خانه > مینو صابری > موسیقی نواحی ایران > «موسیقی ترکمن تصویری است» | |||
«موسیقی ترکمن تصویری است»مینو صابریminoo.saberi@radiozamaneh.comدر دومین برنامه از سری برنامههای «موسیقی مقامی ترکمن» با استاد «مجید تِکه» یکی از شاخصترین بخشیهای ترکمن گفت و کردهام. دکتر مجید تکه؛ متولد سال ۱۳۳۹، و بیش از چهل سال است که دوتار مینوازد. اهالی موسیقی ترکمن معتقدند مجید تکه، تحول زیادی به لحاظ فن و تکنیک نوازندگی در موسیقی ترکمن ایجاد کرده است.
مجید تکه در سال ۱۳۵۲ گروه موسیقی «دولت محمد آزادی»1 را تشکیل داد. اولین فعالیت رسمی این گروه در سال ۱۳۶۵ در اولین «جشنوارهی موسیقی فجر» بود که در این جشنواره مقام نخست «گروهنوازی» همچنین «خوانندگی» را کسب کرد. این گروه پس از آن بارها در جشنوارههای مختلف شرکت نموده و مقامهای بسیاری کسب کرده است. گروه موسیقی دولت محمد آزادی از ۱۷ نوازنده و خواننده تشکیل شده، که ۵ نفر از اعضای این گروه، فرزندان مجید تکه هستند. مجید تکه در سالهای اخیر از جمله داوران جشنوارههای موسیقی نواحی و جشنواره موسیقی فجر هست. سالهاست که شما را با لقب «بخشی» میشناسیم. بفرمایید یک نفر باید دارای چه ویژهگیهایی باشد که بین ترکمنها «بخشی» نامیده شود؟ کلمهی بخشی به لحاظ علمی در زبان سانسکریت، از کلمهی «بیخیکشو» گرفته شده. از سوی دیگر در گذشته به نمایندهگان «چنگیزخان» بخشی میگفتند؛ به معنی مرد با سواد و عالم. از نظر عامیانه، کلمهی بخشی معنی وسیعی دارد. «بخشی» از کلمهی «بخشیدن» گرفته شده. یعنی کسی که دارای هنری است؛ مخصوصآ موسیقی؛ این هنر را فقط برای خودش یاد نمیگیرد و فقط برای خودش اجرا نمیکند. آن کسی که به آن سطح بالای درک هنری رسیده؛ هنرش را برای بخشیدن به مردم یاد گرفته و ساز دست میگیرد. به همهی اساتید موسیقی ترکمن بخشی میگویند. چه نینواز، چه کمانچهنواز، دوتارنواز و یا خواننده. همه اینها را با لقب بخشی میگفتند و میگویند. ما اساتیدی داریم که در قرن هجده میزیستند و از همان زمان تا کنون لقب بخشی همراه با اسم آنها گفته میشده. مثل «کِلبخشی»، «شُکربخشی». در سالهای اخیر مخصوصآ ۵۰ سال پیش به اینطرف در بین ترکمنها بیشتر به خواننده «بخشی» میگویند. در ذهن عامیانه هم کلمهی بخشی همان خواننده را تداعی میکند. اما در حقیقت بخشی همهی هنرمندان موسیقی ترکمن را شامل میشود، چه نوازنده و چه خواننده.
تقسیمبندی مقامهای موسیقی ترکمن به چه صورت است؟ اگر بخواهیم به لحاظ پرده و دستگاهی نگاه کنیم؛ موسیقی ترکمن ۴ دستگاه بزرگ دارد به اسامی «تِشنیت»، «مُخَمّس»، «قِرقلَر» و «نوایی». در مقامها و آهنگها، این دستگاهها بنا به اقتضای نوع ِ استفاده از پردهها و ردیف پردهها اطلاق میشود. اما در موسیقی مقامی ترکمنی، مقام حتی به آهنگ بدون کلام هم اطلاق میشود. یعنی یک آهنگ بدون کلام خود به تنهایی یک مقام در موسیقی ترکمن میباشد. موسیقی ما به دلیل نحوهی اجراییمان موسیقی ِتصویری است. خدا بیامرز استاد «مرتضی حنانه» در یکی از فرمایشاتشان به من فرمودند: «قدر موسیقی خودتان را حتی به خاطر یک ویژهگیاش هم که شده بدانید. موسیقی ترکمن ویژهگیهای زیادی دارد اما این ویژهگی که حتی اساتید بزرگ موسیقی کلاسیک و سمفونی همچون «بتهوون»، «شوپن»، «باخ»، «موتزارت» و امثالهم میخواستند در آثاری که خلق میکنند بگنجانند؛ در موسیقی ترکمن فراوان است. به خاطر این ویژگی قدر موسیقیتان را بدانید». موسیقی ترکمن؛ کاملآ مانند اجراهای موسیقی سمفونی؛ اجرا میشود. به این صورت که از یک نقطه شروع؛ و مضمون اصلی را به اوج رساندن و قسمت پایانی را دارد. به همین دلایلی که گفتم؛ موسیقی ترکمن قادر است وقتی آهنگی اجرا میشود تصاویر ِ آنچیزی که نواخته میشود را جلوی چشم شنونده مجسم کند. نکته دیگر اینکه آهنگهای مقامیمان باید به لحاظ محتوا، عمیق و پر مفهوم باشد. اکثر اینگونه آهنگها بدون کلام بوده و به مناسبت خاصی اجرا شدهاند. آهنگهایی غیرمقامی هم داریم که به آنها «آهنگهای سرودوار» میگوییم؛ که در بطن این آهنگها، آهنگهای با کلام خوابیده. قسمت دیگر مقامهامان، مقامهایی هستند که در وهلهی اول برای مقام بودن ساخته نشدهاند ولی بعدآ توسط اساتید دیگر به مقام تبدیل شدهاند. اینجور تقسیمبندیها را ما در موسیقی ترکمنی داریم. به صورت مکتوب چند مقام موسیقی ترکمن موجود است؟ ادبیات ما ترکمنها از حدود ۴۰۰ سال به اینور مکتوب شده. پیش از این ۴۰۰ سال؛ ادبیاتمان را «بخشی»ها روی دوششان حمل میکردند تا به نقطهی مکتوب شدن رساندند. حتی در زمان حیات شاعر بزرگمان «مختومقلی فراغی» به دلیل اینکه شرایط آن زمان که در منطقه ترکمننشین جنگ و جدال بوده؛ اکثر شعرهای مختومقلی و شاعران دیگر مکتوب نشده بوده و یا اگر هم شده خیلی کم بوده است. ادبیاتمان را بخشیها به دست ما رساندند و مکتوباش کردند. به همین دلیل موسیقیمان هم؛ دقیقآ مکتوب نشده که چند مقام داشتیم و یا داریم. حداقل اینرا میتوانم بگویم که زمانی شنیدهام موسیقی ترکمن ۵۰۰ مقام و حتی ۱۰۰۰ مقام میتواند داشته باشد.
سازهای اصلی موسیقی ترکمن کداماند؟ در آلات موسیقیای که در حال حاضر استفاده میشود، ما «نی زباندار» و «نی هفتبند» را داریم، «قوْپوُز» با همان «زنبورک» را داریم. اصلیترین ساز ترکمنها «دوتار» است. که این دوتار برادران و همخانوادههای زیادی دارد اما دوتار ما مختص ترکمن هاست و ویژگی آن این است که کاسهاش نسبت به سایر برادران و همخانوادههای خودش؛ ضخیمتر و سنگینتر است. همچنین صفحهی کاسهی آن ضخیمتر است. ۱۳ پردهی کروماتیک دارد. همهی پردههای آن به فاصلهی «نیمپرده» یا «نیمنُت» پردهگذاری شده. پردهی سیزدهم یک نُت کامل است. ساز دیگرمان «کمانچه» است که این هم بهواسطهی موسیقیای که داریم؛ کاسهی کمانچهمان نسبت به کمانچههای دیگر کوچکتر و ضخیمتر هست و سه سیم بیشتر ندارد. البته من احتمال زیاد میدهم که ترکمنها در گذشتههای دور آلات موسیقی بیشتری داشتهاند، ولی بنا به اقتضای زمان، اکثر آنها از بین رفتند و به دست نسل کنونی نرسیدهاست. زمانی، یک موسیقی ترکمنی شنیدم؛ نمیدانم کدام مقام بود؛ خیلی به موسیقی سرخپوستان شباهت داشت. این وجه تشابه را شما چگونه میبینید؟ به لحاظ تاریخی و جامعهشناختی، تاریخدانان، گذشتهی سرخپوستان را منسوب به ترکمن میدانند. یعنی سرخپوستان در گذشتههای دور ترکمن بودهاند. اینکه چرا سرخپوست نامیده شدند و از آمریکا سر در آوردند. گویا زمانی این اتفاق افتاده که در تنگهی برینگ شمالی آبها یخزده؛ سرخپوستان فعلی - ترکمنهای آنزمان - که در منطقهای از آسیا زندگی میکردند؛ با عبور از آن دریای یخزده راه افتادند و از طریق آلاسکا وارد امریکا شدند. متاسفانه بعدآ این یخ ذوب شده و تبدیل به دریا شده. این سرخپوستان یا همان ترکمنهای قدیم نتوانستند برگردند و همانجا ساکن و ماندگار شدند و اولین مردمان قارهی امریکا را تشکیل دادند. الآن بین زبان سرخپوستی و ترکمنی مشترکاتی وجود دارد. خیلی از آداب و رسومشان به آداب و رسوم ما شباهت دارد؛ مانند مراسم عروسی و یا سوگواریها در مرگ، نحوهی جنگیدنشان و مهارتشان در اسبسواری؛ دلایل خیلی محکمی هست که ثابت میکند سرخپوستان در گذشتههای دور ترکمن بودهاند. ترکمنها زمانی کوچنشین بودند. با گذشت زمان از حالت کوچنشینی ساکن شهرها و روستاها شدند. آیا این تغییر در موسیقی ترکمنها تاثیر خاصی گذاشته است؟ به عقیدهی من تأثیر زیادی داشته. زندگی کوچنشینی، زندگیای است که کاملآ طبیعت در آن مؤثر بوده و با طبیعت بسیاز زیاد عجین است. در آن دوران که ترکمنها کوچنشین بودند این خاصیتهای طبیعی کاملآ و به وضوح در موسیقیاش منعکس شده و موسیقی ِ آزاد بودن در صدای موسیقیاش حس میشده. اینرا درآهنگهایی که متعلق به دورههای گذشته بوده میگویم. از زمانیکه ترکمن ساکن شده و از حالت کوچنشینی در آمدند، احساس طبیعت در وجود مردماناش کمتر شده و به همین ترتیب این احساس در موسیقیاش هم کمتر منعکس شده. به همین دلیل ما آثار از هنرمندان قدیمی- که گمنام هستند - را داریم که به گوش هر انسانی بخورد میتواند چهار نعل رفتن اسب را تجسم کند؛ با شنیدن آن موسیقی تجسم میکند اسبی چهار نعل به تاخت میرود. ولی در آهنگهایی که بعد از ساکن شدن و شهرنشینی بهوجود آمدند این ویژهگیها کمتر و کمتر شده است.
بسیاری از اساتید موسیقی مقامی را دیدهام که خیلی فقیرانه زندگی میکنند و بههیچوجه از جایی حمایت نمیشوند. آیا این جوایز از نظر مالی کمکی به این اساتید که در جشنوارهها مقام کسب کردهاند میکند؟ نه. تقریبآ میشود گفت نه. بیشترین مبلغ از جوایزی که تا کنون داده شده سال ۱۳۷۱ بود که به ۵ نفر از کسانی که در جشنواره شرکت کرده و مقام اول را کسب کرده بودند، نفری ۵ سکه دادند. خب پنج سکه چه مبلغی هست که بتواند به لحاظ مادی زندگی او را تامین کند؟ همانطور که همهی نوازندگان و خوانندگان موسیقی نواحی فقیرانه زندگی کردند و هنوز هم زندگی فقیرانهای دارند؛ بسیاری از اساتید موسیقی نواحی، فقیرانه نیز از دنیا رفتند. مثل خدابیامرز «حاج قربان سلیمانی». هنرمند موسیقی، غیر از کار موسیقی؛ کار دیگری نمیتواند انجام دهد؛ اگر هم بتواند چون نوازندگی میکند مانعی در سر راه خودش دارد. نوازنده نباید دستهاش را به کار دیگری بزند چون از فرم نوازندگی میافتد. اگر نوازندهای یک روز نتواند ساز خود را دست بگیرد و بنوازد دستهایش فرم قبلی را از دست میدهد. وضعیت اینها را درک کنند. اگر بخواهیم که حرفمان فقط شعار خالی نباشد و واقعآ بخواهیم موسیقیمان را حفظ کنیم و به این شکل سدّی سر راه تهاجم فرهنگی داشته باشیم، باید توجه بیشتری به موسیقی نواحی بشود. همچنین به اشخاصی که به موسیقی مقامی خدمت میکنند توجه بیشتری بشود؛ هم از لحاظ مادی و هم معنوی. توسط این جشنوارهها آنطور نشان داده شده که دولت میخواهد دست اساتید موسیقی نواحی را بگیرد، ولی تا حالا دردی را دوا نکرده است. پانوشت: ۱- «مجید تکه» از آن جهت نام «دولت محمد آزادی» را برای گروه موسیقی خود انتخاب کرد که «دولت محمد آزادی» نام پدر شاعر و عارف بزرگ ترکمن «مختومقلی فراغی» میباشد.
هر قوم یک «تاج» دارد؛ ترکمن دو تاج: مطالب مرتبط • هر قوم یک «تاج» دارد؛ ترکمن دو تاج
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
سلام و درود به شما و گروه موسقی شما که سر ما را بلند نگاه داشته اید ! درود بر شرف شما آن شیر پاک که خوردی حلالت باد. کانادا- تورنتو
-- هوشنگ (طواق قیلیچ) ، Jan 19, 2010با سلام! 1-تشکر از رفیق مینو صابری که در معرفی موسیقی ترکمنی و رفیق دکترمجیدتکه زحمت کشیدید! 2- دکتر دستت و زبانت درد نکند. ما هنرمندانی مثل شما را- با دست خالی که ترکمن صحرا را پر کرده افتخار می کنیم. چرا چونکه عمر خود را صرف معرفی موسیقی(فرهنگ) ترکمن ها می کنی که ترکمنها صلح طللب هستند.ترکمن در هر جای گیتی زندگی می کنند با نواختن موسیقی خود مردم را به صلح دعوت میکنند.عمرت زیاد باد- دشمنت بر باد باد... کانادا - آنتاریو
-- غفوری ، Jan 20, 2010با تشکر فراوان از خانم صابری در بارۀ مشکلات معیشتی اهالی هنر می خواهم اضافه کنم که این درد مشترک همۀ هنر مندانی است که هنوز اصرار بر آدامۀ اینگونه زیستن دارند .
فرقی نمی کند چه در زمینۀ موسیقی باشد یا ادبیات و یا هنرهای تجسمی و...
انگار تقدیر هنر پیشه گان ِ ایرانی در اقصای جهان و نه فقط در ایران باید چنین باشد. در این زمانه ایی که طبل ِسیاست حرف اول را بر فرق ِملتها و کشورهای حاشیه ایی جهان معاصر چنان می کوبد تا از درون به آلت ِ بی فعل خویش تبدیلشان کند باید امید به پشتبانی مردمی داشت که راز ماندگاری هنر کهنسال خویشند و از آن بهره ها برده اند و برای ادمۀ حیات نیز نیاز مند آنند.
مهدی رودسری
-- بدون نام ، Jan 20, 2010لذت بردم از برنامه ی فوق العاده خوبتون. که فرهنگ کشورمون را معرفی می کنید و به نسل های تازه و افراد کم خبرتر.
-- شهرزاد ، Jan 21, 2010بسیار عادی بود. مرسی خانم صابری