تاریخ انتشار: ۳ خرداد ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
فلسطين و اسراييل

بنی‌موريس و فلسطين

نوشته‌ی جفری گولدبرگ
ترجمه‌ی عبدی کلانتری

فايل صوتی ـ پانزده دقيقه

توضيح ــ اين ماه کتاب تازه ای از بني‌موريس تاريخ‌نگار اسرائيلی به نام «يک دولت، دو دولت» (انتشارات دانشگاه ييل) در آمريکا منتشر شد. بني‌موريس از تاريخ‌نگاران سرشناس اسرائيلی و يکی از پيشگامان «تاريخ‌نگاری نوين» در اين کشور محسوب می شود. کتاب معروف او به نام «قربانيان راست‌کردار: تاريخ ستيزه‌ی صهيونيست‌ـ عرب، ۱۸۸۱-۲۰۰۱»* در زمره‌ی معتبرترين منابع درباره‌ی شکل‌گيری دولت اسرائيل است. مطلب حاضردر ضميمه‌ی بررسی کتاب اين هفته‌ی نيويورک تايمز به چاپ رسيد.

***

در ماه مارس امسال، محمد دَحلان، يکی از رؤسای سابق شعبه‌ای از پليس مخفی تشکيلات خودمختار فلسطين، که زمانی از نزديک با سازمان مرکزی اطلاعات آمريکا (CIA) همکاری داشت، در برابر اين اتهام «حماس» که می گفت «الفتح» حق موجوديت اسراييل را به رسميت شناخته، به دفاع از سازمان خود پرداخت.

دحلان گفت، «می گويند که الفتح از آنها تقاضا کرده که حق موجوديت اسراييل را به رسميت بشناسند، اما اين گفته يک دروغ بزرگ است. برای هزارمين بار تکرار می کنم که ما از حماس نخواسته‌ايم که حق موجوديت اسراييل را به رسميت بشناسد. برعکس، ما از حماس می خواهيم که اين حق را به رسميت نـشناسد، زيرا خود الفتح هرگز حق موجوديت اسراييل را به رسميت نشناخته است.»

گفته‌ی محمد دحلان چندان کمکی به فعالان مذاکرات صلح در واشنگتن و اروپا نمی کرد اما همين گفته تأييدی است بر ديدگاه اصلی بنی موريس در کتاب تازه‌اش به نام «يک دولت، دو دولت». در اين کتاب، بنی موريس استاد دانشگاه بن گوريون در اسراييل چنين نظر می دهد که به رسميت نشناختن اسراييل از سوی اعراب آنچنان ريشه‌های عميقی دارد که فقط هالوها باورشان می شود که روزی فلسطينيان رضايت بدهند که غزه و ساحل غربی به تنهايی موطن آنها باشد. راه حل ديگر، يعنی يک دولت واحد متشکل از دو ملت نيز برای بنی مورس ‌ناموجه به نظر می رسد. او چنين می پندارد که يهودي‌ستيزی در ميان مسلمانها و تفاوت عميق فرهنگي‌ای که عرب را از يهودی جدا نگه می دارد، در کنار واقعيت‌های ديگر، تشکيل دولت واحد را به خواب وخيال تبديل می کند. از ديد بنی موريس، نه يک دولت واحد و نه دو دولت مستقل هيچکدام نمی تواند راه حل مناسبی برای نزاع فلسطين و اسراييل باشد. او به طور گذرا اشاره ای دارد به احتمال ايجاد يک کنفدراسيون با کشور اردن، اما سريع از روی آن رد می شود.

عبدی کلانتری ـ بنی موریس و فلسطین

بنی موريس به طرز متقاعدکننده‌ای نشان می دهد که طرفداران دولت واحد ــ کسانی چون دانيل لازار پژوهشگر متخصص قانون اساسی، و تونی جوت تاريخ‌نگار که راه حل‌شان يک دولت پسا‌صهيونيست واحد [متشکل از دو ملت] است ــ در حقيقت رأی به محو کردن اسراييل می دهند.

با اين حال بنی موريس نيز مانند تونی جوت نسبت به آينده‌ی اسراييل به عنوان يک دولت (با اکثريت يهودي) بسيار بدبين و نااميد است. تنها تفاوت اين دو آنجاست که بنی موريس دلايل چنين پايان تاريکی را در سياست‌های غلط دولت اسراييل نمی بيند، حتا جنبش اسکان‌دهی يهودی و مستعمره کردن ساحل غربی را در اين مورد دخيل نمی داند. از ديد او [پايان کار اسراييل] تنها برآيند فناتيسم و تعصبات سازش‌ناپذير اسلامگرايان عرب است که هرگز رأی موافق به نوعی حضور ملی يهود در سرزمين‌هايی که مسلمانان متعلق به خود می دانند، نخواهند داد؛ يعنی موضعی که از زمان کنگره‌ی سوم عرب‌ـ فلسطين در سال ۱۹۲۰ تا کنون بدون تغيير باقی مانده، کنگره ای که در آن هرگونه ادعای يهوديان نسبت به هربخش از زمين‌های مورد بحث مردود دانسته شده و اظهار کرده است که، «فلسطين منحصراً سرزمين مقدس دو جهان مسيحی و مسلمان است.» برخی از رويدادهای متأخر که در ظاهر خلاف اين حکم به نظر می رسند، مثل به رسميت شناختن ظاهری اسراييل از سوی سازمان آزادي‌بخش فلسطين در سال ۱۹۸۸، به عقيده‌ی بنی موريس اقداماتی نمايشی بوده برای جلب حمايت غربی‌های ساده لوح.

شرح احوالات بنی موريس قصه ای جالب و پرفراز و نشيب را تشکيل می دهد. او کسی است که در تحقيقات نخستين خود موفق شد اسطوره‌های پرافتخار صهيونيسم را در اسراييل از اعتبار بيندازد. او را پدر «تاريخ‌نگاری نوين» اسراييل به شمار می آورند، تاريخ‌نگاران [يهودي] ای که روايت رمانتيک تأسيس کشور اسراييل را پايين کشيده و به جای آن حقايق بسيار پيچيده‌تری را مستند ساختند؛ برای نمونه حقايق مربوط به «جنگ استقلال اسراييل» که در آن داويد بن گوريون نخست وزير بنيانگذار اسراييل، فرمان «انتقال» اجباری هزاران عرب را از همان نقاطی داد که بعدها اسراييل نام گرفت.

بنی موريس به يمن پژوهش‌های تاريخی نخستين خود به عنوان فردی ضدصهيونيست شناخته شد که به خاطر مواضع راديکال‌اش حق تصدی مشاغل آکادميک را نداشت، تا آنکه سرانجام در سال ۱۹۹۶، عزر وايزمن رييس جمهور پيشين کشور برای او شغلی دست و پا کرد در همان دانشگاهی که نام‌اش را از نخست وزير «انتقال دهنده» گرفته بود. بنی موريس در سال ۱۹۸۷ به خاطر سرپيچی از خدمت در نيروی ذخيره‌ی ارتش، واقع در مناطق اشغالی، به زندان افتاد. او در آن زمان به تمامی به جناح چپ در اسراييل تعلق داشت.

اما مواضع سياسی بنی موريس به تدريج تغيير کرد و شکست مذاکرات صلح در کمپ ديويد به سال ۲۰۰۰، او را متقاعد ساخت که مفروضات ليبرال‌های اسراييلی را مورد ارزيابی مجدد قرار دهد، يعنی آراء يهوديانی که معتقدند لجاجت دولت اسراييل بود که ادامه‌ی درگيری‌ها را سبب شد. بنی موريس در کتاب «يک دولت، دو دولت» استدلال می کند که در ماه ژوييه ۲۰۰۰، ايهود باراک نخست وزير وقت اسراييل حاضر به دادن امتيازات بی سابقه ای شد اما ياسرعرفات رهبر فلسطينيان همه را رد کرد بي‌آنکه خود طرح متقابلی پيش بنهد. در دسامبر سال ۲۰۰۰، اسراييل طرح بيل کلينتون، با عنوان «ضابطه‌ها» (پارمترها)، را پذيرفته بود که طبق آن فلسطينيان صاحب تمامی نوار غزه، ۹۴ تا ۹۶ درصد از ساحل غربی رود اردن، و خودمختاری برای بخش‌های عرب‌نشين شرق اورشليم (بيت المقدس) می شدند. عرفات اين طرح را نپذيرفت. از ديد بنی موريس، پاسخ منفی عرفات به اين پيشنهادات و وقايع بعدی ــ خشونت بي‌اندازه‌ی دومين قيام فلسطينيان و برآمدن حماس ــ نشان دهنده‌ی اين واقعيت است که هرگز از اسراييل کاری برنمي‌آيد تا قادر شود مسلمانان عرب را راضی به پذيرش حق موجوديت خود به عنوان دولتی يهودی کند.

اما آنچه بنی موريس ناديده می گيرد وجود فلسطينيانی است که آماده‌ی مصالحه بودند اما اشتباهات اخير دولت اسراييل آنها را به حاشيه کشاند و اقدامات‌شان را بی اثر کرد. مثلاً واکنش فلسطينيان را در قبال عقب نشيني‌ی اسکان‌دهندگان اسراييلی از غزه در سال ۲۰۰۵ در نظر بگيريد. طرفداران نظر بنی موريس اشاره می کنند که از سرگيري‌ی حملات موشکی به خاک اسراييل درست پس از اين عقب‌نشينی، بار ديگر ثابت می کند که فلسطينيان سازش‌ناپذيرند.

عبدی کلانتری ـ بنی موریس و فلسطین

اما به قدرت رسيدن حماس در غزه نتيجه‌ی ناگزير شـيوه‌ی نابخردانه‌ی آريل شارون در عقب نشينی بود. شارون به جای آنکه نخست با نيروهای ميانه‌‌روی فلسطينی، يعنی تشکيلات خودمختار[محمود عباس]، به توافقی دوجانبه برسد و همين توافق به فلسطينيان نشان دهد که رهبران جناح معتدل می توانند از اسراييل امتياز بگيرند، يک طرفه و سريع نيروها را از غزه بيرون کشيد. اين عقب نشيني‌ی يک‌جانبه به حماس اين امکان را داد که ادعا کند ــ نه چندان بی اساس ــ که بيرون انداختن اسراييلی‌ها ثمره‌ی نبرد حماس بوده است، در همان حال که نيروهای محمودعباس در حاشيه، ناظر نشسته بودند.

بدبيني‌ی بنی موريس [نسبت به آينده‌ی اسراييل] گاهی اوقات او را به ايراد سخنان تند و افراطی وامی دارد. او به تازگی در گفتگويی با يک خبرنگار اسراييلی گفت شايد بهتر می بود که بن گوريون «کار را تمام می کرد» و همه‌ی عرب‌ها را از سرزمينی که بعد اسراييل شد به بيرون «انتقال می داد.» بنی موريس گفت، «اگر بن گوريون اخراج را به طور کامل به اجرا می گذاشت [که ديگر هيچ عربی در خاک فلسطين باقی نماند] آنگاه دولت اسراييل را برای چندين نسل ثبات می بخشيد.»

در کتاب «يک دولت، دو دولت» بنی موريس نظر [ناصائب] ديگری می دهد و مدعی می شود نزاعی چنين زماندار ميان اعراب و اسراييل ريشه‌های فرهنگی دارد نه سياسی. او می نويسد، «ارزشی که برای جان انسان بايد قايل شد و پذيرش قانونيت سکولار، چيزهايی است که سبب اختلاف می شود. مثلاً در خود اسراييل، تفاوت ژرفی که در نرخ جرايم ميان فلسطينيان و يهوديان وجود دارد، از جمله در بي‌احتياطی‌های مرگبار رانندگی، همين نکته را ثابت می کند.»

آنچه که در اين ادعا از چشم بنی موريس پنهان مانده اين احتمال است که شايد آن اختلاف [در نرخ جرايم] ناشی از وجود نرخ بالای فقر و محروميت در ميان ساکنان عرب اسراييلی باشد. اشاره به اين حقيقت البته نبايد مانع شود که مشکلات [فرهنگي] فلسطينيان را ناديده بگيريم و اين حقيقت که جنبش آزادي‌بخش فلسطين در ۸۹ سالگی خود (از زمان کنگره‌ی سوم) هنوز ذهنيتی معطوف به خشونت دارد و از بسياری لحاظ دچار بي‌کفايتی است. از هرچه بگذريم، غزه اکنون زير حاکميت فرقه ای است که قتل استشهادی را مقدس می پندارد. با اينهمه، بايد پذيرفت که فلسطينيان بسياری در ساحل غربی و در خود غزه وجود دارند که راه حماس را مردود دانسته و خواهان شأن انسانی و صلح و آرامشی در چارچوب يک دولت مستقل هستند که با دولت اسراييل همزيستی داشته باشد.

*
Benny Morris, Righteous Victims; A History of the Zionist-Arab Conflict, 1881 - 2001

علاوه بر کتاب ذکر شده، بنی موريس چند اثر ديگر دربارهء تاريخ فلسطين و تشکيل دولت اسراييل، دربارهء زمينهء های جنگ کانال سوئز، و نيز کتابی در بارهء طرز کار سازمانهای اطلاعاتی اسراييل تأليف کرده است.


عبدی کلانتری : بهمن پنجاه و هفت ـ چرا انقلاب شد؟

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

راه قانونی و دموكراتیك بر كنار كردن احمدی نژاد

دوستان به منظور بر كنار كردن قانونی احمدی نژاد و به پایان رساندن دولت دروغ، تقلب و خیانت با نمایندگان خود در مجلس تماس گرفته و خواهان استیضاح ، رای عدم اعتماد و بركناری رییس جمهور شوید. در صورت بركناری رییس جمهور ، برگزاری انتخابات مجدد امكان پذیر است. لطفاْ با همه ی رسانه های ارتباطی از جمله فیس بوك، اوركت، وبلاگ ها و تویتر خواستار استیضاح احمدی نژاد به علت ضعف در عملكرد اقتصادی، اجتماعی وسیاست خارجی شوید.
رای ما فقط استیضاح

-- غزل خاموش ، Jun 13, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)