خانه > شهرنوش پارسیپور > Jan 2009 | |
Jan 2009به روایت شهرنوش پارسیپور - شماره شماره ۱۱۹ مردمی که نمیتوانند اختراع کنندچاپ اول کتاب ۱۱۳ صفحهاى «روى ماه خداوند را ببوس» که برگزيده جشنواره قلم زرين نيز است در سال ۱۳۷۴ منتشر شده است. کتاب نشان میدهد جامعه ايران در ظرایفى مىچرخد که کار کشف و اختراع را براى او مشکل کرده است. دو جوان در دانشگاه استانفورد به مدت چهار ماه کار مىکنند و رازهاى بىشمارى را کشف مىکنند، اما در ايران دکتر پارسا از شدت عشق و فقط از شدت عشق خودکشى مىکند. سايه مردى را که دوست دارد از دست مىدهد، چرا که نمىتواند بدون سايه خداوند در زندگىاش زندگى کند. با خانم نويسنده ـ شماره ۳۱ توطئه جهانىدر مطالعه فرهنگ سومر متوجه مىشویم که قربانى انسانى در این فرهنگ وجود داشته است. در اسطوره به دوزخ رفتن بانو خدا ایشتار مىبینیم که پس از آن که بانو خدا با مصائب و رنجهاى فراوانى به سطح زمین باز مىگردد و شوهر خود را در حال عشقورزى با زنان دیگر مىبیند، فرمان قتل او را مىدهد. البته این یک اسطوره است، اما بدون شک ریشه و منشاء آن در حوادثى ست که در هر جامعهاى رخ مىدهد. در این اسطوره ما کار و زحمت زنانه را با خوشگذرانى و لاابالىگرى نوعى از مردان رودررو مىبینیم. در عین حال حسادت زنانه در اینجا به گونهاى ست که قابل مقایسه با انواع پس از آن است. با خانم نويسنده ـ شماره ۲۹ جایزهی خورشید و نشریات الکترونیکمراسم افتتاحيه نخستين دوره جايزه شعر زنان ايران که «خورشيد» نام دارد روز دوشنبه دوم دىماه ۱۳۸۷ با حضور جمعى از اهل فرهنگ و ادب در تالار شريعتى دانشگاه علوم اجتماعى دانشگاه تهران برگزار شد. بيانيه هيأت داوران نخستين جايزه شعر خورشيد روشن کرد که در مجموع تا پايان تيرماه ۱۳۸۷ آثار ۶۴ شاعر که در سبکهاى مختلف کلاسيک و مدرن شعر سروده بودند توسط هيأت داوران بررسى شده که از آن ميان ۱۷ مجموعه شعر به مرحله داورى راه يافتند، و از ميان اين ۱۷ مجموعه، هفت مجموعه به مرحله نهايى راه يافتند. گزارش یک زندگی ـ شماره ۹۷ سفر عجايبيکى از خاطرات با ارزش من سفر به هندوستان است. آرنولد اعتقاد داشت که چون هند يک کشور مذهبى است ما بايد همانند زائران حرکت کنيم. همينطور هم شد. ما در اين سفر فقط و فقط از معابد و مساجد و مکانهاى زيارتى ديدار کرديم. در اين سفر به ملاقات راهبان بودایى تبتى هم رفتيم. آنان در منطقه شمال زندگى مىکردند. معبد در مرکز تپه و روستا در اطراف آن قرار داشت. درباره ازدواج عجيبى شنيده بوديم که وقتى راهبان توضيح دادند مسأله جالبى براى ما روشن شد. گزارش زندگى، شماره ٩٦ عاشق ايران یا جاسوس آمریکایی؟آرنولد از بم به تهران آمد و به ديدار من آمد. ما زمان بسيار کوتاهى معاشرت کرديم و بعد آرنولد از من خواستگارى کرد. از آنجایى که به راستى به دانش و سواد او احترام مىگذاشتم به درخواست او پاسخ مثبت دادم. حالا اما گرفتارى شروع شد. بعضى از دوستان پايشان را در يک کفش کردند که اين آرنولد بايد جاسوس باشد. دليلى که مىآوردند بسيار غير عادى بود: چگونه ممکن است يک مرد بسيار باسواد آمريکایى و تحصيل کرده هاروارد که هفت زبان صحبت مىکند بتواند عاشق کشور عقب ماندهاى همانند ايران بشود؟ به روایت شهرنوش پارسیپور - شماره شماره ١١۷ «دل انار»، شرح یک برههی تاریخی ایران«دل انار»، رمان کوتاهی از «فرزانه راجی»، نشان از عرقریزان روحی نویسندهاش دارد. «دل انار» را میتوان جزو ادبیات زندان طبقهبندی کرد. داستان، شرح احوال زن جوانی است که برادر، دوست و شوهر خود را در مبارزهی سیاسی از دست میدهد. مادرش به سرطان مبتلا میشود و جانش از دست میرود و پدر که روزی فرزندانش را تنبیه میکرد تا گرد سیاست نگردند، خود دچار همین مساله میشود. گزارش زندگى، شماره ۹۵ مسافر بمدر پایيز ۱۳۵۳ از زندان بيرون آمدم. از اقبال بلندم دو نسخه از کتاب «سگ و زمستان بلند» به غارت ساواک نرفته بود. ليلى گلستان پيشنهاد کرد کتاب را به آقاى جعفرى، صاحب نشر اميرکبير بدهم. پيشنهاد خوبى بود. کتاب در اختيار اين شخصيت قرار گرفت. يکى دو ماهى بعد، هوشنگ گلشيرى تلفن کرد و به ديدار من آمد. آقاى جعفرى کتاب را در اختيار او گذاشته بود تا ويرايش کند و در عين حال نظر بدهد که خوب است يا بد. گلشيرى کتاب را پسنديده بود، و تا آنجا که يادم مىآيد ويرايش ويژهاى هم نکرده بود. به روایت شهرنوش پارسیپور - شماره شماره ١١۶ «ریرا عباسی» جایی میان شهر و روستا ایستادهداستانها و اشعار «رىرا عباسى» نشان مىدهند که تبار او به لرستان بازگشت مىکند. رىرا در عين حال نشان مىدهد که در ميان مردم و با مردم بزرگ شده است. قهرمانان داستانهاى او مردمان ساده و زحمتکش لرستان هستند. و چنين به نظر مىرسد که در محيطى قرار يافته که حرف زدن را برنمىتابند. به طور معمول در اجتماعاتى که حرف زدن را برنمىتابند نمادها و سمبولها عظمت مىيابند. مبهمگویى نيز به گرفتارى اجتماعى تبديل مىشود. ايران به طور طبيعى و در اين لحظه تاريخى جزو چنين کشورهایى قرار مىگيرد که حرف زدن را برنمىتابند، و بدين واسطه گفتارهاى رمزى اوج زيادى پيدا کردهاند. با خانم نویسنده، فصلنامه غزل پست مدرن ـ بخش دوم پس از سالها «توفیق» را ورق زدمدر شماره پيشين درباره نشريه شماره سه «همين فردا بود» که فصلنامه «غزل پست مدرن» نام دارد، گفتارى داشتم. برنامه اين هفته را نيز اختصاص به همين فصلنامه مىدهم. اين دوستان صاحب طنز جالبى هستند و احساس مىکنم پس از سالها که روزنامه توفيق را نديدم، براى نخستين بار دارم اين صداها را مىشنوم و برايم بسيار جالب است. فکر مىکنم يکجور حالت طنز در جامعه ما هم پيدا شده است. اين جامعه طنز را برنمىتابد. گزارش زندگى، شماره ۹۴ اندک اندک دارم خودکشى مىفرمايمما در کافهاى نشسته بوديم و هنوز با انقلاب ايران مدتى فاصله زمانى داشتيم. شايد سال ۱۳۵۶ بود. حرفهاى ساعدى را که بالا و پایين مىکردم به نظرم مىرسيد با مبالغه شديد توأم است، علاوه بر آنکه دکتر ساعدى ابداً نيازى نداشت کسى او را لو بدهد. خودش رفتارى داشت که به قول معروف تابلو بود و مىتوانست جلب نظر ساواک را بکند. به طور مثال، ساعدى مىگفت الف دوگونه است: با کلاه و بىکلاه. مردم هم دو دسته هستند: ساواکى و غير ساواکى. به روایت شهرنوش پارسیپور - شماره شماره ۱۱۵ سهيلا ميرزایى غيرقانونى مینویسداين هفته درباره اشعار شاعرى به نام سهيلا ميرزایى صحبت میکنم. در خواندن اشعار او متوجه مىشويم که از نوع شاعران پست مدرن است. شعرهاى او فاقد وزن و قافيه و اغلب فاقد وزن است. حقيقت اين است که من ابداً قصد اذيت و آزار اين خانم شاعر را ندارم، اما چنين به نظرم مىرسد که او در روز یتاريخى به خودش گفته است چه کارى بکنم جالبتر است؟ داستان بنويسم؟ برقصم؟ خياطى کنم؟ يا شعر بگويم؟ بعد با قصد و انديشه تصميم گرفته است شاعر بشود. با خانم نویسنده غزل پست مدرن، نشريهای طنازصاحب امتياز فصلنامه «غزل پست مدرن» کانون ادبى دانشگاه علوم پزشکى مشهد، و مدير مسوول، فاطمه اختصارى، و سردبير سيد مهدى موسوى است. هيأت تحريريه نيز از جمع کثيرى تشکيل شده و نشريه بسيار جذابى فراهم آمده است. اين دوستان به طور شوخى، جدى مفهوم پست مدرنيسم را دست انداختهاند. حرف نهایى آنها اين است که بايد کوشيد فرم غزل را حتى در مرحله پست مدرنيسم حفظ کرد. البته شاعران مختلف اشعارى را به دست دادهاند. |
لینکدونی
آخرین مطالب
آرشیو ماهانه
|
از دست ندهید | ||||
مشکل حکومت اسلامی |
پارهشدن نخ تسبیح |
به سادگی همه نسلکشیها |
ضد مسیح |
روزنامهنگاری با «زمانه» |