تاریخ انتشار: ۱۰ تیر ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گفت و گو با تظاهرکنندگان حاضر در میدان باستیل

«عکس ندا، یک فاجعه بشری است»

ایرج ادیب‌زاده
adibzadeh@radiozamaneh.com

گردهمایی و راهپیمایی اعتراضی ایرانیان فرانسه که گزارش آن را در زمانه خواندید، با حضور چهره‌های سرشناس فرانسوی و ایرانی، پشتیبانی سازمان‌‌های دانشجویی، سیاسی و هنری فرانسه در رسانه‌های فرانسه به‌ویژه در شبکه‌های تلویزیونی فرانسه بازتاب گسترده‌ای داشت. راهپیمایی بی‌سابقه‌ای که در بیست و هشت ژوئن با حضور نزدیک به پنج هزار نفر ایرانی و فرانسوی از میدان تاریخی باستیل آغاز شد و در میدان ناسیون به پایان رسید. در گزارشی که از جریان این راهپیمایی می‌خوانید با چند تن از چهره‌های معروف و همچنین تنی چند از تظاهرکنندگان گفت ‌و گو کرده‌ام.

Download it Here!

خانم مرجان ساتراپی، کاریکاتوریست و سینماگر ایرانی ـ فرانسوی می‌گوید، ما باید پشتیبان مردم ایران باشیم:

این خیلی مهم است که تمام مردمی که خارج از ایران هم هستند، تمام قدرتشان را به ایرانی‌های داخل ایران بدهند. ما همه کسانی که اینجا هستیم برای هیچ مسأله‌ای سیاسی نیست. مسأله این کاندیدا یا آن کاندیدا نیست. مسأله این است که باید رعایت بشود دموکراسی در یک مملکت. مردم ایران را گول زدند و وظیفه‌ی ما هست که پشت مردم ایران باشیم.


مرجان ساتراپی، کاریکاتوریست و سینماگر ایرانی ـ فرانسوی

رضا دقتی، عکاس ـ خبرنگار بین‌المللی ایران در فرانسه از تاثیری که عکس ندا روی او گذاشته است می‌گوید، دختر دانشجویی که در تظاهرات تهران کشته شد:

مهم‌ترین مسأله‌ی من وحدت تمام ایرانیانی هست که حالا چه در داخل ایران باشند چه در تمام کشورهای خارجی، یک گروه بسیار زیاد از ایرانیان هستند که بهرحال الان وقت فقط اتحاد همه‌ی ایرانی‌ها هست. یک مسأله این بود. مسأله‌ی دوم این بود که به‌خاطر این‌که من عکاس هستم و تفسیر بسیار زیادی از این عکس ندا گرفته‌ام و آن را تبدیل کردم به آن چیزی که برای ایران هست، این که ندای آزادی باشد.

می‌خواهم که اسم ندا با کلمه‌ی آزادی تا ابد بماند و این ندای آزادی را تا زمانی که ما در خیابان‌های تهران (هستیم)، همه‌ی مردم ایران در تمام شهرهای ایران راه برویم و ندای آزادی را سربدهیم که به یک آزادی واقعی برسیم. و دیگر این که گفتم ما نمی‌خواهیم که مثل قبل دوباره از چاله دربیاییم به چاه بیفتیم و باید مواظب باشیم. یکبار ما فریب خوردیم. به یکی «نه» گفتیم، گرفتار یکی دیگر شدیم. الان نمی‌خواهیم دوباره این را تکرار بکنیم.

آقای دقتی شما خودتان در طول این سال‌های حرفه‌ای‌تان در جنگ‌های مختلف شرکت داشتید. عکاس‌هایی تکان‌دهنده گرفته‌اید. این عکس ندا به نظر مردم جهان خیلی تکان‌دهنده بود. چرا؟

می‌دانید عکس ندا بیشتر از فقط یک عکس است. یک فاجعه‌ی انسانی‌ است. واقعا یک فاجعه‌ی بشری ا‌ست که به هیچ وجه در تاریخ بشریت یک چنین چیزی وجود نداشته که در مقابل دوربین عکاسی یک‌دفعه یک چنین فاجعه‌ای اتفاق بیفتد. برای همین است که آن نگاهی که ندا می‌کند، نگاه آتشگری که دارد، قلب همه را می‌سوزاند. زیرا درست آن حادثه‌ای اتفاق می‌افتد که برای هزاران هزار ایرانی‌ دیگر اتفاق افتاده، برای هزاران هزار انسانی که در تمام کشورهای دنیا خواهان آزادی بودند اتفاق افتاده است.


رضا دقتی، عکاس ـ خبرنگار بین‌المللی ایران

خانم سارا دوراقی از چهره‌های مشهور تلویزیونی ایرانی‌ تبار فرانسوی‌ و برنامه‌ساز شبکه‌ی دوم سراسری تلویزیون فرانسه است. او در این گردهمایی سخنرانی کرد. نظرش را می‌پرسم:

اول از مردم فرانسه و آدم‌های سیاسی‌ و آرتیست‌ که برای مردم ایران و آزادی در ایران به اینجا آمده‌اند، تشکر می‌کنم. به فرانسوی‌ها گفتم که اگر از تروریست بدتان می‌آید، ما هم بدمان می‌آید. تمام ایرانی‌های ایران را امروز زیر فشار گذاشته‌اند و زندگی‌شان در خطر است و ما به تمام دنیا احتیاج داریم. تنها چیزی که من می‌خواهم این است که فرانسه، اروپا و آمریکا و تمام دنیا بفهمد این اشتباه است که احمدی‌نژاد را به‌عنوان رییس جمهور قبول کنند و به کشوری دعوتش کنند. گفتم تنها چیزی که ایرانی‌ها می‌خواهند به این‌ها بگویند این است که پول را بردارید و بروید.

شما بیشتر در جامعه‌ی فرانسه هستید. می‌بینیم نزدیک به دو هفته است که مردم فرانسه خیلی به مسایل ایران حساس شده‌اند. فکر می‌کنید چرا؟

برای این‌که همیشه در وجود فرانسوی‌ها بوده. به حقوق بشر که دست بزنی، به فرانسه برمی‌خورد. برای این‌که آن‌قدر برای این حقوق خودشان جنگیده‌اند که دیگر در وجود فرانسوی‌هاست. اینجوری‌اند. نه تنها این، بلکه برای هر چیزی آدم نمی‌رود توی خیابان. وقتی این همه فرانسوی می‌آیند، برای این است که مردم دارند می‌فهمند چقدر خطر در ایران هست و چقدر به آن‌ها احتیاج داریم.

شما هم نظرتان را می‌گویید؟

شگفت‌آور است. هر روز که ما جمع شدیم، هر روز نفرات بیشتری به ما پیوستند. ایرانی‌ها الان از شهرستان‌ها می‌آیند. همه جا به ما پیوسته و تریبون‌های بین‌المللی هم با ما هست و این خیلی به ما و به جوان‌های ما قدرت می‌دهد. خودم هزار ایمیل از تهران داشتم که می‌نویسند ما با این که اینجا زخمی می‌شویم، ولی وقتی می‌بینیم تمام ایرانی‌های خارج از وطن با ما هستند، به ما دلگرمی می‌دهد و به ما امید می‌دهد که به‌زودی آزاد می‌شویم.

انتظارتان از دولت‌های غربی چه هست؟

دولت‌های غربی بایستی پشتیبان ملت ایران باشند و زندانیان ما را آزاد کنند. ملت ما زندانی است، فقط زندانی سیاسی نیست. تمام ملت ایران است که زندانی‌ است. می‌خواهیم حق‌مان آزادی باشد. ما آزادی و حکومت دموکراسی را می‌خواهیم.

حامد صحرایی، جوان بیست و نه ساله‌ای است که لباسی سفید بر تن کرده و روی سینه‌اش نوشته شده است: «رای من چه شد؟» از او درباره‌ی علت حضورش در این راهپیمایی را می‌پرسم؟

برای دنیای اسلام و ارزش‌های اسلام و تمام انسانیت و دنیای مردمی که در آن زندگی می‌کنیم، واقعاً تاسف‌انگیز و باعث ننگ است. در قرن‌های پیش نیستیم، در زمانه‌ای هستیم که صحبت از حقوق بشر می‌کنیم. همه‌ی بزرگان دینی ما می‌گویند که دین آمده است برای این‌که زنجیر به دست و پای مردم نزند. برای این‌که به مردم بگویند همدیگر را اذیت نکنید.

اگر آقای خامنه‌ای به نام اسلام می‌خواهد تو سر مردم بزند، به خاطر این‌که فقط می‌گویند رأیی را که دادیم بنابر قانون اساسی که خودتان برای ما گذاشتید به حساب بیاورید. ننگ است برای ایران، ننگ است برای همه‌ی ما به‌نام ایرانی و ننگ است برای تمام آن کسانی که ادعای مسلمانی می‌کنند. و امروز اگر سفید پوشیده‌ام، کفن پوشیده‌ام برای گفتن به آقای خامنه‌ای است که اگر ایشان آماده‌ی دادن جان ناقابل‌شان در این راه هستند، تمام این جوان‌ها آماده‌ی دادن جانشان برای ارزش بالاتری‌ هستند.


هرمز کی، استاد دانشگاه و سینماگر است. او در این باره می‌گوید:

در عرض این بیست و چندسالی که در فرانسه بودم، برای اولین بار است که مردم ایران ساکن فرانسه و با تمام تعلقاتی که این جامعه‌ی ایرانی توانسته برای خودش به‌وجود بیاورد، فریاد آزادی برای ایران بزنند، تا حالا چنین جمعیت انبوهی را ندیده بودم. اولاً خودم را به‌عنوان فرد کوچکی که تکه‌ای از ایران در اینجا هست می‌گویم که با تمام ایرانی‌های داخل کشور که فریاد آزادی سر داده‌اند، همصدا و همپا و هم‌پیمان هستم و آن‌ها را در این مورد حمایت می‌کنم.

امیدوارم آن‌ها بدانند که ایرانی‌هایی که در خارج از کشور هستند بدون تعلقات سیاسی خودشان تنها برای حقوق بشر فریاد می‌زنند و پیوسته در این‌که غیرسیاسی هستند، فریاد می‌زنند. در حالی که هر گروه‌شان ممکن است از سیاستی پیروی کند، ولی این جمع گویی در ایرانیت و در عشق به ایران واقعا همصدا و هم‌پیمان و همقدم هستند.

این چیزی را که من توجه کردم، این پاهای آن‌ها هست که با ریتم خاصی به طرف آزادی می‌رود، این را یک پیرزن به من گفت. به او گفتم با این ریتم کجا می‌روی؟ گفت، مادرجان من سی و چند سال است که در اینجا زندگی می‌کنم و با این ریتم به طرف آزادی می‌روم. فکر می‌کنم آن زن ایرانی می‌تواند مادر من و یا مادر هر ایرانی‌ دیگری باشد.

و سرانجام خانمی را در میان تظاهرکنندگان می‌بینم که تابلوی بزرگی بر سر دست دارد که روی آن نوشته است: «آقای اشک، آقای غبار، این‌ها مردم ایرانند. تو دشمن مردم ایرانی‌.» درباره‌ی این شعار از او می‌پرسم:

دقیقاً مشخص است. بعد از سخنرانی آقای خامنه‌ای در نمازجمعه که دیگر به گریه افتادند و به عجز و التماس در برابر ملت، من از این عجز و التماس خودش استفاده کردم. در واقع حنایشان پیش ملت ایران هیچ رنگی ندارد و مردم دیگر فریب آن‌ها را نمی‌خورند. می‌مانیم تا زمانی که به حق و حقوق‌مان، به آزادی میهن‌مان دست پیدا بکنیم.

شما چه انتظاری از دولت‌های غربی دارید؟

وقتی این سوال پیش می‌آید، مردم تصورشان براین است که دخالت دولت‌های غربی مانند زمان‌های گذشته است که بیایند و مثل دولت بوش دخالت مستقیم نظامی در کشوری بکنند. وقتی ما می‌توانیم متکی به سازمان حقوق بشر باشیم، وقتی چنین سازمانی در جهان هست و می‌تواند دستاویزی باشد برای کمک به ملت‌های جهان، نه فقط ملت ایران، بنابراین می‌توانیم صدایمان را از طریق کشورهای اروپایی و کشورهای دیگر جهان به‌خصوص کشورهای پیشرفته‌ای که صاحب آزادی و دموکراسی شده‌اند، به گوش همه برسانیم.

همچنان که روزی اگر ما به آزادی رسیدیم، باید به کشورهای دیگر کمک بدهیم اگر نیازمند ما بودند. این دلیل بر دخالت نظامی نیست. ما صدایمان را باید برسانیم و از جهان کمک خواهیم خواست، چون تنهایی عین زندانی است که درش را به روی یک ملت بسته‌اند. باید از بیرون از آن محیطی که این قدر بسته شده است کمک بخواهیم.

امیدوار هستیم که این صدا، این صدای امروز به مردم ایران برسد.

حتماً، می‌رسد. حتماً. دوره دوره‌ی اینترنت است.

Share/Save/Bookmark

دل‌نگران دموکراسی، در میدان تاریخی باستیل
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)