خانه > رادیو سیتی > هفت هنر > «میخواهيم ديوارهای شهر را زيباتر کنيم» | |||
«میخواهيم ديوارهای شهر را زيباتر کنيم»لیدا حسینینژاداز «اينجا» بشنويد در تهران یک نمایشگاه عکاسی با موضوع «هنر دیوارنگاری» یا «گرافیتی» در نگارخانه «مهروا» در تهران برگزار میشود. این نمایشگاه مجموعهای است از آثار نیما افشار نادری، مریم فخیمی، محسن رسولاف و کیوان حیدری. من لحظاتی پیش از شروع این نمایشگاه موفق شدم که با نیما گفتوگویی داشته باشم و اول از همه از او پرسیدم، اصلا این «گرافیتی» که میگویند، چی هست؟ ببینید «گرافیتی» در واقع چیزی است که تقریباً از دهه هفتاد شروع شد و به شکل امروزیاش درآمد. البته از قبل هم در دوره غارنشینی هم وجود داشته با اشکالی که روی دیوارها میکشیدند که بیشتر بیان احساسات است؛ بیان اندیشه و بیان صحبتهایی که آدم میخواهد بکند، با کشیدن شکل وامضا كردن و نقاشی روی دیوار. و این جنبش توی دنيا تقریباً از دهه هفتاد شروع شد که افراد میآمدند اول با امضا کردن، و بعد با نقاشی کردن روی دیوارهای شهری و مناطق عمومی، چیزهایی را که میخواستند نقاشی میکردند. بدون این که لزوماً بار ایدئولوژیکی یا اجتماعی داشته باشد یا نه. اصلاً کاملاً فردی.
اصلاً کارهای گرافیتی حالا توی ایران چه معنایی دارد؟ کارهای گرافیتی در ايران با کارهای گرافیتی در کشورهای دیگر تفاوتی دارد ؟ اصلاً از کی شروع شد در ایران؟ من از جاهای دیگر دنیا خیلی خبر ندارم و فقط میتوانم درباره گرافیتی توی ایران حرف بزنم و لزوماً هم مدافع گرافیتی نیستم؛ با توجه به این که از بعضی کارها خوشم میآید. بیشتر دقت کردم و توجهم جلب شد به این که روی دیوارها چه طرحهایی دارد میآید. طرحها همیشه بوده. یعنی مثلاً 15 یا 20 سال پیش هم شما میدیدید که حالا یا آرم یک گروه یا مثلاً اسم یک خوانندهای را با اسپری روی دیوار نوشتهاند. ولی به شکل کنونیاش فکر میکنم یکی دوسال است که خیلی زیاد شده که با شابلون، اسپری و رنگ و گاهی با ماژیک. حتی یک سری شکلهای ثابت توی جاهای مختلف شهر دیده میشود که این نشاندهنده حضور یک سری افراد خاص است که حالا در زیرزمین شهر، زندگی و فعالیت میکنند. این زیرزمینی که شما میگویید، منظورتان از این نظر است که ممنوع هست؟ چون اینجا هم توی خیلی از کشورهای اروپایی اصلاً ممنوع است و اینها اصلاً به طور پنهانی این کارها را میکنند! داخل ایران به چه شكل هست؟ با آن به چه شكل برخورد میشود؟ زیرزمینی که میگویم، اصلاً منظورم ممنوع یا غیرممنوع بودن نیست که این یک چیزی هست که باید روي آن بحث کنیم، که مطابق قوانین ایران هم ممنوع هست یا نیست؟ که شاید باشد و شاید نباشد و این چیزی است که حقوقدانها باید راجع به آن حرف بزنند. وقتی میگویم زیرزمینی، منظورم غیررسمی است... یعنی شما این کار را که عامالمنفعه است، منفعت خاصی هم دارد بعضی وقتها، شما میکشید برای خودتان و نه برای فروش و نه برای این که توی گالری بیاید و یا این که یک تکه دیوار را شما به كسي بفروشید . در واقع نمایش دادن عمومی یک طرح است، بدون این که شما به مسأله مالی یا شاید قانونیاش فکر کنید. شما نمیآیید خودتان را درگیر گرفتن یا گذراندن یک سری مراحل اداری یا غیراداری بکنید که حالا توی یک نمایشگاهی برای 10 روز آن را نمایش بدهید. نمایشگاه الآن هم کارش این است که اینها را بیاورد برعکس آن حالت غیررسمی، به صورت رسمی نمایش بدهد تا همهمان با هم ببینیم و راجع بهشان فکر کنیم. یعنی میخواهی که این هنر را یک جوری به مردم بشناسانی؟ هدف این نمایشگاه، هدف شخصی من از این نمایشگاه گروهی و شرکت در این نمایشگاه، این است که این گرافیتيها دیده بشوند. چیزهایی که انتخاب شدهاند، همه گرافیتیهایی هستند که شايد بیشتر به عنوان اثر هنری مطرح باشند. بیشتر حالت نقاشی داشته باشند تا یک بیانیه يا یک فکر خاص صریح. به خاطر همین هم من فکر میکنم این دیده میشود و باعث میشود که حالا (حداقل توی این یک سال گذشته که خود من توی خیابانها، مرتب چشمم به دنبال گرافیتیها میرفته روی دیوارها) مردم هم که میآیند میبینند، این اتفاق برایشان بیفتد. خیلی خوب میشد اگر یک روانشناسی بیاید براساس روانشناسی بررسیشان کند یا مثلاً جامعهشناسی بیاید از طریق تخصص خودش این کار را بکند و یا یک حقوقدانی بیاید بحث کند درباره این که ممنوع است یا ممنوع نیست. یک مقداری فضا گنگ هست و فکر میکنم این نمایشگاه بتواند کمک بکند که بیشتر راجع به گرافیتی فکر کنیم، ببینیم اصلا پدیده مطلوبی هست یا نیست؛ و اگر هم مطلوب هست، چه کاری برایش میشود کرد. مثلاً الان که در خیابان هنر یک فستیوال هفتگی هنري هست، به تازگی یک سری گرافیتیکار هستند که از طرف شهرداري، روي زمین طراحی میکنند. خب خیلی خوب میشود اگرمثلاً فستیوالی تشکیل بشود که هر کسی روي دیوارخاصی در یک شهر خاصی با طراحهایی که از قبل هم تأیید شده، کارهایی که میخواهد بکشد و اثری از خودش به جا بگذارد.
این کارهای گرافیتی توی ایران تا چه حد توی شهرها دیده میشود؟ یعنی وسعتش تا چه حد هست،؟ آيا به این شکل هست که شما به هر خیابانی كه میروید، یک کاری ببینید، یا توی محدودههای خاص يا محلههای خاصی از شهر هست؟ تجربه شخصی من چیزی که نشان داده این است که یک سری مناطقی هست در تهران که تقریباً میشود گفت کلونی افراد گرافیتيست است و حالا میتواند اطراف دانشکدههای هنری باشد یا مجتمعهایی که به هرحال، اکیپهای نوجوانانه توی آنجا فعاليت و سرگرمی دارند و به این سمت جلب شدهاند. مثلا شهرکهايی مثل شهرك آپادانا در تهران یا کنار پلهایی که جلو يا پشتش بنبست است. زیر پلها یا اماکن ورزشی، مثلاً زمینهایی که در آن فوتبال بازی میکنند. سؤال بعدی من این است که تا چه حد توانستید راحت این کارهای گرافیتی را گیر بیاورید؟ توی چه شهرهایی دنبال این کارها گشتید؟ محدود به تهران میشود یا این که برای عکس به شهرهای دیگر هم رفتید؟ کار من کار تهران هست. البته عکس از جاهاي ديگرهم دارم که به خاطر محدودیتی که نمایشگاه داشت، ما نتوانستیم بیشتر از تعداد ۲۵ تا کار نمایش بدهیم. و از این ۲۵ تا کار، ۵ تایش مال من است که ۳ تایش کار نقاشی است و تقریباً کار محیطی است، عکسهای محیطی است که فضای گرافیتی کار کردهاند و امضاها را نشان میدهد. برای گرفتن عکس خیلی سخت نبود. چون شما چشمتان بعد از یک مدتی عادت میکند دیوارها را نگاه کنید، دیوارها را ببینید که شاید خیلی هم واضح نباشند. اما چشمتان به آن سمت میرود و عکس را میگیرید. از طرف دیگر من توی وبلاگم وقتی چند تا عکس گرافیتی را گذاشتم، دیگر دوستانی که هر جای شهر از این چیزها میدیدند، با من تماس میگرفتند و میگفتند مثلاً فلان جا گرافیتی هست و برو یک عکس بگیر. من میرفتم، اگر جالب بود. به اضافه این که خب یک سری جاهای مشخص و شناخته شده هست که میشود هرکسی برود عکسش را بگیرد. از کل حرفهای تو من متوجه شدم که بار اولی است که اصلاً نمایشگاهی از کارهای گرافیتی توی ایران نمایش داده میشود. درست است؟ یک مقدارکمی توی مجلات چاپ شده، ولی به صورت نمایشگاهی، این که روی قاب عکس بنشیند و روی دیوار قرار بگیرد، بله اولین بار است. امیدواریم ادامه بدهیم. چون تعداد گرافیتیها آن قدر زیاد هست که بشود این نمایشگاه را ادامه داد و این که الان این نمایشگاهی که میگذاریم با سه سال بعد، قطعاً آن کارهایی که توی آن نمایشگاه گذاشته بشود فرق میکند و قابل بررسی هم هست که هم روند، هم تکنیک نقاشی به چه صورت پیشرفت کرده و هم این که این فرهنگ گرافیتی چقدر اصلاً جدی شده یا نشده و آیا اصلاً از روی رنگبندی آنها شاید بتوانیم تحلیلهای جالبی از نظر سلیقهای انجام بدهیم. بعد از اینکه با نیما افشار نادری گفتوگو کردم، متوجه شدم که «زنمو» یکی از گرافیتیستهایی که توی ایران هست و کارهایش هم در این نمایشگاه به نمایش گذاشته شدهاند، آنجا حضور دارد. و با او هم صحبتی کردم و ازاو خواستم در مورد کار گرافیتی توضیح بدهد. در ابتدا پرسیدم که خود او چند وقت است که این کار را شروع کرده است؟ تقریباً نزدیک به دو سال. با گرافیتی توی انگلستان آشنا شدم، وقتی برای تحصیلات آنجا بودم. در واقع عکاسی باعث شد که برای سوژهیابی به دیوارها نگاه کنم و بعد با گرافیتی آشنا شدم و بعد هم درگیر گرافیتی شدم. یعنی خودم شروع کردم به این کار.
یعنی این که این را از جایی یاد گرفتی؟ یا این که با دیدن این گرافیتیها روی دیوارها، خودت هم ایده گرفتی و کار میکنی؟ عکاسی خیابانی باعث میشود به جزییات خیابان و کوچه بیشتر دقت کنی. خیابانهای انگلیس پر از کارهای با اسپری بوده و من هم از اینها عکس میگرفتم. بعد به واسطه عکاسی زیاد، کمکم هنرمندها را در ساعتهای مختلف مشغول این کار دیدم و با آنها آشنا شدم و دیگر خودم شروع کردم به این کار. ساختن شابلون یا همان استنسیل کاری نیست که نیاز باشد معلمی داشته باشی. کار را روی دیوار میبینی، خودت هم سعی میکنی یک شابلونی بسازی، بعد هم شابلون را روی دیوار بزنی و در واقع شهر میشود مثل یک گالری که دست خودت است، هر وقت دلت بخواهد یک نمایشگاه میگذاری. ولی خب یک سری مرامهایی هم دارد. این که روی دیوارهای منزل و خانه آدمها این کار را نکنی. بلکه روی دیوارهایی که یک جوری شهر را زشت کردهاند و با چهار تا رنگی که به آن بزنی، میتوانی یک جورهایی آن دیوار را خوشگلتر بکنی. با هنرمندهای گرافیتیست ایرانی آشنا شدید؟ یا این که این ارتباطات در سطح بینالمللی بوده؟ یعنی با گرافیتیستهای کشورهای دیگر هم آشنا هستی؟ ما همهمان وقتی گرافیتی کار میکنیم، به واسطه اینترنت و یک سری کتابچهها و کتابها یا هر چیز دیگر، با یک سری هنرمندهای جاهای دیگر هم آشنا میشویم. شهرهایی مثل نیویورک اینها «سین» خاص خودشان را دارند یا برلین و پاریس. حالا این طرف درآسیا، مثلا ژاپن یک چنین شرایطی دارد. بعد با هنرمندهایی که آنجا کار میکنند آشنا میشوید و سعی میکنید از استیلهای آنها استفاده کنید؛ از فونتهایی که آنها طراحی کردهاند، استفاده کنیم برای فونتهایی که قرار است خودمان طراحی کنیم که این یک جوری باعث تقویت تايپوگرافي فارسی هم میشود. ولی من با «گروه ۵۴» انگلیس آشنا شدم؛ با کارهای آنها، مثل مسترهاموس که خیلی قوی کار میکردند. بعد آنجا هم ابزارهای گرافیتی فرق میکند با ایران، ابزاری که توی مغازهها هست، مثل سر اسپری که ضخامتهای مختلفی دارد و ميتوانند خيلي راحتتر كار كنند. با هر دو این جریانها آنجا آشنا شدم و خلاصه در تهران هم با دوستان دیگر آشنا شدم. تا حالا چند تا کار گرافیتی انجام دادهای؟ نه زیاد، نه کم. چون کارم نیست. یک سری آدمها هستند که کارشان این است و سعی میکنند كارهاشان را روی مثلاً تیشرت ببرند یا ایدههاشان را داخل يک سري طرحهاي داخلی ببرند. آنها کارشان این است و خب بیشتر کار میکنند. ولی من چون کارم نیست و فقط نوعی سرگرمی است، محدود بوده. ولی خیلی هم کم نبود. آيا این جوری است که براي هنر گرافیتی از قبل مثلاً نقاشیات خوب باشد یا یک پیشزمینهای داشته باشی توی کارهای طراحی؟ میتواند واقعاً نداشته باشد. به خصوص شما وقتی هنر شابلون کار میکنی، میتوانی از سوژهای که میخواهی عکس بگیری و بعد آن عکس را توی کامپیوتر با فتوشاب کار بکنی، مثلا «Gray Scale» (سياه و سفيد) بکنی، کنتراست را بالا ببری که بتوانی شابلون درست کنی. یک سری پل میزنی تویش که جزیرهای داخل آن اتفاق نباشد که به آن توی شابلونسازی میگویند «بریج و آيلند» يا «پل و جزیره» اینها واقعاً نيازي به طراحی ندارد. فقط اگرشما بتوانيد یک عکس بگیرید، یک شابلون میسازید. شابلون یک جوری است که هیچ جوری قدرت طراحی شما لو نمیرود. ولی برای آنهایی که اسپری کار میکنند و آنهایی که «پیس» یا میکنند، نياز هست كه طراحي آنها قوی باشد. البته من خودم دیدم که مثلا با «لیزر» کار میکنند یا خیلی جاها با «اوپک».
این هنر گرافیتی توی ایران، با گرافیتی توی کشورهای دیگر چقدر تفاوت دارد؟ یا اصلا تفاوتی دارد؟ خودت چه طورمیبینی؟ واقعاً این هنر از آمریکا شروع شد و بعد به اروپا آمد و به برلین و پاریس و... مثلاً شهری مثل بریستول توی انگلستان که «بنكسي» مال آنجاست و یکی از معروفترین هنرمندان استنیسیل دنیاست و بعد وارد آن طرف هم، آسیای جنوب شرقی و ژاپن و... حالا نزدیک خاورمیانه شده و ایران یک جورهایی نسبت به سایر کشورها پیشرو است. به هرحال وارد شده دیگر و یک جوری این را هم وارد کردند عملاً. یعنی خیلی از دوستان من با فونتهای انگلیسی کار میکنند و عملاً یک جوری وارداتیاند. چقدر این هنر توی ایران دیده میشود؟ چقدر فراوان است توی سطح ایران یا اینکه فقط محدود به تهران است؟ نه، در شهرهای دیگر هم وجود دارد. مثلاً در تبریز الان خیلی از دوستان دیگر هم هستند که مشغول به کارند. شهرهای بزرگ تقریباً تویشان یک چنین جنبشی اتفاق افتاده، مثل شیراز؛ و خیلی از هنرمندانی که در تهران کار میکنند، به شهرستانها میروند و کارهاشان را میبرند. اگر «پيست آپ» بخواهند کار بکنند، (که یک سری کاغذ است که توی خانهها آماده میشود و فقط روي ديوارمیچسبانید در سایزهای مختلف) یا «اسپيكر» و یا هر چیز دیگری. اینها را در شهرستانهای دیگر هم کار میکنند. حتی کشورهای دیگر هم میروند. کارشان را با خودشان میبرند کشورهای اروپایی، آمریکای جنوبي و آمریکا. آخرین سوالم این است که نظرت راجع به این نمایشگاههایی که برگزار میشود، چيست؟ نمایشگاه عکسی که یک سری از دوستان برگزار کردند، باعث میشود که عموم مردم و حتی هنرمندانی که احتمالاً با این هنر آشنا نیستند، آشنا بشوند و واژه گرافیتی دیگر از آن خیلی مجهول بودن دربیاید. الان احساس میکنم آن چیزی که توی نمایشگاه در دقایق پیشین دیدم، این بود خیلیها ذوق کرده بودند که چنین چیزی را دارند میبینند. خیلیها نمیدانستند چی هست و... یک جور برای معرفیاش خیلی خوب است؛ حتی معرفی هنرمندهایش. توی آن لیستی که ما نوشتیم، هم اسم عکاس هست و هم اسم آن هنرمندی که آن کار را روی دیوار اجرا کرده و حتی محل آن. مثلاً ما از تبریزعکس در اين نمایشگاه داریم و خب اینها آمدند و دیدند. این نمایشگاه تا هفتم شهریور در نگارخانه «مهروا» در تهران ادامه دارد. مرتبط: «تنها» هنرمند زیرزمینی گرافیتی در تهران هنر زیرزمینی در «کلاه استودیو»
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
من بسیار تاسف می خوردم که یک نفر به صرف آشنای مطبوعاتی داشتن می تواند این طرف و آنطرف مصاحبه کندو چیز هایی بگوید که چندان درست نیست و بی اغراق جز دروغ نیست . می توانستم نظرم را ننویسم .اما ...به هر حال حقایق در آینده آشکار می شه
-- تنها ، Aug 29, 2007در مورد همین نمایشگاه مقاله ای نوشتم که از طرف همین دوستان با تحدید و ناسزا همراه شده بود... به هر حال قدرت دروغ پرداز فرمالیته در جمهوری اسلامی چیزی است که یک آنارشیست تنها نمی تواند نابودش کند من برای همین تنها هستم
سلام.من 6 ساله که گرافیتی کار میکنم .ولی اینجا کسی اهمیت نمیده .حتی 2 هفته پیش به خاطر یه نقاشی تو اداره آگاهی به حدی کتک خوردم که هنوز زیر چشمام کبودی داره. چه کار کنم .دلم میخاد باهاتون همکاری کنم هر چند که عددی نیستم.خدایی بهم جواب بدین .ممنون
-- milad ، Mar 3, 2009