خانه > نيلگون > فرهنگ > فقاهت و عقلانيت | |||
فقاهت و عقلانيتبررسی تطبيقی عقلانيت در اسلام و غرب ـ بخش ششم نوشتهء توبی هاف اين نتيجه گيری روشن می کند که چرا در شريعت عناصر متعددی از يک نظام حقوقی غايب است؛ چرا اشخاص و نهادهای حقوقی مثل کورپوراسيون ها [اصناف، رسته ها، بنگاهها] در قوانين اسلامی وجود ندارند، و چرا مفهوم مسؤليت حقوقي ِ فردی (personal liability) و مفهوم قصور و اهمال (negligence) برای قوانين اسلامی شناخته شده نيست (۲۳)، و چرا قواعد مربوط به آوردن ادلـّه در اسلام چنين ابتدايی است(۲۴)، و چرا قانون جزا در اسلام، به همراه قوانين اسلامی مديريت عمومی (public administration)، چنين ناکامل و ناکافی برای ادارهء يک دولت مدرن است(۲۵). در دوره های بعدی نوعی برداشت از منافع عمومی توسعه پيدا کرد اما به معنی محدود «حکومت طبق قوانين شرع (سياست شرعيه) (۲۵)» که تنها به معني ِ دادن اختياراتی به حاکم غيرشرعی بود بدون آنکه او را از لحاظ حقوقی به چيزی موظف کند، زيرا اختيارات حکمران فراتر از هر محدوديت حقوقی به حساب می آمد(۲۷). از يک نقطه نظر، اين جنبه های شکل گيری اوليهء فقه اسلامی می تواند نشانه ای باشد از وجود مفهوم مورد سابق ـ ماسبق (precedent) و پيگيری مسيری که با توافق ميان قانونگذاران مشخص شده است. اما ما نبايد سعی کنيم مفاهيم غربی را بر واقعيات اسلام سوار کنيم. درست است که شافعی اجماع حکيمانه را قانونيت بخشيد، اما هم در عمل و هم در تئوری، اين مفهوم فاقد صراحت و روشنی است. از آنجا که در آن زمان دادگاههای مرکزی وجود نداشت و حتا شغل قضاوت برای خود حرفه ای مستقل نبود (تا اواخر قرن نوزدهم (۲۸))، هيچ مکانيسم نهادی شده ای وجود نداشت که از طريق آن تاريخچه ای از موارد پيشين و آراء حقوقی گذشته، يک جا در دسترس گذاشته شود. البته مجموعه هايی از گفته های منسوب به پيامبر (مثلاً آنچه بخاری جمع آوری کرده) وجود داشت، اما اينها نه دارای پذيرش جهانشمول و همگانی بودند و نه تنظيم سيستماتيکی داشتند که بتوان از آنها به عنوان قوانين حقوقی بهره گرفت. اين جزوات معمولاً «زير عناوين ايمان، طهارت، عبادت، صدقه، روزه، زيارت، تجارت، وراثت، وصايا، عهود، جرايم، قتل، تشريفات دادگاه، محاربه، شکار، و شـُرب طبقه بندی می شد(۲۹).» همين ها را می توان به عنوان نخستين گامها در راه ساختن يک سيستم حقوقی به شمار آورد، اما بدون پروراندن و توسعه و نظام بندی بيشتر که لازمهء هر نظام حقوقی است، اين ها فقط مخلوط درهم برهمی است از دستورالعمل های دينی، مناسکی، مربوط به نماز، دستورات اخلاقی و عرفی در کنار دستورات فقهی. پانوشته ها ۲۴- در ارتباط با قواعد مربوط به آوردن ادلـّه نگاه کنيد به صص ۶۱-۶۶ در کتاب کولسون، ذکر شده در پانوشت ۱۱، و صص ۱۵۱، ۱۹۲(يادداشت) در کتاب شاخت، ذکر شده در پانوشت ۱۲، و صص ۵۹-۷۷ در کتاب ليپمن، مککانويل، و يروشالمی، در اينجا: ۲۵- در مورد قانون جزا نگاه کنيد به ص ۱۷۵(يادداشت) درکتاب شاخت، ذکر شده در پانوشت ۱۲، و کتاب ليپمن، مککانويل، و يروشالمی ذکر شده در پانوشت ۲۴؛ ــ همينطور نگاه کنيد به کتاب مجيد خدوری در اينجا: ــ در ارتباط با حقوق و مديريت عمومی نگاه کنيد به کتابهای مجيد خدوری در اينجا: M. Khadduri, War and Peace in the Law of Islam (Baltimore: Johns Hopkins University Press, 1955); M. Khadduri, trans., The Islamic Law of Nations: Shaybani's Siyar (Baltimore: Johns Hopkins University Press, 1966); ــ همينطور نگاه کنيد به مقالات کولسون و شاپيرو در اينجا: Martin Shapiro, "Islam and Appeal," California Law Review 68 (1980): 350-81. ــ در مورد مشکلات حقوق اسلامی در قرن نوزدهم به هنگام رويارويی با مفاهيم حقوقی غربی، نگاه کنيد به مجموعه مقالات ويراستهء خدوری و ليبزنی در اينجا: ـ در کتاب ذکر شده در بالا به ويژه نگاه کنيد به مقالات ليبزنی (Liebesny) در بارهء احيای امتيازات حقوقی غربی؛ اونار (Onar) دربارهء اصلاحات حقوقی عثمانی در قرن نوزدهم که به «مجله» منجر شد؛ و تيان (Tyan) دربارهء سازماندهی ارگانهای قضاوت و دادگاههای «مظالم»، و فقدان مفهوم «حدود و اختيارات قضاوت» (jurisdiction) در فقه اسلامي). ــ از ديدگاه تکامل استانداردهای حقوقی جهانشمول درون سنت حقوقی مغرب زمين و تقليد از آنها در برخی کشورهای خاورميانه، نگاه کنيد به مقالهء مؤلف حاضر در اينجا: ۲۶- نگاه کنيد به ص ۱۲۹(يادداشت) در کتاب کولسون، ذکر شده در منبع ۱۰ ۲۷- نگاه کنيد به ص ۱۳۲(يادداشت) در کتاب کولسون، ذکر شده در منبع ۱۰ ــ همينطور برداشت ديگری از منافع عموم به نام «مصلحت» وجود دارد، در اين باره نگاه کنيد به دو مقالهء خدوری در اينجا: ــ اما به هرحال اين يک ايده ال فلسفی باقی می ماند که بايد هنوز تبديل آن به يک اصل فقهی را اثبات کرد (ظاهراً به اين دليل که کلمهء مصلحت در قرآن نيامده)؛ در اين مورد نگاه کنيد به ص ۱۳۷ کتاب خدوری در اينجا: ۲۸- نگاه کنيد به کتاب ف. زياده در اينجا: ~
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|