تاریخ انتشار: ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۹ • چاپ کنید    

بحران اقتصادی اروپا و ایرانیان مقیم هلند‌

پژمان اکبرزاده
http://pejighorghoru.blogspot.com/
pejman@radiozamane

مردم در هلند به حسابگری شهرت دارند. حدود دوسال پیش با نخستین نشانه‏های بحران اقتصادی در ایالات متحده، نگرانی از بابت پدید آمدن شرایط مشابه در هلند هم برای مردم به‌وجود آمد.

Download it Here!

همزمان، مقام‌های مالی هلند به مردم از بابت قرض‌های کلان برای هزینه‌های غیر ضروری هشدار دادند و اندک اندک، بحران جهانی در زمینه اقتصاد، گریبانگیر این کشور کوچک نیز شد.


هلند میزبان بیش از ۳۰ هزار ایرانی است. ایرانیانی که گروهی از آن‌ها در زمینه‏های بازرگانی فعالند و اکنون با مشکلات گوناگونی روبه‌رو شده‏اند. شماری هم به‌دلیل رکود اقتصادی، کار و شغل خود را از دست داده‏اند.

حسین عاکف در زمینه‏ی تجارت خاویار در هلند فعال است. فروش شرکت او به‌دلیل بحران اقتصادی دچار اُفت شدیدی شده است.

بیش‌ترین گروهی که در رکود اقتصادی لطمه می‏خورند، ابتدا شرکت‏های حمل‌ونقل هستند. مهم‌ترین دلیل آن‌هم، کم شدن صادرات و واردات است. پس از آن، شرکت‏هایی که روی کالاهای لوکس کار می‏کنند و سر و کارشان با جنس‏هایی نیست که مردم به آن‏ها نیاز روزمره داشته باشد؛ مانند یکی از اجناس خود ما، خاویار، که یک کالای ضروری نیست. کالای لوکسی است که شما زمانی آن را می‏خرید که که کار خوب دارید، خوشبخت هستید.

زمانی که بحران اقتصادی پیش می‏آید، نخستین چیزی که برای مردم مهم می‏شود این است که به نیازهای اولیه‏ و ضروری‏شان برسند. بعد اگر جایی بود، به اجناس و کالاهای لوکس و تفریحی بپردازند.

نخستین نشانه‏هایی که در کار شما به‏وجود آمد تا حس کردید بحران اقتصادی اروپا و درواقع دنیا، روی کارتان تاثیر گذاشته، چه بود؟

کار ما، کاری است صددرصد لوکس. به‌همین خاطر ما نشانه‏هایی کوچک کافی است تا احساس کنیم بحران اقتصادی‏ای وجود دارد. به‌خاطر این که ما کالاهای روزمره‏ی مردم را ارائه نمی‏کنیم.


حدود دو سال و نیم پیش بود که آرام آرام احساس کردیم فروش جنس‏هایی مانند خاویار کم‏تر می‏شود. در صورتی که قیمت این کالا در حال حاضر خیلی بهتر شده و پایین آمده است. خصوصاً اکنون که خاویار وحشی در بازار وجود ندارد. بیشتر، خاویار پرورشی به‌فروش می‏رسد. قیمت خاویار پرورشی هم بسیار ارزان‏تر از خاویار وحشی است. بنابراین انتظار ما این بود که حجم فروش‏مان نسبت به خاویار وحشی، بالا برود. اما نه تنها چنین چیزی را احساس نکردیم، بلکه دیدیم که حتا فروش خاویار پرورشی هم دارد پایین می‏آید. مثلاً خرید یک رستوران و یا عمده فروشی که قبلاً هفته‏ای بیش از ۵۰۰ گرم تا یک کیلو خاویار بود، به هفته‏ای ۱۰۰ تا ۱۵۰ گرم رسید.

این کاهش فروش به‌صورت ناگهانی در کار شما اتفاق افتاد یا در یک روند، کم‏تر می‏شد؟

چیزی بین این دو. نمی‏توانم بگویم عمر خاویار به‏سر آمده، اما به‌خاطر این که در سال‏های اخیر، خاویار هرسال گران‏تر می‏شد، خیلی از مشتریان خاویار، از این کالا خداحافظی کرده بودند. بحران اقتصادی اخیر هم که پیش آمد، تاثیری اساسی‏ روی طرز فکر و خرید مشتریان خاویار گذاشت. حتی کم‏تر به این قضیه فکر کردند. به‌خاطر این که قیمت خاویار در سال‏های اخیر، هر لحظه بالاتر می‏رفت، بیش‌تر مشتری‏ها هم در آن لحظه به‌خودشان گفته بودند بهتر است که دیگر اصلاً از خاویار استفاده نکنند.

در واقع، خاویار به‌تدریج دارد به یک جنس فراموش‏شده تبدیل می‏شود و تا حدودی هم شده است. این تاثیر خیلی بزرگی در بازار ما داشته، دارد و خواهد داشت.

شما چه اقدامی انجام داده‌اید تا بتوانید کار و فعالیت‏تان را در این شرایط بحرانی اقتصادی حفظ کنید؟

اولاً باید خیلی خوشحال باشیم که خیلی زود بحران اقتصادی را احساس کردیم. حدود یک سال و نیم پیش در نشستی که با واردکنندگان اروپایی داشتیم متوجه شدیم که تمام اروپا در این زمینه با مشکل و بحران روبه‌رو است. در نتیجه فکر کردیم چه‏ باید بکنیم که اولاً بتوانیم از این بحران خوب بیرون بیاییم. دوم اینکه بازار جدیدی برای خاویار ارائه دهیم؛ اینکه کاری کنیم تا خاویار تنها ویژه‌ی آدم‏های پول‏دار نباشد، بلکه در دسترس مردم عادی هم باشد.

نتیجه‏ی کار این شد که بسته‏بندی کوچکی درست کردیم و اسم خاصی روی آن گذاشتیم که فاصله‏ای از دنیای خاویار بگیریم. نام کالا به گونه‌ای انتخاب شده که شما اصلاً به خاویار فکر نمی‏کنید. حتا نام خیلی بازیگوشانه‏ای هم هست. این باعث شد که با قیمت خیلی ارزان، کیفیت درجه‌ی یک و اسم جالب، یک‌سری از مردم دوباره به این کالا فکر کنند. در این بسته‏بندی‏ها، ۱۰ گرم خاویار ارائه می‏دهیم که یک پُرس یک نفره است. یک قاشق و قوطی‏بازکن هم در آن قرار دارد.

بسته‏بندی‏های قبلی‏تان چند گرمی بودند؟

بسته‏بندی‏های ۳۰ گرمی، ۵۰ گرمی و بیشتر.

اما این افت شدید، گریبان‏گیر همه‏ی مراکز نشده است. بهناز خیری، صاحب یک سالن زیبایی در شهری کوچک در شمال هلند است. بحران اقتصادی در کار او چه تاثیری داشته است؟

بهناز خیری: نمی‏توانم بگویم که تاثیری خیلی جدی‏ داشته، البته تاثیر آن را از ژانویه‏ی سال ۲۰۱۰ به بعد، بیش‌تر حس می‏کنم. الان دیگر فاصله‏‏ی بین قرارهای آرایشگاه که قبلاً معمولا پنج تا شش هفته یک‌بار بود، به هشت هفته رسیده است.

روی کارهای زیبایی پوست هم که انجام می‏دهیم مقداری تاثیر گذاشته اما نه به آن صورت. به‌خاطر این که افرادی که برای این کار پیش من می‏‏آیند، معمولاً افراد بالای ۴۰ سال هستند و مشتری‌های ثابت من هستند. در میان آن‌ها افراد بازنشسته زیاد هستند که حقوق بازنشستگی‏شان را دارند. این دسته از مشتری‏ها معمولاً هربار قرار بعدی را می‏گذارند. من تاثیر مستقیم این بحران را به آن صورت حس نکرده‏‌ام.


روی سرویس‏هایی که از شما می‏خواهند نیز تاثیر مستقیمی نمی‏بینید؟ مثلاً به این شکل که کارهای اضافه‏تر و یا پرخرج‏تر را کم‏تر بخواهند یا اصلاً نخواهند؛ و بیش‌تر ترجیح بدهند کارهای لازم و اولیه را با هزینه‏های کم‏تر انجام بدهند؟

چرا، به‌خصوص در آرایشگاه این تاثیر را بیش‌تر می‌بینم. مثلاً قبلاً رنگ کردن مو و کوتاه کردن آن در آرایشگاه زیاد بود، اما الان سعی می‏کنند موها را تنها کوتاه کنند و رنگ کردن را در خانه انجام دهند. میزان فروش محصولات آرایشی هم‏ نسبت به قبل پایین‏تر آمده است.

آیا شما خودتان برای ایستادگی در برابر بحران اقتصادی و حفظ شغل‏تان، کار خاصی انجام داده‏اید؟

یک‌سری تبلیغات گذاشته‏ام. مثلاً کارت‏هایی به مشتری‏ها داده‏ام که هربار به آرایشگاه می‏آیند، آن را مهر می‏زنم و وقتی میزان مهرها به ۲۰ عدد رسید، می‏توانند ۱۰ یورو از تخفیف بگیرند.

از طرف دیگر، تعدادی از آرایشگرانی که در سالن‏های آرایش کار می‏کردند، بی‌کار شده‏اند و خیلی از آن‏ها در منزل خودشان و با قیمت‏های خیلی پایین کار می‏کنند. به‌همین دلیل تعداد مشتری‏ها کم‏تر شده چون مردم ترجیح می‏دهند به‌جایی مراجعه کنند که پول کم‏تری بدهند.

اما بحران اقتصادی برای برخی از کمپانی‏ها سودآور هم بوده است؛ مانند کمپانی‏های بازاریابی و تبلیغاتی. سعید آیت‏الهی که مدیریت یک شرکت بازاریابی در هلند را در دست دارد، اطلاعات دقیق‏تری در اختیار ما می‏گذارد:

زمانی که بحران اقتصادی وجود نداشت، خیلی از شرکت‏ها محصولات تولیدی خود را خیلی راحت وارد بازار می‏کردند. چون پول بیشتری در دست مردم بود و تصمیم‏گیری برای‏شان خیلی راحت‏تر بود. در واقع راحت‏‌تر ریسک می‏کردند، اما با آغاز بحران اقتصادی، جیب مردم خالی‏تر و کاریابی کم‏تر شد. به‌همین دلیل مردم مشکل‏تر تصمیم می‏گیرند و سخت‏تر کالا یا سرویسی را انتخاب می‏کنند. همه سعی می‏کنند با آن‏چه دارند مدارا کنند و تنها زمانی که واقعاً به چیزی نیاز دارند، آن را تهیه کنند.

کار ما این است که محصولات را به مشتری معرفی و از این راه به او بفروشیم. شرکت‏هایی که کالاهای خود را ساده و مستقیم وارد بازار می‏کردند تا مشتری انتخاب کند، فروش‏شان خیلی پایین آمده و در نتیجه مجبور شد‌ه‌اند به شرکت‏هایی مانند شرکت ما روی بیاورند که خودش محصول را به مشتری می‏فروشد. در این موقعیت، مشتری نمی‏آید، کالایی را در میان ۱۰۰ کالای دیگر انتخاب کند، بلکه ما یک محصول مشخص را به مشتری معرفی می‏کنیم و در مورد آن توضیح می‏دهیم. در نتیجه، او راحت‏تر می‏تواند انتخاب کند.


شما چگونه این کار را می‏کنید؟ محصول را به خانه‏ی مشتری‌ها می‏برید؟

به خانه و یا شرکت‏شان. بازاریاب‏های ما در تمام هلند، به‌همه‏ی خانه‏ها و شرکت‏ها مراجعه می‏کنند و یک کالای مشخص را معرفی می‏کنند. همان موقع هم به کسی که به آن نیاز داشته باشد، می‏فروشند. اگر پرسش یا شکی هم برای مشتری وجود داشته باشد، یک بازاریاب، خیلی راحت‏تر می‏تواند به آن را پاسخ دهد تا این که مشتری، تبلیغ کالایی را در تلویزیون ببیند و یا در روزنامه بخواند که به هیچ سئوالی پاسخ نمی‏دهند و تنها توضیح خاصی را درباره‏ی یک کالا می‏‌دهند.

یعنی فکر می‏کنید فعالیت‏های بازاریابی‏ای که برای ارائه‏ی محصولات انجام می‏گیرد، به‌نوعی نگرانی‏های اقتصادی مردم را در مورد خرید یک کالای تازه کاهش می‏دهد؟

وقتی ما با یک کالا رودرروی یک مشتری ایستاده‏ایم و تمرکز تنها روی آن محصول است، مشتری خیلی راحت‏تر می‏تواند تصمیم بگیرد که آیا به چنین کالایی نیاز دارد یا خیر. این‌طوری در مورد خرید یا عدم خرید آن راحت‏تر تصمیم‏گیری می‏کند. اما زمانی که تمرکز روی یک محصول مشخص نباشد؛ مانند بازار کنونی که شما وارد اینترنت می‏شوید و با ده‌هزار محصول در بازار روبه‌رو می‌شوید، نمی‏دانید کدام را انتخاب کنید. تازه وقتی انتخاب کردید نمی‏دانید آیا به آن احتیاج دارید یا بهتر است سه‌ماه دیگر صبر کنید و بعد آن را بخرید. در چنین شرایطی در حقیقت ما شک را از بین می‏بریم.

در چند سال اخیر رقابت در همه‏ی عرصه‏ها بیش‌تر و حق انتخاب مشتری نیز خیلی بیش‌تر شده است. به‌همین نسبت، تصمیم‏گیری برای او بسیار مشکل‏تر شده است. در واقع، ما در آن لحظه برای مشتری تصمیم‏گیری می‏کنیم.

با این‌همه، آن‏چه بیش‌تر از مردم دیده می‌شود، محدودیت و صرفه‏جویی در موقعیت اقتصادی کنونی است. رستوران‏ها، کافه‏ها، فروشگاه‏ها‏ی لباس و ... شاهد احتیاط بیش‌تر مردم در خرید هستند.
آن‌دسته هم که کار و شغل‌شان را از دست داده‏اند، البته از کمک‏های مالی دولت برای داشتن حداقل‌ها بهره‏مند هستند. اما هنوز کسی به نتیجه‏ی قطعی نرسیده است که بحران اقتصادی در چه زمانی کاملاً رفع خواهد شد.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

با سلام من از ايران هستم مي خواستم در مورد شرايط اقامت در اصل (پناهندگي )اطلاعات بگيرم من مهر امسال قراره بيام هلند البته براي پناهندگي ميشه به من اطلاعات بديد يا سايتي رو به من معرفي كنيد ممنون مي شم

-- دامون ، Jun 25, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)