خانه > ایرج ادیب زاده > گزارش > جنبشی که به دوربینهایش درخشید | |||
جنبشی که به دوربینهایش درخشیدایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comاین روزها موزهی برانلی پاریس در کنار برج ایفل، در چهارچوب دومین دوسالانهی تصویر جهان که از بیست و دوم سپتامبر (۳۱ شهریور) آغاز شده و تا دو ماه ادامه دارد، میزبان نمایشگاه «۱۶۵ سال تاریخ عکاسی در ایران» است. این نمایشگاه با مدیریت هنری خانم آناهیتا قباییان اتحادیه و با انتخاب عکسهایی از سوی آقایان بهمن جلالی و حسن سربخشیان دو عکاس نامدار معاصر ایرانی، فراهم شده است.
در گردشی در نمایشگاه ۱۶۵ سال تاریخ عکاسی ایران که با استقبال کمنظیری از سوی فرانسویها روبرو شده، ۱۲۰ عکس از سه دوران تاریخی این هنر در ایران را تماشا میکنیم. همچنین ۵۲ عکس از عکاسان مختلف دوران قاجار به صورت اسلاید روی تلویزیونهای کوچک و بزرگ نمایش داده میشود.
بهمن جلالی از عکاسان بنام معاصر، در نشستی در موزهی برانلی به مناسبت گشایش نمایشگاه ۱۶۵ سال تاریخ عکاسی ایران گفت: «عکاسی ایران قدمتی به اندازهی تاریخ اختراع عکاسی دارد که البته با عکاسی یک فرانسوی آغاز شده است.» نمایشگاه با بخش تاریخی شروع میشود که ۵۲ عکس از دوران قاجار را در بر میگیرد. قسمت بعدی در دو بخش به تاریخ عکاسی ایران پیش از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ میپردازد. یک بخش آن مربوط به شروع عکاسی هنری است که با کارهای احمد عالی، نخستین کسی که در دههی ۴۰ ژانر هنر عکاسی را در ایران معرفی کرد آغاز میشود. بخش دیگر مربوط به عکسهای مستند پیش از انقلاب است که عکسهای بهمن جلالی و کاوه گلستان در آن قرار گرفتهاند. بخش پایانی که وزن اصلی نمایشگاه روی آن قرار گرفته، بخش هنر عکاسی معاصر ایران است. آثاری از صادق تیرافکن، شادی قدیریان، رعنا جوادی، مهرداد نراقی، جمشید حاتم و مهران مهاجر در این قسمت قرار دارند. انتخاب آثار این بخش، اعتراضهایی را در جامعهی عکاسی ایران برانگیخت و گروهی معتقد بودند جای آثار بسیاری در نمایشگاه ۱۶۵ سال تاریخ عکاسی ایران خالی است. بهمن جلالی در نشست گشایش نمایشگاه، محدود بودن فضا را دلیلی دانست بر آن که آثار بسیاری را نتوانستند انتخاب کنند. به هر حال به نظر میرسد اگر محتوای کلی نمایشگاه شایستهی عنوان سنگینی که برای آن انتخاب کرده بودند نبود، اما به تماشاگر ایرانی یا فرانسوی آن، شانس دیدن چند اثر خوب و ماندنی از تاریخ عکاسی ایران را داد. در کنار نمایشگاه ۱۶۵ سال تاریخ عکاسی ایران در ساحل رودخانهی سن، روبهروی موزهی برانلی، نمایشگاه دیگری در فضای باز با نام «فوتوکه» دایر است که آثار عکاسان ۳۷ کشور جهان را در بر میگیرد. مدیریت هنری این بخش را رضا دقتی، عکاس سرشناس و جهانی ایران، بر عهده دارد.
رضا دقتی در گفت و گویی با زمانه، از دشواری انتخاب عکسها از گنجینهی عکاسی ۱۶۵ سالهی ایران میگوید: «نه تنها کار دشواری است، بلکه چنین کاری نظر شخصی کسی که به عنوان مدیر هنری انتخاب میشود، است. یعنی آنچه که یک شخص خاص میبیند و فقط نشاندهندهی نگاه او به مسأله است. خوبی این مسأله هم این است که وقتی مدیر هنری نمایشگاهی مشخص است، آدم میداند این عکسها از چه نگاهی و از چه دیدگاهی انتخاب شده است. این کار مانند نوشتن یک کتاب است و خوب است که مدیر هنری باشد. طبیعی است که افراد دیگری با دیدگاههای مختلف، یک سری عکسهای دیگری انتخاب خواهند کرد. به همین دلیل خوب است که برای کارهای مشابه، مدیریت هنری مشخص باشد و انتخاب کند. میدانید که در ۳۰ سال گذشته، چه در سالهای ۵۷ و ۵۸ و بعد هم در سالهای جنگ با عراق و پس از آن نیز ایران، یکی از بزرگترین و بهترین مجموعهی عکس را دارد.»
از نگاه رضا دقتی، مهمترین دورهی هنر عکاسی ایران، دوران انقلاب بهمن ۵۷ بوده است: «مهمترین دورهی هنر عکاسی ایران را در خود تحولات تاریخ عکاسی میتوان دید. یکی از پدیدههایی که عکاسی ایران را به صحنهی بینالمللی کشاند، عکسها و عکاسان دوران انقلاب بودند. با عکسهای همان چهار پنج عکاسی که حضور داشتند، یکباره اسم عکاسی ایران در صحنهی بینالمللی مطرح شد. خود همین مطرح شدن باعث شد نگاه مردم دنیا نسبت به ایران متفاوت شود. میتوان گفت امروز عکاسان ایران به عنوان گروه خاصی از نظر کاری و فکری شناخته میشوند و هنر عکاسی ایران در دنیا، فرهنگ مطرحی است. آن زمان وقتی سایر علاقهمندان به عکاسی چنین استقبالی را دیدند، برایشان دلگرمیای بود که این کار را ادامه بدهند. به این دلیل است که در ۳۰ سال گذشته در ایران، اعجوبههای عکاسی به وجود آمدند. الآن برای من و سایر کسانی که ۳۰ سال پیش ایران کار میکردیم، مایهی افتخار است که میبینیم کارهای عکاسان جوان ۲۵- ۲۰ سالهی ایرانی آنقدر قوی است که در سطح جهان در نوع خود دارد مطرح میشود.»
از نگاه رضا دقتی، عکاس مطرح ایرانی در جهان، رویدادهای اخیر در ایران پس از جنبش اعتراضی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، برگ جدیدی را در تاریخ مطبوعات جهان گشود: «حادثه و فاجعهای که در ایران اتفاق افتاد، در عین حال برگ جدیدی در تاریخ جهان گشود. برای اولین بار در دنیا آنچه به نام تکنولوژی جدید و به نام تلفن همراه وجود داشت، در ایران به طور وسیع مورد استفاده قرار گرفت. این در تاریخ خواهد ماند که مردم ایران برای اولین بار این پدیدهی جدید و مدرن را بهکار گرفتند. تأکیدم روی مردم است، چون الآن این بحث مطرح است که دیگر خبرنگاری به شکل قدیم با این ابزار جدید تبدیل به خبرگزاری مردمی خواهد شد و هر کسی میتواند با ابزار دم دستش که همان تلفن همراه است، دنیا را خبر کند. این تحول و انقلاب جدیدی که در زمینهی خبرگزاری در حال اتفاق افتادن بود، در ایران چشمگیر شد و این بسیار جالب است که چنین برگی را در تاریخ رسانههای جدید جهان، ایران بود که گشود.»
رضا دقتی کشته شدن ندا آقاسلطان در مقابل دوربینهای عکاسی مردم و مخابرهی آن به جهان را فاجعه و جنایت بزرگی در رویدادهای چند ماههی اخیر توصیف میکند. رویدادی که دنیا را تکان داد و به گفتهی او، «آبروی این رژیم» را برد: «به عنوان یک عکاس ایرانی و حتی به عنوان کسی که تصویر را میشناسد و میداند چه تأثیری در انسانها میگذارد، من خودم از آن تصویر و فیلم ندا بسیار متأثر شدم. هنوز هم هر لحظه که چشمم را میبندم، مانند یک تصویر زنده پخش میشود. حکومت ایران جنایت و فاجعهای بزرگ در ایران به وجود آورد، اما به مصداق ضربالمثلی که میگوید: «هیچوقت خون روی زمین نمیماند» کسانی که این خونریزیها را کردند و میکنند، خود نیز میدانند به زودی جزای آن را خواهند داد. خود آنها بهتر از همه میدانند که جزای خون ریخته شده بالاخره پرداخته میشود. برای ندا و صدها ندای دیگر که بیگناه کشته شدند، همین که این تصویر به وجود آمد، مصداق این ضربالمثل بود. این تصویر و این فیلم بود که یک باره آبروی حکومت را در دنیا برد و مردم دنیا را چنین بر علیه آنان و جنایاتشان متحد کرد. به خاطر تأثیری که این تصویر در من به عنوان یک هنرمند و کسی که روی تصویر کار میکند گذاشته بود، خواستم نوعی ادای دین کرده باشم و در پاریس و نیویورک صدها تصویر صورت ندا را چاپ کردیم. امیدوارم به زودی بتوانیم این کار را در شهرهای دیگر دنیا هم انجام بدهیم.
در پاریس ۵۰۰ نفر عکس ندا را جلوی صورتشان گرفته بودند؛ فقط با یک شعار «ما همه یک نداییم ما همه یک صداییم. در نیویورک این برنامه با کمک «کاروان صلح و آزادی» اجرا شد. هزار نفر عکس ندا را جلوی صورتشان گرفته بودند و درست موقعی که آقای احمدینژاد سخنرانی میکرد، با همین فریاد «ما همه یک نداییم ما همه یک صداییم»، آن منطقهی نیویورک را به لرزه درآوردند. به نظر من، این یکی از مهمترین شعارهایی است که الآن ما همه باید جدی بگیریم. من و ما را فراموش کنیم و همانگونه که میگوییم «ما بیشماریم»، بیشمار باشیم و بدون این که منفعت گروه یا شخص خاصی پیش کشیده شود، این مسألهی مردمی را پیش ببریم. آنهایی هم که به خیابانها میریزند و کار میکنند، مردم هستند. الآن هم میبینیم که مسألهی شخص خاصی مطرح نیست. من هم با کار عکاسی ندا میخواهم نشان بدهم که مردم ایران و ایرانیان مقیم خارج همه با همدیگر متحد و یکصدا شدهاند که بتوانند جلوی جنایاتی را که در ایران توسط حکومت انجام میشود، بگیرند و امیدوارم این مسأله به زودی اتفاق بیفتد.»
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|