تاریخ انتشار: ۲۱ فروردین ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

سيصد؛ سربازان دوجنسيتی و هموسکسوئل پارسی

علی جامی
ali.m.jami@googlemail.com

تبليغات دست راستی! خشونت مفرط! پستان ها! اروتيسم همجنس گرايانه! همه اينها در 117 دقيقه از عمرم با چنان سرعتی گذشت که واقعا سرگيجه گرفتم. من در باره فيلم 300 حرف می زنم. برای آنها که نمی دانند می‌گويم که اين فيلم اقتباسی از رمان گرافيکی فرانک ميلر است که خود تا حدی از فيلم ديگری به نام 300 اسپارتی الهام گرفته شده است.


اين فيلمی نيمه-تاريخی بر اساس جنگ ترموپيل که در 480 سال قبل از ميلاد رخ داده ساخته شده است.

طرح اصلی داستان فيلم اين است:
کشور پارس می خواهد برای گسترش امپراتوری اش به اروپای مدرن حمله کند ولی اسپارت ها با آن مخالف اند و مجبور می شوند با ارتش پارسيان بجنگند اگرچه نمی توانند چون حق ندارند مزاحم فستيوال مقدس Carneian شوند.

با اين حال لئونيداس پادشاه اسپارت 300 نفر از بهترين جنگجويان اسپارت را جمع می کند تا جنگی را با يک ميليون ارتش قدرتمند پارسی شروع کند. جنگ های زيادی بين آنها درمی گيرد و پارسيان تلفات زيادی می دهند و اسپارت ها نيز سرانجام در نقطه اوج داستان همگی کشته می شوند.
به نظر می رسد که اين هم يک فيلم حماسی جنگی ديگر از محصولات هاليوود است ولی اين فيلم بحث و جدل های زيادی را در داخل ايران برانگيخته و من می خواهم ببينم که آيا اين فيلم اصلا ارزش اين بحث و جدل ها را دارد یا نه؟

پس از خريد بليط هايمان و بحث با پرسنل سينما در مورد اين‌که به يکی از رفقايم اجازه ورود به سالن را بدهند(چون فيلم برای افراد بالاتر از پانزده سال درجه بندی شده و ما همگی 14 ساله بوديم ولی من با زبان بازی توانستم آنها را راضی کنم) و بعد از خريد اسنک‌هايمان وارد سينما شديم. وقتی نشستيم تبليغ فيلم‌ها پخش می‌شد و پس از قدری حرف زدن و جوک گفتن فيلم شروع شد.

با ديدن اولين تصويرها با خودم گفتم: « به! چه تصاوير فوق العاده ای. از پس زمينه و کارگردانی فيلم خوشم می‌آد» و اين درست بود. به نظر من فيلم قطعا جايزه بهترين کارگردانی را خواهد گرفت. فيلمبرداری فيلم بی‌نقص است اما اين تنها نکته خوب فيلم برای 30 تا 60 دقيقه اول آن است. ولی فيلم همچنان ادامه يافت و سعی کرد به پلات آن عمق بيشتری بدهد اما بی فايده بود. ديالوگ ها خسته کننده و داستان آن کلا ضعيف بود و در مجموع فيلم توهينی بود به حقوق من. احساس انزجار کردم و حس کردم حقوق ام نقض شده است. کارگردان تکنيک روايتی ای را تا آخر فيلم به کار می گيرد که خيلی موثر است و با نمايش بزرگ شدن پسر بچه اسپارتی شروع می شود.

به طور خلاصه می گويم، پسر بچه‌های اسپارتی از زمانی که متولد می شوند تنها برای يک هدف تربيت می شوند و آن اين است که به يک سرباز ماهر تبديل شوند و اگر نتوانند و چنانچه فيلم می گويد« نحيف و مردنی» باشند، وسط اسکلت‌های بچه‌های مرده پرت می شوند. آنها پس از آنکه توانستند روی پای خود بايستند، ياد می گيرند که چگونه بجنگند. آنها با مردان بزرگسالی که آنها را وحشيانه کتک می زنند می جنگند تا مراحل بعدتر که به مخلوقات توخالی، بی روح و وحشی تبديل می شوند.


فيلم در واقع داستان لئونيداس را تعريف می کند که در سن 5 سالگی بچه ديگری را می کشد.
عالی است. بياييد بچه هايمان را طوری بزرگ کنيم که اصلا درد يا هيچ احساس ديگری از خود نشان ندهند.

بعد از اين باز هم حقوق انسانی ديگر من نيز نقض می شود. صادقانه بگويم که نزديک بود در جايی از فيلم سالن را ترک کنم. انگار که اين فيلم برای توهين به من درست شده بود. احساس کردم 11 پوند هدر دادم که يک فيلم ضعيف ببينم.

در صحنه بعدی لئونيداس را می بينيم که تبديل به مرد بزرگی شده است و سرانجام تصويری از يک مرد پارسی نشان داده می شود. اصلا تحت تاثير قرار نگرفتم. آنچه که ديدم تصويری از يک پارسی بود که قبلا هرگز نديده بودم بلکه من هميشه تصويری باشکوه از يک مرد پارسی ريشو ديدم که بر ديوارها حک شده بود. اما مرد پارسی اين فيلم با حلقه هايی که بر صورت و لباس اش داشت هيچ شباهتی به يک پارسی نداشت. به علاوه ريشو هم نبود.

خب من می فهمم. شما طوری آنها را لباس پوشانديد( يا در مورد اسپارت ها نپوشانديد) که فيلمتان فروش کند اما آن حلقه های بی معنی چه؟

بعد البته اسپارت‌ها را داريم که اساسا چيزی تنشان نيست جز يک شنل و شورت چرمی که تا حدی مبهم مفهوم اروتيسم همجنس گرايانه را می دهد که بعد با حرف های لئونيداس که به نژادی از يونانی های بچه باز اشاره می کند، خنثی می شود و مخالفان همجنس گرايی خيالشان از فيلم راحت می شود.

پس از آن فيلم چند آدم اسرارآميز را به ما نشان می دهد که صورت هايشان بی دليل از ريخت افتاده است و به لئونيداس می گويند که اين جنگ انتخاب خوبی نيست و مزاحم فستيوال مقدس Carneian خواهد بود. و بعد صحنه ای را می بينيم که در آن دختری که پستان‌هايش را نشان می دهد، طوری چرخ می زند که انگار مواد توهم زا مصرف کرده است.

لئونيداس سرگردان از اينکه مانع از رفتن او به جنگ شده اند به خانه برمی گردد و بعد صحنه سکس او با زنش(ملکه) نشان داده می شود که خيلی خوب و با سليقه درست شده است.
سپس برای کوتاه کردن اين داستان خسته کننده و غيرقابل تحمل، پادشاه 300 نفر از جنگجويانش را برمی‌دارد و به جنگ ارتش ايران می رود. در طول راه تعدادی از تس پين‌ها(Thespians) هم به آنها می پيوندند اگرچه آنها چندان در فيلم حضور ندارند بلکه صرفا به عنوان دليلی برای صحت وقايع تاريخی در فيلم قرار گرفته اند اما بی فايده است چون تس‌پين ها که در کنار اسپارت ها جنگيدند در اين فيلم قبل از آنکه به وسيله نيروهای فناناپذير ايرانی ازبين بروند فقط 5 دقيقه می جنگند. به علاوه تعداد آنها فقط 20 نفر است در حالی که واقعا 700 نفر بودند.

بعد صحنه های جنگ نشان داده می شود. اينجا بود که تصميم گرفتم سالن را ترک نکنم. عليرغم نبود يک خط داستانی خوب و داستان واقعا خسته کننده، صحنه های جنگ تماشايی است. اگرچه در قدرت 300 نفر اسپارتی خيلی اغراق شده است و آنها به عنوان نيروی برتر نشان داده شده اند در حالی که ايرانی ها به هم ريخته، شيطانی، و کج و کوله نشان داده شده اند که حتی ذره ای از قدرت اسپارت ها را هم ندارند.


بعد از کشتن اولين و دومين دسته از ايرانیها، اسپارت ها حتی يک نفر تلفات هم نمی دهند.
بعد خشايارشا را می بينيم. در اين جا سطح فيلم واقعا پايين می آيد. خشايارشا به عنوان يک مرد دوجنسيتی که بيشتر حالت زنانه دارد تصوير شده است. او خط چشم و سايه زده و برق لب دارد. در کنار ناخن های زنانه، صورت او با حلقه‌های بی شماری پوشيده شده که بسيار مسخره و ساده لوحانه است.

ايرانی‌ها در اين فيلم خيلی ابسورد نشان داده شده اند. آنها يا دوجنسيتی و هموسکسوئل اند يا از ريخت افتاده و معلول.

آنها همين‌طور مثل يک ويروس تشنه قدرت نشان داده می شوند و هرچه را در برابرشان می بينند برده می‌سازند که در تضاد شديد با اسپارت ها قرار دارد که به عنوان مردمی عاشق آزادی و دمکراسی معرفی می‌شوند در حالی که در واقعيت اين ايرانيان بودند که بخشنده ترين امپراتوری های جهان بودند. آنها آدم ها را بدون در نظر گرفتن نژاد و جنسيت آنها استخدام می کردند و به آنها مزد می دادند. اسپارت ها حتی يک حکومت دمکراتيک نبودند. آنها يک حکومت سلطنتی نظامی بودند و صاحب برده‌های زيادی بودند که به آنها هلوت(Helots) می گفتند.

در ادامه فيلم، يکی از اسپارت های بدقيافه به نام افيل تس(Ephialtes) که قبلا لئونيداس با جنگيدن او در ارتش اسپارت مخالفت کرده بود با خشايارشاه ملاقات می کند و به او راهی را نشان می دهد که آنها می توانند راحت وارد خاک يونان شوند. در اين صحنه تعدادی از زنان همجنس باز پارسی را می بينيم که به طرز اروتيکی می رقصند و خود را به هم می مالند. برهنگی زيادی در اين صحنه است و هنگامی که دو زن همديگر را می بوسند قيافه شان خوب به نظر می رسد اما وقتی برمی گردند می بينيم که نصف صورتشان باز هم بی دليل از ريخت افتاده است.

بعد دوباره به صحنه جنگ می رويم و تعدادی از موجودات فنا ناپذير را می بينيم که با ماسک هايشان خيلی ترسناک به نظر می رسند اما وقتی ماسک هايشان را برمی دارند می بينيم که صورت آنها هم از ريخت افتاده است. بعد دسته ای از سربازان کج و کوله ايرانی را می بينيم که کاری جز جيغ زدن و کتک زدن از دستشان برنمی آيد.

پس از آن به صحنه جنگ نهايی می رسيم. در اين صحنه خشايارشا به لئونيداس می گويد که اگر در مقابلش زانو بزند او و سربازانش را خواهد بخشيد. لئونيداس خم می شود ولی ناگهان فرمان حمله می دهد و يکی از سربازان اسپارتی بر پشت او جسته و نيزه اش را در بدن سرباز ايرانی که در کنارش قرار دارد فرو می برد. آنگاه لئونيداس برمی خيزد، نيزه اش را برمی دارد و به سمت خشايارشا پرت می کند اما نيزه فقط صورت خشايارشا را می خراشد و خونی می سازد. به دنبال آن بارانی از تير بر سر سربازان اسپارتی فرو می ريزد و آنها را از بين می برد. بعد فيلم يک سال بعد از آن جنگ را نشان می دهد که در واقع شروع جنگ پلاتيو است.

حالا آيا اين بحث و جدل ها موجه است؟ بله. قطعا. دوستان من نيز با من موافق بودند که تصوير ايرانی ها در اين فيلم مسخره است و کل فيلم آميخته با جهل و نژادپرستی است. ايرانی ها شيطانی و کج و کوله نشان داده شده اند در حالی که اسپارت ها جنگجويانی ماهر و سربازانی برترند. تصوير خيالی هر دو در فيلم نقطه مقابل تصوير آنها در زندگی واقعی است.

خط داستانی ضعيف و داستان در بهترين حالت اش متوسط است. اگر کارگردانی فوق العاده و پس زمينه های فيلم نبود، نتيجه يک شکست کامل بود.

--------------------------------------------------
نسخه انگليسی اين متن در ايرانيان دات کام منتشر شده است:

Ridiculous, plain and simple

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

تا آنجا که پژوهش های باستان شناسی و دیدگاه رخساره پرداران(گریمورها)تایید دارند آنچه ما به عنوان ریش های بلند مردان ایرانی در کتیبه های هخامنشی یا پس از آن می بینیم در اصل چیزی جز گیس یا ریش مصنوعی نیستند.این گیس ها به شاهان و سلحشوران ایرانی حالت و جلوه ای باشکوه و ژرف می داده و بر روحانیت یا قدسی بودن آنها می افزوده. طبعا در برداشت امروزی نمی توان گفت که ریش قطعا نشان قدسی درخود دارد اما این برداشت یا تصور به هررو در اندیشه دینی(یا معتقد به جهان ماورا)وجود داشته و همانطور که می بینیم درتمام قصص انجیلی نیز صحنه پردازی و نقاشی عیسی مسیح یا حواریون او حتی تا همین الان ریشو دیده می شوند به هر حال با توجه به اینکه در نقش برجسته های هخامنشی حتی مهمانان خارجی نیز گاه ریشو نشان داده می شوند و نیز با توجه به حالت منظم جعدها و پیچ و تاب پرداخت یافته وخوش طرح آنها می توان گفت که نظریه گیس زدن مردان در ایران باستان پذیرفتنی است.

-- فرامرز ، Apr 11, 2007

اي ول

-- بدون نام ، Apr 12, 2007

rastesh bahs darbarehee filme 300 , vaghte bishtari mikhahad ,va moteasefaneh nadaram, hamitor bahs mozuii ruye maghalehee shoma!
amma hayfam oumad ke neveshtehhe shoma ro tahsin nakardeh bezaram.........baraye yek (no) javane 14 saleh karetun khaili khub bud va hamchenin alaghatun va tavajohetun be .......afarin!maseli az in dast ham ghabele tahsine

-- Homa ، Apr 12, 2007

آقا به نظر من که فيلم خيلی با حالی بود
من که کلی خنديدم
کلاً فليم کاميکی از نظر من
اون صحنه ای که فيل مياد تک چرخ بزنه و يه سربازه يونانی قلقلکش ميده و فيل ميافته ته دره
يا اون صحنه که ايرانی يه دايناسور نميدونم از کجاشون در ميارن
از همه با حال تر اون صحنه جادوگر ها بود
جادويه جادوگر های ايرانی ترقه پيازی بود
يادش به خير بچه که بوديم چقدر از اين ترقه ها ميزديم در ديوار
آره خلاصه يکی از يونانی های شجاع مياد و يه ترقه ميندازه وسط انبار ترقه های
ايرانی ها و همه جادو گر ها به .... ميرند!
درست که ميگن فليم های هاليودی همشون تهی اند و محتوی ندارند ولی لاقل مثل لرد of رينگ
يه ذره صحنه های قشنگ دارند
ولی اين يکی واقعاً ريده بود ديگه


-- behnam ، Apr 12, 2007

خوب نبايد زياد به اين جور فيلمهاي احمقانه اهميت داد و حتي اين فيلم شايد از لحاظ تكنيكي در حد بالايي باشه اما از نظر معناو واقعيت -100 مي باشد من حتي ديدن اين فيلم مسخره كه موجب اتلاف وقت مي شه رو به جز براي دوستاني كه در كار اسپشيال افكت هستند توصيه نمي كنم !!!!

-- بدون نام ، Apr 12, 2007

افرين علي جان. منو يادته؟ مي بينم كه حالا همكار شديم! تازه به قلمرو موضوع ما هم وارد مي شيد! خوش اومدي!

-- ماهمنیر ، Apr 12, 2007

ايرانی‌ها در اين فيلم خيلی ابسورد نشان داده شده اند؟ یعنی زبان فراسی چیز می نویسید یا فارسی؟

-- محمد ، Apr 12, 2007

در اینکه 300 فیلم مزخرفیه بحثی نیست اما من نمی فهمم مگه همجنس گرایی یک انتخاب بد یا چیز مذمومی هست که همش تیتر می کنید و به عنوان مساله شنیع ازش نام می برید ؟ لطفا در انتخاب مقالات بیشتر دقت فرمائید و نویسندگان هم کمی بیشتر در این زمینه مطالعه کنند و همگام با اندیشه مدرن و یافته های علمی روز باشند نه اینکه با تعصبات صد سال پیش قلم فرسایی کنند. .
.......................

-- دامون از پاریس ، Apr 12, 2007

به نظر من همانطور که فيلم سيصد صورت جنگجو و جنگزده ي سربازهاي وسط ميدان جنگ را جاي چهره ي معمولي مردم ايران مي گذارد، يعني آن خشونت را تعميم مي دهد به همه ي مردم ايران و به طول تاريخ ايران، که کار اشتباهي مي کند، نويسنده ي مقاله هم استفاده تقريبا مشابهي از ترم هومواروتيک مي کند تا جلب توجه کند. در طول اين مقاله و طول فيلم به قول اين مقاله فقط سه بار به هومواروتيسم اشاره شده. قاعدتا بايد تيتر از جاي ديگر مقاله مي آمد اگر منظور شما به سادگي استفاده از اين ترم هيجان انگيز نيست.

-- آرشام پارسی ، Apr 12, 2007

salam
ba arze poozesh man nemikham azzat tarif konam.
faghat ino bedoon ke oonai ke in filmo sakhtan be oon chizi ke mikhastan residan
eteraze shoma ziad barashoon mohem nist

-- ژنرال ، Apr 16, 2007

به نظر من عظمت و قدرت تمدن ايران آنقدر زياد است كه فيلم چرتي مانند 300 نتواند به آن آسيبي برساند اين فيلم بيشتر شبيه به يك افسانه است نه يك رويداد تاريخي!
مردم ايران باهوش ترين مردم در دنيا هستند و جنگ آوري ها و دلاوري هاي اجداد ما در طول تاريخ نشانگر اين واقعيت است كه ايران كشوري است با فرهنگ و قوي كه تمامي دشمنان خود را در طول تاريخ شكست داده است. به قول شاعر:
هنر نزد ايرانيان است و بس

-- مسعود ، Apr 22, 2007

جالبه كه اسپارتا خيلي مقدس و با طينتي پاك در برابر ايرانيها نشان داده شده بود كمپاني برادران وارنر معلومه كه دل پري از خشايار شاه داشتند به هر حال فيلم 300 فيلمي بود كه موضوع داستان از فيلم خيلي فاصله مي گرفت خيلي جاها فيلم چيزي ديگه مي شد

-- زينب ، Apr 23, 2007

نميدونم در مورد اين فيلم چي بگم سكانس به سكانسش اهانت به ايرانيهاست تا اونجايي ولي چيزي كه مهمه اينه كه حتي تو فيلم اختنهاشونم از ايران و ايراني مي ترسند اين فيلم نبايد براي ما نگراني داشته باشد چون ثابت شده و تمام دنيا به اين امر واقفند كه ما از گذشته با اصل و نسب بوده ايم و متمدن

-- محبوبه ، Apr 23, 2007

سلآم بابا شما هم دمتون گرم بيخيال باشيد گه زدند به ايراني بودنمون خب همين امام نازنينمان مگر نه ريده تو تاريخمون . هيكليمون ، بعدم هم يه سد زد روش و اسمشو گذاشت سيوند يعني 30 تا 10 بعبارتي 300 ، خب ريدم تو هيكل امام و قبر امام والسلام

-- بدون نام ، May 7, 2007

سلام به همه دوستان. یه نکته ای که شاید دوستان بهش توجه نکردن اینه که اسپارتی ها هم چندان مثبت تصویر نشدن. قتل اطفال، خرافه پرستی و جادوگری، خیانتی که بارها در میونشون اتفاق می افته. و از طرف دیگه درسته که مثلا قیافه ای که برای خشایارشا طراحی شده از دید ما ایرانی ها زننده محسوب می شه اما از دید بخش رو به رشدی از جوامع غربی مثبت و ایده آل دیده می شه. خیلی دوست دارم ببینم این برداشت من آیا از جانب شما هم دیده شده یا نه. نظرتون چیه؟

-- شیوا ، May 29, 2007

متفکر نیستیم چون فقط ترجمه میکنیم

-- بدون نام ، Jun 26, 2007

بر اساس چه ملاكي ميگيد كارگرداني اين فيلم خوبه؟؟!!!

-- عرفان ، Jul 6, 2007

فیلم 300 علیرغم افراط و نشان دادن تصاویر غیر واقعی به مبحث هم جنس بازی درست پرداخته بودو حتی کمتر از وتقعیت های تاریخی ،هردوت -کریستن سن و حتی نویسندگان فارسی مثل یعقوبی و کتاب اوستا و تاریخ ساسانی و تاریخ دوران هخامنشی به نحوه انحراف دین زرتشت از سوی ایرانی ها( پارس ها)اشاره کرده اند.علاوه بر همجنس بازی مفاهیمی مثل "خویدوده" ازدواج با خواهر یا مادر یا دختر ،"پولی آندری"، "چگر " و" دشتانستان" زن یعنی شیطان تلقی کردن این موجود فرشته سان به مدت 10 روز در هر ماه از شنیع ترین فرهنگ قبل از اسلام بوده که از سوی هرمز چهارم مقدمات نابودی این فرهنگ فراهم و سپس با پذیرش اسلام به طور کامل این فرهنگ از بین رفت.پس میتولوجیست بودن و باستانگرا بودن با منطق نوگرایی قرن 21 سازگاری ندارد ولی شکی نیست که قصد تهیه کننده فیلم آموزش و تربیت نبوده بلکه هدف اصلی اش تحقیر می باشد.در صورتی که گذشته را نباید تنها ملاک اصلی قرار داد.

-- kh -garedagy ، Jul 22, 2007

آمريكا با ساختن اين فيلم فقط قصد بي اعتبار كردن تمدن دوهزارساله ايران را داشت و با اين كار ميخواست به مردمانش بفهماند كه ما ميخواهيم يك عده وحشي وخونخوار را از روي زمين محو كنيم و بانشان دادن شكلهاي عجيب وغريب بگويد كه اينها با تمدني پر از خشونت زيسته اند....

-- اسفنديار ، Apr 1, 2008

بهتر است این ازدواج خویدوده را اینقدر تبلیغ نکنید چون به ضررمان است .پس "خردوده" بگوئیم تا کسی از ان دفاع نکند .من نمی دانم چرا هنوز از این ناهنجاری " خردوده " یا " خویدوده " برخی دفاع می کنند. اگر هنجار خوبی بود باعث نمی شد دین زرتشت از بین رود.پس زیاد آن را تبلیغ نکنیم.

-- احمد امیری ، Aug 6, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)