تاریخ انتشار: ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گفت و گو با علی‌خان یزدانی (آبچوری) قوشمه‌نواز

«هیچ استادی نداشته‌ام»

مینو صابری
minoo.saberi@radiozamaneh.com

«علی‌خان یزدانی» معروف به «آبچوری» در سال هزار و سیصد و ده، در روستای آبچور، در ده کیلومتری شهرستان بجنورد واقع در استان خراسان شمالی به دنیا آمد.

علی آبچوری به همراه دوست دیرینه‌اش زنده یاد «حسین بَه‌بی» بیش از نیم قرن به موسیقی مقامی خدمت کرد. او در جشنواره‌های بسیاری شرکت کرد و مقام‌هایی هم بدست آورد. از جمله کارهای ایشان، می‌توان همنوازی در آلبوم «شب سکوت کویر» را نام برد.

«آبچوری» هم اکنون در زادگاهش زندگی می‌کند و مانند بسیاری از اساتید موسیقی مقامی دیگر با فقر دست و پنجه نرم می‌کند و زندگی سختی را می‌گذراند. با وی گفت وگوی کوتاهی کرده‌ام.

Download it Here!

استاد شما چند سال است که قوشمه می‌زنید؟

من از ده، دوازده سالگی دنبال این ساز رفتم.

استاد شما چه کسی بود؟

یک برادر داشتم که آن‌زمان قوشمه می‌زد، من هم قوشمه درست کردم و زدم، به غیر از این هم هیچ استادی نداشتم، چون علاقه داشتم و استعدادش را هم داشتم، خودم همین‌طور یاد گرفتم.


استاد علی آبچوری

لطفآ در باره‌ی خصوصیات قوشمه توضیح بدهید و این‌که از چه ساخته شده؟

قوشمه از دو قطعه استخوان «قوش» تشکیل شده، شکاربان‌ها شکار می‌کنند من از آن‌ها می‌خرم و خودم درست می‌کنم در آن‌ها سوراخ تعبیه می‌کنم و سرتکه‌هاش را خودم درست می‌کنم، همه کارش را خودم می‌کنم.

استخوان کدام قسمت بدن قوش است؟

استخوان بال، بال پرنده از طرفی که به سینه وصل است از دو قسمت تشکیل شده، یکی از آن‌ها باریک است که آن به درد قوشمه ساختن نمی‌خورد، در استخوانی که ضخیم‌تر است سوراخ تعبیه می‌کنم.

قوشمه چند سوراخ دارد؟

هفت‌تا.

یعنی دو نی هر کدام هفت‌تا؟

بله.

با چه وسیله‌ای این دو نی به هم چسبانده می‌شود؟

با سیم می‌بندیم، یک نوع چسب هم هست که از آن هم استفاده می‌کنیم تا کنار هم قرار بگیرند و از هم جدا نشوند.

نواختن این ساز خیلی دشوار است؟

خیلی سخت است، در این ساز باید نفس‌گردان کنی تا نفس قطع نشود، وقتی می‌خواهی در آن بدمی باید از بینی نفس بکشی و بدهی به دهان.

آیا در آن منطقه قوشمه‌نواز دیگری هست که خیلی خوب بنوازند؟

یکی از شاگردان من هست که خوب می‌نوازد به نام «فرهادباغچقی».


شما زمانی‌که همنوازی دارید با نوازندگانی که نت کار می‌کنند مشکل ندارید؟

نه، اصلآ این قوشمه نت نمی‌خواهد.

معمولآ نوازنده‌ها گاهی برای دل خودشان با سازشان خلوت می‌کنند و ساز می‌زنند، قوشمه با این صدای بلند آیا می‌تواند جوابگوی شما در چنین لحظاتی باشد؟

بله.

چطور می‌توانید خلوت کنید با این سازی که این‌جور فریاد می‌زند؟

آن‌جور خلوت نمی‌شود، قوشمه صداش خیلی بلند است. یک زمانی به تهران می‌آمدیم برای اجرای برنامه، آقای مُبشّری رئیس اداره هنرهای زیبا می‌گفت: آبچوری یک خرده صداش را کم کن سالن را گذاشتی روی سرت چه خبرته؟

می‌گفتم آقای مُبشّری این دایره و دوتار نیست که بشود یواش بزنی، این را تا قدرت داری باید باد کنی، با قوشمه نمی‌شود یواش زد.

شنیده‌ام که شما در جشنواره‌هایی به عنوان داور حضور داشته‌اید، کدام جشنواره‌ها بوده؟

من زیاد به جشنواره‌ها رفتم شاید پنجاه، شصت سال است که در جشنواره‌های مختلف حضور دارم.

به عنوان داور در کدام جشنواره‌ها بودید؟

برای داوری هم رفته‌ام مثلآ به قوچان، شیروان، مشهد، تهران.

از دیدگاه شما یک قوشمه نواز خوب باید چه خصوصیاتی داشته باشد که انتخاب شود؟

خیلی‌ها آهنگ را می‌نوازند اما اول و آخر آهنگ را نمی‌تواند خوب جمع و جور کند و ناقص می‌زنند.

در مورد دوستی‌تان با زنده یاد «حسین بَه‌بی» بگویید، کجا با او آشنا شدید؟

در بجنورد. ما بیش از پنجاه سال با هم بودیم، به عروسی‌ها می‌رفتیم به جشنواره‌ها می‌رفتیم، همیشه با هم بودیم.


دلیل پایداری این رفاقت چه بود؟

چون خیلی با هم خوب بودیم، هرجا که می‌رفتیم برادر هم مثل ما نبود، ما از دو برادر هم به هم نزدیکتر بودیم.
روی حرف هم حرف نمی‌زدیم هرچه او می‌گفت من می‌گفتم چشم، هرچه من می‌گفتم او می‌گفت چشم، از حرف هم اصلآ دلگیر نمی‌شدیم.

هفته گذشته، زنده یاد «حسین بَه‌بی» به شما وصیت کرده بود که هنگام تشییع او مقام «الله‌مزار» را بنوازید، حکایت الله‌مزار را برای‌مان تعریف کنید.

یک شخصی بوده به نام «سردار عیوض‌خان»، وقتی او را می‌کشند، خواهران او بر سر مزارش می‌آیند و شیون می‌کنند:


الله مزاره الله مزاره

ایی چه روزگاره

...

قدمت این آهنگ به دویست، دویست و پنجاه سال قبل برمی‌گردد.

باید اعتراف کنم زمانی که از او خواستم خاطره برای‌مان تعریف کند حزنی که در صدایش بود و پاسخی که داد خجلت زده‌ام کرد، او چه دارد بگوید با رنجی که می‌کشد؟

خاطره؟ چه بگویم؟ الآن از کار افتاده شدم، قرار بود برای بیمه ده‌سال هرماه پول بیمه را واریز کنیم، ده سال را کردند دوازده سال، دوازده سال را کردند پانزده سال، سیزده سال است که پول برای بیمه واریز می‌کنم.

چند سال است که دیگر نمی‌توانم کار کنم به‌خاطر کهولت سن دیگر نمی‌توانم به مراسم بروم و از این جهت درآمدی هم ندارم چون زیر پوشش اداره ارشاد هستم جشنواره‌ها را باید حتمآ بروم.

شرکت در جشنواره‌ها هیچ نفع مالی برای شما ندارد؟

نه.

اگر پیغامی، حرفی دارید خطاب به مسئولین بفرمایید.

ما فقط سلامتی مسئولین را می‌خواهیم.

خودتان چه خواسته‌ای دارید؟

خودمان را... مثلآ به ما کمک کنند خانم.

Share/Save/Bookmark

ویدیوی اجرای موسیقی مقامی‌حسین بَه‌بی و علی یزدانی
«هنگام خاک‌سپاری من، الله‌‌مزار را بنوازید»
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

"شکاربان‌ها شکار می‌کنند من از آن‌ها می‌خرم".
شکار بان باید شکار کند یا جلوی شکار را بگیرد؟

-- مازیار ، May 15, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)