خانه > ایرج ادیب زاده > گفتگو > «پروندهی هستهای، نقشی در انتخابات نخواهد داشت» | |||
«پروندهی هستهای، نقشی در انتخابات نخواهد داشت»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comبحران پروندهی هستهای ایران تشدید شده است. امید به مذاکراتی که پس از انتخاب بارک اوباما به ریاست جمهوری آمریکا پیشبینی میشد، نه تنها به سرعت از میان رفته، بلکه به عقیدهی برخی ناظران فرانسوی، افراطیها در رژیم جمهوری اسلامی قصد دارند باز هم آمریکا را تحریک کنند. جنگطلبان در جمهوری اسلامی دست بالا را گرفتهاند و نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری در ایران هم مسالهی دیگری است. باز به عقیدهی همین ناظران فرانسوی، افراطیها احساس خطر میکنند و همچنان میخواهند در حال و هوای جنگ و جدال زندگی کنند. نشست پاریس با حضور نمایندگان قدرتهای بزرگ برای بررسی برنامهی اتمی ایران، بدون تصمیمگیری مشخصی به پایان رسید. همزمان با این نشست پاریس، جمهوری اسلامی موشک «سجیل» را آزمایش کرد که به گفتهی یک مقام نظامی جمهوری اسلامی، ۲۰۰۰ کیلومتر برد دارد. باز همزمان «انستیتو علوم و امنیت بینالمللی» با استناد به تصاویر ماهوارهای از ساختن راکتور آب سنگین توسط جمهوری اسلامی در اراک خبر داد که میتواند پلوتونیوم کافی برای دو بمب اتمی در سال را تولید کند. در همین رابطه، با دکتر جلال ایجادی، استاد دانشگاه در پاریس و عضو حزب سبزهای فرانسه گفت و گو کردهام.
شما عضو حزبی هستید که در مورد گسترش سلاحهای اتمی در جهان حساسیت دارد. خبرهای نشست پاریس برای بررسی پروندهی اتمی جمهوری اسلامی را هم دنبال کردهاید. چه نظری دربارهی وضعیت کنونی پروندهی هستهای ایران دارید؟ از یک طرف، علیرغم اختلافات بین جناحهای مختلف رژیم، تمایل ایران به دلایل سیاسی، ایدئولوژیک و استراتژیک به ادامهی فعالیتهای هستهای و غنیسازی اورانیوم است. از سوی دیگر، به دلیل سیاستهای نادرست آمریکا و اختلافات جناحهای مختلف در کشورهای اروپایی، هیچوقت شرایط اجازه نمیدهد از جانب کشورهای صنعتی بزرگ، یک سیاست یگانه و قوی در ارتباط با ایران اتخاذ شود. از نظر دور نداشته باشیم که پیمان منع گسترش سلاحهای اتمی در جهان، این اجازه را به ایران میدهد که به غنیسازی غیرنظامی ادامه دهد. با توجه به این، تاکنون سیاست این بوده که فشار یک جانبهای فقط به ایران وارد شود. در صورتی که من فکر میکنم، بهترین و جذابترین سیاست، سیاستی که میتواند نفوذ بیشتری داشته باشد، سیاستی است که مسالهی منع گسترش، نه صرفاً ایران که کل منطقهی خاورمیانه را در نظر بگیرد. از زمانی که این سیاست، فقط در ارتباط با ایران مطرح شده و فشاری که روی دولت ایران میآید، پیوسته رژیم ایران در سیستم تبلیغاتیاش و همینطور افکار عمومی خود را مظلوم نشان داده که این فشار فقط علیه او است. بنابراین کشورهای دیگر منطقه، از قبیل پاکستان و یا اسراییل نسبت به این سیاست تعرضی غرب برکنار بودهاند. به این ترتیب سیاست کنونی، سیاست متعادلی در این ارتباط نیست و سیاستی یک جانبه است.
از نقطه نظر من، منع گسترش سلاحها به عنوان سیاستی برجسته و بینالمللی باید تلقی شود و مجموعهی کشورها در منطقهی ما را شامل شود. در ارتباط با ایران، نه تنها باید در این چهارچوب عمومی فشار آورده شود، بلکه ایران باید وارد سلسله مذاکراتی شود که دربرگیرندهی پیشنهادات اقتصادی، مسایل تکنولوژیکی، سرمایهگذاری و… باشد. هماکنون یکی از صنایع اصلی ایران، نفت، شدیداً به سرمایهگذاریهای خارجی احتیاج دارد و فقدان سرمایهگذاریهای لازم این صنایع را به وضعیت نابسامانی کشانده است. بنابراین، نیازهای ایران وجود دارد. این است که سیاست غرب در قبال ایران باید به طرز ویژهای روی این مساله پیش رود. آقای موسوی، مدیرکل دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت خارجه گفته است: ایران احتمالاً، طرح موسوم به «فریز ـ فریز» را که نوعی توافق برای ادامهی مذاکرات بدون اصل تعلیق است، خواهد پذیرفت. به نظر شما، غربیها به این طرح رضایت خواهند داد؟ در طول سالهای گذشته، رژیم ایران با توجه به مجموعهی انگیزههایی که دارد، علیرغم مجموعهی فشارهای جهانی، فعالیت هستهای خود را ادامه داده است. امروز هم اگر مطرح میشود که بدون تعلیق مذاکره ادامه پیدا کند، در اصل قضیه تفاوتی نخواهد کرد. یعنی اگر مساله ایجاد یک نوع نرمش دیپلماتیکی در قبال ایران است، میشود آن را درنظر گرفت، مسالهای نیست. همچنان که رژیم ایران تاکنون علیرغم فشارهای بینالمللی این کار را ادامه داده است. بنابراین اگر این به عنوان اهرمی در خدمت سیاست ایران است که بگوید: «وارد مذاکره نمیشوم چون شما پیششرط میگذارید»، عاقلانه خواهد بود که حتی در قبال این خواست دولت ایران، جامعهی بینالمللی کوتاه بیاید و از آنجایی که ایران پیوسته این فعالیتهایش را ادامه داده، اصل قضیه را باید بر پایهی بازکردن مذاکرات قرار داد. اینکه چقدر طولانی خواهد شد، به یک سلسله فاکتورهای گوناگون بستگی دارد. ولیکن آنچه مهم است، ایجاد مذاکره است. مذاکراتی دقیق و همهجانبه که نه صرفاً روی مسالهی هستهای ایران، بلکه در ارتباط با مسایل دیگر اقتصادی و سیاسی در کل منطقه صورت بگیرد. بنابراین به نظر من، پذیرش این طرح از سوی غرب، عاقلانه خواهد بود. پرسش پایانی در ارتباط با پروندهی هستهای و نقش آن در ارتباط با انتخابات ریاست جمهوری ایران در خردادماه آینده است. آقای احمدینژاد و اصولگرایان قصد دارند در حال و هوای جنگ و جدال با غرب بر سر این پرونده، زندگی کنند و حریفانشان را در انتخابات ریاست جمهوری کنار بزنند. عقیدهی شما چیست؟ مسالهی هستهای در ایران، یکی از مسایل مهمی است که طی سالهای اخیر، در جریان کارزارهای انتخاباتی مورد استفاده قرار گرفته و صرفاً هم در دوران انتخابات نبوده بلکه پیوسته یک خط عمومی رژیم در ارتباط با حرکت استراتژیکی که در منطقه داشته، بوده است. اما این سوال هم مطرح است که آیا واقعاً پروندهی هستهای ایران در انتخابات پیش رو، نقش تعیینکنندهای در بسیج انتخاباتی مردم خواهد داشت؟ به نظر من، نه. درست است که جناح جنگطلب، جناح در جستوجوی حرکات تبلیغاتی تند، از جمله روی مسالهی پروندهی هستهای از این مساله استفاده خواهد کرد. اما آنچه جنبهی اصلی در این انتخابات خواهد بود و معنای قوی به این انتخابات خواهد داد، همین مسایل اجتماعی ایران، مسایل سیاسی بین جناحها، فشاری که روی مردم، روی مسالهی حقوق بشر، سانسور و مشکلات گوناگونی که در زندگی مردم وجود دارد، است. از سوی دیگر، بازی جناحها و سیستم دیکتاتوری ولایت فقیهی و اینکه به چه کسی اجازهی ورود به مبارزهی انتخاباتی را بدهد، نقش عمده و اصلی را در انتخابات بازی خواهد کرد. بنابراین علیرغم تم تبلیغاتی که حول پروندهی هستهای میتواند صورت بگیرد، نقش عمدهای در این انتخابات نخواهد داشت. در همین رابطه: • «مخالفت روسیه و چین با تحریم بیشتر ایران» • پایان بینتیجه نشست پنج بهعلاوه یک • سولانا: ایران به مذاکرات ادامه دهد
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|