سفری همراه با موسیقی به دور دنیا
موسیقی اعتراضی و موسیقی ممنوع
سهند صاحب دیوانی با همکاری علیرضا
در این دنیایی که از قدیم خیلی جاها حرف زدن و اظهار عقیده ممنوع میشده، عجیب نیست که موسیقی هم زیر فشار قرار گرفته باشد. چون به هرحال موسیقی هم خودش یک نوع حرف زدن است. مطالعه نوشتهها، کتاب و سواد لازم دارد. اما برای شنیدن یک آهنگ، یک رادیو ترانزیستوری کافی است تا با شنیدن آن در ذهن طرف بماند و این آهنگ را سینه به سینه به دیگران یاد بدهد.
خود موسیقی میتواند احساس یک شعر یا حتی کلمه را قویتر کند و آن را منتقل کند. موسیقی، احساس و تاثیر یک شعر را خیلی قوی و ماندنیتر میکند. نمونههای زیادی از کارهای خوانندهها وجود دارد که نشاندهنده این موضوع است.
یکی از معروفترین کسانی که آوازهای او و موسیقی او سمبل مبارزه شده؛ ویکتور خارا، خواننده معروف شیلیایی است. ویکتور خارا طرفدار آلنده، رییس جمهور سوسیالیست شیلی بود و یکی از کسانی بود که بعد از کودتای سال ۷۳ شیلی دستگیر و به شکل فجیعی به قتل میرسد.
نمونههایی مثل ویکتور خارا و آهنگهای اعتراض، کم نیست. مثلاً همین چند هفته پیش بود که ما از یک خواننده آنگولایی به اسم بونگا نام بردیم که به حکومت پرتقالیها اعتراض میکرد. این حرفها را اینجا داشته باشید. حالا به نمونهها و موقعیتهایی اشاره میکنیم که نه فقط صدای یک خواننده یا پیغام او ممنوع میشود؛ بلکه کل موسیقی زیر فشار قرار میگیرد.
معروفترین آنها، حکومت طالبان و برخوردش با موسیقی بود. راستی خوب است بدانید یک زمانی در همین اروپا، کلیسای کشور سوئد، نواختن بعضی از سازها را ممنوع کرده بود. چون میترسید با نواختن این سازهای سنتی، بعضی از رسوم قبل از مسیحیت زنده بشود.
یکی از دوستان نوازنده من که از کشور غنا آمده، تعریف میکرد یکبار کلیسایی در غنا از او دعوت میکند که برای آنها چند تا آهنگ اجرا کند. آنجا متوجه میشود که مردم مذهبی، دور سازهای او حلقه زدند و دارند برای بخشیده شدن گناههای این نوازنده روسیاه و بیرون کردن ارواح شیطانی از سازهایش دعا میکنند.
این دوست میگفت: آن روز با هر سختی بود کارم را انجام دادم. ولی هرگز آن برخوردهای تحقیرآمیز و تلخ از ذهنم پاک نمیشود.
البته باید اشاره کنم این برخورد با موسیقی فقط خاص حکومتها و دستگاههای مذهبی نبوده است. مثلاً در بعضی از جاهای قاره آمریکا، بردهها حق نداشتند سازها و موسیقی بومی خودشان را بنوازند.
یا در اتحاد شوروی به دستور استالین تعداد زیادی از نوازندههای اکراین از بین میروند. چون دولت تصمیم گرفته بود حد زیادی از هویت و موسیقی مردم اکراین را از بین ببرد.
جولین کیتاسی، یک نوازنده اکراینیالاصل است که در کانادا زندگی میکند. جولین میخواهد ساز کبزا که یک ساز عاشقهای اکراین است و آوازهای اکراین را که داشتند از بین میرفتند، دوباره زنده کند.
اما مواردی هم از سانسور وجود دارد که ربطی به هیچ دین و دولتی ندارد و آن سانسوری است که خود مردم باعث آن میشوند.
مثلاً با اینکه قانون اساسی آمریکا روی آزادیهای فردی، به خصوص آزادی بیان خیلی تاکید میکند، یک بار تیپرگر، زن ال گور، مشاور رییس جمهور سابق آمریکا؛ یک سیدی از پرنس برای بچههای خود میخرد. اما به نظرش میآید که شعر تصنیف دارلی نیکی از سکس و جنسیت صحبت میکند و برای جوانهای زیر ۱۸ سال مناسب نیست. برای همین خیلی نیرو میگذارد تا یک هیاتی تشکیل بشود تا سیدیهایی را که به نظر آنها برای بچهها خوب نیست، با یک برچسب علامت بزنند تا پدر و مادرها مواظب باشند که این آهنگها به گوش بچههایشان نرسد.
اما جالب اینجا است، اگرچه این کار باعث شد تا عدهای خودشان را سانسور کنند که این برچسبها را نگیرند، ولی از یک طرف دیگر باعث شد تا فروش بعضی از سیدیهای برچسبدار بالا برود. چون جوانهای زیر ۱۸ سال فکر میکردند این سیدیها برای آنها آموزندهتر است.
خب، با این آهنگ دارلی نیکی از پرنس با شما خداحافظی میکنم.
تا هفته آینده و برنامه بعدی کاروان موسیقی
شاد باشید
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|