خانه > مینو صابری > فرهنگ و جامعه > عباث کمی دیر کرده | |||
عباث کمی دیر کردهمینو صابریminoo.saberi@radiozamaneh.comعباث1 جعفری، ایرانشناس، کوهنورد، عکاس طبیعت، روزنامهنگار و جهانگرد؛ شهریور سال هزار و سیصد و چهل و یک در مشهد به دنیا آمد.از کارهای ارزندهی بیشمار عباث جعفری، همین بس که او نقش قابل توجهی به شناساندن مناطق دور افتاده و بومی ایران داشته و بسياری از آيينهای ايرانی را معرفی و به ثبت رسانده است.
یادداشتها، عکسها و سفرنامههای او از طبيعت و مردم ايران و جهان در مجلات معتبر جهان نظير «نشنال ژئوگرافیک» به چاپ رسيده است. عباث جعفری که یکی از سرشناسترین کوهنوردان ایران است، روز شانزدهم شهریور امسال در حالیکه سوار بر قایق تکنفره (کایاک) بر رودخانهی «تریشولی» در «نپال» بود ناپدید گشت. همان روزهای اول، قایق واژگون شدهی بیسرنشین او توسط تیم جستجوگر نپالی، در مرز چین و نپال پیدا شد اما علیرغم جستوجوها و تلاشهای گسترده توسط تیمهای جستوجوگر نپالی و ایرانی هنوز، بعد از گذشت بیش از دوماه، هیچ اثری از عباث جعفری پیدا نشده است. مراسم نکوداشت عباث جعفری، روز پنج شنبه بیست و یکم آبان ماه در «فرهنگسرای پایداری» تهران برگزار شد. در این نکوداشت که به همت دوستان عباث جعفری تدارک دیده شده بود، جمع کثیری از مقامات، عاشقان طبیعت، جهانگردان، کوهنوردان، دوستان و خانواده عباث جعفری شرکت داشتند.
خانم «فرخنده صادق»، همسر عباث جعفری نیز در این مراسم حضور داشت. فرخنده صادق از فاتحان قله اورست که در سفر اخیر با عباث جعفری همراه بوده پس از مدتها جستجو برای یافتن همسرش، تلاشش بینتیجه ماند و به ایران بازگشت. این مراسم با نینوازی مهندس «حمیدی شیرازی» آغاز و در ادامه تعدادی از دوستان عباث جعفری به سخنرانی پرداختند و در بارهی شخصیت منحصر به فرد او سخنانی ایراد کردند. «همگام با عباس و عکسهایش» کاری بود از «فرهنگ خاتمی» که نمایش داده شد. استاد «محمود دولت آبادی» که در این مراسم شرکت داشت در باره عباث جعفری گفت: من عباث جعفری را پانزده سال پیش شناختم. وقتی او را دیدم بهنظرم رسید که او یک انرژی پرتاب شده به جهان است. هر وقت همدیگر را میدیدیم میگفت باید با هم یکبار به کویر برویم؛ من فکر کرده بودم ممکن است او در کویر گم بشود ولی فکر نمیکردم در رودخانه گم شود. نکتهای که برای خودم جالب هست اینکه من دوتا عباث جعفری دارم و اینبار هم بهجای اینکه به آن عباس زنگ بزنم؛ به این عباث زدم. وقتی زنگ زدم عباث گفت: باز اشتباه کِردی؟ گفتم ئه، عباث باز هم تویی!؟ گفت: ها. گفتم کجایی؟ گفت مُو تو کوههایُم. من فکر کردم در کوههای خودمان(در ایران) است؛ دو روز بعد فهمیدم او در کوههای «هندوکش» بوده. وقتی که خبر گم شدن او را شنیدم حیرت کردم و خیلی برایم عجیب بود که عباث زمانی گم شد که جوانان دیگری از ما در این مملکت و در این شهر گم شدند. من نتوانستم آنچه را که رخ داد به زبان بیاورم یا بنویسم؛ برای اینکه وقتی اندوه از حد میگذرد دیگر هیچ هنرمندی نمیتواند اثری خلق کند؛ البته من به عنوان هنرجو اینرا میگویم.
به نظرم رسید که برای خودم تلفیقی داشته باشم از گم شدن عباث و آن دیگرانی که فرزندان همین مردمان ما بودند. اینقدر من اندوهگین شدم که بچههای مردم این مملکت، یکی در این لباس؛ دیگری در لباسی دیگر و آن رفتارهایی که با جوانان شد. هم اندوهگین شدم و هم بهشدت شرمسار! بنابر این چنین نوشتم: اینجا، تگرگ نبارد خوب است اینجا، تگرگِِ مرگ نبارد خوب است من ساده بودهام من ساده بودهام و جوان من ساده بودهام از همان آغاز اینرا چگونه بگویم؟ من ایرجام، سیاووش و سهرابام دکتر «اسماعیل کهرم» دیگر سخنرانی بود که در این مراسم گفت: من میخواهم زندگی عباث را جشن بگیرم. میخواهم از خدا تشکر کنم که عباس را به ما داد. یک فرصتی در اختیار ما گذاشت تا ما با چنین شخصیتی آشنا شویم. ذات عباث مثل آینه است. تمام این کسانیکه خاطرهای از او گفتند حاکی از پاک بودن، آینه بودن، صادق بودن او است. وقتی کلمهی «طبیعتمرد» را شنیدم دیدم قالب عباث جعفری است! «علی جعفری» برادر عباث جعفری در بارهی برادرش گفت: میخواهم در بارهی کسی صحبت کنم که با او بزرگ شدم. با کسی که به من یاد داد رنگ یعنی چی؛ نور یعنی چی؛ کادر یعنی چی. و بعد به من یاد داد زندگی یعنی چی؛ به من یاد داد که همهچیزهای خوب دنیا در پول و ثروت نیست.
یاد داد که گاه باید چارقها را وَر کشید و از کورهراهها بالا رفت؛ جایی که هیچکس نباشد. و گاهی اوقات باید فرود آمد و رفت کنار جمعیتی که به حضورت نیاز دارند؛ آدمهایی که عضوی از این سرزمیناند اما خیلی کم دیده شدند؛ مثل آن چادرنشینانی که در زردکوه بختیاری هستند. یاد داد که در این سرزمین چیزهایی غیر از نفت باید داشته باشیم که به آن افتخار کنیم. گروهی از دوتارنوازان خراسانی که به همین مناسبت از مشهد به تهران آمده بودند، در این مراسم به اجرای برنامه پرداختند. علی جعفری در پایان صحبتهاش رو به دوتارنوازان کرد و گفت: عباث خیلی «دوتار» دوست داشت؛ مخصوصاً «نوایی» را. اجرای مقام نوایی توسط نوازندگان، حضار را بهشدت تحت تاثیر قرار داد. دکتر محمد هادی موذن، مشاور عالی و مدیر کل دفتر شهردار تهران که دوستی دیرینه ای با عباث جعفری داشته در حین صحبت بارها به گریه افتاد و از دوست قدیمی اش گفت: سال شصت و یک، شش ماه تمام من و عباث با هم بودیم؛ آن زمان بود که فهمیدم عباث چقدر دنیا را قشنگ میبیند. آنزمان عباث به مدت یک هفته گم شد؛ وقتی آمد به او گفتم عباث بندهی خدا تو خوب ما را اذیت کردی؛ چرا یکدفعه غیب میشوی؟ اینبار هم که خبر گم شدن او را شنیدم خندیدم و گفتم عباث برمیگردد. هنوز هم باورم نمیشود؛ هنوز هم چشمبهراه عباث هستم؛ مثل خیلیهای دیگر که عباث را میشناسند و هنوز چشمبهراه او هستند. «عباث» به ابجد میشود ١٣٣؛ شماره شناسنامهی من هم ١٣٣ هست؛ عباث همیشه میگفت شمارهی شناسنامهات منم! «رفته با باد ناسازگار» کاری از «رضا نظام دوست» بود که در پایان مراسم به نمایش درآمد. رفته با باد ناسازگار، فیلم مستندی بود که در آن لحظاتی هم از زندگی عباث جعفری را به تصویر میکشید. وبلاگ عباث جعفری پانویسها: ١- عباث جعفری، به میل خودش، نامش را همواره «عباث» و نه «عباس»، تحریر کردهاست.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
نمیدونم این چه رسمی است ٥ سال چشم به راه برگشتن دوستای خوب مشهدی مون مرتضی و امیر هستم که توافغانستانگم شدن حالا باید انتظارعباث رو هم بکشیم چی بگم که هر چی بگم کم گفتم
-- saeed ، Nov 14, 2009بزرگ مردا که تویی...
-- بدون نام ، Nov 14, 2009http://www.4shared.com/file/151964931/59dfda66/abbas-voice.html
-- فرشید فاریابی ، Nov 14, 2009این را بشنوید صدای گرم عامو عباث
بی نهایت از شما و رادیو زمانه متشکرم برا این گزارش مخصوصا فایل صوتی
-- فرشید فاریابی ، Nov 14, 2009این همون عباس جعفری هست که گیتاشناسی کتاباشو چاپ کرده؟
-- امید صفایی ، Nov 14, 2009گزارشت بسیار دلنشین بود مینوی عزیز ممنونم
-- دختر همسایه ، Nov 21, 2009قوی باشیم انتظار عباث از همه ی ما بیشتر از اینهاست با وبلاگ من در ارتباط باشید موفق باشید
-- سودابه ، Nov 29, 2009قوی باشیم انتظار عباث از همه ی ما بیشتر از اینهاست با وبلاگ من در ارتباط باشید
-- سودابه ، Nov 29, 2009omidvar2009.blogfa.com