خانه > مینو صابری > موسیقی > از نجات یک اعدامی تا ثواب زیارت مکه | |||
از نجات یک اعدامی تا ثواب زیارت مکهمینو صابریminoo.saberi@radiozamaneh.comدر این برنامه با دو تن از هنرمندان قدیمی گفتوگو کردهام. ابتدا با خانم «پوری بنایی» بازیگر سینما و سپس با آقای «احمد رسولی»، کمدین کافهها و کابارهها.
سه سال پیش گفتوگویی با «پوری بنایی» داشتم که در ایام نوروز از «رادیو زمانه» پخش شد. بعد از پخش این گفتوگو شمار زیادی از مخاطبین اظهار خوشحالی کردند از اینکه بعد از سالها صدای پوری بنایی را شنیدهاند. یکی از شنوندگان رادیو زمانه برایم نامهای فرستاد که در انتها جملهای نوشته بود که خیلی برایم جالب بود! نوشته بود «بیش از ربع قرن بود ما از حال خانم بنایی بیخبر بودیم!». پوری بنایی از آن دست هنرمندانی است که با اینکه بیش از سی سال است که فعالیت هنری ندارد اما همچنان محبوب است؛چه برای همنسلان ما و چه همنسلان بچههای ما. پوری بنایی در آغاز صحبتهاش گفت: به شنوندگان شما سلام عرض میکنم و آرزو میکنم سال ۱۳۸۹ برای تمام هموطنان عزیز؛ چه در داخل ایران و چه در خارج از ایران سالی پر از برکت، شادی، سلامتی و پیروزی باشد. آرزو میکنم هموطنان عزیزی که دور از وطن هستند انشاالله هرچه زودتر به وطن عزیز برگردند تا همه دور هم باشیم! خانم بنایی از خاطرات نوروزی که مربوط به فعالیت هنریتان باشد. چی دارید برایمان تعریف کنید؟ والله من خاطره زیاد دارم! تمام زندگی گذشتهی من با قشنگترین خاطرات زندگی توام بوده و هست و با خاطرات شیرین زندگی میکنم.
دوران کار سینمای من همهاش خاطره بوده. همهاش محبت بوده. همهاش احترام بوده. با مرحوم «فردین» نازنین که فیلم «جهنم باضافهی من» را کار میکردیم باور کنید که این مرد بزرگوار – روحاش شاد - در آنزمان که برای فیلمبرداری بهاتفاق ۵۰ نفر عوامل فیلم رفته بودیم، توی قلب کویر، با آن گرما. در عید نوروز فردین از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را برای ما فراهم کرده بود که به هیچ کدام از ما سخت نگذرد. و عیدی برای ما درست کرد. عیدی پر از شادی، پر از نشاط، پر از محبت! آقای فردین روز عید به همهی ما «دشت» داد. در این سال نو روحاش شاد باشد. جایاش همیشه خالی است! بهترین عیدیای که گرفتید چه بوده؟ بزرگترین عیدیای که من امسال گرفتم ازتمام بنیادهای خیریهای که من برایشان کار میکردم بود. آنها برای من تقدیرنامه فرستادند. از خیریهی خانم «آراسته»، خیریهی «بنیاد زینب کبری»، از «سازمان اصلاح و تربیت کودکان» که من یک بچهی اعدامی را نجات دادم! از «محک» از «کهریزک» اینها همه برایام تقدیرنامه فرستادند. اینها بزرگترین عیدی و دشتی بوده که من امسال گرفتم و هیچوقت فراموش نمیکنم! بعد از گفتوگو با پوری بنایی به سراغ یکی از حاجیفیروزهای قدیم رفتم. آقای احمد رسولی. احمد رسولی یکی از کمدینهای مشهور کافهها و تاترها و کابارههای تهران بود که به همراه برادرش – که به «برادران رسولی» مشهور بودند - به روی صحنه میرفتند و دل مردم را شاد میکردند. چند ماه پیش که برنامهی «۵ سیر عرق پونزهزار» از رادیو پخش شد؛ که گفتوگویی بود با احمد رسولی و صحبت دربارهی حال و هوای کافهها و کابارههای تهران، دیدم با اینکه نسل جوان اکثرشان «برادران رسولی» را نمیشناسند اما از این برنامه خیلی استقبال کردند. احمد رسولی با اینکه ۷۰ ساله است همچنان قبراق و سر حال در تالار پذیراییای که در تهران دارد «تالار یاقوت» در عروسیها و مراسمی که در تالار برگزار میشود برنامه اجرا میکند. جناب رسولی بهترین خاطرهای که از نوروز دارید چه بوده؟ بهترین خاطرهی من از نوروز برمیگردد به چهلواندی سال پیش. اوایلی بود که میخواستیم بیایم توی این شغل و حرفه. مجبور شدم بهخاطر شادی مردم و بهخاطر اینکه خودم را نشان بدهم – چون شبها میرفتم توی «سیروس» و عروسیها و سیاه میشدم - مجبور شدم «حاجیفیروز» بشوم و راه بیافتم توی خیابونها و جلوی در تاترها و با یک «داریه» به مردم شادباش بگویم و عید را تبریک بگویم؛ مبارکتون باشه. و برای مردم به زبانهای مختلف میخوندیم. به زبان فارسی، ترکی. به زبان یهودیهای محترم ... میخواندیم. ما از آندست هنرمندانی هستیم که همهی شخصیتها و همهی اعیاد را دوست داریم! علاوه بر این، بگویم افتخار بنده که ۷۱ سال از عمرم میرود این است که نوروز پیروز است و هیچوقت با هیچ زوری از بین نخواهد رفت!
این «نوروز» برای ما خاطرههای بسیار عزیزی دارد و امیدوارم خداوند به باطن «زهرا» همهی دوستان؛ بالاخص هنرمندان را زیر چتر خودش صحیح و سالم نگه دارد. خانم محترم من که شما را آنقدر نمیشناسم ولی همینقدر که یادی از هنرمندان میکنی، هنرمندان قدیمی، واقعیت را بگویم این خودش یه نوع مکهای است که مشرف میشوی! خدا نگهتان دارد! قربان شما بروم! بهترین عیدیای که گرفتید یادتان هست؟ بله! بهترین عیدیای که گرفتم دو/سهتا پند و اندرز بود که در آن زمان از استاد خودم استاد «ناصر فرهمند» استاد هنر تاتر در ایران که به من داد. گفت پسر جان اینها را به نام عیدی بهات میدهم: «چشمات پاک باشد. قلبات پاک باشد. دستات پاک باشد. با چشم بد به ناموس مردم نگاه نکنی! دروغ از همهی چیزهای دنیا بدتر است و هیچچیزی بدتر از دروغ در دنیا نیست!» اینها جملاتی بود که آقای ناصر فرهمند به من عیدی داد. آقای فرهمند – خدا رحمتاش کند - در اصفهان تاتر داشتند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
با اینکه من دقیقا این هنرمندان عزیر را نمی شناسم و بعد از انقلاب از طریق ویدیو وماهواره با فیلمهای قبل از انقلاب اشنا شده ام ولی به همه این هنرمندان احترام میگذارم و دستشان را میبوسم که برای شادی مردم ایران کار میکردند .
-- nahid ، Mar 23, 2010