تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
گفت‌وگو مریم رییس‌دانا با سیاوش ناظری

موسیقی را بر اساس درکم از شعر به‌دست می‌آورم

مریم رییس‌دانا

زندگی سختی زیاد دارد. گاهی فقط یک کلمه‌ی زیبا می‌تواند نجات‌بخش روزمان باشد. یکی از این کلمات زیبا موسیقی‌ست. گفت‌وگوی زیر با سیاوش ناظری‌ست، خواننده، آهنگساز و نوازنده دف که سال ۱۳۵۸ در خانواده‌ای هنرمند به دنیا آمد. تولد و زندگی در خانواده‌ای هنرمند باعث نشد تا پدرش با حضور او در عرصه موسیقی مخالفت نکند. اما عشق او به موسیقی و پشتکارش در آموختن موجب شد تا در شانزده‌ سالگی موفق شود در آلبوم «حیرانی» شهرام ناظری دف‌نوازی کند. این تشویق انگیزه‌ای شد برای کارهای آینده‌اش:

خوانندگی: آلبوم «رقص و آتش» ( کنسرت بیمارستان محک و شیرخوارگاه آمنه، سال ۱۳۸۷)، کنسرت در مرکز فرهنگی Jean-Hiudremont پاریس سال ۱۳۸۷، فستیوال فیلم «اتمسفر» شهر لاوال فرانسه نوروز ۱۳۸۸.
دف‌نوازی: آلبوم‌هایی چون «رقص و آتش»، به مناسبت سال جهانی مولانا، «هرا»، «گه ِ بی‌گه»، «حیرانی» (آهنگساز کیخسرو پورناظری، خواننده شهرام ناظری)، «مولویه» (اثر شهرام ناظری) و ...

همراهی با گروه‌های موسیقی مختلفی مانند کامکارها، دستان، مولوی، کابوکی. برگزاری کنسرت‌های متعدد در شهرهای مختلف ایران و جهان، از اصفهان و تهران و کرمانشاه گرفته تا سلیمانیه عراق و تئاتر دولاویل پاریس، سودرن تئاتر سوئد، بلژیک، آمریکا، تونس، و ...

مریم‌رییس‌دانا


سیاوش ناظری

تا چه میزان حضور دایی‌‌ات، آقای شهرام ناظری را در خواننده شدنت مؤثر می‌دانی؟

من در خانواده‌ای بزرگ شده‌ام که مملو از شعر و موسیقی بود، پدربزرگ و مادر بزرگم آواز می‌خواندند و حضور دایی من باعث شده بود که این فضا در زندگی من بسیار پررنگ جلوه کند. منزل ما محل حضور بسیاری از موزیسین‌ها و شاعران به‌نام بود، قطعاً اگر فضای زندگی من متفاوت از این می‌بود، مسیر دیگری را برای زندگی انتخاب کرده بودم .

تا به‌حال اشعاری که انتخاب کرده‌ای از روی آثار کلاسیک بوده‌اند، آیا تصمیم داری در آینده از اشعار امروز هم استفاده کنی؟

اتفاقاً کارهای اولیه‌ی من در نوجوانی همه بر روی اشعار نو شکل گرفتند و از همه بیشتر از اشعار «نیما» بهره بردم، ولی تاکنون امکان ضبط و انتشار این آثار را نداشته‌ام .در نوجوانی علاقه‌ای به اشعار کلاسیک نداشتم، ولی زمانی که در شهر کویری یزد دانشجو بودم، کم‌کم به اشعار کلاسیک، به‌خصوص اشعار «مولانا» علاقه‌مند شدم و کارهایم شکل دیگری به خود گرفتند

بابت خواندن ترانه‌ی کنیزک و خر، دچار زحمت نشدی؟

نه ، به مشکلی برنخوردم .

یعنی برای ضبط و پخش آن راحت به شما اجازه دادند؟

اصلاً مجوزی در کار نبود و کاملاً روشن است که به چنین اثری مجوز ضبط و پخش نخواهند داد . من آهنگ «کنیز و خر» را به صورت تک آهنگ در اینترنت منتشر کردم و هدفم نشان دادن بسیاری از واقعیت‌های اجتماعی ایران در قالب فضای طنز بود.

ساز تخصصی شما چیست؟ و چرا این ساز را انتخاب کردید؟

ساز من «دف» است، من درهشت سالگی برای اولین بار با نوازندگی «دف» توسط استاد بیژن کامکار در کنسرت شورانگیز به آهنگسازی استاد حسین علیزاده و خوانندگی استاد شهرام ناظری آشنا شدم و عاشق این ساز شدم و تصمیم گرفتم که با نوازندگی این ساز آشنایی پیدا کنم .البته به دلیل مخالفت پدرم نتوانستم در کلاس‌های آموزشی شرکت کنم و فقط با شنیدن آثار موجود و سعی و تلاش بسیار توانستم با نوازندگی این ساز آشنا شوم و سبک خاص خودم را ابداع کنم. فکر می‌کنم اگر مخالفت‌های پدرم نبود من آن‌قدر سعی و تلاش نمی‌کردم

دلیل مخالفت پدرتان ناشی از چه بود؟ باوجود ریشه‌دار بودن موسیقی در خانواده‌تان؟

پدرمن یک شنونده خوب موسیقی هستند و علاقه وافری به موسیقی کلاسیک غرب دارند، از این‌رو در منزل ما همیشه نوای موسیقی آهنگسازان بزرگ جهان هم‌چون بتهون، باخ، موتسارت، چایکوفسکی، هایدن، شوپن و ... شنیده می‌شد. درواقع دلیل مخالفت پدرم آشفتگی و نابسامانی فرهنگی درایران بود و اینکه جایگاه هنرمند هنوز درایران مشخص نیست. نظر ایشان این بود که در کنار درس به موسیقی بپردازم ولی این اندازه مرا راضی نمی‌کرد و من عاشق موسیقی شده بودم و تمام لحظه‌های من با موسیقی سپری می‌شد. این کار من باعث افت تحصیلی‌ام و نارضایتی پدرم شده بود. به این دلیل نمی‌توانستم در کلاس‌های آموزشی شرکت کنم و موسیقی را تجربی آموختم و برای یادگیری ذره ذره‌اش تلاش بسیاری کردم.

چطور شد جاوید ایران را اجرا و تنظیم آهنگ کردید چون خیلی با دیگر آثارتان فرق دارد؟

همیشه علاقه داشتم آهنگی برای «ایران» اجرا کنم. در این زمینه کارهای بسیار ارزشمندی در گذشته توسط اساتید موسیقی انجام شده بود و من هم بنا به حس میهن‌دوستی که در وجودم دارم، تصمیم به اجرای این آهنگ گرفتم .وقتی آثار گذشتگان را می‌شنیدم احساس می‌کردم به‌دلیل طولانی بودن شعر و آهنگ، پس از چند دقیقه تأثیرگذاری آن‌ها برمخاطب افت می‌کند و کم‌رنگ می‌شود. از این‌رو تصمیم گرفتم این اثر را تنها با سه جمله‌ی کوتاه ( جاوید ایران، آزاد ایران، آباد ایران ) و در زمانی بسیار کوتاه ( برخلاف دیگر آثارم ) اجرا کنم و تمام احساسم به وطنم «ایران» را فریاد بزنم و این آهنگ را به خاک پاک ایران زمین تقدیم نمایم .


سیاوش ناظری: موسیقی را بر اساس درکم از شعر به‌دست می‌آورم

اگر بخواهی خودت را درمسیر بهبود آثارت نقد کنی چه می‌گویی؟

من برای تمام آثارم با وسواس و حساسیت خیلی زیاد وقت می‌گذارم‌. اصولاً برای کارم خیلی سختگیرم و کسانی که با من آشنایی دارند این خصوصیت من را می‌شناسند،. تاوقتی تمام انتظاراتم برآورده نشوند، کاری را تمام شده فرض نمی‌کنم. البته منظورم این نیست که کار من بهترین است یا هیچ ایرادی ندارد، بلکه منظورم این است که سعی می‌کنم درحد توان خودم هر اثری را با بالاترین کیفیت به گوش مخاطب برسانم و حتماً ایراد و نقصان هم در کار من وجود دارد .

با آقای شهرام ناظری کار مشترک داشته‌اید، ازجمله فکر کنم سال ۲۰۰۱ در سعدآباد، شما تکنوازی دف داشتید. کار با ایشان چه تجربه‌ای برای شما داشت؟

بله. من در اجرای بسیاری از کنسرت‌های ایشان در داخل و خارج از ایران به‌عنوان نوازنده‌ی دف همکاری داشتم و در بسیاری از اجراها تکنوازی دف به عهده‌ی من بوده است. همکاری با ایشان تجربه‌های شیرین و تلخ بسیاری به‌همراه داشت، ولی از همه مهم‌تر آنکه برای اجرای هرچه بهتر یک اثر هنری، جدیت و حساسیت بالا و سخت‌گیری بیشتر، باعث خواهد شد تا اثر بهتری به مخاطبان ارائه شود.

چرا تجربه‌ی تلخ؟

متأسفانه خیلی وقت‌ها کوتاهی‌هایی درباره‌ی من صورت می‌گرفت که برای من بسیارآزاردهنده بود. به یک نمونه اشاره می‌کنم: در بسیاری از کنسرت‌ها حتی بروشور چاپ نمی‌شد و اسمی از نوازندگان به میان نمی‌آمد، اگرهم گاهی بروشوری منتشر می‌شد، دراکثر موارد اسم من در آن دیده نمی‌شد. درحالی‌که عنوان اسم نوازنده در یک کنسرت حق طبیعی اوست. وقتی علت را جویا می‌شدم جواب‌ها فقط توجیه بود .

خواندن را بیش‌تر دوست داری یا تنظیم آهنگ؟

برای من تفاوتی بین خوانندگی، آهنگسازی، دف نوازی یا تنظیم آهنگ وجود ندارد. من عاشق موسیقی هستم و در واقع با هر یک از این‌ها یک بخشی از احساساتم را ارضاء می‌کنم .وقتی فقط با آهنگسازی می‌توانم به احساسم بپردازم، تنها همان کار را انجام می‌دهم و وقتی در درونم به دف‌نوازی نیاز دارم به آن می‌پردازم و آن‌گاه که به زمزمه‌ای آرام یا فریاد نیازمندم فقط آواز می‌خوانم ...همه این‌ها برایم یکی‌ست و هیچ تفاوتی ندارند. باتوجه به احساساتم به یکی از آن‌ها روی می‌آورم.

معمولاً چه نوع موسیقی گوش می‌دهی؟ تا به حال متال گوش کرده‌ای؟

من همه نوع موزیکی گوش می‌کنم، محدودیتی برای شنیدن موزیک ندارم. بله، موسیقی متال زیاد شنیده‌ام. به نظرم هر سبک موسیقی ارزش والای خود را دارد و اگر در جای خودش شنیده شود تأثیر خاص خود را خواهد داشت .به همین دلیل به موسیقی فاخر عقیده ای ندارم. وقتی در جایی یا زمانی فقط موسیقی«روحوضی» تأثیرگذار باشد من این سبک موسیقی را می‌شنوم و جایی که «متال ، کلاسیک و...» نیاز باشد، به آن نوع موسیقی گوش می‌دهم .

چارچوبی که برای اجرای آهنگ‌هایت انتخاب کرده‌ای، همین موسیقی سنتی است یا ممکن است تغییراتی هم در آن به وجود بیاوری؟ تصور کن همنشینی دف و گیتار برقی یا همنوازی دف و ساکسیفون یا ...

موسیقی من سنتی نیست. متأسفانه اکثرمخاطبان به دلیل رابطه خانوادگی من با استاد شهرام ناظری تصور می‌کنند که من هم موزیسین سنتی هستم، درحالی‌که من موسیقی را بر اساس درک خودم از شعر به‌دست می‌آورم. روش کار در موسیقی سنتی این‌گونه است: ملودی‌های از پیش ساخته شده‌ای وجود دارند که باعنوان «ردیف موسیقی ایرانی» شناخته شده هستند. هر آهنگسازی شعری را با این ملودی‌ها می‌آمیزد و به آن ریتم می‌دهد. اسم این کار را آهنگسازی گذاشته‌اند. در حالی‌که به‌نظر من این کار بیشتر به مونتاژ شباهت دارد تا خلق اثر یا آهنگسازی.

گاهی اتفاقات مضحکی رخ می‌دهد که درجای خود قابل تأمل است، مثلاً اگر موسیقی سنتی را با سه‌تار و دف یا شعر مولانا اجرا کنند به آن نام «موسیقی عرفانی» می‌دهند، و اگر شعر نو و سپید را با موسیقی ایرانی بیامیزند نام «موسیقی اجتماعی» بر آن می‌نهند، اگر از اشعار فرودسی استفاده کنند «موسیقی حماسی» نام می‌گیرد و ... در حالی‌که استفاده از شعر یا سازی خاص سبک موسیقی را مشخص نمی‌کند. مثلاً با ساز تار می‌توان آثار موسیقی غربی را اجرا کرد‌، ولی آیا می‌توان وقتی اثری از موتسارت را با تار می‌شنویم آن را موسیقی سنتی تلقی کنیم؟

جای تأسف است که بعضی از موزیسین‌های ما از ناآگاهی مخاطبان سواستفاده می‌کنند و فقط به جنبه‌های تجاری در هنر توجه دارند. از نظر من آهنگسازی یعنی خلق ملودی‌، و من از اشعاری که انتخاب می کنم برای به دست آوردن ملودی الهام می‌گیرم. شاید برای خلق آهنگی دو سال یا بیشتر زمان بگذارم، درحالی که براساس موسیقی سنتی می‌توانم تمام مثنوی معنوی مولانا را در دو سال یا کمتر موسیقی اجرا کنم.

برای آینده چه برنامه‌هایی در نظر دارید؟

به فکر انتشار آلبوم‌های دیگری هستم. در حال حاضر با دوستان هنرمندم گروهی به نام «زرتشت» تشکیل داده‌ایم و مشغول تمرین برای اجرای کنسرت هستیم .

زیباترین موسیقی که تا به‌حال شنیده‌اید چیست؟

سونات مهتاب اثر بتهون.

جاوید ایران با صدای سیاوش ناظری


Share/Save/Bookmark

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)