خانه > بیژن روحانی > میراث فرهنگی > سرنوشت نامعلوم گِلنوشتههای هخامنشی و جام طلایی | |||
سرنوشت نامعلوم گِلنوشتههای هخامنشی و جام طلاییبیژن روحانیrohani@radiozamaneh.comروزهای گذشته، روزهایی خبرساز برای میراث فرهنگی و به خصوص برای آثار دوره هخامنشی بوده است. غیر از تخریب عمدی کتیبه جزیره خارک که بسیاری آن را با توجه به حفاظتشده بودن این منطقه عجیب توصیف کردهاند، خبرهای دیگری نیز در این حوزه، نگرانیها و همچنین پرسشهای متفاوتی را برانگیخته است.
بار دیگر دادگاه گِلنوشتهها خانواده قربانیان این انفجار که ۲۵ سال پیش در لبنان به وقوع پیوسته، درخواست ۲.۷ میلیارد دلار غرامت کردهاند و میگویند با مصادره الواح گِلی ایرانی که نزد مؤسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو به امانت گذاشته شده، میتوانند غرامت خود را تأمین کنند. پیش از این نیز در سال 2003 گروهی دیگر از خانواده قربانیان انفجاری در شهر بیتالمقدس، درخواست غرامتی را به دادگاه فدرال در آمریکا تسلیم کرده بودند و خواستار تأمین آن از طریق مصادره اموال تاریخی-فرهنگی ایران در دانشگاه شیکاگو شده بودند. دولت ایران پیش از این اعلام کرده بود که صلاحیت این دادگاه را به رسمیت نمیشناسد و در آن حضور نخواهد یافت؛ اما دانشگاه شیکاگو طی مکاتباتی با مقامات ایرانی اعلام کرد که از حق مالکیت ایران در دادگاه دفاع خواهد کرد و پس از این مکاتبات وکیلی آمریکایی برای احقاق حقوق ایران در دادگاه تعیین شد.
الواح گلی ایرانی که متعلق به دوران هخامنشی است، حدود ۷۰ سال پیش و با توافق دولت ایران برای انجام مطالعات در مؤسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو به امانت گذاشته شد. تعداد این گِلنوشتهها بالغ بر ۳۰ هزار عدد است. روی این گِلنوشتهها که از پارسه یا تخت جمشید به دست آمده است، به زبان ایلامی و با خط میخی، اطلاعاتی در مورد دستمزد کارگران، نحوه پرداخت آن و زندگی روزمره آنان درج شده است. از این تعداد تا کنون در حدود پنج هزار گِلنوشته، خوانده و ترجمه شده است و تعداد زیادی همچنان در انتظار مطالعات بیشتر به سر میبرد. در حدود ۳۰۰ عدد از این الواح پیش از این به ایران برگردانده شده بود. درخواست پرداخت غرامت از طریق مصادره گِلنوشتههای تخت جمشید در حالی است که طبق معاهدات بینالمللی یونسکو که ایران و ایالات متحده آمریکا هر دو از امضاکنندگان آنها هستند، اموال فرهنگی نمیتواند بابت تأمین غرامت مصادره شده یا به حراج گذاشته شود. دانشگاه شیکاگو نیز که محل امانت و نگهداری این گِلنوشتههاست، تا کنون از حق مالکیت ایران دفاع کرده و با رأی دادگاه به مخالفت برخاسته است. با این حال در ژانویه گذشته ایالات متحده آمریکا، قانونی را به تصویب رساند که طبق آن اموال و دارایی کشورهایی را که خود حامی تروریسم معرفی میکند، دیگر مشمول مصونیت قضایی در دعاوی حقوقی نیستند. طبق گزارش خبرگزاری رویترز وکیل یک گروه از این شاکیان به تازگی اعلام کرد که اگر ما بتوانیم در دادگاه برنده شویم و این اموال تاریخی را به دست آوریم، آنگاه تنها کاری که ایران باید انجام دهد، آن است که از محل درآمدهای نفتی خود، مبلغ تعیینشده را در ازای این اموال به موکلان من پرداخت کند. بسیاری از کارشناسان حقوقی دشواری این پرونده را با پرونده مرمرهای آکروپولیس آتن که در موزه بریتانیا نگهداری میشود، مقایسه کردهاند. به اعتقاد بسیاری پیچیدگی پرونده گِلنوشتههای هخامنشی و مغایرت مصادره اموال فرهنگی با معاهدات یونسکو، باعث میشود صدور رأی نهایی به طول بینجامد.
جامی پر از سؤال او مدعی است سال گذشته آن را در گوشه خانه خود پیدا کرده و برای آزمایش به موزه بریتانیا فرستاده است. در شرحی مختصری که در کاتالوگ حراجی دوک آمده این نظر آزمایشگاه دانشگاه آکسفورد منعکس شده است که روش ساخت و ترکیب طلای این جام با طلاکاریهای هخامنشی مطابقت دارد. اما از سوی دیگر به این نکته نیز اشاره شده است که حضور عنصر کادمیوم میتواند تعلق این جام را به دوران هخامنشی با پرسش مواجه کند. زیرا در این صورت احتمال آن که طلای موجود در فلز جام، طلای تصفیه شده باشد، زیاد است و در این صورت ممکن است قدمت جام به دورانی بعد از دوران هخامنشی برسد.
جام از یک قطعه فلز یک پارچه تشکیل شده و بر هر دو سمت آن، سردیس دو انسان وجود دارد که از پشت سر به هم چسبیدهاند و روی پیشانی آنها دو مار حلقه زده است. کاتالوگ حراجی، نقوش جام را شبیه ژانوس توصیف کرده است؛ اما ژانوس در حقیقت یکی از خدایان اساطیری روم باستان است و ارتباطی با اساطیر ایرانی ندارد. با این حال باید به این نکته نیز توجه کرد که در نقوش مربوط به ژانوس، سردیس دو مرد که از پشت سر به هم چسبیدهاند، تصویر شده است؛ در حالی که جام طلایی منسوب به هخامنشی چهرههایی را که بیشتر حالت زنانه دارند، به نمایش میگذارد. در مطلبی دیگر در روزنامه گاردین به این مطلب اشاره شده که گرچه ژانوس در میان اساطیر هخامنشی جایگاه و سابقهای ندارد، اما ساختن جامهایی با سرهای برجسته در هنر هخامنشی سابقه داشته است.
با این حال مرادی غیاثآبادی، پژوهشگر ایرانی در وبسایت شخصی خود، اصالت جام را معتبر ندانسته و دلایلی را به عنوان تقلبی بودن یا نوساخته بودن آن ذکر کرده است. از جمله آن که حالت موها و چهرهی این سردیس و همچنین حضور مار حلقهزده بر پیشانی را متعلق به هنر هخامنشی نمیداند و از برخی جهات جام را تقلید ناشیانهای از یکی از سردیسهای لاجوردی هخامنشی ذکر کرده است. در عین حال روزنامه گاردین به نقل از دیویس کیمبل، باستانشناس آمریکایی، که او نیز تنها عکسهای منتشر شده از جام را دیده، مینویسد که مارهای حلقهزده روی پیشانی، خصوصیت هنر مناطق شرقی ایران را دارند. جام طلایی منسوب به هخامنشی تا کنون پرسشهای فراوانی را برانگیخته است. آیا در این مورد با یک شیء تقلبی روبهرو هستیم یا با یک نمونه کمتر شناختهشده از هنر دوران هخامنشی که میتواند در ساخت آن مهارت کمتری به کار رفته باشد و یا از هنر رسمی تبعیت نکرده باشد؟ در هر حال بدون بررسی دقیق و از نزدیک این جام توسط متخصصان، نمیتوان پاسخ این پرسشها را داد. جام قرار است در هفته آینده در حراج دوک در بریتانیا به فروش گذاشته شود.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
عجب... و طبق معمول باز هم همه باید ساکت بمونیم و تو کار بزرگترها دخالت نکنیم .نه ؟
-- سهیل دخانی ، Jun 3, 2008با سلام بهتر است در این موضوع با استاد ناصر پور پیرار که تحقیقات مفصلی در باره هخامنشیان انجام داده مشورت شود
-- sulduz ، Jun 4, 2008به سولدوز، پانترکیست معلومالحال: هم تو میدانی و هم خود آن پورپیرار میداند که قصد او و تو چیزی جز پراکندن دروغ و کوبیدن ایران و ایرانی نیست. شما دستتان رو است. دیگر زحمت این بازیها را به خودت نده.
-- شادان ، Jun 4, 2008جام هخامنشی
اثری اصیل یا تقلبی؟
رضا مرادی غیاث آبادی
در سه روز گذشته مطالب بیشماری در باره کشف یک جام زرین هخامنشی با قدمت 2500 سال از داخل یک جعبه کفش منتشر شد و اینکه قرار است این گنج مکشوفه از زیر تختخواب آقای جان وبر (John Webber) در روزهای پنجم و ششم ژوئن امسال (16 و 17 خرداد) در حراجی «دوک» انگلستان به فروش برسد. این اخبار ابتدا در کاتالوگ حراجی دوک، سپس در وبسایتهای دیلیمیل، گاردین، تایمز و بیبیسی، و آنگاه با الحاقات و غلوهایی ریز و درشت، در بسیاری از رسانهها و نشریات فارسیزبان (معمولاً بدون ذکر مأخذ) منتشر شد.
رسانههایی که به این موضوع پرداختند، تنها به نقل ادعاها و سخنان صاحب جام و نیز مدیر حراجخانه بسنده کرده و گزارشهای آنان فاقد هرگونه اظهارنظر مستقیم تخصصی بوده است. هر چند که تعدادی از نشریات ایرانی، این کمبود را با ذهن خلاقه خود و با ساخته و پرداخته کردن چند نقلقول از متخصصانی در دانشگاهها و موزههای بریتانیا رفع کردند.
نگارنده تاکنون از بالاگرفتن صداهای اعتراضی برخی اشخاصِ همیشه نگران و همیشه معترض، بیخبر است؛ اما به احتمال صدای این ساز نیز بزودی شنیده خواهد شد.
عکس از: The Sun
بدیهی است که به هنگام کشف هرگونه اثر یا شیء باستانی، ابتدا میباید بررسیها و آزمایشهایی برای اطمینان از اصالت آن انجام شود. این نکتهای است که رسانههای منتشرکننده خبر در بارهاش سکوت کرده و با قاطعیت از اصالت آن سخن گفتهاند. تنها در کاتالوگ حراجخانه، اشارهای کوتاه به نظر دوپهلوی متخصصان دانشگاه آکسفورد در زمینه ترکیب فلزات بکار رفته در جام شده است. ترکیب فلزهای سازنده ماده یک شیء (در اینجا فلز کادمیوم)، ممکن است بر تقلبی بودن اثری دلالت کند، اما کاربردی در اطیمنانبخشی از اصالت اثر نخواهد داشت.
با اینکه در همین کاتالوگ، اشارهای به قیمت پایه جام نشده است، اما رسانههای گوناگون قیمتهای گوناگون و بسیار متفاوتی را بر روی آن گذاشتهاند. گویا هدف اصلی از چنین تبلیغات وسیعی که ایرانیان نیز ناخواسته با آن همگام شدهاند، بازارگرمی بیشتر برای روز حراج در هفته آینده باشد.
اشیای باستانی تقلبی به فراوانی در موزههای جهان و مجموعههای خصوصی وجود دارند. برخی از این آثار به اندازهای با مهارت ساخته شدهاند که گاه تا سالیان سال به جعلی بودن آنان پی برده نمیشود و یا اخبار آن بازگو نمیگردد. اما در جام نویافته فعلی، چنین مهارتهایی به دیده نمیآید.
از آنجا که اشیای زرین به دلیل میل ترکیبی بسیار اندک خود، در مواجه با اسیدها و بازها مقاومت میکنند و حتی پس از گذشت زمانهای طولانی دچار تجزیه و هوازدگی (اکسیداسیون) نمیشوند؛ مهمترین عامل اطمینان از اصالت و قدمت آنها عبارت است از توجه به محل کشف اثر در لایههای باستانشناختی و بررسی آثار جانبی و مواد آلی که از پیرامون آنها و دیگر لایههای فوقانی و تحتانی محوطه بدست آمده است.
اما از آنجا که این جام، نه در لایههای باستانشناختی، که از زیر تختخواب و از درون یک جعبه کفش بدست آمده است، مهمترین راه بررسی اصالت اثر- مانند هرگونه اثر همانند آن- عبارت است از بررسی ویژگیهای هنری و سبکشناسی، و نیز شیوههای اجرایی ساخت آن مانند چکشکاری و قالبریزی.
به گمان نگارنده، برخی از خصوصیاتی که گمان تقلبی بودن یا نوساختهبودن این جام را تقویت میکند و نیاز به توجیه تخصصی دارد، عبارت است از:
بیشباهتی کامل ساختار کلی جام با سنتهای هنری دورههای عیلامی، مادی، هخامنشی، سلوکی، اشکانی و ساسانی،
بیشباهتی جزئیات هنری و فنی بکاررفته در جام با سنتهای هنری و فنی دورههای یاد شده بالا،
نبود پیشینه نگاره چهره انسان در جامها و ساغرهای هخامنشی،
نبود پیشینه موهای متشکل از طرههای افشان بر پیشانی به سبک اسکندرانی و رومی در نگارههای هخامنشی،
تقلید ناقص چهره از سردیس لاجوردی و مشهور شاهزاده هخامنشی،
تفاوت حالت و پرسپکتیو چشمان با دیگر تندیسهای هخامنشی،
نبود پیشینه افزودن مار بر گیسوان یا بر پیشانی در آثار هخامنشی،
افزودن نگاره مار بدون هیچگونه قاببندی و ایجاد فضا و حاشیههای متداول در هنر هخامنشی،
ترکیب کاملاً ناآشنای اجزای چشم و ابرو، و افزودن حفرهای بجای مردمک چشم که در سنت هنری هخامنشی تنها برای برخی پیکرههای سنگی نرم بکار میرفته است،
بینی قلمی و کشیده و سربالا و احتمالاً جراحی پلاستیک شده بجای بینیهای معروف و متداول عقابیشکل هخامنشی،
زنجیر یا مار سرگردان و بدون ابتدا و انتها در بناگوش و زیرچانه، شبیه پوشاک سدههای گذشته اروپا،
چانه برآمده هلنسیتی و شبیه به سکههای سلوکی،
نبود حاشیههای متداول در ازاره و لبههای بالایی و زیرین جام،
قُرشدگیهای ساختگی و تصنعی در همهجای جام،
ترکیب نامشخص آلیاژ جام (که برخی آنرا طلایی با عیار 22 و برخی دیگر آنرا الکترومی با ترکیب طلا، نقره و مس نقل کردهاند)،
رسوبهای تصنعی جوهر شوره (اسید استیک) در خلل و فرج جام.
بجز اینها، ادعاهای عجیب و داستانگونه صاحب جام نیز به این گمانها دامن میزند: اینکه پدربزرگی که در کار خرید و فروش اشیای قدیمی و فلزاتی مانند برنج و مفرغ بوده (و در ساخت وسایل برنجی و مسی نیز مهارت داشته)، یک جام طلا با ارتفاع چهارده سانتیمتر را بدون اطلاع از جنس آن به عنوان یک قطعه «فلز قراضه» بخرد و سپس این فلز قراضه را برای «هدفگیری با تفنگ بادی» به نوه خردسال دست به تفنگ خود هدیه بدهد و سپس آن طفل خردسال، جام را در زیر تختخوابش بگذارد و تا شصت سال سری به زیر تخت خود نزند، داستانی بیش از اندازه ساختگی برای توجیه سابقه مالکیت فردی به نظر میرسد.
البته هر یک از ویژگیهای غیر معمول و بدون پیشینه بالا میتواند وجهتمایزی خاص در یک اثر هنری اصیل باشد، اما تجمیع همه آنها با یکدیگر، میتواند گمان تقلبی بودن اثری را تشدید کند.
-- مهناز ، Jun 6, 2008تنها راه نجات پورپیرا از این ننگ بی حرمتی به به ایران و ایرانی مرگ است وانهم در دوزخ
-- بدون نام ، Jun 7, 2008خدا ما و شما را شفا بدهد.آخر ميخواهد بر سر ايرانمان چه بياوريد؟حيا نميكنيد؟اينقدر دروغ و دغل نسازيد.افكار مردم بهم نريزيد.خارجي ها آنقدر آثار قديمي ما برايشا اهميت دارد كه براي رسدن به آنها هموطنانشان و انسان ها را ميكشند.ميدانم كه خدا جهنم را براي شما ساخت.
-- نازنين ، Jun 19, 2008خیلی سایت خوسی است
-- سخر ، Sep 27, 2008