خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > بازگشت قهرمان، مقابل سه هزار تماشاگر | |||
بازگشت قهرمان، مقابل سه هزار تماشاگرایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.com«بازگشت پیروزمندانه»، «منشیپور برنده»، «منشیپور فرصت بازگشت را از دست نداد»، «براوو به مهیار منشیپور»، «بازگشت تایسون کوچولو»، قسمتی از تیترهای روزنامهها و سایتهای ورزشی فرانسه، فردای بازگشت دوبارهی مهیار منشیپور، مشتزن فرانسوی ایرانیتبار به رینگ مشتزنی بودند. شش بار قهرمان پیشین جهان در دستهی فوق خروسوزن از شورای جهانی بوکس از افتخارات مهیار منشیپور است. او که دو سال و نیم پیش بعد از شکست غافلگیرانه در هفتمین دفاع از قهرمانی جهانش برابر یک مشتزن تایلندی خود را باز نشسته کرده بود، دوشنبه شب، اول دسامبر (یازدهم آذر) بار دیگر به رینگ مشتزنی در شهر پواتیه در مرکز فرانسه بازگشت. برابر یک حریف ایتالیایی امیلیانو سالوینی، در یک مسابقهی بدون عنوان، اما برابر سه هزار تماشاگر از جمله وزیر ورزش و جوانان فرانسه، آقای برنار لاپو و خانم سگولن رویال، نامزد پیشین انتخابات جمهوری فرانسه از حزب سوسیالیست به رینگ مسابقه رفت. برای اطلاعات بیشتر از این بازگشت موفق با مهیار منشیپور گفت و گو کردهام.
آقای منشیپور، بعد از دو سال و نیم کنارهگیری از رینگ مشتزنی زمانی که بار دیگر از رختکن ورزشگاه و از میان موج جمعیت به میان رینگ مشتزنی پا گذاشتید چه احساسی داشتید؟ خیلی هیجان داشتم. طبق معمول اشکها در چشمانم پر شده بود و خیلی خوشحال بودم. برای من خیلی جالب و خوب بود چون با خودم میگفتم فکر کن سه هزار و صد نفر نفر برای تو به سالن آمدهاند و پشت تو هستند. چقدر طول کشید تا توانستید بار دیگر خودتان را پیدا کنید و به همان روش مشتزنی خودتان برگردید؟ آیا از سطح مسابقه راضی بودید؟ صددرصد نه، ولی زیاد مهم نیست. مهمترین چیز این است که به رینگ برگشتم و بوکسور شدم. نمیتوانم بار اول بعد از دو سال و نیم همان سطح قبلی را داشته باشم. حریف من هم ساده نبود و دو سه راند خیلی خوب بوکس انجام داد. بعد که خسته شد، بیشتر تقلب میکرد و کشتی بازی میکرد. حتماً شنیده بود من ایرانیام گفت یک کم با من کشتی بگیرد. ساده نبود اما مهم نیست. مهمترین چیز جای دیگر بود. بلند شدن و بازگشت.
روزنامهنگاران فرانسوی هم حریف شما سالوینی را متقلب توصیف کردند و گفتند به جای دستهایش میخواست با سر به حریف، یعنی شما حمله کند. داور مسابقه هم چند بار اخطار داد و بعد در راند ششم او را حذف کرد. فکر میکردید مسابقه دور ششم تمام شود؟ بله، فکر میکردم که چهار یا پنج راند خواهد شد. ولی فقط با مشتهای خودم. موقع مبارزه هم دیدم که خیلی خسته مبارزه میکرد. گفتم یا مشت میخورد یا اینکه هیچ کاریش نمیشود. برای اینکه ناکدان نشود ترجیح داد تقلب خیلی مهمی انجام بدهد که داور بیرونش کند، مخصوصاً به جای مشتزنی یک تکنیک جودو انجام داد که زیاد مشت نخورد داور هم حذفش کرد. آیا از این پیروزی راضی هستید؟ بله، حتماً. پیروزی در شرایطی که سه هزار و صد نفر نفر در سالن حضور داشتند و هیجان داشتند مهم بود. این اولین مسابقهی بازگشت بود. معمولاً بوکسورهایی که اینگونه مسابقات را بعد از مدتی توقف انجام میدهند، در شبی میگذارند که چند مسابقهی مهم دیگر هم در برنامه است. اما مهمترین رویداد مسابقهی دوشنبه شب که اینهمه تماشاگر آمده بودند، همین بازگشت من بود. مشکلی نداشتم. وزن من هم پایینتر از همیشه بود. همه چیز درست بود. نکتهی دیگر در مورد این مسابقه این بود که برگزارکننده هم خودتان بودید. این مشکلی نداشت؟ نه، چون در اطرافم افرادی بودند که به آنها حقوق دادم و فاکتورها را پرداختم و هر کس کار مخصوصی انجام میداد. آیندهی مشتزنی خودت را چگونه میبینی؟ بیست و چهارم ژانویه در شهر پو در جنوب فرانسه مسابقه دارم. در این ارتباط با مدیر برنامههایم در این مورد جلسه داشتیم. و دو سه روز دیگر پیدا کردن یک حریف سطح بالای اروپایی را شروع میکند. بعد از این، ۱۴ مارس در متس (Metz) در غرب فرانسه مسابقه دارم و به احتمال زیاد آخر ژوئن درپواتیه (Poitiers) قهرمانی جهان خروسوزن را انجام میدهم. یعنی هدف شما رسیدن دوباره به کمربند قهرمانی جهان است؟ بله. هدف اولم انتقام یا تلافی شکستم برابر حریف تایلندی بود که قبلاً من را برده بود. ولی وزن من پایین رفته است و وزن او بالا است، اختلاف وزن ما کمی زیاد است و دیگر این جریان نمیارزد. به خاطر همین است که میخواهم قهرمانی جهان خروسوزن را انجام بدهم. یک وزن پایینتر از فوق خروس وزن که پیشتر در آن شش بار قهرمان جهان شده بودم. رفتن به یک وزن پایینتر برای شما امتیاز است یا نه؟ بله. وگرنه انجام نمیدادم. در روزهای آینده مهیار منشیپور چه کار خواهد کرد؟ دو سه روز آینده باید تمام حساب و کتاب شب خودمان را جمعآوری کنیم. خلاصه دو، سه روز حساب و کتاب است. از فردا دوباره شروع به دویدن میکنم و هفته آینده، تمرین برای برگزاری مسابقات برای ۲۴ ژانویه در شهر پو (Pau) را شروع میکنم. در برنامه خودتان گفتهاید که سفری به ایران خواهید داشت. شاید زمان نوئل دو، سه روز برای دیدن برادرم و جشنهای نوئل به دوبی بروم. شاید آنموقع یکی، دو روز به ایران بروم تا مدرسه بم را ببینم. فکر میکنید ملاقات با شاگردان مدرسهای در بم که با تلاش و نام شما و با کمکهای فرانسویها ساخته شده است، جالب خواهد بود. چه انتظاری از این ملاقات دارید؟ بیشتر میخواهم ببینم مدرسه با دانشآموزان چه شکلی دارد؟ چهجوری است، مخصوصاً موسسهی «چتر آبی» را ببینم که موسسهای است که به بچهها، مخصوصاً دختران بم کمک میکند. بقیه پول انجمن فرانسه ـ بم را برای آنها برای خریدن وسایلی که احتیاج دارند، فرستادم. آنها هنوز با من تماس دارند و نیازمند وسایل هستند. میخواهم ببینم چکار میکنند و اینکه ادامه میدهم یا نه، که به احتمال زیاد ادامه خواهم داد. در همین رابطه: • یونسکو ما را نجات داد • «خشم فرانسوی بودن»
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|