تاریخ انتشار: ۴ آبان ۱۳۸۹ • چاپ کنید    
نگاهی دیگر به حملات انتحاری فلسطینیان

چه کسی دوست دارد «خود» را منفجر کند؟

لیلا رهنما

شاید اولین تفاوت یک انسان‌شناس با یک خبرنگار یا یک متخصص علوم سیاسی این باشد که نگاه یک انسان‌شناس آن بعدی از زندگی اجتماعی/فردی را می‌کاود که یک نگاه خبرنگارانه یا سیاسی به ندرت به آن عمق نفوذ می‌کند.

یک انسان‌شناس آن‌قدر با مردم مورد مطالعه‌اش می‌ماند تا از لایه‌های مختلف «فهمیدن» عبور کند و یک مساله را همان طوری ببنید که «مردم» مورد مطالعه‌اش می‌بینند و این دقیقا کاری است که Ghasaan Hage انسان‌شناس لبنانی_ استرالیایی در مقاله‌اش «وقتی می‌آید که ما همه حماسه‌ایم» درباره عاملان حملات انتحاری درفلسطین اشغالی انجام داده است.

Ghasaan Hage در این مقاله‌اش مساله بمب‌گذاری انتحاری را نه از دید اسراییلی ها، نه از دید خبرنگاران خارجی و نه از دید سیاستمداران بلکه از دید آن دختران و پسران جوانی بررسی می‌کند که با بمب گذاری انتحاری قبل از هرکس یا هر هدف دیگری جان خود را فدا می‌کنند.

وی در این مقاله می‌کوشد به این سوال پاسخ دهد که چرا یک دختر یا پسر جوان در کمال سلامت جسمی و روحی به جای انجام هر کاری که رنگی از زندگی و حیات دارد اینگونه مشتاقانه به استقبال شهادت می‌رود؟

برای پاسخ به این سوال وی شرایط اجتماعی، تاریخی، سیاسی فلسطینیان مناطق اشغالی و موضع این افراد در برابر ارتش و شهروندان فلسطین را مرور می‌کند.


یک بمب گذار انتحاری چه می‌کند؟

یک حمله انتحاری یک انفجار کوچک را در عمق جامعه اسراییلی ترتیب می‌دهد. این انفجار به ندرت می‌تواند یک هدف نظامی بزرگ داشته باشد ولی دقیقا عمق نفوذی این انفجار و نه گستردگی آن است که به آن اهمیت می‌دهد.

بمب‌گذاری‌های انتحاری در عمق امن جامعه اسراییل، جایی که از مرزهای نظامی خبری نیست و شهروندان اسراییلی به زندگی آرام و روزمره مشغولند اتفاق می‌افتد. قربانیان این انفجارها اغلب غیرنظامیان و حتی گاهی کودکان‌اند. چرا؟

مگر کودکان بی گناه اسراییلی چه خطری متوجه مبارزان فلسطینی می‌کنند که باید قربانی این انفجارها شوند؟ پاسخ این است که غیرنظامیان به ظاهر خطری برای مبارزان فلسطینی ندارند. آنها هرگز سلاحی به دست نمی‌گیرند، آنها هرگز علیه فلسطینیان نمی‌جنگند و فقط به زندگی صلح‌آمیز مشغولند.

ولی یک فلسطینی یا به عبارت بهتر یک مبارز فلسطینی هرگز به یک شهروند اسراییلی به این چشم نگاه نمی‌کند. برای او زندگی صلح‌آمیز شهروندان اسراییلی در مناطق اشغالی وجنگهای سربازان اسراییلی فقط یک تقسیم وظایف در راستای هدف نابودی وطن وی است.

سربازان اسراییلی در مناطق حاشیه‌ای می‌جنگند تا زندگی امن در عمق سرزمین‌های اشغالی امکان پیداکند و این انفجارها یک پیام برای جامعه اسراییلی دارند: یک زندگی‌ آرام و صلح‌آمیز در مناطق اشغالی یا آن گونه که نویسنده آن را می‌نامند مناطق استعمارشده (colonized) امکان ندارد.


چرا حملات انتحاری؟

Ghasaan Hage عقیده دارد که حملات انتحاری حاصل پیوند بین ضرورت ادامه مبارزه برای ملتی است که مبارزه تنها راهی است که می‌تواند به دنیا نشان دهد هنوز زنده است و کیفیت و کمیت سخت افزارهای مبارزه است. وی به نقل از یکی از مبارزان فلسطینی استرالیایی می‌گوید:

«چه کسی دوست دارد بمب گذار انتحاری شود؟ به ما سلاح اتمی، تانک وتجهزیات پیشرفته نظامی بدهید، ما هم بمب گذاری انتحاری و حمله به شهروندان و غیرنظامیان را فراموش می‌کنیم. به این صورت نه تنها نظامی‌های تروریست را هدف قرار می‌دهیم، بلکه از سوی جهانیان هم متمدن دیده می‌شویم»


واقعیت این است که حملات انتحاری تلفات بسیار محدودی در مقایسه با حملات ارتش اسراییل دارد. پنجاه و نه حمله انتحاری در یک و سال و نیم نخست انتفاظه اول ۱۲۰ کشته به جا گذاشت که در مقایسه با تلفات جانی، مالی و روانی که ارتش اسراییل در پاسخ به فلسطینان وارد کرد بسیار محدود تر است.

این حملات تنها یک پیام نمادین دارند: این ملت درهم نشکسته است، این ملت هنوز هم زنده است!

یک بمب‌گذار انتحاری کیست؟

این بخش از مقاله Ghasaan Hage به نظر من تکان‌دهنده‌ترین بخش نوشته وی است. وی در پی یافتن انگیزه‌های شهادت‌طلبانه، شرایط زندگی اردوگاه‌های پناهندگی فلسطینیان را که بیشتر انتحاریون از آنجا بر می‌خیزند را بررسی می‌کند.

وی عقیده دارد این حملات نمی‌توانند در نوع خود کشی دگرخواهانه دورکیم قرار بگیرند چرا که در این مورد فرهنگ حاکم بر این اردوگاه‌ها نه تنها یک فرهنگ متمایل به همبستگی است که ارزشهای مردانه و رقابت جویانه بر آن حاکم است. در این فرهنگ جوانان درگیر رقابتی برای کسب سرمایه اجتماعی می‌شوند.

آن‌ها با پرتاب سنگ به تانک‌ها، مقابله با پلیس و با به خطر انداختن جانشان سرمایه اجتماعی کسب می‌کنند که در صورت مرگ یا زندگی به آنها چهره یک قهرمان می‌دهد. عکس شهدا (انتحاریون) بر در و دیوارو حمایت روانی و اجتماعی که خانواده شهدا به دست می‌آورند، انگیزه‌های قدرتمندی برای سوق دادن جوانان به سمت فرهنگ شهادت‌طلبی است.

آنچه که Ghasaan Hage آن را مرگ اجتماعی می‌خواند یعنی آینده تاریک و کم امیدی که برای تشکیل یک سرزمین فلسظینی وجود دارد، زندگی نا امید و تهی از معنا و این درک تلخ و سیاه که مبارزان فلسطینی در هر صورت دیر یا زود به دست ارتش اسراییل کشته خواهند شد، انگیزه‌های زندگی را از این جوان می‌گیرد، و بر انگیزه‌های مرگ پرافتخاری که می‌تواند به این زندگی تهی از معنا، معنایی ببخشد می‌افزاید.

علی یکی از مبارزان فلسطینی که بعید نمی‌داند در آینده‌ای نزدیک خود یکی از انتحاریون باشد می‌گوید: «چه چیز عجیبی در این مساله وجود دارد که من بگویم من ترجیح می‌دهم تو را بکشم و با کشتن تو خودم هم کشته شوم تا اینکه صبر کنم تا در دستهای تو مثل یک بره کشته شوم؟

در اینجا Ghasaan Hage مساله درک متقابل را مطرح می‌کند و می‌گوید، فهم متقابل کالای تجملی است که کسی در دوران جنگ توانایی خرید آن را ندارد، در عوض تقسیم بندی بین ما و آنها امری است که برآن تاکید می‌شود. طوری که دو طرف یکدیگر را متهم می‌کنند و چرخه بی پایانی از حمله‌ها و ضدحمله‌ها شکل می‌گیرد.

برای برون رفت از این بن بست، وی به عنوان یک انسان‌شناس بر این فهم تاکید می‌کند که به جای متهم کردن افرادی که می‌کوشند در یک شرایط دشوار خود را نجات دهند، مشکل را در شرایط و ساختارهایی دید که این تلاش‌های را تولید می‌کنند.

Share/Save/Bookmark

Hage, Ghassan. 2003."Comes a Time We Are All Enthusiasm": Understanding Palestinian Suicide Bombers in Times of Exighophobia Public Culture - Volume 15, Number 1, Winter, pp. 65-89
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)