تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
گفت‌وگو با گروه مستان و همای

بزن بر طبل بی‌عاری

پانته‌آ بهرامی
pantea.bahrami@yahoo.com

این موسیقی، نه تنها شنونده‌ی خود را به وجد می‌آورد، بلکه به تفکر وامی‌دارد و درست در شرایطی که به نظر می‌رسد حزن‌انگیز است، او را به حرکت و جوشش وامی‌دارد.

Download it Here!

این‌ها احساس‌های متفاوتی است که شنونده‌ی آثار گروه مستان و همای، اغلب در خود تجربه می‌کند. پاییز سال جاری، گروه جوان «مستان و همای»، در چند شهر اروپایی و همچنین آمریکا، هنرنمایی کردند.

شهر آسمان‌خراش‌ها، نیویورک نیز نظاره‌گر کنسرت گروه مستان و همای، با عنوان «سربازان» بود. این برنامه، بسیار مورد استقبال گروهی از ایرانیان و غیر ایرانیان علاقه‌مند به موسیقی قرار گرفت.

هشت نوازنده، گروه را در تور اروپایی و آمریکایی خود همراهی کردند و این بار پیانو نیز به سازهای سنتی ایرانی در این کنسرت اضافه شده بود. بارزترین ویژگی این سلسله کنسرت، آمیختگی طنین‌انداز آن با مسائل اجتماعی بود که بیش از پیش تماشاگر را تحت تاثیر خود قرار داد.

ابتدا از پرواز همای، شاعر و خواننده‌ی این کنسرت در مورد نام وی، «پرواز همای» پرسیدم. او گفت:


پرواز همای - عکس از پانته‌آ بهرامی (رادیو زمانه)

همای یک عقاب در کوه‌های خراسان و گیلان و مازندران است. یکی از بلندپروازترین پرنده‌های دنیاست و در قدیم به عنوان پرنده‌ی سعادت از آن یاد می‌کردند. پرنده‌ای است که حیوانات را شکار نمی‌کند و لاشخور هم نیست. در قدیم معروف بوده که می‌گفتند، همای از آن بر همه مرغان شل آخته آید که استخوان خورد و جانور نیازارد. در کل به عنوان پرنده‌ی سعادت از او یاد می‌کنند و پرواز همای یعنی پرواز بلند عقاب داستانی که در کوه‌هاست.

ویژگی این کنسرت که آن را از کنسرت‌های دیگر متمایز می‌کند، چیست؟

بخش اول کنسرت کاملاً سیاسی- اجتماعی بود و با پیام‌هایی که نگاهی کاملاً آگاهانه به تاریخ و سرگذشت ایران از قرن‌ها پیش دارد آغاز شد. در بخش اول آهنگ‌های «پشیمان»، «سربازان»، «ازماست که برماست» و بعد «سر سنگ عقابی به هوا خواست»، یک نگرش اجتماعی وجود دارد؛ نگاهی آگاهانه به تاریخ که چگونه سرنوشت ما به دست خودمان رقم می‌خورد و نه دیگران. در بخش دوم هم یک آهنگ انگلیسی و یک آهنگ اسپانیولی خوانده شد برای اینکه تعدادی خارجی در سالن داشتیم. خیلی خوب بود. حدود ده درصد تماشاگر غیر ایرانی داشتیم. به همین دلیل تصمیم گرفتیم آهنگ خارجی با سازهای ایرانی و موسیقی ایرانی را به خارجیان معرفی کنیم. در سال‌های قبل هم چنین تجربه‌ای داشتیم.

آیا شعر آن قطعه‌ی انگلیسی سروده‌ی شما بود که بعد به انگلیسی ترجمه شد؟

بله. سروده‌ی ایرانی را به برگردان انگلیسی درآوردیم. نام قطعه هست I want to start a new life یعنی می‌خواهم یک زندگی تازه را آغاز کنم. در مورد انسانی است که می‌خواهد متحول شود. می‌خواهد یک انسان واقعی شود و برای حیات وحش و حیات پیرامون خودش ارزش قائل شود. می‌خواهد احساسات انسانی واقعی را بیان کند و با طبیعت رفتار خوبی داشته باشد. دلش می‌خواهد با قاصدک‌ها پرواز کند و با قناری آواز بخواند؛ با گندمزاز برقصد. مثل دریا بیکران باشد. تفنگش را بشکند و آهوها و خرگوش‌ها را شکار نکند. دلش می‌خواهد در درون خودش با اندیشه‌های منفی بجنگد. این شعر ترجمه‌ی انگلیسی شد که خوشبختانه خیلی مورد استقبال خارجی‌ها قرار گرفت.

«بزن بر طبل بی‌عاری» نام قطعه‌ای دیگر است. در عین حال یک ضرب‌المثل است که خیلی در ایران معروف است. بزن بر طبل بی‌عاری یعنی خودتو بزن به آن راه، انگار نه انگار که اتفاقی دارد می‌افتد. آن‌هایی که نباید خودشان را به آن راه بزنند، خودشان را به آن راه می‌زنند. می‌گوید خودتان را به آن راه بزنید، انگار نه انگار که حادثه‌هایی در جامعه رخ داده است.


چرا گروه مستان و همای مدتی است که نمی‌تواند آلبومی در ایران منتشر و یا کنسرتی در آنجا اجرا کند؟

سه سال پیش من آخرین کنسرت را درایران اجرا کردم. بعد از آن دیگر نشد. حتی با وعده و وعید که صبر کنید و فعلاً اجازه ندارید هم بالاخره نشد. هنوز هم بعد از این سه سال نتوانستم آلبومی منتشر کنم و یا کنسرت بدهم، ولی این دلیل نمی‌شود که در آینده هم نتوانم در ایران کنسرت بدهم. تمام تلاشم را می‌کنم که اجازه بگیرم و راضی‌شان کنم. چون مردم خیلی کار ما را دوست دارند و از آن استقبال می‌کنند.

هنرمند تا چه اندازه می‌تواند به مسائل اجتماعی متعهد باشد؟

هنرمند آن چیزی را که اجرا می‌کند، برگرفته از اجتماع است. او در کنار دیگران زندگی می‌کند و اگر قرار است هنری را اجرا کند شادی‌ها و دلخوشی‌ها و غم‌های جامعه‌ای است که در وجود یک هنرمند تجلی و بروز پیدا می‌کند. صددرصد موظف است آنچه در پیرامون خودش می‌بیند و در او اثر می‌گذارد، اجرا کند.

شما چگونه این تعهد اجتماعی را در کار خود بیان می‌کنید؟

خوبی‌ها، شادی‌ها، غم‌ها و دردها را بیان می‌کنم. اگر آهنگ عاشقانه می‌خوانم نگرش‌های عاشقانه و عشق را در وجود مردم می‌بینم. سختی‌ها را در وجود مردم می‌بینم. انتقادها را در دل مردم می‌بینم و بعد آن را تبدیل به آهنگ‌های اجتماعی می‌کنم.

کنایه

علیرضا مهدی‌زاده، نوازنده‌ی قیچک یکی از نوازندگان هشت‌نفره کنسرت گروه مستان همای است. او فعالیت هنری را از دوازده سالگی با ساز ویلون شروع کرد و سپس در رشته‌ی هنر در دانشگاه سوره مشغول به تحصیل شد. در آنجا ساز کمانچه را انتخاب کرد و اکنون قیچک را در کنار کمانچه می‌نوازد. او پیش از این نیز تجربه‌ی کار گروهی را داشت.

این هنرمند درباره‌ی گروه مستان می‌گوید: حدود سه سال است که با این گروه مشغولم. ماشاءالله آنقدر پرکار هستند که ما دیگر وقت نمی‌کنیم به کار دیگری برسیم.

چه چیزی در این گروه برای شما جذابیت دارد؟

رابطه‌ای که بین بچه‌ها برقرار شده، آنقدر صمیمی و دلخواه است که آدم دوست دارد در میان چنین دوستانی باشد. در کنار این نکته، شعرهای خود همای است که با توجه به وضعیت اجتماعی الان و نیاز روز جوانان، مورد اقبال واقع شده است. ما احساس خیلی خوبی وقت اجرای برنامه داریم.

آیا کار شما در ایران هم مورد استقبال واقع شده است؟

در ایران که خیلی زیاد. ما در ایران نمی‌توانیم کنسرت بدهیم. اجازه‌ی کنسرت نداریم، ولی همان موقع که چند کنسرت دادیم خیلی مورد استقبال واقع شد. از دوستان می‌شنوم که خیلی از علاقه‌مندان موسیقی مایلند که باز هم در ایران کنسرت اجرا کنیم.


تا به امروز کدام قطعه‌ای که کار کرده‌اید برایتان دلنشین‌تر است و می‌توانید با آن ارتباط برقرار کنید؟

یکی همان بزن بر طبل بی‌عاری، به‌خاطر مفهوم و تنظیمش که خوب از آب درآمده است. شعری که همای روی آن گفته، مفهومش این است بزن بر طبل بی‌عاری. نمی‌بینی چه اتفاق‌هایی افتاده. یاران دارند پرپر می‌شوند و تو می‌زنی بر طبل بی‌عاری! باشه بزن. این کنایه‌ای که می‌زند خیلی جالب است.

زیباترین خاطره

محمود نوذری، نوازنده‌ی سنتور گروه مستان، ۱۸ سال است که تجربه‌ی نواختن این ساز را دارد و حدود پنج سال است که با گروه مستان همای همکاری می‌کند. او درمورد قطعات مورد علاقه‌اش در کنسرت می‌گوید: تک‌تک قطعات مرا به حال عجیبی می‌برد. «سربازان» و «بزن بر طبل بی‌عاری» خیلی روی من تاثیر دارند . بحث را نمی‌خواهم سیاسی کنم. در کل شعر و ملودی این دو کار خیلی احساس خوبی به من می‌دهد. حزن یا زیبایی خاص خودش را دارد.

زیباترین خاطره‌ای که در این پنج سال با گروه مستان و همای داشتید چیست؟

بهترین آن در همین سفر یک ماه پیش بود. همه‌ی بچه‌ها با هم به «پرش از هواپیما با چتر» رفتیم و از هواپیما بیرون پریدیم. آن هیجان و استرس و لذتی که داشت خیلی جالب بود. چه آن لحظه‌ای که با ماشین می‌خواستیم برویم و چه موقعی که می‌خواستیم سوار هواپیما شویم و بپریم جالب بود. شیرین‌ترین لحظه زمانی بود که پریدیم و رسیدیم پایین و برای همدیگر از حس و حالمان تعریف کردیم. خاطره‌ی خوبی از آن تجربه برای همه‌ی ما مانده است.

پیانو و سازهای شرقی

پاشا حنجری، نوازنده‌ی نی و پیانو است. او نواختن را از هنرستان موسیقی شروع کرده است و تجربه‌ی دو دهه نوازندگی را در کارنامه‌ی هنری خود دارد. پاشا همراه با ارکستر سازهای سنتی از پیانو به عنوان یک ساز غربی نیز استفاده کرده است.

چگونه می‌توان نوای پیانو را به عنوان یک ساز غربی با نوای سازهای شرقی آمیخت؟

پیانو همیشه حتی قبل از انقلاب هم در موسیقی ایرانی بوده است. مثلا استاد مرتضی خان محجوبی که همراه با ارکستر سنتی پیانو هم می‌نواختند .حالا ما سعی کردیم که در یک سری از قطعات از پیانو هم استفاده کنیم که حال و هوایی از نوع موسیقی «گلها»یی به کار می‌دهد.

سینا جهان‌آبادی، نوازنده‌ی کمانچه بیش از دو دهه سابقه‌ی کار در عرصه‌ی نوازندگی دارد و سه سال است که با گروه مستان همراه است.

کدام قطعه‌ی ارائه شده در این کنسرت، مورد علاقه‌ی شماست؟

همه‌ی کارهای همای، هم شعرها و هم ملودی‌هایش را خیلی دوست دارم. بخش انگلیسی را هم دوست دارم. شاید به خاطر اینکه تنظیم خودم است.

برای شنیدن آهنگ‌ها و مصاحبه به فایل صوتی مراجعه کنید.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

ممنون بابت اين مصاحبه و گزارش شنيدني اما جداي از محتواي مصاحبه، تدوين و صداگذاري آن از كيفيت بسيار پاييني برخوردار بود. فايل صوتي را شنيدم و از غير حرفه اي بودن تدوين و صداگذاري آن شگفت زده شدم. واقعا از راديو زمانه چنين انتظاري را نداشتم.

-- خشايار ، Nov 18, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)