خانه > رادیو سیتی > تلویزیون > زنان نیکوسرشت، مردان شیطانصفت! | |||
زنان نیکوسرشت، مردان شیطانصفت!مهدی عبداللهزادهmehdi.abdollahzadeh@gmail.com«بیمشان ده از روز حسرت، روزی که کار به آخر رسد...» این ترجمه بخشی از آیه سی و نهم از سوره مریم است که بهطور مستقیم به برزخ و دنیای پس از مرگ اشاره دارد و نام سریال روز حسرت از آن برگرفته شده است. داستان این مجموعه تلویزیونی که در ماه رمضان از شبکه اول سیما پخش میشد و دو قسمت آخر آن پس از عید فطر، شنبه و یکشنبه شب گذشته روی آنتن رفت؛ حکایت خانوادهای مذهبی است که آداب و تکالیف دینی را تمام و کمال به جا میآورند و از عاقبت خود در فردای قیامت سخت میهراسند. نرجس، بانوی منزل که به عروسهایش بسیار دلبسته است، در پی یک نوع مکاشفه، جسم برزخی همسرش حاج رضا را به انتظار روز قیامت، در صحرایی گرفتار و آشفته و معذب میبیند و برآن میشود تا قبل از آن که دیر شود، به جستجوی گناهی که همسرش را در این وضع قرار داده بپردازد. این دو که در جوانی بچهدار نمیشدهاند، سالها پیش طفلی به نام مسعود را که بازمانده از یک زوج قاتل بوده، به فرزندی قبول کردهاند و حالا مسعود جوان، پس از دوبار ازدواج، با طرح نقشه قتل همسر دومش پا در راه والدین اصلی خود میگذارد. همسر اول او که در حادثه رانندگی به کلی فلج شده، پس از سه سال از دنیا میرود و همسر دومش که بهطور پنهانی اختیار شده، علنی شدن ازدواج شان را تقاضا میکند. اما دوست مسعود با نگاهی سودجویانه و شیطانی، وی را به قتل او و طفل به دنیا نیامدهاش ترغیب میکند تا خلاصی یابد. عاقبت، مسعود پس از متنبه شدن در آخرین لحظات، سپر بلا میشود و در پی حادثه رانندگی، خودش روی تختی میخوابد که همسر متوفایش پس از فلج شدن در آن آرام میگرفت.
پرداختن به چنین داستانی، از یک سو در ادامه رویکرد رایج صدا و سیما در تبلیغ و ترویج دینباوری است که در سالهای گذشته هم شاهدش بودهایم. اما از سوی دیگر، طرح مسایلی چون مکاشفه و ورود به دنیای برزخ و دیدن نادیدهها، پدیدهای تازه و غریب است که ریشههای آن بر میگردد به مطرح شدن ژانری مجعول در سینمای ایران با عنوان «سینمای معناگرا» که از چندی پیش در بنیاد فارابی شکل گرفت. این ژانر که پس از برپایی چند دوره جشنواره موضوعیِ سینمای دینی در ایران در دوران تصدی مهدی سلیمی در موسسه سینما شهر، نام «معنا گرا» را برخود گرفت، ظاهراً به نوعی از سینما اشاره میکند که به مفاهیم دینی، عرفانی و ماورایی بپردازد. اما از آنجا که طرح متافیزیک، آن هم از نوع اسلامی اش، در مدیوم سینما عملاً با تجربهای موفق و متفاوت همراه نبوده، کارگردانان سینمای ایران، تلویزیون را برای این منظور مناسبتر یافتهاند. نتیجه این رویکرد، خلق ژانر مجعول دیگری شد- این بار در تعاریف تلویزیونی- با عنوان ژانر ماورایی. اگر چه میتوان نقطه شروع و شکلگیری این ژانر را در سال ۱۳۸۳ با سریال «کمکم کن» به کارگردانی قاسم جعفری و بازی زهرا امیر ابراهیمی و حمید گودرزی در نظر گرفت، اما این علیرضا افخمی فیلمنامهنویس روز حسرت بود که در ماه رمضان سه سال پیش با مجموعه تلویزیونی «او یک فرشته بود» نخستین گام را برای طرح مسایل آنجهانی و وارد کردن واژگانی چون ملائکه، شیطان، روح، برزخ، قیامت و عِقاب در ادبیات این ژانر برداشت.
پس از آن، تیم علیرضا افخمی/ سیروس مقدم، سریال اغما را برای رمضانی دیگر به تلویزیون آوردند و در پی آن به «روز حسرت» رسیدند. در این میان، ساختههای دیگری همچون ساعت شنی بهرام بهرامیان و حلقه سبز ابراهیم حاتمیکیا نیز بهطور مستقل به مضمون هایی اینچنین میپرداختند که تنها تفاوتشان «مناسبتی» نبودنشان بود. اما پدید آورندگان روز حسرت - که به تعبیری، تا به این لحظه در میان این تعداد سریال پیشروترین بوده- برای نخستین بار در رویکرد به این ژانر از چارچوب متداول خارج شده و بهطرز حیرت آوری پا را از گلیم خود درازتر کرده و به جای خدا درباره شخصیتهای قصه قضاوت میکنند، آن هم چه قضاوتی! در حالیکه تاکنون بزرگترین روحانیون، از هر دین و مذهبی، هیچگاه به خود اجازه اظهارنظر درباره بهشتی بودن یا دوزخی بودن آدمها ندادهاند و اصولاً بر مبنای آموزههای دینی، هیچکس جز خدا از سرنوشت انسانها در روز قیامت باخبر نیست، این سریال در پایان به راحتی تکلیف آدمهای داستان را مشخص میکند و برخی را در گدازههای آتش و بقیه را در بهشت برین نشان میدهد! این به نظرم بدترین اتفاقی است که میتواند در صدا و سیمای مدعی دین و دینداری رخ دهد. چنین برخورد ساده انگارانهای در حکم یک گستاخی آشکار نسبت به انگارههای دینی و بدتر از آن، نادیده گرفتن رحمت الهی است. علاوه بر همه اینها، این قضاوت و حکم صادر کردن در شرایطی اتفاق میافتد که همه این بندگان خدا هنوز زندهاند و بر حکمِ انسان بودن، میتوانند در آیندهی پس از داستان، با ارتکاب گناه به دوزخ نزدیک شوند یا با توبه و عمل صالح به بهشت رو کنند. کودکانه بودن چنین نگرشی در صحنهای از سریال، تبلوری بارز و مصداقی عینی نیز پیدا می کند؛ جاییکه بانوی صالح که انگار بهشت را به نامش زدهاند، به همسرش میگوید: «ایشالا تو هم میای بهشت... پیش من و معصومه!» (نقل به مضمون) مطلقگرایی در این سریال، به همین جا ختم نمیشود و در شخصیتپردازی کاراکترها هم به وضوح قابل اشاره است: نرجس در پاکی و درستی به قدیسهها پهلو میزند و اینطور که بر میآید، میتوان جزو معصومین به حسابش آورد.
همسر اول مسعود که نامش معصومه مصومی! است هم در معصومیت هیچ کم ندارد. میماند فریده که او نیز وفادار، عاشق، مومن و نمازخوان است و اگر مدتی به اعتیاد کشیده شده، شوهرش مقصر است. مسعود نیز چنان تابع شیطان است که حاضر میشود زن و فرزند متولد نشدهاش را با معاونت یک نره غول به قتل برساند. دیگر مرد داستان، حامد نیز که از همان ابتدا کلوزآپهایش با تصاویر شیرو ببرهای درنده در خانهاش توامان قاببندی میشد، تجسم عینی شیطان است که مسعود را به قتل وسوسه میکند. روز حسرت علاوه بر همه مواردی که ذکر شد، قائل به یک تئوری عجیب هم هست که میتوان آن را مصداق «عاقبت، گرگ زاده گرگ شود» دانست. مسعود در پی یک عمر بزرگ شدن در دامان مادری چون نرجس چنین از آب در میآید و فریده که در تمام عمر بیکس و کار بوده، چنان به مادر نیکو سرشت خود رفته که دست از پا خطا نمیکند. قدر مسلم، تا همین جای کار برای تحلیل و بررسی اثری چنین- که هم توهین به شعورِ مردم است و هم اهانت به دین و مذهب- کافیست. اما در کنار آن میشود به این فکر کرد که ماراتن سریالهای هر شبی در ماه رمضان، تا چه حد میتواند امکان بیشتری برای مقایسه فراهم آورد، تا بیش از پیش به این نتیجه برسیم که محدودیت، هیچ تاثیری در کیفیت ندارد و در همین صدا و سیما اگر عطاران باشی میتوانی بزنگاه بسازی و گرنه روز حسرت! |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
مطلب جالبی بود به خصوص برای خواننده خارج از کشور.
-- مریم ، Oct 8, 2008آقای عبدلله زاده به نکات بسیار خوبی اشاره کردند. بعد از دیدن این سریال به فکر افتادم تا نویسنده این سریال را هر طور شده ببینم تا زندگیم را برایش تعریف کنم و ببینم بالاخره من جهنمی هستم یا بهشتی ! همینطور نقش مهم خورش قورمه سبزی هم چشمگیر بود که البته جای سینی چای سالهای گذشته را گرفته! و خانم مکتب رفته ای که در کل سریال سیاه و سفید بود !
-- نیلوفر زهدی ، Oct 8, 2008چرا مّغلطه می کنید و کاسه داغ تر از آش شده اید؟ مگر سازندگان سریال راجع به افراد حقیقی حکم صادر کرده اند که این طور می گویید. البته سرنوشت افراد حقیقی بدست خداست، ولی آیا من نوعی نمی توانم شخص گناه کار و تبه کاری را تصور کنم (یعنی به خیال بیاورم) که به جهنم می رود؟ آیا گناهانی را که انسان را جهنمی می کنند نمی شناسیم؟یا شاید اصلا تصور و اٰعتقاد به وجود جهنم مطلق گرایی و ضد دین و خداست؟
-- رضا ، Oct 8, 2008تا بحال پرستاران شکایت می کردند که آن سریال به شخصیت ما پرستاران توهین کرد چون پرستار بدی را نشان داد. بعد معلمین شکایت می کردند که این دیگر سریال معلم بدی را نشان داد و به قشر زحمتکش معلم توهین کرد. حالا شما می فرمایید هر فیلمی که بسازیم به انسانی در این زمین توهین می شود چون ما حق نداریم در فیلم بگوییم چی یا کی بده یا خوبه. بگید اصلا فیلم نسازند و خلاص.
صد در صد موافقم
-- مهدی ، Oct 8, 2008"در حالیکه تاکنون بزرگترین روحانیون، از هر دین و مذهبی، هیچگاه به خود اجازه اظهارنظر درباره بهشتی بودن یا دوزخی بودن آدمها ندادهاند "
اتفاقا تنها کسانی که انسانها را به بهشتی و جهنمی یا کفار و مومن تقسیم می کنند همین روحانیون در هر دینی هستند. ولی به نظر من اینکه "خدا هم تا روز قیامت در مورد کسی قضاوت نمی کند" صحیح تر است.
-- سعید ، Oct 8, 2008"در حالیکه تاکنون بزرگترین روحانیون، از هر دین و مذهبی، هیچگاه به خود اجازه اظهارنظر درباره بهشتی بودن یا دوزخی بودن آدمها ندادهاند "
اتفاقا تنها کسانی که انسانها را به بهشتی و جهنمی یا کفار و مومن تقسیم می کنند همین روحانیون در هر دینی هستند. ولی به نظر من اینکه "خدا هم تا روز قیامت در مورد کسی قضاوت نمی کند" صحیح تر است.
-- سعید ، Oct 8, 2008حقیقت این است که چون این سریال ازشبکه سراسری پخش می شدودرتمام ایران حتی روستاهای دورافتاده هم مردم آن رامشاهده می کردند.سازندگان به خوداجازه ترویج هرگونه خرافه را به خودداده بودند آنهم به ابتدایی ترین شیوه وبه سبک شعارگونه تا هرآدمی هرچقدرهم که ابله باشدپیامهای یک طرفه سیاست گذاران پشت سازندگان رادریافت نماید.به نظرمن فیلم سازان درصداوسیمای جمهوری اسلامی ایران هیچ اختیاری ازخودندارند.
-- پردیس ، Oct 9, 2008akhe az seda va sinamayee iran ba masolani ke age gharar beshe bar asase in serial ghezavat shawad ke aya inha jahanmi hastand ya beheshti 80% gozineie awal sedgh mikone che entzari bayad dashte bashim be joz estesnahaie ke on ham be nodrat pish maiad
-- 2rahi ، Oct 10, 2008آقای عبداله زاده شما می دانید که " نره غول " یعنی چی؟
-- sanaz ، Oct 10, 2008به نظرم این کلمه به توجه به معنی آن تناسبی با نوشته شما ندارد.
به آقا رضا
-- بدون نام ، Oct 10, 2008اصلا اشکال نداره شما تو ذهنت مجسم کنی که یکی می ره جهنم. اما حق نداری "نوع" تفکر خودت برای قضاوت در مورد افراد رو به بقیه سرایت بدی مخصوصا با رسانه انحصاری حکومت. حرف شما دقیقا مثل بچه اول دبستانه که از نظرش حق داره فکر کنه که معلمش چون بهش مشق می ده جهنمیه (حالا شاید هم واقعا باشه ها یا نباشه) اما حالا فکرش رو بکن که صدا وسیما رو بدن به این بچه فیلم بسازه. اون بچه حق داره که هر جوری می خواد فکر کنه و اصلا باید هم در برهه ای از زندگی اینجوری فکر کنه ولی بعدا بزرگ می شه می فهمه که قضاوتش درست نبوده و یا بوده و اون معلم آدم بدی بوده. حکم ما ها هم تا روز قیامت (اگر وجود داشته باشه) حکم همون بچه هست و حق نداریم اون فکر رو به بقیه القا کنیم. شاید بقیه ملاک بهشت و جهنمشون چیزای دیگه ای باشه. فقط در یک حالت نظر شما واقعا عملیه که : خیلی خوب شما هر چی دوست داری بساز اما تو یک کشوری نشون بده که همش کانال های خصوصی داشته باشه که اگر من از نظر یک فیلم ساز حالم به هم خورد بتونم یه کانال دیگه و یک دیدگاه دیگه رو ببینم، نه اینکه هر کانال دیگه ای بزنم یه مزخرف طراحی شده (به عمد) دیگه رو ببینم. فکر می کنی چرا جمهوری اسلامی به عمد هیچ وقت مجوز کانال های خصوصی رو صادر نکرده، چون فقط دوست داره که دیدی که خودش می خواد به مردم اعم از شهری و روستایی بده. ماشالله الان هم که در راس امور یه آدم مدعی ارتباط با معصوم اومده، یه عاملی مثل "علیرضا افخمی" هم یه چیزایی ازین دست تحویل مردم می ده که حالا یا واقعا افکار خودشه یا فقط داره پول میگیره که اینجوری بسازه، چون یکی مثل اون واقعا می دونه که مردم ما شدیدا ظرفیت گرایش به خرافه رو دارن و داره ازش بهره می بره مثل خیلی ها که قبلا هم از این ضعف استفاده کردن.
به آقا رضا
-- حمید ، Oct 10, 2008اصلا اشکال نداره شما تو ذهنت مجسم کنی که یکی می ره جهنم. اما حق نداری "نوع" تفکر خودت برای قضاوت در مورد افراد رو به بقیه سرایت بدی مخصوصا با رسانه انحصاری حکومت. دقیقا مثل بچه اول دبستانه که از نظرش حق داره فکر کنه که معلمش چون بهش مشق می ده جهنمیه (حالا شاید هم واقعا باشه ها یا نباشه) اما حالا فکرش رو بکن که صدا وسیما رو بدن به این بچه فیلم بسازه. اون بچه حق داره که هر جوری می خواد فکر کنه و اصلا باید هم در برهه ای از زندگی اینجوری فکر کنه ولی بعدا بزرگ می شه می فهمه که قضاوتش درست نبوده و یا بوده و اون معلم آدم بدی بوده. حکم ما ها هم تا روز قیامت (اگر وجود داشته باشه) حکم همون بچه هست و حق نداریم اون فکر رو به بقیه القا کنیم. شاید بقیه ملاک بهشت و جهنمشون چیزای دیگه ای باشه. فقط در یک حالت نظر شما واقعا عملیه که : خیلی خوب شما هر چی دوست داری بساز اما تو یک کشوری نشون بده که همش کانال های خصوصی داشته باشه که اگر من از نظر یک فیلم ساز حالم به هم خورد بتونم یه کانال دیگه و یک دیدگاه دیگه رو ببینم، نه اینکه هر کانال دیگه ای بزنم یه مزخرف طراحی شده (به عمد) دیگه رو ببینم. فکر می کنی چرا جمهوری اسلامی به عمد هیچ وقت مجوز کانال های خصوصی رو صادر نکرده، چون فقط دوست داره که دیدی که خودش می خواد به مردم اعم از شهری و روستایی بده. ماشالله الان هم که در راس امور یه آدم مدعی ارتباط با معصوم اومده، یه عاملی مثل "علیرضا افخمی" هم یه چیزایی ازین دست تحویل مردم می ده که حالا یا واقعا افکار خودشه یا فقط داره پول میگیره که اینجوری بسازه، چون یکی مثل اون واقعا می دونه که مردم ما شدیدا ظرفیت گرایش به خرافه رو دارن و داره ازش بهره می بره مثل خیلی ها که قبلا هم از این ضعف استفاده کردن.
خوب از یه سری عوام گرای فله ای تلویزیونی ساز که برای یه جماعت فیلم هندی و فیلمفارسی بین قراره سرگرمی غریزی با حداقل نیاز عقلانیت بالفعل مخاطب رو به راه کنن چه انتظاری دارید. پیشنهادم اینه که جای قلم فرسایی در مورد چنین ساخته های سطحی و سرهم بندی شده به این موضوع بپردازید که چطوری یه پسر خاله میشه سیروس مقدم و یه پسرخاله میشه ناصر تقوایی؟!
-- ویلی ، Oct 10, 2008بسیار مقاله درست و به جاییست، کاش به طیف وسیع بینندگان، علاقه و ارادت خاصشان به این سریال نسبت به دیگر سریالهای و در کل اذهان آماده و پذیرای مخاطبین هم اشاره ای می کردید...
-- نجمه واحدی ، Oct 10, 2008ضمنا کاش عنوان متناسبتری برایش برمی گزیدید.
با تشکر
همه این داستانها واین ژانر نوظهور در سینما و سریال برای این است که خرافات را به خورد مردم بدهند تا بعد شاید مردم هاله نور و چاه جمکران راهم باور کنند وگرنه رحمت خدا آنقدر هست که میگویند وقتی بایزید در راز و نیازش با خدا شنید که بایزید به طرفه العینی میشود آبروی تو را پیش مردم ریخت و بایزید خطاب به خدا میگوید خدایا اگر چنین شود گوشه ای از رحمت تو را نزد خلق بازگو میکنم که دیگر هیچ کس سراغ عبادت و نیایش نرود که خدا کوتاه آمده و میگوید پس آبروی تو را همچنان حفظ میکنیم این داستان خیالی نشان رحمت بی منتهای الهی است و البته بحث خرافات و خواب دیدن و الهام شدن و این چیزها هم در این سریال به حد مشمئز کننده ای تکرار شده بود که فقط با عقاید فرقه مصباحیه میخواند و بس کاش علمای دین اظهار نظر کنند .
-- بهزاد ، Oct 10, 2008