تاریخ انتشار: ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۹ • چاپ کنید    

نکاتی درباره‌ی‌ متلک

امین بزرگیان

یک:

نوعی ازمتلک، اشاره‌ای است به «هویت». در این شکل از متلک هنگامی که کسی متلکی به دیگری می‌گوید در واقع سعی کرده است "هویت" فرودست او را بازتکرار کند.

متلک‌های قومی- نژادی، طبقاتی، فرهنگی،جنسیتی وغیره همگی به سبب تکرار و یادآوری یک موقعیت هویتی فرودستانه واجد معنای متلک می‌شوند. مثلاً متلک جنسی پسری جوان به دختری ناآشنا درخیابان ،که معمولاً اشاره به اندام زنانگی وی دارد،چیزی نیست جز تکرار هویت فرودست زن.

با این منطق ،متلک یعنی برهنه ساختن مناسبات سلطه درجامعه. درواقع شکل و نوع مناسبات سلطه و فرودستی است که محتوای متلک را برمی‌سازد.متلک به سبب نشان دادن این مناسبات ازاهمیت بسیار زیادی برخوردار است.


فعال جنبش زنانی که درمنطق زن- هویت سخن می‌گوید خود یک متلک‌گو است

ازآن‌جایی که مکانیزم سلطه ،سازوکاری عینی است که بر جسم اعمال می‌شود،متلک نیز مملو از نشانه‌های بدنی است.

غالباً اشاره متلک به عناصرجسمی است که فرد را به مثابه سوژه‌ای فرودست متمایز می‌سازد. چهره و گویش یک شهرستانی، دستان یک کارگر،نگاه خیره یک دیوانه،اندام جنسی یک زن و.... محل تلاقی وتصادم متلک‌ها هستند. زن‌ها همواره متلک‌ها را به واسطه‌ی اشاره به اندام‌شان ادراک می‌کنند هم‌چون روستائیان به واسطه‌ی تن،لباس وگویش متمایزشان.

دو:

متلک درمعنای مورد اشاره ،تجسم خیابانی تمامی سازوکارهای سرکوب گرایانه‌ی هویت بخشی است.

سازوکارهای هویت بخش به تمامی اقداماتی اطلاق می‌شود که حاکم برای نام‌گذاری عناصر اجتماعی در راستای تقسیم بندی تکنیکال وسرکوب منظم ودقیق به‌کارمی گیرد.هویت، تمامی چیزهایی است که فرد درسلسله مراتب ناعادلانه جامعه برای تعریف خویش به عنوان سوژه‌ای اجتماعی به دوش می‌کشد تا هویت انسانی خود را فراموش کند و تا جایی متورم می‌شود که نمی‌تواند "خود" را از آن متمایز سازد.

شاید بهتر است به سبب نزدیکی متلک به وضعیت فرودستی زنان،بحث هویت را به واسطه‌ی مساله‌ی زنان بشکافیم.

میان وجود زیستی - بیولوژیکی (چیزی که آگامبن ازآن تحت عنوان حیات برهنه نام می‌برد) و هویت ،همواره فاصله وشکافی وجود دارد.

هویت، غالباً آن چیزی است که بر وجود زیستی افراد سوارمی‌شود به نوعی که وجود زیستی در جامعه به حامل هویت تقلیل می‌یابد.

تا زمانی که حیات زیستی فرد با هویت‌اش یکی نشده باشد، او می‌تواند از چیزی به‌نام شرافت انسانی‌اش سخن بگوید زیرا قرار است انسان ازحیث انسان بودن‌اش واجد منزلت انسانی شود و نه به‌خاطر تعلقات‌اش به یک یا چند هویت.

در دوران سنتی، فاصله‌ی هویت آدمی با وجود زیستی وتجربی‌اش بسیارکم و ناچیز و امکان تمایز فرد از هویت‌اش بسیاربعید بود.افراد، جای‌گاه یا منزلتی عینی(dignitas) درسلسله مراتب اجتماعی – حقوقی داشتند که به مرور زمان این جای‌گاه با خود افراد این‌همان می‌شد:انسان برده،انسان اشرافی،رعیت و..... به یک معنا‌ی ما انسان خالی نداشتیم.

اما در دوران مدرن مفهوم انسان به تمامی بارحقوقی خود را رها کرده ومفهومی انتزاعی پیدا می‌کند. درواقع انسان، فارغ از حاملان و رتبه‌های اجتماعی خاص معنا می‌یابد. ایجاد شکاف واصله‌ی انسان با جای‌گاه و هویت‌اش در جامعه یکی ازمهم‌ترین ویژگی‌های مدرنیته است.

در این وضعیت، فرد دیگرجای‌گاهی ثابت یا تغییر ناپذیر ندارد بل‌که همواره بین وجود و هویت‌اش،شکافی فاصله می‌اندازد.

شکاف و فاصله‌ای وجود دارد بین زن و زن؛ زن به مثابه وجودی انسانی و زن به مثابه یک هویت. زن به مثابه یک هویت ،برساخته‌ای اجتماعی است که با جای‌گاه مادر،همسر،خانه دار،کارمند وغیره انباشته و بازتعریف می‌شود.

این بازتعریفی برای زنان، حاوی مجموعه‌ی قواعد وشیوه‌هایی است که او را تحت انقیاد درآورده و ابزار سلطه می‌شوند.


شکاف و فاصله‌ای وجود دارد بین زن و زن؛ زن به مثابه وجودی انسانی و زن به مثابه یک هویت. زن به مثابه یک هویت ،برساخته‌ای اجتماعی است که با جای‌گاه مادر،همسر،خانه دار،کارمند وغیره انباشته و بازتعریف می‌شود

درواقع هویت زن، که دست‌پخت مناسبات قدرت درجامعه است، زن را مورد تهدید قرارمی‌دهد. در شکاف و فاصله بین "زن – انسان" و "زن – هویت" است که امکان شکل گیری طبقه‌ای از زنان به نام "جنبش زنان" ایجاد می‌شود.

درواقع جنبش زنان هم‌چون جنبش کارگری،دانشجویی و.... محصول این شکاف و جهشی سیاسی ازهویت به نوعی ماهیت زنانه است. با این تعریف، جنبش زنان چیزی نیست جز رهایی زن از سیطره‌ی زن.

این نکته بدین معنا است که بخش مهمی از رهایی زنان از سازوکارهای سلطه به واسطه عدول ازهویت صنفی‌شان ومبارزه با برساختگی زن ممکن است. تازمانی که شکاف فوق نادیده گرفته شود و ازموقعیت هویتی به وضعیت زنان نگاه شود، بی شک نظام سلسله مراتبی و مکانیزم سلطه، تکرار و بازتولید می‌شود.

یکی از مهم‌ترین و رایج ترین نشانه‌های نگاه هویتی درمیان برخی فعالان جنبش زنان درایران را می‌توان در انطباق دوگانه‌ی مرد/ زن با شر/ خیر یا ظالم / مظلوم دید.

این تلقی، جنبش زنان را به مبارزه علیه مردان تبدیل کرده(هم‌چون تلقی عامه مردم از فمینیسم) و نظام سلطه بر زنان را به کنش‌های شخصی مردان (هم‌چون متلک) فرومی‌کاهد. نتیجه طبیعی این نوع نگاه، تاکید بر زن به مثابه یک هویت وتایید تمامی سازوکارهایی است که شکاف بین هویت او و حیات برهنه‌اش را به مثابه یک انسان پر کرده تا بتواند او را در جای‌گاهی بگمارد که نقشی دل‌خواه را بازی کند.

مسئله اینجا است که جنبش زنان برخاسته ازنگاه هویتی ،جنبشی غیرسیاسی و اخته است که در مناسبات درونی خود جامعه نقشی تزئینی را پیدا می‌کند؛ زیرا که کارویژه‌ی آن تداوم جای‌گاه جعلی زن/ مرد درجامعه است.


درواقع جنبش زنان هم‌چون جنبش کارگری،دانشجویی و.... محصول این شکاف و جهشی سیاسی ازهویت به نوعی ماهیت زنانه است. با این تعریف، جنبش زنان چیزی نیست جز رهایی زن از سیطره‌ی زن

دراین حالت زنان به دنبال الحاق هرچه بهتر(هم‌چون مردان) در ساختارمسلط اجتماعی‌اند و آن چیزی که مورد اعتراض آنها است نه پایمال شدن جایگاه انسانی آن‌ها بماهو انسان بل‌که صرفاً نبودن درجای‌گاهی شبیه مردان است.

سه:

متلک جنسی درخیابان، ضربه‌ای است شبه تروماتیک به زن که فقدانی را به یاد او می‌آورد: حیات برهنه از دست داده‌اش.

این ضربه به واسطه‌ی هویت فرودستی‌اش ممکن می‌شود. اندامی که متلک‌گو به آن‌ها اشاره می‌کند (با چشم یا زبان) اندامی‌اند که تماماً ازجای‌گاه زیستی - بیولوژیکی خود در رفته‌اند و دیگرچیزی نیستند جز ابزار هویتی زن.

دستان‌اش که هویت کاری او را می‌سازند ،سینه‌هایی که هویت مادری او را، اندام جنسی‌ای که هویت همسری او را و....اندامی که دیگر کمتر متعلق به خود اوست. مبارزه علیه متلک‌های جنسی چیزی نیست جز احیای زن- انسان و نجات تن او از زن -هویت.

مردی که متلکی می‌گوید، ساختاری را نمایندگی می‌کند چیزی شبیه سخنگوی دولت . او سوژه‌ای تکین نیست.شاید به خود او در گوشه‌ای دیگر ازهمان خیابان،سخنگوی دیگری، متلکی گفته باشد وهویت فرودستانه‌اش را یادآوری کرده باشد: بچه گدا. و بعید نیست متلک‌گو این‌بار زنی باشد پشت یک ماشین مدل بالا.

جامعه‌ای که تا عناق براساس هویت‌ها ونظام فرادستی وفرودستی شکل گرفته باشد جامعه‌ای لبالب از متلک است.

چهار:

فعال جنبش زنانی که درمنطق زن- هویت سخن می‌گوید خود یک متلک‌گو است.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

عالی و قابل استفاده بود.

ممنون از آقای بزرگیان
و رادیو زمانه

علی

-- ali sobhati ، May 3, 2010

Dr. Mo'in: Aferin

-- Jamshid ، May 3, 2010

من به عنوان یک زن تمامی چیزهایی که خانوم صدر گفته اند را درک کرده و لمس کرده ام اما لحن بد و عجولانه ی ایشان باعث شد که نه به دل زنان و نه به دل مردان بنشیند. از طرفی خانم صدری این مطالب را بیان کردند که همه از او به عنوان یکی از فعال ترین اعضای جنبش زنان نام میبرند پس نمیتوان حرفهایی کف ایشان میزنند را به جنبش زنان نسبت نداد.چه بخواهند چه نخواهند. بنابراین ایشان بایستی بیشتر در نوشتن و صحبت کردن دقت کنن. این مطلب به خوبی نشان داده است که ما باید به دنبال زن به مفهوم انسانیش باشیم نه هویتی .این مطلب نشان داد که هم ی ما زنان به عنوان یک انسان باید به دنبال حقوق خود باشیم و قدمی هم از آن کوتاه نیاییم.

-- بدون نام ، May 3, 2010

به نظر من متلک یعنی پررنگ کردن رابطه خودی/دیگری
نویسنده گویا گفته است همه هم-هویت و همگون بشوند.
شاید ممکن نباشه به هیچ وجه !!
به نظر من آموختن احترام گذاشتن به دیگری‌ها بهتر است

-- sayal ، May 3, 2010

خیلی خوب بود. امیدوارم فعالین زن ما به جای موضع گیری در برابر این مطالب، سعی کنند تا آن را بدون تعصب بخوانند و بفهمند بین این دو مفهوم تفکیک شده ی زن انسان و زن هویت تفاوت وجود دارد. ما نیاز به ساختن و بازتولید زن_انسان هستیم نه زن_هویت.

-- ساجده ، May 3, 2010

آخ یادم رفت به خاطر کل مقاله تشکر کنم :) مرسی

-- sayal ، May 3, 2010

متاسفانه تو جو شدیدآ فمنیستی و “زن ذلیلی” که جامعهء ما دچارش شده، واقعآ به مردها تلقین شده و باورشون شده که موجوداتی ذاتآ پست و ظالم و بدهکار هستن! واسه همین هم تقریبآ تمام آقایونی که به شادی صدر اعتراض کردن در نقش متهم و بدهکار ظاهر شدن و بجای اینکه بطور ریشه ای به مسئله بپردازن، فقط (در نقش متهم) از اتهام شادی صدر اعلام برائت کردن و گفتن “ما نبودیم”! درواقع خودشون رو تو همون تله ای انداختن که امثال شادی صدر میخواستن! یعنی بعنوان “متهم” بیان از بقیهء مردان “کثیف و بدذات” اعلام برائت کنن و بگن ما از اونها نیستیم!! مثلآ هیچکس نگفت که “متلک پرونی” هیچ ربطی به “زن ستیزی” نداره، بلکه فقط یه نوع اعلام آمادگی برای شروع رابطهء جنسیه ، هرچند از نوع ناهنجار و غلط! ناهنجار و بیمارگونه بودن این نوع رابطه هم فقط وفقط برمیگرده به قوانین عقب افتادهء جمهوری اسلامی که جلوی هرنوع رابطهء صحیح و سالم زن و مرد رو میگیره!

-- نیما ، May 4, 2010

سوالی که با خوندن این مقاله برام پیش میاد اینه که اصلآ چرا از دید نویسندهء مقاله و همچنین زنانی که از شنیدن متلک بیزار هستن، نمایان شدن هویت جنسی زن اثبات کنندهء "فرودستی" زن هست؟؟! مثلآ چرا اگه هویت جنسی مرد به رخش کشیده بشه، احساس "فرودستی" بهش دست نمیده؟؟ آیا این به معنی این نیست که زنها "خودشون" هویت جنسی زن رو "شرم آور" میدونن؟!! اگه اینطوره و زنها از هویت جنسی خودشون بیزار هستن پس چرا مردم "مردها" رو دراین مورد مسئول و مقصر جلوه میدن؟!! اصلآ چرا هویت جنسی زن باید تا حد امکان "مخفی" باشه تا بتونه به عنوان "انسان" شناخته بشه؟؟! مثلآ زمانی که یک زن و یک مرد درحال همخوابگی(سکس) هستن، "در همون لحظه" زن از ویژگی انسانی در میاد و تبدیل به موجودی "فرودست" میشه؟!! چون در اون لحظه "هویت جنسی"ش نمایان شده و مرد داره به زن با "هویت جنسی" نگاه میکنه!

-- نیما ، May 4, 2010

یک متلک هایی هم هست که تفکر دیگری را هدف قرار می دهد. مثل این:
«هویت، تمامی چیزهایی است که فرد درسلسله مراتب ناعادلانه جامعه برای تعریف خویش به عنوان سوژه‌ای اجتماعی به دوش می‌کشد تا هویت انسانی خود را فراموش کند».

-- شاهین ، May 4, 2010

اگر بپذیریم که جنبش برابریِ حقوق اجتماعی و برابریِ مسولیت پذیری(برابری مسولیت پذیری روی دیگر جنبش برابری خواهی است که متاسفانه، اگر نگویم همیشه، اکثرا توجهی به آن نمی شود) ایرانی در مرحله ی نخستین اش است و هنوز تئوریزه نشده و شباهت به دوران دهه ی 60 و 70 میلادی در غرب دارد، می توانم بخودم اجازه دهم و بگویم که این نوشته ارزش علمی و اجتماعی ندارد، چون یکسویه است، یعنی سوی نگاهش به مظلوم نمایی به سود زن است و انسان ستیز، نه مردستیز. حتا می توانم بگویم که این حرف ها هنوز از فاز اول تئوری جندر بویی نبرده است، تئوری ای که چندگامی از تئوری فمینیسمِ یکسویه نگرِ نخ نماشده جلوتر است.
اگر از متلک یا جوک های پورنوگرافیک بگذریم، متلک و جوک ها راهی فرهنگی برای شناختِ دیگری، نزدیک شدن به دیگری و ارتباط گیری با دیگری است، یعنی نوعی ابزارِ کومونیکاسیون. این موضوع کشفِ من نیست، کافی است به فروید مراجعه کنیم و کتاب Der Witz und seine Beziehung zum Unbewußten را بخوانیم.
متاسفانه بسیاری ازما ایرانی های به اصطلاح روشنفکر چند ده سالی است که در آتمسفرآلوده ای تنفس می کنیم که فمینیسم ناآگاه و یکسویه نگر( اعم از زن یا مرد) ساخته است تا به مردان احساس گناه تلقین و تزریق می کنند و بدتر از آن اینکه بسیاری از مردان هم در این دامچاله افتاده اند و در مقابله با مردسالاری مبلغ ناآگاه زنسالاری پنهان در فمینیسم ایرانی شده اند( هرچند در دفاعِ بعضی از مردان از زنان می توان آشکارا خواست های شخصی و ارضای میل جنسی را دید). به مثل وجود بخش زنان در هر مجله یا سایت انترنتی را یکی از مسخره ترینِ این نوع دفاع از حقوق زن می بینم.

-- علی صیامی ، May 4, 2010

به نظر من خیلی مقاله خوبی بود. خسته نباشید.

-- azadeh ، May 4, 2010

نیما،
متلک گفتن ویروسی بود که قبل از جمهوری اسلامی هم وجود داشت. و البته دلیل اصلی آن فضای بسته ای بود (وهست) که دین واپسگرای اسلام بوجود آورده بود (و میاورد).
اگر مردها میتوانستند آزادانه با زنها گپی بزنند و خوش و بشی بکنند کمتر مردی سر خیابان می ایستاد تا بزن ها متلک بگوید. این جور رفتار و حرکات مسخره و توهین آمیز معمولأ در جوامع بسته و عقب افتاده رواج دارد و شوربختانه تا زمانی که اسلام هست متلک گویی و بی احترامی به زن نیز وجود خواهد داشت.

-- بیدین آگاه ، May 4, 2010

چرا متلک اشاره به زن-هویت داره؟ این که اون اندام ها "از جای خود در رفته اند" کافی نیست اصلا ... چرا برعکس نه؟ متلک اشاره به زن- انسان و خلاصه موجود بیولوژیکی داره ... در این صورت ، بیشتر زن-هویت موجود در شخصی که مخاطب متلک قرار گرفته ،مورد حمله واقع شده ... به طور خلاصه ، اشاره به واقعیت برهنه ی جنسی اساسا ضد هویتیه ، شما به جنبش های جوانان ( سی سال قبل) تو اروپا نگاه کن که مثلا با رابطه ی جنسی در ملا عام و عورت نمایی می خواستند نظام های هویتی رو به چالش بکشن ...

-- آرمان ملک ، May 4, 2010

آقای بزرگیان، هم از روشنگری‌تان سپاسگزارم و هم از انتخاب معضلی که چنین عکس‌العمل بر‌انگیز است.
یک دوست

-- بدون نام ، May 4, 2010

بعضی افراد ناآگاه که براشون سوال پیش اومده (سوال پیش اومده یا صرفا افتادند روی دور انکار؟) بهتره به این سوال فکر کنند:
آیا همجنسگرایان در جامعه ایران جایگاهی نامناسب و فرودست ندارند؟ اگر متلک خوب است پس چرا در آغاز شعر اعتراضی سایه اسکای به یک متلک اشاره شده است؟
http://www.youtube.com/watch?v=SdVsM5oPV2Y

-- ک ج ، May 4, 2010

بعضی افراد ناآگاه که براشون سوال پیش اومده (سوال پیش اومده یا صرفا افتادند روی دور انکار؟) بهتره به این سوال فکر کنند:
آیا همجنسگرایان در جامعه ایران جایگاهی نامناسب و فرودست ندارند؟ اگر متلک خوب است پس چرا در آغاز شعر اعتراضی سایه اسکای به یک متلک اشاره شده است؟
http://www.youtube.com/watch?v=SdVsM5oPV2Y

-- ک ج ، May 4, 2010

متلک نگید خب. برید جلو با ملایمت بهش بگید ازش خوشتون میاد خب. تو که نمی دونی متلک تو ممکنه چه تاثیر نامطلوبی روی اون بذاره مخصوصا اگه در سن بلوغ باشه.

-- ک ج ، May 4, 2010

مقاله بسیارخوبی بودبالاخص بندسوم.مرسی

-- kave ، May 5, 2010

آفرین به آقای بزرگیان و کسانی که فرق بین طرفداری از حقوق خانوم ها و مرد ستیزی را درک میکنند !!!

-- یک پسر بچه ، May 5, 2010

من هم برای دفاع از خود در مقابل متلک که به وضوح تعرض جنسی بود و در فضای مجازی رخداد، متلک گفته‌ام. در مقابل وقاحت متعرض مذکور که پورنوگرافی ماهر هم هست چاره دیگری نمی‌یافتم. من هنوز نتوانسته‌ام در چالش با خود با عملکردم به نتیجه نهایی برسم.
البته وضعیت من با خانم صدر که به ایشان و مبارزات‌شان احترام مخصوص می‌گذارم کاملا متفاوت است. ولی فرد مسئولیت ناپذیری هم نیستم.

-- بدون نام ، May 5, 2010

تحلیل قشنگی به نظر می آید، در ابتدا. پس از کمی تعمق، پذیرشش اندکی سخت میشود.
بزرگی، زمانی گفت مردم عادی با روشنفکران و روحانیان مشکل دارند. با اولی به خاطر استفاده از واژه های سنگین و گنده گویی و با دومی به خاطر عربی گویی.
متلک، در نظام سلطه هم تبین پذیر است، اما پیش از آن، صرفا یک واکنش احساسی-رفتاری است. همین ... متلک گویی و به همان اندازه متلک شنویی، یک رفتار جایگزین است ... حاکی از عدم مکانیسمهای مشروع (در معنای جامعه شناختی و نه مذهبی) در رابطه بین پسر و دختر است. ساده و کوتاه اینکه ... به جای یکی با یکی ... همه دنبال همه ... است. ولع چنسی را هم باید به آن اضافه کرد ... یعنی منابع متعدد تحریک جنسی و فقط یک مکانیسم مشروع = ازدواج.
با تنظیم روابط بین دو جنس به ویژه در بین نوجوانان و جوانان، متلک گویی و شنویی، به طرز چشم گیری کاهش خواهد یافت، حتی در چارچوب یک نظام سلطه

-- یه آدم معمولی ، May 5, 2010

جناب بزرگیان
شما فرض را بر این گرفته اید که معنای متلک اشاره به فرودستی است و چون پیش فرضتان یا شاید باورتان پست و حقیر بودن اندام زنانه است در تبع آن این استدلالها را آورده اید و از این رو, آن را ناراحت کننده دیده اید. بسان حقیقت تلخی که گفتنش علارقم اینکه آزار دهنده است اما از واقعیت موضوع چیزی نمیکاهد. پس نا حق نیست.
راجع به متلک و جوک تعبییر دیگری هم وجود دارد و آن تلقین کردن ناچیز بودن و پستی است بخصوص از جانب کسی که میخواهد کمبود خود را از این طریق ارتقا دهد. مثلا کسی که لباس خوبی ندارد به آن دیگری که فکر میکند خوش پوش تر از اوست میگوید بچه سوسول یا "ژیگولو" که معنی اش را میدانیم. بچه های تنبل یک کلاس به بچه های زرنگ میگویند خر خوان. مردم شمال ایران که به نسبت کمتر مذهبی هستند بی رگ و بی غیرت خوانده میشوند و از اینگونه مثالها فراوانند. پس لزوما فرض شما در این ریشه یابی درست نیست.
شما هم زن را در نوشته تان انقدر پست و حقیر دانسته اید که جنبش برابری حقوق زنان را جنگ زن علیه زن دانستید.
دردناک است که حتی بعضی از اهالی قلم مثل شما چنین تعبییری و شناختی از فمنیسم دارند.

-- سبزه قبا ، May 7, 2010

یکی گفته متلک نگین برین حرفتون رو بزنین والا ما میریم مثل بچه ی آدم حرفمون رو بزنیم ولی چنان ریچارد بارمون میکنن که به همون دوست دخترهای فعلیمون مجبوریم قناعت کنیم!!!

-- انسان سکولار ، May 9, 2010

متلک گویی فقط مربوط به جامعه ایران و اسلام نیست بلکه در اکثر جوامع وجود دارد. متلک گویی مقوله ایست مربوط به جوامع مردسالار.

-- جهانگیر ، May 11, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)