خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > «منافع آمریکا در گرو حل مسألهی فلسطین و اسرائیل» | |||
«منافع آمریکا در گرو حل مسألهی فلسطین و اسرائیل»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comرابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا برای رفع نگرانی اعراب از مذاکرات احتمالی کشورش با ایران به یک سفر منطقهای دست زده است. او دوشنبه، چهاردهم اردیبهشت در قاهره با رییس جمهوری مصر، حسنی مبارک دیدار کرد و سهشنبه وارد ریاض، پایتخت عربستان سعودی شد. عربستان سعودی و بسیاری از کشورهای عرب منطقهی خاورمیانه نگران برنامهی هستهای ایران و حمایت این کشور از حزبالله و حماس و نفوذ در عراق هستند. در این ارتباط با دکتر منصور فرهنگ، استاد روابط بینالملل و نماینده پیشین ایران در سازمان ملل متحد گفت و گو کردهام.
آقای دکتر فرهنگ به نظر شما برای رفع نگرانی اعراب از رابطهی کشورش با ایران، چه نوع تضمینی به آنها خواهد داد؟ آقای رابرت گیتس از این سفر و مذاکراتش با دولتهای کشورهای عربی دو هدف دارد. اول اینکه میخواهد به آنها اطمینان بدهد که مذاکره با ایران بههیچوجه به اینجا ختم نخواهد شد که ایران فعالیتهای هستهای خودش را برای دستیابی به سلاح هستهای ادامه بدهد. چون اعراب نسبت به این موضوع نگرانی دارند. دوم اینکه از کشورهای عربی میخواهد که برای فشار آوردن به ایران متحد بشوند و تحریمهای اقتصادی و انزوای سیاسی ایران شرکت بکنند. از سوی دیگر، کشورهای عربی میدانند که مواضع ایران در رابطه با مشکل اسرائیل و فلسطین و دخالتهای آمریکا در منطقه در تودههای مردم عرب، عکسالعمل مثبتی نسبت به ایران دارد و خواست دولتها از آمریکا این است که مسألهی فلسطین باید حل شود تا این دولتها توانایی این را داشته باشند که برای تحریم و یا انزوای ایران با آمریکا همکاری بکنند. این وضع بغرنجی است که در برابر دولت آمریکا و دولتهای عرب قرار دارد و سفر آقای گیتس به خودی خود نمیتواند این مسأله را حل بکند. ولی دامن زدن به این بحث یکی از موضوعات مهم دیپلماسی آمریکا در خاورمیانه، روابط ایران و آمریکا، روابط ایران و اسرائیل یا عدم روابط ایران اسرائیل و غیره است.
آقای دکتر فرهنگ، به مسألهی روند صلح در منطقه هم به نوعی اشاره کردید. در دنیای واقعیت به نظر شما این روند صلح میان اسرائیل و فلسطین در چه وضعیتی قرار دارد. گویا تمام این مسایل به نوعی به هم گره خورده است. اینطور نیست؟ کاملاً، بیش از ۴۰ سال است که روند صلح ادامه دارد. و هدف روند صلح این بوده که یک کشور مستقل فلسطینی ایجاد بکنند که با اسرائیل همزیستی بکند و به موجودیت و مشرعیت اسرائیل احترام بگذارد. امروز کمتر ناظر مطلعی است که انتظار به ثمر رسیدن این روند را داشته باشد. در واقع این روند خودش تبدیل به یک تجارت شده است. هزاران کنفرانس، دهها هزار مقاله، صدها کتاب در رابطه با این موضوع نوشته شده است، فعالیتها ادامه دارد اما کوچکترین تغییری در دنیای واقعیت داده نشده است. فقط روز به روز تعداد ساکنین یهودی کرانهی غربی رودخانهی اردن افزایش پیدا میکند. در حال حاضر نزدیک به پانصد و پنجاه هزار اسرائیلی در شهرکهای یهودینشین کرانه غربی زندگی میکنند، جادههای بسیار وسیعی که این شهرکها را به هم و به خاک اسرائیل وصل میکند که فقط و فقط یهودیان اجازه استفاده از آنها را دارند، ایجاد یک کشور مستقل فلسطین را غیر ممکن کرده است. نوار غزه هم که تبدیل به بزرگترین زندان دنیا شده است. یعنی یک و نیم میلیون انسان در آنجا زندگی میکنند که اگرچه حماس دست به اقدام تروریستی هم میزند ولی اینها تروریستهای زندانی هستند که در واقع دست به یاغیگری میزنند. مثل زندانیانی که دست به یاغیگری میزنند. نه اینکه توانایی کار دیگری داشته باشند. بنابراین روند صلح را که آقای اوباما جدی گرفته است و واقعاً برخلاف پیشینیان خودش در چهل سال گذشته، از آغاز دوره اول ریاست جمهوری خودش سعی کرده است که این موضوع را رسیدگی بکند چرا که منافع ملی و اقتصادی آمریکا حکم میکند که مسأله فلسطین و اسرائیل حل بشود. اکثریت نخبگان بزرگ سیاست خارجی آمریکا هم اینگونه فکر و اظهار نظر میکنند. اما حامیان اسرائیل و خصوصاً کنگره آمریکا که بدون چون و چرا از مواضع دست راستی اسرائیل حمایت میکنند، جلوی این کار را میگیرند. بنابراین روند صلح ارتباط بسیار نزدیکی با مسأله ایران دارد. به این شکل که آقای پرز به آمریکا آمده است و حرف اصلی او این است که مشکل بزرگ امروز خاورمیانه کوشش ایران برای دستیابی به سلاح هستهای است که این موجودیت اسرائیل را تهدید میکند که تا زمانی که این خطر را رفع نکردهایم نمیتوانیم به مسأله اسرائیل و فلسطینیها بپردازیم. در حالی که آقای اوباما برای جلب حمایت و همکاری کشورهای عربی در فشار آوردن به ایران به آقای پرز میگوید برای اینکه بتوانیم اعراب را علیه ایران متحد بکنیم، باید دست به اقدام عاجلی در رابطه با مسأله فلسطین بزنید. و این بحث ادامهدار مخالفین و موافقین زیادی دارد. که به نظر من بسیار بسیار بعید است که آقای اوباما قادر به حل این معضل بشود. آقای فرهنگ، غیر از نگرانی اعراب که به هر حال از برنامههای جمهوری اسلامی ایران اعلام شده، اعلام سیاست جدید آمریکا در مورد ایران، ناخشنودی اسرائیلیها و نگرانی آنها و اختلاف نظر بین اسرائیل و آمریکا را هم در پی داشته است. به نظر شما نگرانی اسرائیلیها در مورد برنامههای آمریکا واقعیت دارد؟ کاملاً. باید توجه داشته باشیم که قوم یهودیان اسرائیل دو هزار سال در سراسر تاریخ مورد ظلم و ستم و تبعیض بودهاند. اینها در قرن هجدهم و نوزدهم از تمام کشورهای اروپا اخراج شدند و این دانش همگانی است و کار به هولوکاست کشید. بنابراین جنایت بزرگی که علیه یهودیان در سراسر تاریخ شده است روی روانشناسی، آگاهی، احساسات همهی یهودیان دنیا خصوصاً در اسرائیل اثر گذاشته است. بنابراین اضطراب مردم اسرائیل و نگرانی آنها از تهدیدات آدمی مثل احمدینژاد یک واقیعت غیرقابل انکار است. البته سیاستمداران اسرائیل، خصوصاً دست راستیها مثل همهی سیاستمدارن دنیا از این واقعیت و از این خطر و از زبان جسورانه و تند احمدینژاد استفاده میکنند و اغراق گویی میکنند تا بتوانند با ایجاد ترس در اسرائیل رأی مردم را بگیرند. احمدینژاد بزرگترین خدمت را به دست راستیترین گروههای سیاسی در اسرائیل کرد و باعث موفقیت آنها در این انتخابات شد. وزیر خارجه آنها امروز کسی است که واقعاً حرفهای نژادپرستانه زده است و مخالف هر نوع صلح و همکاری با کشورهای عربی و فلسطینیها بوده است. او موفقیت و مقام خودش را مدیون جسارتها، تهدیدات و دروغهای احمدینژاد میداند. بنابراین نباید اضطراب اسرائیل را نادیده بگیریم. این یک واقعیت غیر قابل انکار است که دست راستیهای اسرائیل یعنی کسانی که بههیچوجه خواهان صلح با فلسطینیها نیستند، سخت علاقهمند به احمدینژاد هستند و خصوصاً در آمریکا سعی میکنند که احمدینژاد را به عنوان چهره ایران معرفی بکنند و بگویند با چنین آدمی گفت و شنود کردن، وارد مذاکره شدن بیمعنی است و تنها زبانی که این آدم میفهمد زبان تحریم و در مرحلهی نهایی زبان زور است.
آقای دکتر فرهنگ، در رابطه با همین سخنانی که گفتید روزنامهی اسرائیلی هارتص نتیجه یک نظرخواهی را منتشر کرده است که شصت و شش درصد اسرائیلیها موافق حمله نظامی به تأسیسات هستهای ایران هستند. به نظر شما در شرایط کنونی، اسرائیل میتواند بدون نظر مثبت آمریکا به چنین اقدامی دست بزند؟ این یک مسأله نظامی است که واقعاً نمیدانم. دانش و حتی مطالعه آن را ندارم. ولی اگر کار به جایی برسد تا انتخابات در ایران انجام بشود، جانشین آقای احمدینژاد یا خود آقای احمدینژاد که در واقع تصمیمگیری در ایران با آیت الله خامنهای است. اگر مذاکرات ایران و آمریکا به نتیجه نرسد یعنی ایران از این مذاکرات فقط به عنوان وقتکشی استفاده کند و به فعالیت خودش برای غنیسازای اورانیوم ادامه بدهد و کارشناسان بگویند که ایران دارد به دستیابی برای سلاح هستهای نزدیک میشود، در آن موقع در آمریکا هم تمایلات اینکه از موضع اسرائیل حمایت بکنند وجود خواهد داشت. یعنی امروز باید گفت که چه آمریکا و چه اسرائیل در حال حاضر آماده پذیرفتن ایران دارای سلاح هستهای نیستند. این درست است که ایران از جهت حقوقی این حق را دارد که سوخت مورد نیاز رآکتور اتمی بوشهر را در داخل درست بکند و به طور کلی تمام فکر سوخت انرژی هستهای را در ایران داشته باشد. ولی امروز به خاطر مشکلات ۳۰ سالهای که ایران با دنیا داشته است؛ به خاطر گروگانگیری، سلمان رشدی، ترورهایی که ایران متهم به انجام آن است ـ وقتی صحبت از تروریسم ایران میکنند، ما ایرانیها میدانیم که این رژیم نزدیک به ۱۰۰ نفر از ایرانیها را در خارج از کشور ترور کرده است ـ واقعیت بزرگ دیگر تردیدی است که نسبت به نیت ایران وجود دارد. آیا ایران حاضر است که با آمریکاییها کنار بیاید و حتی غنیسازی را حداقل برای مدت چهار، پنج سال به حالت تعلیق در بیاورد. تا زمانی که اعتمادی بین ایران و دنیای غرب ایجاد بشود و یا اینکه ایران میخواهد روی موضع کنونی خودش پافشاری کند یعنی خواست حداکثری از مذاکرات داشته باشد. این موضوع هنوز مبهم است. ولی نباید فکر بکنیم که آمریکاییها به هیچ شرایطی حاضر به استفاده از گزینه نظامی علیه ایران نیستند و یا فکر بکنیم اسرائیل حاضر است که ببیند دولتی مثل رژیم جمهوری اسلامی و یا احمدینژاد دارای سلاح هستهای است که بتواند اسرائیل را مورد حمله قرار بدهد. اینها مشکلات بزرگی است که نمیدانیم به کجا کشیده خواهد شد. ولی حرفی که در آن هیچ تردیدی نیست این است که موضع ایران و پرخاشگریها و تهدیدات ایران بههیچوجه ارتباطی با رفاه و امنیت جامعه ایران ندارد. دولت ایران امروز فقط در جهت بقای رژیم در برابر خواستههای منطقهای خودش عمل میکند که در بسیاری موارد با رفاه و امنیت جامعه در تضاد است. آقای دکتر فرهنگ، آخرین پرسشم به همین مذاکرات ایران و آمریکا باز برمیگردد. آقای منوچهر متکی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در تهران گفته است دشمنی ایران و آمریکا دائمی نیست. فکر میکنید مذاکره آمریکا با ایران بعد از انتخابات ریاست جمهوری یعنی کمتر از یک ماه دیگر صورت بگیرد؟ این امکان است. موضوع حرفهایی که آقای متکی میزند حرفی بود که آیت الله خامنهای چند وقت پیش زد. ولی این حرف او موضوع بسیار بیمعنایی است. موضع جمهوری اسلامی پر از ابهام است معلوم نیست که واقعاً جمهوری اسلامی چه میخواهد. میخواهند نظام سیاسی امنیتی تمام دنیا را عوض بکنند و از بیعدالتی و بیانصافی در سطح جهان انتقاد میکنند. که همه اینها درست است. همه میدانند، ولی کشوری دارد از بیانصافی، نابرابری و اجحاف در سطح جهان حرف میزند که در داخل مملکت خودش بزرگترین ظلم را به شهروندان میکند. یعنی ابتداییترین حقوق مدنی شهروندان خودش را به رسمیت نمیشناسد. بنابراین صداهای ایران هیچ تأثیری روی افکار عمومی جهان ندارد به جز اینکه نفرت تودههای عرب را علیه اسرائیل تحریک بکند. که این یک دستاورد آنی و احساسی برای عوام دارد. ولی کوچکترین نتیجه ملموس و مشخصی برای حقوق فلسطینیان ندارد. این ایران است که هنوز تصمیم نگرفته است که این هیأت دشمنیابی و دشمنتراشی را برای بقای خودش باید ادامه بدهد، یا به هر حال بعد از سی سال میخواهد به عنوان یک عضو عادی جامعه بینالمللی با کشورهای دیگر وارد روابط گفت و گوی دیپلماتیک بشود و دنبال پیدا کردن راه حل مسالمتآمیز برای اختلافت خودش با دیگران باشد. تا امروز باید گفت که حکام ایران، روحانیت حاکم بر ایران، هنوز وجود آمریکا را به عنوان یک دشمن، بیشتر به نفع خودش میبیند تا پیدا کردن راه حل مسالمتآمیز جویانه. یعنی دشمنتراشی بخشی از ایدئولوژی جمهوری اسلامی است. تا این ایدئولوژی تغییر نکند بسیار بعید است که ایران بتواند روابط عادی با کشورهای دیگر داشته باشد. در همین رابطه: • تلاش گیتس برای رفع نگرانی اعراب
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|