خانه > رادیو سیتی > تئاتر > معضل اقتصادی و افت کیفی نمایشها! | |||
معضل اقتصادی و افت کیفی نمایشها!آرش پارسانویسنده وکارگردان: کوروش نریمانی، طراح صحنه: منوچهرشجاع، طراح لباس: پانتهآ حمیدخانی، طراح نور: مجید ناخدا، دستیارکارگردان: مهدی بوسلیک، طراح پوستر و بروشور: استودیوپاکدل، مدیرتولید: هادی عامل بازیگران: سیامک صفری «جنابی»، ژاله صامتی «پری»، فروغ قجابگلی «مرمر»، هوتن شکیبا «منگنه»، خسروشهراز «فرادنبه»، معصومه کاظمی «منشی»، هومن خدادوست «جن بچه»، بهرام افشاری «جن بچه»، سامان کرمی «جن بچه» خلاصه داستان: آقای «جنابی»، خیاط و همسرش پری در حال دوخت و دوز برای «فرا دنبه»، صاحبکار خود هستند که تصمیم دارد شوی لباس برپا کند، این زوج با آرزوی جلب توجه فرا دنبه و فروش لباسها و مانکنهای خود دلخوش هستند که ناگهان... تئاترشهر، سالن قشقایی، آبان و آذر ۸۸، ساعت ۱۷ اجرای اول، ساعت ۱۹ اجرای دوم
پرداختن به موضوعات و درونمایههای کهن و افسانهای همیشه یکی از بهترین عوامل نمایشی برای درگیر کردن تخیل مخاطب است. اگرنویسنده در اقتباس خود از این افسانهها، موفق عمل کند، مخاطب هم ارتباط مناسبی با اثر برقرار میکند. در میان نمایشنامهنویسان معاصر، «محمد چرمشیر» در ردهی نویسندگانی قرار دارد که هرگاه دست به فرآیند اقتباس زده، اثر قابل قبولی را به مخاطب عرضه کرده است. یکی از ویژگیهای آثار «نریمانی» هم، بهرهگیری از همین فرآیند است. نریمانی در تجربیات اجرایی گذشتهاش از فرآیند اقتباس سود جسته است. نمایشهای «شوآیک»، «دن کاملیو» و «شبهای آوینیون» از همین جمله هستند. نریمانی در تازهترین تجربهاش در مقام نویسنده، به سراغ چنین مضمونی رفته است.
در آغاز نمایش فضای داستان به طریقی آماده شده است که ذهن مخاطب بهطور ناخودآگاه به سمت و سوی چنین فضاهایی سوق داده میشود. زن و شوهری که برای رسیدن به سود زیاد در کارگاه خیاطیشان سفارش مقدار زیادی مانکن از صاحب کار خود «فرادنبه» گرفتهاند. نمایش با گفتوگوی میان این دوشخصیت آغاز میشود. اولین نکتهای که دربخش آغازین نمایش خودنمایی میکند عدم شخصیتپردازی مناسب زن و مرد است. زن خیاط برمبنای دیالوگها و رفتارهایی که دارد چهره شخصیتهای زن، نمایشهای اواسط دههی ۶۰ را برای مخاطب ترسیم میکند.
در شخصیتپردازی زن، نریمانی تنها به طراحی دیالوگهایی پرداخته است که زن نسبت به شرایط نامساعد زندگی خود و همسرش واکنش نشان میدهد. چنین تمهیدی از سوی نویسنده منجر به تک بعدی شدن شخصیت زن شده است و تماشاگر، تنها تصویر زنی را در صحنه مشاهده میکند که نسبت به جهان پیرامونش شکوه دارد. در مقابل شخصیت «جنابی» هم دچار ضعفهای بسیاری است. بیقیدی، عدم مسئولیتپذیری، تنبلی و...؛ از ویژگیهای شخصیتی است که در بیشتر نمایشهای ایرانی دههی ۶۰ و ۷۰ به کرات مورد استفاده نویسندگان قرار گرفته است. نویسنده تنها با اشاره به وجود چنین خصوصیتی در شخصیت مرد نمایش او را در سطح ظاهری چنین کاراکتری رها کرده است.
نکتهی دیگر در نمایشنامه، فرآیند اوجگیری خط داستانی است. نمایش با اتفاق دراماتیکی برای مخاطب آغاز میشود؛ «شنیدن صداهای جنها توسط دو شخصیت اصلی». اما هرچه نمایش به پیش میرود، نویسنده در طرح کردن اتفاقات جذاب و پرکشش برای مخاطب در میماند. طراحی رقص جنها در تعویض صحنهها هم، تنها در بخش آغازین برای مخاطب جذاب است، اما با تکرار بیش از حد، طراوت و تأثیرگذاریاش را از دست میدهد. این اتفاق برای شخصیتهای فرعی نمایش هم رخ میدهد. شخصیت «فرادنبه» و منشیاش، با توجه به نشانهگذرای متن تصویر تجارهایی را در بازار تداعی میکنند که تنها در اندیشه سود بیشترهستند. این دوشخصیت در اولین حضورشان در صحنه برای مخاطب جذاب هستند، اما در انتهای اثر، وقتی که مخاطب پی میبرد که هر دوی این شخصیتها جن هستند، دچارتناقض میشود.
سر منشاء این تضاد، پرسشهای بیپاسخی است که مخاطب با آنها روبرو میشود. نریمانی درمقام کارگردان تلاش چندانی برای رسیدن به یک فرم اجرایی ایدهآل انجام نداده است. درواقع نریمانی تغییر چندانی در متن اعمال نکرده است. در بخش طراحی میزانسن هم، مخاطب با میزانسنهای خطی و شکستهای مواجه میشود که تنها کارکردی روانشناسانه دارد. نکتهی دیگر در بخش کارگردانی، عدم هدایت صحیح بازیگران است. ژاله صامتی درنقش «زن خیاط»، اگرچه بازی کم نقصی از خود ارائه میدهد، اما تنها تصویر همان زن تکبعدی نمایشهای دههی ۶۰ را تداعی میکند. سیامک صفری در نقش «جنابی»، یکی از ضعیفترین بازیهای خود را به نمایش میگذارد. در واقع صفری هیچ تلاشی برای پرداخت شخصیت از خود بر روی صحنه بروز نمیدهد و تنها به نمایش عادات و رفتارهای نقشآفرینیهای گذشتهاش میپردازد.
در بخش بازیگران تنها فروغ قجابگلی در نقش «مرمر» است که تصویر متفاوتی از خود ارائه میدهد. خندههای انفجاری، نوع استفاده از چشم و دهان، نحوه ایستادن شخصیت و... از ویژگیهای بارز بازی قجابگلی است. خلاقانهترین عنصری که در صحنه طراحی شده، طراحی صحنه نمایش است. شجاع در مقام طراح، با ساختن دیوارهایی که از جنس مخمل است و بازیگران از هرنقطه آن میتوانند وارد و خارج صحنه شوند، در تصویرسازی فضای وهم و خیال کمک شایانی به مخاطب و گروه اجرایی میکند. به نظر میرسد شرایط نامناسب اقتصادی در کشور بر چگونگی تولید نمایشها هم تأثیرگذار بوده است. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
من این نمایش را دیدم . برعکس آقای پارسا ، معتقدم نمایش بسیار موفقی بود. چون هم ساده و صمیمی و هم هنرمندانه حرفش را زد و هم با تماشاگران بسیارش ارتباط عالی برقرار کرد .
-- سعید ، Dec 14, 2009وقتی یک منتقد فرق تیپ و شخصیت را نمی داند چگونه به خود اجازه می دهد راجع به یک نمایش نقادی کند ؟!
این روزها مد شده هر اثر هنری که جلب توجه می کند ، یک عده بی جهت یا شاید برای خودنمایی راجع به آن بد بگویند که مثلا خود را تافته ی جدا بافته معرفی کنند !! واقعا متاسفم !!
سلام
-- رضا قرجال ، Dec 15, 2009نگاه منتقد مورد نظر خوب است.به امید تلاش بیشتر.