملی» انجام شده و باعث شده است که انسان از مسیر درست خارج بشود. ما فکر میکردیم که قرن بیست و یکم قرن گفت و گوی فرهنگها و تمدنها است و ملتها به هم نزدیک میشوند.اما میبینیم که در این سی سال اخیر تمام دنیا در جنگ است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
"" قاسم روزخوش با عنوان «گَس»"" يعني چي؟ ايا گس لقب ايشان است . گس معني هم ميدهد ؟
-- سورنا ، Sep 8, 2009""هنرمند کسیست که زمان خودش را «مخفی» کند؛ بتواند به تصویر دربیاورد"".يعني چي؟
اي كاش ازسياه قلمهاي ايشان هم عكسي ميگذاشتيد.
I think Ghas is the short form for his name which is Ghasem. مخفی کردن برای چی سورنا جان!
-- N ، Sep 9, 2009ايشان از دسته افراد خو ش شانس هستند البته قاسم روز خوش فردي است بسيار متواضع و هنرمندي به واقع کلمه حساس وخوش ذوق اما چون از سابقه او در جبهه گفتيد بهتر بود از عضويت وي در بسيج هم ميگفتيد و اينکه اگر پشتيباني فرح ديبا نبود ايشان هيچگاه به اين معروفيت در فرانسه آن هم بين دلالان تابلو نميرسيدند.
-- HR ، Sep 10, 2009الآن زماني است که هنرمند بايد در کنار اثر خويش بايستد و دفاع کند اما آقاي گس از دادن جوابهاي تکنيکي در مورد کارشان و سبکشان عاجزند آن هم به دليل نداشتن سواد آکادميک وکمبود مطالعه همانطور که در اين گزارش صحبتي از تکنيک وسبک نشد.
با آرزوي بهترينها براي ايشان
-اگر لازم باشد مقاه اي در اين مورد برايما ارسال خواهم کرد
خوب است دیگر، اول میرویم طرفدار رژیم می شویم و از امکانات آن استفاده می کنیم حتی اگر لازم باشد به خاطر آن قتل و جنایت نیز بکنیم یا در برابر فضاحات رژیم سکوت کنیم بعد به صورت دستجمعی و خانوادگی فیلسماز جهانی می شویم؛ یا مرتد می شویم و خدا را انکار می کنیم؛ یا اعتصاب غذا می کنیم و به اپوزیسیون می پیوندیم؛ یا رهبر جنبش سبز می شویم و خلاصه بعدش هم شهبانوی سابق از ما حمایت می کند تا در کنار برج ایفل یا پای بنای یادبود واشینگتن یا زیر پل سانفرانسیسکو معتکف شویم و حوائج بطلبیم!
این نیز بگذرد ...
-- سقراط ، Sep 12, 2009