خانه > مجتبا پورمحسن > پرونده ما و غرب > نگاه مردم غرب متاثر از تبلیغات غربیها است | |||
نگاه مردم غرب متاثر از تبلیغات غربیها استمجتبا پورمحسنعباس سلیمی نمین ترجیح میدهد بیش از آنکه به ارتباط ایرانیها و غربیها بپردازد، نگاه
نگاه غربیها از دیدگاه شما نسبت به ایرانیها چگونه است؟ یک دسته از دول غربی هم هستند که حداقل سابقهی سلطه بر کشورهای خاورمیانه را ندارند و شاید این سابقه را در آفریقا داشتهاند. اما نسبت به خاورمیانه نگاه دول دسته اول را ندارند. یک دسته از دول هم هستند که در هیچ نقطه از جهان سابقه سلطه نداشتهاند ولی یک نوع سابقهی نژادپرستانه و نگاه خودبزرگبینانه نسبت به سایر کشورها دارند. یعنی این نگاه که ما در میان دول غربی شاهدیم، در همه آنها تقریبا عمومیت دارد. بنابراین تصور من این است که ما با سه نوع نگاه در غرب مواجهایم. نگاه اولیه نگاهی خصمانه است که همواره روابط را به سلطه تبدیل میکند. نگاه دوم اگر فرصت پیدا کند چنین نگاهی را خواهد داشت و در نگاه سوم هم میتوانیم نگاه نژادپرستانه را تاویل و تشریح کنیم که زمان نژادپرستی سپری شده و میشود روابط منطقی متقابلی داشت که تامین کننده منافع هر دو طرف باشد. این مسایلی که مطرح کردید شامل نگاه حکومتهای غربی به ایران است یا نگاه مردم غرب به ایران؟ نظر من ولی بیشتر روی مردم غرب است. پس اعتقاد دارید که غربیها نگاه درست و علمی به ایرانیها ندارند. ما باید چه کار کنیم تا این نگاه غربیها نسبت به ما اصلاح شود؟ مساله همین است که مردم غرب از طریق همین اطلاعاتی که رسانههایشان به آنها تحویل میدهند ایران را بخشی از خاورمیانه و خاورمیانه را منطقهای سرشار از مردم بنیادگرای اسلامی شناخته است. این اسلام خیلی مورد پسند هیات حاکمهی دول غربی نیست و آنها با این اسلام سرستیز دارند. ضمن اینکه این اسلام با هیچکس سر ستیز ندارد. و فقط میخواهد که مسلمانان سربلند باشند و عزت انسانی خودشان را هرگز زیر پا نگذارند. لذا این اسلام برای سلطه طلبان و زیادهخواهان و کسانی که عادت به چپاول منافع و ثروتهای دیگران کردهاند غیرقابل تحمل است. چه در کلام شما و چه در آنچه در بیرون حاکم است نوعی بیاعتمادی نسبت به غرب دیده میشود. همان تصویری که رسانههای ایرانیها از غرب نشان میدهند. صرفا آن را جایی نشان میدهند که فسق و فجور و خشونت زیادی در آن اتفاق میافتد. انگار که غربیها از دین هیچ اطلاعی ندارند و همگی کافر هستند. چنین تصویری از غرب برای ایرانیها ساخته شده است. همچنان که شما نگاه غرب به ما را تحت تاثیر هیاتهای حاکمه بر دول غربی میدانید آیا نگاهی که ما ایرانیها به غرب داریم و غالبا توام با بیاعتمادی است توسط رسانههای رسمی و دولتی و حکومتی ما تشدید شده است یا نه؟ بنابراین اگر تاریخ را میخوانیم و میبینیم که بولارد سفیر انگلیس پایش را روی میز قوام میگذارد، به ملت ایران توهین میکند و نمایندگان ما را یکسری احمق خطاب میکند که چرا اجازه نمیدهند انگلیسها در ایران بعد از جنگ جهانی پول چاپ کنند، این یک نوع تجربهی مستقیم از حضور انگلیسها در ایران است که ما داشتهایم. بعد ازکودتای 28 مرداد، ما حضور آمریکاییها را در ایران تجربه کردهایم. برخلاف آنچه شما میگویید نسل امروز ما نتوانسته از طریق رسانهها، واقعیت آمریکاییها و انگلیسیها را در ایران دریافت کند. یعنی در این زمینه رسانههای ما آنگونه که شما میگویید عمل نکردهاند و حتا در واقع تاریخ را آنگونه که باید و شاید هم منعکس نکردهاند. فکر نمیکنید گفت و گوی تاریخی باعث ایجاد سوءتفاهم در گفت و گوی امروزی باشد؟ آیا آمریکاییها امروز به دنبال دخالت در مسایل داخلی ایران نیستند؟ اگر دیروز در دوران مصدق علیه مصدق کودتا میکنند و دولت قانونی او را سرنگون میکنند تا بتوانند از طریق یک عنصر دست نشانده به منافع حداکثری برسند آیا امروز به دنبال این مساله نیستند و ماهیت آنها تغییر کرده است؟ اگر تغییر کرده است خوب است که نشانههای این تغییر برای ملت ما روشن شود و ما بدانیم که آمریکا به دنبال دخالت نه فقط در ایران بلکه در هیچ کشور دیگری نیستند. ولی در حاشیه این روابط میبینیم که اگر فرصت پیدا کنند نیروهای نظامی خودشان را میآورند و ملتها را زیر سلطهی خودشان میبرند. بلایی که بر سر ملت افغانستان میآید و از زمان حضور آمریکاییها در این کشور تولید مواد مخدرشان پنج برابر شده است نشان میدهد که آمریکاییها در افغانستان و عراق با همان ماهیت سابق حضور دارند و سلطه طلبیشان را هنوز از طریق نظامیگری دنبال میکنند که قرار بر این بود که بعد از جنگ ویتنام این نوع سلطهگری را کنار بگذارند این مساله نشان میدهد که آنها بربریت خودشان را هنوز حفظ کردهاندو در واقع تجربیات تاریخی را امروز احیا شده میبینیم و مواجهیم با مسایلی که در حال تکرار هستند. اگر آمریکاییها خودشان را «آقای جهان» نمیپنداشتند و بدون اجازه سازمان ملل لشکرکشی نمیکردند و به بهانه وجود تسلیحات ویژه در عراق ملت عراق را به این حال و روز نمیانداختند صحبت شما میتوانست درست باشد. اگر آمریکاییها در آمریکای لاتین بر عقد قراردادهای ظالمانهی نفتی پافشاری نمیکردند صحبت شما درست بود. ولی ما میبینیم که در بسیاری از کشورهای نفتی آمریکای لاتین اعمال قدرت و زور میکنند تا قراردادهای نفتی را همچنان حفظ کنند.
شما تفاوتی بین دولت و مردم آمریکا و غرب قایل نیستند. در عین حال جوان آمریکایی هم میخواهد زندگی کند و زندگی خوبی هم بکند. اگر در عراق معلول میشود برای پیشرفت آمریکا معلول شده است یا به خاطر کارتلهای نفتی؟ پاسخ این سوال کاملا روشن است. من برای چندمین بار اشاره میکنم که همان قدر که ملتهای جهان را در کشورهای عقب نگه داشته شده قربانی هیات حاکمه زیاده طلب و فزونی خواه غرب میبینیم ملتهای خود آنها را همانطور میبینیم. منتها درصدها فرق میکند. به قول دکتر شریعتی غرب بعد از به عقل آمدن، قسمت ناچیزی از چپاول خود از کشورهای مثل ایران را به سایر دول غربی هم میدهد تا آنها دست به حرکتهای رفرمی نزنند و مثلا سندیکاهای کارگری تا حدی زندگی بخور و نمیری داشته باشند و دنبال تحولات اساسی نروند. دکتر شریعتی از این مساله با عنوان به عقل آمدن سرمایهداری یاد میکند که درست هم هست. در واقع سرمایهداری وقتی در قرن نوزدهم میخواست عاقل شود در حال اعمال همین سلطهها که به کشورهای جهان سوم اعمال میکرد به کارگرهای خودش هم بود. محاکمات طولانی و زندانهایی که تحت عنوان مارکسیسم وجود داشت در آمریکا هم دیده میشد. ولی به هر حال سرمایهداری به عقل آمد و امروز جهان با ظلم فزونی طلبانی که اشتهای سیری ناپذیری برای بلعیدن ثروتهای جهان دارند مواجه است تا اینها بر رسانههای غرب و اقتصاد جهان و غرب حاکم باشند. جنگ در عراق، فلسطین، افغانستان و آمریکای لاتین و... که امروزه میبینید چه ظلمی این جریان حاکم در جهان به وجود آورده است. شما میبینید که آفریقا که یک روز بهشت روی زمین بود چگونه چپاول شده است. الماس آنها و چوپ آنها را چپاول کردهاند و آفریقا را تبدیل به یک کویر کردهاند. سالانه چندین میلیون نفر در آفریقا میمیرند در حالی که آفریقا از سرسبزترین نقاط جهان بود. چه کسی ثروت این سرزمین را چپاول کرد؟ این بحث مطرح میشود که ملتهای غرب در این بین از این چپاول بهره بردند یا قدرتهای بزرگ اقتصادی آنها. بنابراین من فکر میکنم ملتها به خوبی میتوانند با هم مفاهمه ایجاد کنند. به همین خاطر است که امروز در واقع سیاستهای غرب مبتنی بر جنگ تمدنهاست نه گفت و گو و مفاهمهی تمدنها. امروز شما نمیتوانید سردمداران حاکم بر غرب را در این وادی مشاهده کنید. همین فیلم ۳۰۰ را ببینید که دایما بر طبل خونریزی میکوبد. اولین بار در تاریخ تمدن غرب به تمدن آتن افتخار نمیکند. غربیها همواره وقتی میخواهند سابقهی تمدنی خودشان را برشمارند به سابقهی تمدنی آتن اشاره میکنند اما در این فیلم آتنیها دشمن هیات حاکمهی غرب هستند و کی سمبل غرب است؟ یعنی در تحلیل شما از فیلم ۳۰۰ این فیلم را بیشتر علیه تمدن غرب میدانید؟ ولی شما فکر نمیکنید که حکومت ما هم در حال ارایهی یک تصور نادرست از غرب به مردم خودش است؟ و غرب البته فقط آمریکا و انگلیس نیست. این عناوینی که به کار بردید در مورد آمریکا و انگلیس در مورد دولتهای اینها بوده یا ملتهایشان؟ انگار اینها را یک کاسه میکنید. بنابراین من باز هم تاکید میکنم که ما امروز با نژادپرستانی روبرو هستیم که حاضرند همهی ملتها را قربانی زیادهطلبی خودشان بکنند. ملتهای غربی هم دوست دارند در آرامش زندگی کنند و هرگز این حس زیادهخواهی دولتهایشان را من به آنها تعمیم نمیدهم. دولتهایی که اگر همهی جهان را به آنها بدهند باز هم آنها کرهی ماه را مطالبه میکنند و آن وقت همه کسانی که در کرهی ماه زندگی میکنند باید قتل عام شوند تا آنها بر کرهی ماه هم مسلط شوند. بنابراین ما امروز با زیادهطلبان مادیگرا مواجهایم. نه متاسفانه که بویی از معنویت برده باشند. ------------------------------------
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
آرشیو ماهانه
|