خانه > بیژن روحانی > میراث فرهنگی > پیروزی رنگ در معماری ایرانی | |||
پیروزی رنگ در معماری ایرانیبیژن روحانیrohani@radiozamaneh.comبرای علاقهمندان به معماری ایرانی، به خصوص تحولات آن در دوران پس از اسلام، نام برنارد اوکین (Bernard O’Kane) نامی است شناخته شده.
پرفسور اوکین که در حال حاضر استاد هنر و معماری اسلامی در دانشگاه آمریکایی قاهره و همچنین استاد مدعو در دانشگاههای هاروارد و یو.سی در برکلی آمریکا است، تالیفات و تحقیقات فراوانی در خصوص معماری ایرانی در دوران پس از اسلام دارد. او روز هفدهم نوامبر به دعوت «انجمن ایران» در محل «انجمن جغرافیایی سلطنتی» در لندن به سخنرانی در خصوص برخی وجوه معماری ایرانی پرداخت. عنوان سخنرانی او "پیروزی رنگ در معماری اسلامی در ایران" بود و سیر به کارگیری رنگ و دگرگونی روشهای مربوط به آن را در این اقلیم مورد بررسی قرار داد. آجرهای لعابدار رنگی برای نخستین بار در میانرودان و در شهرهایی همچون بابل به کار رفتند. با قدرتگیری امپراتوری هخامنشی این روش در هنر و معماری آنان نیز پدیدار شد و به این ترتیب آجرهای لعابدار رنگی دیوار کاخ هخامنشیان در شوش را آراستند.
نمونههای فراوان دیگری از حضور و کاربرد آجرهای لعابدار در ایران وجود دارد، اما این روش پس از چند سده به شکوفایی فراوانی رسیده و تاثیرات خیره کننده خود را بر معماری ایرانی برجای گذاشت. تکامل این روشها توانست انقلابی شگرف را در معماری ایرانی پدید آورد و حضور رنگ به یکی از عناصر غالب در این گونه معماری تبدیل شد. حضور رنگ در معماری ایرانی به روشهای گوناگون خود را آشکار میکند از آجرهای رنگی و کاشیکاری تا نقاشیهای دیواری، از بازی با نور و سایه روشن در گنبدخانهها تا پنجرهها و ارسیهای رنگی در پنجدریها.
به اعتقاد برنارد اوکین میتوان تلاشهای معماران مدرن برای ترکیب رنگ در پیکره معماری را در معماری سدههای گذشته در ایران رد گیری کرد؛ تلاشهایی که پیش از معماری مکتب باهاوس آغاز و اکنون به معماری پسامدرن نیز رسیدهاست. برنارد اوکین در طول سخنرانی خود با نشان دادن تصاویر فراوان، کوشید تا تنوع به کارگیری رنگ در معماری ایرانی را به مخاطبان خود نشان دهد. رنگ که جلوههای بیرونی آن در گنبدها و منارهها دیده میشود همواره با طبیعت اطراف در ارتباطی پویا بوده است. نمایش نمونههایی در مناطق بیابانی نشان داد چگونه رنگهای فیروزهای و لاجوردی که رنگ غالب در گنبدها و منارههای ایرانی است، محیط خاکی رنگ را جلوهای دیگر میبخشد. از سوی دیگر نمونههایی همانند گنبد شیخ صفی در اردبیل با رنگهای غنی طبیعت اطراف خود یک هماهنگی مثال زدنی را پدید آورده است.
استاد دانشگاه آمریکایی قاهره در بخش دیگری از سخنرانی خود به حضور نقاشیهای دیواری در معماری ایرانی پرداخت. او با ویرانههای کاخ سلطان محمود غزنوی در کنار رودخانه هلمند افغانستان آغاز کرد؛ جایی که نمونههای نقاشی دیواری آن در حال محو شدن و از میان رفتن هستند. او با اشاره به متون تاریخی و توصیفات دربار محمود از تنوع رنگهای گوناگون در معماری داخلی کاخ سخن گفت. کاخهای صفوی در اصفهان نمونههای متاخر و متعالیتر کاربرد تزیینات و نقاشیهای دیواری را در معماری ایرانی به نمایش میگذارند. در کاخ هشت بهشت نقاشیهای زیر گنبدها و درون مقرنسها به کمک فضاسازی درون عمارت آمده است. در چهل ستون نیز ترکیب نقاشیهای فیگوراتیو (که گاه تحت تاثیر نقاشی اروپایی است) با تزییناتی مانند اسلیمیها و ترنجها و سایر نقوش انتزاعی، در کل حضور رنگ را به گسترده ترین و متنوع ترین شکل خود در داخل بنا میسر ساخته است.
پرفسور اوکین بخش دیگری از سخنان خود را به بررسی حضور نور در معماری ایرانی و ترکیب هوشمندانه آن با رنگ و بی رنگی اختصاص داد. او با اشاره به آرامگاه و خانقاه شیخ عبدالصمد در نطنز گفت: «در حالی که در گنبد و منار این مجموعه آجرهای فیروزهای در ترکیب با آجرهای ساده به زیبایی به کار رفتهاند داخل آرامگاه و زیر گنبد آن فاقد رنگ یا تزیینات رنگی است.» در اینجا فضاسازی برعهده نور است که با تابیدن آن از روزنها به دورن مقرنسهای زیر گنبد، سفیدی درون آرامگاه را تشدید میکند.
او این احتمال را مطرح کرد که تاکید بر به کارگیری نور و تشدید سفیدی زیر گنبد ارتباطی با مشرب فلسفی شیخ عبدالصمد داشته باشد. البته درون آرامگاه دارای کتیبههایی با کاشی لعابدار بوده است که امروز اغلب آنها متاسفانه نه در داخل مجموعه، بلکه در موزههای خارج از ایران نگهداری میشوند. کاشیهای لعابدار این آرامگاه جزو برحسته ترین نمونههای هنر دوران ایلخانی در ایران است. وجود تصویر انواع پرندگان روی کاشیهای این آرامگاه نشان می دهد تصویر کردن جانداران در مکانهای مذهبی همیشه هم امری ممنوع نبوده است. تخت سلیمان نیز که در اصل محوطهای مقدس در دوران ساسانی بوده، در دوران ایلخانی مورد توجه حاکمان ایلخانی قرار گرفته است. نمونههای بسیار شگفت انیگز کاشیهای لعابدار در تخت سلیمان فراوان است: کاشیهای زرین فام، کتیبه دار و کاشیهای برجسته با نقوش جانوران افسانهای مانند سیمرغ و اژدها. حضور اژدها در برخی کاشیکاریهای تخت سلیمان میتواند تحت تاثیر هنر چینی بوده باشد.
مطالعات گسترده برنارد اوکین تنها بر آثار داخل مرزهای ایران محدود نمانده بلکه او با سفر به تمام کشورهای منطقه نمونههای فراوانی از معماری پس از اسلام را بررسی کرده است. افغانستان، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان و آذربایجان از مناطق مورد مطالعه او هستند. او در حال حاضر به جز پروژههای تحقیقی گوناگون، روی موضوع حضور و تاثیر زبان و ادبیات فارسی در آثار هنری و معماری از آناتولی تا هند در سدههای دهم تا شانزدهم میلادی مطالعه میکند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
آي ي ي ي...زمانه....چرا يه بخش هنري نميذاري براي سايتت.....؟!؟
-- بدون نام ، Nov 22, 2009زبونم مو در اورد.........
پ.ن : ممنون براي مطلب!
مرسی, واقعا گزارش عالی بود.
-- امیر ، Nov 23, 2009