خانه > بیژن روحانی > فرهنگ و هنر > نگهبانی در برابر فراموشی | |||
نگهبانی در برابر فراموشیبیژن روحانیrohani@radiozamaneh.comپس از مدتها مبارزه با بیماری، عزتالله نگهبان، باستانشناس برجسته ایرانی روز چهاردهم بهمنماه در آمریکا درگذشت. گرچه دچار شدن به بیماری فراموشی و آلزامیر برای کسی که بخشهای فراموش شده بسیاری از تاریخ را آشکار کرده پایان دردناکی است اما عزتالله نگهبان به واسطه حفاریهای فراوانش در نقاط مختلف ایران، تربیت باستانشناسان متعدد و انتشار دستآوردها و یافتههایش، مرز فراموشی را پشت سر گذاشته است.
نگهبان متولد سال ۱۳۰۰ در اهواز، جزو نخستین گروههای دانشجویانی بود که در رشته نوپای باستانشناسی در دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و در سال ۱۳۲۸ فارغالتحصیل شد. او در خاطراتش از موزه ایران باستان و کتابخانه آن به عنوان یکی از عواملی که باعث شد رشته باستانشناسی را انتخاب کند نام برده و مینویسد: «مدرسه آلمانی در خيابان قوامالسلطنه و در مقابل كتابخانه ملی و موزه ايران باستان قرار داشت. ساختمان جديدالاحداث موزه و كتابخانه ملی در تهران آن زمان بسيار جلب توجه میکرد. در ضمن تحصيل در مدرسه آلمانی هر گاه كه فرصتی پيش میآمد برای ديدن موزه ايران باستان میرفتم. در آن زمان كار ساختمان موزه به اتمام رسیده بود و در سالنهای آن، كاركنان اغلب به تنظيم قفسهها میپرداختند. به خصوص ظهرها كه مدرسه برای مدت دو ساعت تعطيل بود بيشتر اوقات به ديدن موزه میرفتم. اين ديدارهای مكرر از موزه ايران باستان به ويژه در آن هنگام كه توأم با تكميل و تنظيم نمایشگاه و قفسهها بود به تدريج مرا سخت به آثار باستانی و تاريخ گذشته ايران كه در آن هنگام موضوع روز بود علاقهمند کرد.»
نگهبان بعد از پایان دانشکده در ایران عازم آمریکا شد تا در موسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو به ادامه تحصیل بپردازد. او در طول مدت تحقیقاتش بیشتر در زمینه سیر تحول سفال نخودی رنگ در خوزستان به مطالعه پرداخت. در بازگشت به ایران، عزتالله نگهبان ضمن تدریس در دانشگاه تهران به حفاری باستانشناسی نیز میپرداخت. او در سال ۱۳۳۶ موسسه باستانشناسی دانشگاه تهران را بنیانگذاری کرد و تا سال ۱۳۵۶ نیز ریاست آن را برعهده داشت. در میان حفاریهایی که نگهبان خود به طور مستقیم مسئولیت آنها را برعهده داشت، کاوش در سه منطقه مهم زاغه در دشت قزوین، هفته تپه در نزدیکی شوش و تپه مارلیک در گیلان از اهمیت فراوانی برخوردارند. کاوشهای باستانشناسی در تپه زاغه در دشت قزوین آثاری از هزاره هفتم پیش از میلاد مسیح را آشکار کرد. این کاوشها به مدت نه سال ادامه پیدا کردند. در جریان کاوشها ضمن پیدا شدن شواهدی از یکی از اولین اجتماعات کشاورزی که معرف یکی از مکانهای اولیه اسقرار در ایران است، ساختمانی با دیوارهای نقاشی شده نیز به دست آمد. این ساختمان خشتی که عزتالله نگهبان قدمت آن را بین هزاره هفتم تا هزاره ششم پیش از میلاد مسیح (نه تا هشت هزار سال پیش) برآورد کرده، ساختمان بزرگ مستطیل شکلی است که دیوارهایش علاوه بر نقوش تزیینی، با شاخ و جمجمه حیوانات هم تزیین شده بودند. نگهبان معتقد بود که به احتمال زیاد این ساختمان که برای دوران خودش فوقالعاده بزرگ بوده میتواند معبد یا زیارتگاهی برای جامعه نوسنگی ابتدایی در دشت قزوین بوده باشد.
آنچه درستی این نتیجهگیری را به عقیده او بیشتر تقویت میکرد، پیدا شدن تعداد زیادی مجسمههای کوچک زنان باردار بود که هریک فقط چند سانتیمتر بلندی داشتند. در میان این مجسمهها، تندیس مادری که فرزندش را در آغوش کشیده بود نیز وجود داشت. مجسمههایی که به احتمال فراوان مجمسههای الهه مادر بودهاند. وجود این ساختمان منقوش با معماری نسبتاً پیچیدهاش نشان داد که ساکنان دشت قزوین در حدود هزاره هفتم تا ششم پیش از میلاد دارای سازمانهای اجتماعی و اقتصادی پیشرفته با الگوی خاص مذهبی خود بودند. اطلاعاتی که پیش از حفاریهای عزتالله نگهبان به طور کلی ناشناخته بود. اهمیت دشت قزوین از دیدگاه باستانشناسی سبب شد تا نگهبان با مرمت یک کاروانسرای قدیمی آن را به پایگاهی دائمی برای دانشجویان رشته باستانشناسی دانشگاه تهران تبدیل کند. کاوشهای بعدی نگهبان که از حدود سالهای ۱۳۴۰ در تپه مارلیک، در حوالی رودبار استان گیلان آغاز شد فصل مهم دیگری را در باستانشناسی ایران گشود. بیش از دو دهه این منطقه مورد هجوم حفاران غیر مجاز و قاچاقچیان عتیقه قرار داشت و اشیاء بسیار جالب توجهی شامل مجسمههای کوچک حیوانات، ظروف سفالی لولهدار، اسلحههای برنزی و اشیاء طلا و نقره بسیاری از آن کشف میشد و به طور غیرقانونی به فروش میرسید. اما منشاء این تمدن و ویژگیهای آن به طور کلی برای باستانشناسان ناشناخته بود. ادامه هجوم حفاران غیرمجاز روز به روز بر دامنه تخریب تمدن این منطقه میافزود تا اینکه نگهبان به همراه هیأت باستانشناسی کار مطالعه این منطقه را آغاز کرد. پس از آنکه در تپه مارلیک که ابتدا یک تپه طبیعی به نظر میرسید چند مجسمه از حیوانات و چهارده دکمه طلایی کشف شد، حفاریها به طور بیوقفه و به مدت چهارده ماه ادامه پیدا کرد.
توقف حفاری این خطر را در پی داشت که تپه مورد هجوم قاچاقچیان و حفاران غیر مجاز قرار بگیرد. ادامه کاوشها نشان داد که مارلیک یک گورستان سلطنتی از یک دوران پادشاهی فراموش شده است. اشیاء سفالین، برنزی، نقرهای و طلایی مارلیک با قدمت بیش از سه هزار سال نشان دهنده پیشرفتهای هنری و فنی مردمان ساکن این منطقه بوده که برای چندین سده با فرهنگی بسیار پیشرفته تمامی نواحی جنوب دریای کاسپیان (خزر) و دامنههای شمالی البرز را تحت تأثیر قرار داده بودند. اشیاء به دست آمده از تپه مارلیک، موضوع فیلم مستندی از ابراهیم گلستان نیز بوده است. در هفت تپه شوش نیز فعالیتها و کاوشهای نگهبان علاوه بر آشکار کردن بخشهای مهمی از تمدن ایلامی، مانع از تخریب این محوطه توسط پروژه کشت و صنعت نیشکر شد. از عزتالله نگهبان همواره به عنوان باستانشناسی که تلاش فراوانی در جهت مبارزه با حفاری غیرقانونی و قاچاق عتیقه کرده است یاد میشود. بر اثر فعالیتهای او کنگره باستانشناسی ایران در سال ۱۳۴۷ قطعنامهای را در محکومیت قاچاق غیر قانونی اشیاء باستانی به تصویب رساند. نگهبان بخشهای مهمی از تجربیات و خاطرات خود را در قالب کتابی به نام «مروری بر پنجاه سال باستانشناسی ایران» منتشر کرده است. او بعد از انقلاب به طور عمده در آمریکا اقامت داشت. بیماری فراموشی و پارکینسون در سالهای پایانی عمر، او را از فعالیت بیشتر و انتشار بخشهای دیگری از تحقیقات و خاطراتش بازداشت.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
آرشیو ماهانه
|