نوروز گیلانی؛ از لازانیا تا باقلا قاتق
سید ایمان ضیابری
میگویند آدم در هر فصلی كه متولد میشود، معمولاً یك نوستالوژی و سمپاتی خاصی نسبت به روزها و ماههای همان فصل دارد. همینطور ویژگیهای جغرافیایی و جوی هر فصل هم بر روحیه و شخصیت مولود، تاثیر مستقیم میگذارد.
مثلاً كسانی كه در پاییز متولد شدهاند، اول مهر را خیلی دوست دارند و معمولاً هم خیلی سرمایی، درسخوان و بچه مثبت هستند! یا كسانی كه در تابستان به دنیا میآیند، آدمهای شاد، اهل تفریح و البته خونگرمی هستند. نمونههایش را هم زیاد میشود پیدا كرد.
این همه مقدمه چیدم تا بگویم من به عنوان یك اردیبهشتی متولد بهار، كلاً بهار را با هیچ فصل دیگری عوض نمیكنم و روزهای باقیمانده به شروع آن هم پرالتهابترین و عجیبترین روزهای زندگیام هستند.
هرچند فروردین همیشه مرطوب و خیس گیلان كه غیر از تگرگ و بارانهای موسمی خاطره دیگری برای ساكنانش باقی نمیگذارد، مثل بهار شیراز یا اصفهان زیبا نیست ولی وقتی كمكم به اردیبهشت و خرداد میرسیم، تازه اوج زیبایی استان بارانهای نقرهای معلوم میشود. شكوفههای زیبای بنفش و نارنجی بهاری روی درختهای تكیده و پیر ماسوله، بید مجنونهای لاهیجان و شمشادهای رودسر و چابكسر كه با زرد طلاییشان مثل انعكاس نور خورشید میمانند.
البته از شكوفههای سفید و دلربای آلوچه در صومعهسرا و ضیابر هم نمیشود غافل شد. فصلی كه تازه موقع پخت و پز غذاهای آلوچهدار مثل "خالیآوی" در گیلان میرسد و البته بوی "نان كاشتا" و "كاكا كدویی" روزها از نصف خانهها بلند میشود.
زنانی که هم لازانیا میپزند هم باقلا قاتق
هرچند الان دیگر آن بانوهای قدیمی و خانهدار گیلانی نیستند كه به معنای واقعی از هر انگشتشان هزار هنر ببارد. مادربزرگهای گیلانی را كه نگاه میكنی، ضمن اینكه انواع غذاهای سنتی شهر و منطقه خودشان را با استادی تمام میپزند، غذاهای جدید و مدرن مثل پیتزا و همبرگر و لازانیا هم طبخ میكنند و گلیم، حصیر، جاجیم و عروسك هم میبافند.
تازه كوزهگری هم میكنند، در مزرعهی برنج زالوهایی كه با بیرحمی تمام خون را از پاهایشان میگیرند تحمل میكنند و بچههایی تربیت میكنند كه هر كدامشان یك مرد یا زن بزرگ و كاری از آب در میآیند، دیوارهای گلی خانه را دوباره رنگ میزنند، از چاهها آب میآورند و با دستهای پینهبسته خودشان نان میپزند و بعدش هم كلاس قرآنی دایر میكنند و...
آداب هفتسین چیدن
خیلی از خانوادهها را میبینم كه در آنها خانم خانه یادش رفته چه طور با عدس، ماش، گندم یا ترتیزك سبزه سبز كند و معمولاً در همان یكی دو دقیقه مانده به سال تحویل اهالی میدوند از سر خیابان یك كاسه سبزه میخرند! مادرم هر سال با چند تای اینها دانههای گیاهی را خیس میدهد و سبزه سبز میكند (یك هفته مانده به اول فروردین، معمولاً دوشنبهها!) و از قضا خیلی هم قشنگ در میآیند. در یك كاسهی ماست خوری هم برای من مینیسبزه درست میكند!
معمولاً روی هفتسین، سمنو نداریم. نمیدانم چرا. شاید چون خوشمزه نیست! البته یك بار داشتیم. بچه بودم یك بار سمنو خوردم، خوشم نیامد و از همان موقع سمنو گذاشتن روی سفره منتفی شد. امسال هم كه آمدیم بگیریم، تمام شد. البته سینهایمان معمولاً بیشتر از هفت میشوند.
عادت دارم هر سال 10 تخم مرغ پخته را با انواع طراحیها (از طراحی چهره تا رئالیسم و امپرسیونیسم و حتی كوبیسم!) با مداد رنگی و ماژیك رنگی نقاشی میكنم و البته خیلی هم كیف میدهد.
یك سنگكفروشی معروف داریم در محله "چلهخانه" كه پدر همیشه یكی دو ساعت مانده به سال تحویل از آنجا سنگك داغ میخرد. قرار گرفتن نقل و شیرینی و شكلات كه از سینها نیستند هم روی سفرهی ما خیلی متداول است. سیر نوبرانه كه واقعاً خیلی خوشمزه است و همیشه در بازارهای محلی گیلان پیدا میشود را به كرات روی هفتسین گیلانیها میشود پیدا كرد. به همین دلیل كمتر كسی سركه روی سفره میگذارد. سنجد را خیلی دوست دارم. یاد آن برنامهی عروسكی بچگیام میافتم كه عیدها پخش میشد و یك عروسك شكل سنجد به نقاط مختلف ایران سفر میكرد. سماق هم جای خود دارد و البته سپند كه دانههای رنگیاش را بیش از هر چیز دیگری دوست دارم.
سنبل به عنوان نماد بركت و رویش هرچند اینجا خیلی گران است (گلدانی 5 هزار تومان) و البته نمونه هلندی معطر و پرورشیافته "هیاسنتو اورینتال" مزارع محلات است، امسال به دستور من برای اولین بار روی سفره قرار گرفت!
سكههای 25 تومانی و جدیداً پنجاه تومانی را داخل برنج میگذاریم و بعد روی سفره در یك كاسه برنج هاشمی قرار میدهیم كه بركت افزون شود. سیب سرخ داخل تنگ آب یادتان نرود...
حالا بگذارید بشماریم: سیر، سكه، سیب، سماق، سنبل، سنجد، سبزه، سبزه (این یكی مدلی از كشمش است!)، سنگك، سبزی خوردن و خیلی چیزهای دیگر كه معمولاً هفتسین را دوازدهسین میكند. حالا اگر سرخماهی را هم در نظر بگیرید كه دیگر نور علی نور میشود!!
غذای شام شبهای سال تحویل بدون استثناء سبزی پلو با ماهی است. من نمیفهمم چرا اینهمه میگویند رشتیها و گیلانیها كله ماهیخورند در حالی كه الان خود تهرانیها از ما گیلانیها بیشتر ماهی میخورند. حداقل من یكی هرجا برای یك دیدار رسمی یا غیررسمی به تهران رفتم، دیدم جلویمان ماهی گذاشتند!
روزهای اول سال نو میماند برای تبریك گفتن و تبریك شنیدن، روزهای آخر هم برای رفتن به مسافرت یا تریپهای كوتاه. مثل شهرهای اطراف، یا روستاهای نزدیك و احیاناً آشنا شدن با مراسم محلی هموطنان گیلانی.
از همه بیشتر، نوروزیخوانی را دوست دارم. با چارق و كلاه محلی، پیرمردهای فانوس به دست گیلانی شبها راه میافتند و در كوچهها و گذرهای روستا، آوازهای شاد یا سوزناك میخوانند. شادی بابت رسیدن سال نو و سوزش هم بابت آنانی كه سال قبل در همین لحظات كنار ما بودند و دیگر نیستند...
یك خانهی جهانگرد در اطراف محله ما هست كه به شكل یك كلبه روستایی گیلان ساخته شده. بهترین جا برای جشن گرفتن نوروز در رشت همینجاست. اول اینكه هر سال یك هفتسین قشنگ و بزرگ با ماهی قرمزهایی به قاعدهی نهنگ! روی میز چوبی وسط خیابان پهن میكنند، آن وقت شبها با پروژكتورهای بزرگ و موسیقی سنتی و محلی زنده، میهمانان را پذیرایی میكنند.
نمایش لباسهای محلی گیلان كه یك نمونه از آنها در المپیك آتن برای زنان اهداكننده جوایز استفاده شده بود (لباس قاسمآبادی رودسر) و مدلهای بسیار گوناگون و متنوعی هم دارند، از جمله كارهایی است كه اینجا انجام میشود. مطمئن باشید حتی اگر روز اول سال نو، بارش باران بهاری در گیلان حالتان را بگیرد، ولی زیباییهای بهار اینجا خیلی بیشتر از آن است كه فكرش را میكنید!
|
نظرهای خوانندگان
ايمان خان سلام. "عيد حلوا" تره ياده شو؟
-- سارا ، Apr 3, 2007(عيد حلوا يادت رفت؟)
ممنون از مطلبت.
خانم سارا درست گفتند. ما تقريباً چند ساعت مانده به سال تحويل، حلوايي به نام "خالواش حلو" درست ميكنيم كه از قضا خيلي خوشمزه است و مادرم هم خيلي خوب ميپزدش. حيف شد يادم رفت...
-- سيد ايمان ضيابري ، Apr 4, 2007سلام تي جانا قوربان. خيلي عالي بود ايمان جان. ياد سلطان سريال سلطان و شبان به خير كه مي گفت: خوش مان آمد.
-- امیر ، Apr 4, 2007سلام / تی عید میارک ببه / عید رشت ایسا بوم تازه واگردستم / اشانا که بوگوفتی می دل تنگ بوسته / مخصوصا چله خانه سنگك واسي
-- صدرا ، Apr 5, 2007hi dear Iman
-- amir talebi ، Apr 5, 2007that was an exquisite article
i think u remember my name
im exactly beside u ;)