تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۸۵ • چاپ کنید    

ترور مقدس

نوشتة عبدی کلانتری

براي شنيدن فايل صوتي «اينجا» و در صورت داشتن اينترنت پرسرعت «اينجا» را کليک کنيد.

«ترور مقدس» عبارتي است که دکتر حسن عباسي يکي از مديران بالارتبهء مسايل استراتژيکِ جمهوري اسلامي ايران در دفاع از آن سخن رانده است.

{صداي دکتر حسن عباسي : «اگر مي مي شود کاري کرد که اين جبهه به ترور و وحشت بيفته ، و به هراس بيفته، اين ترور مقدسه. برويد بنويسيد عباسي تئوريسين خشونت! تئوريسين تروريسم مقدس. اين تروريسم مقدسه. »}


دکتر عباسي از نظريه پردازان حکومت اسلامي ايران است که مدتي رياست سازمانی به نام «مرکز بررسي هاي دکترينال امنيت بدون مرز» را به عهده داشت. عنوان «بدون مرز» حاکي از اعتقاد او به مبارزه اي فرا ـ مليتي يا «انترناسيوناليستي» است. او معتقد است براي مقاومت در برابر هژموني يا سرکردگي غرب در جهان ، و براي تحقق عدالت ، بايد جبهه اي بزرگ از مقاومت در سطح جهاني (گلوبال) ايجاد شود. اين نظريه پرداز اعتقاد دارد عدالت در درون مرزهاي ملي تحقق پذير نيست، مگر آنکه نخست عدالت جهاني تحقق پيدا کرده باشد. (سخنراني در همايش جبههء مقاومت بين المللي ــ دانشگاه تهران ، ۲۸ مهر ۱۳۸۵)


عدالت فرامليتي

انترناسيوناليسم حسن عباسي تابع جزم انديشي ديني نيست. بنا به گزارش خبرگزارسي فارس آقاي عباسي «جهان را به دو دسته مستضعف و مستكبر تقسيم مي کند و اظهار مي دارد: وجه اشتراك همه ما از جمله ايران، كوبا، فلسطين، كره شمالي، سوريه و ونزوئلا استضعاف است.»

جهادگرايان اسلام، تحصيلات سکولار و مدرن دارند. بسياري از آنها مدارک دکترا و مهندسي کسب کرده اند. آنها عناصر اسلام سياسي خود را از منابع متفاوت ديني و غير ديني اخذ مي کنند و آنقدر با اسلام صلح طلب و ليبرال آشنائي دارند که به درستی بدانند ليبراليسم ، به مقاصد ديني و سياسي آنها (جبههء استضعاف) خدمت نمي کند. به اين تعبير، آنها سنتي يا بنيادگرا نيستند، مدرن اند. جهادگرائي مدرن، جهاني شدن سرمايه را درک مي کند. جهادگرائي مدرن از ميان اقشار تحصيل کردهء شهري برمي خيزد که اعضاي آن در موارد بسياري تحصيلات شان را در غرب به انجام رسانده و سپس به کشور خود بازگشته اند تا مقاماتِ بالاي دولتي را اشغال کنند.

دکتر عباسي پيوسته در دانشگاههاي ايران سخنراني مي کند و سلسلهء مقالات او در روزنامهء «همشهري» به چاپ مي رسد . اين نظريه پرداز مسلمان اعتقاد دارد تشکيل استکبار جهاني از چهار مرحلهء «تمدن، امپراطوري، ‌امپرياليسم و هژموني» گذشته است. به عقيدهء دکترعباسي پايه‌هاي نظريهء جنبش مقاومت جهاني را «عدالت جهاني، آزادي جهاني و مردم سالاري جهاني» مي سازند.

حسن عباسي مي گويد: «ممكن است مسلمان مستكبر هم داشته باشيم مثل مصر، اردن وعربستان، اما چاوز [رهبر ونزوئلا] براي ما مردمي‌تر و ضداستكبارتر است؛ چون در زمان حمله وحشيانه رژيم صهيونيستي به لبنان سفيرش را از اسراييل فراخواند، اما همين مصر، اردن و عربستان به اولمرت [نخست وزير اسرائيل] نامه نوشتند و از او درخواست كردند كه حزب الله را از بين ببرد. به عنوان شخصي آزاد كه وابستگي جناحي ندارم، از دولت و مردم كوبا كه در پرونده هسته‌اي از ايران حمايت كرده‌اند و از ونزوئلا كه با تمام وجود در آژانس بين المللي انرژي اتمي در حمايت از ايران ايستاد، تشكر مي‌كنم.»

{صداي دکتر حسن عباسي: «حربهء اسلام اينجا چيست؟ قرآن چي مي گه؟ (نقل قول از قرآن ـ اذن الذين يوقاتلون). اذن داده شد که مقاتله کنيد، بجنگيد، وقتي حيثيت شما را دچار هجوم مي کنند.(وقاتلوهم حتي لاتکون فتنه) خشونت هست يا نه؟ خشونت تا کجا بده؟ اين اسلامي که شما مي گيد دين صفا و صلح و صميميته، چه قدر آيهء جهاد و شهادت داره؟ مگر يکي از فروع دين اش جهاد نيست؟ جهاد و شهادت! خطبهء بيست و هفت نهيج البلاغه. جهاد دري از درهاي بهشته. }


هالوکاست دروغ نيست (اما ...)

اين نظريه پرداز دولت ايران اعتقاد دارد که رويداد هالوکاست واقعيت دارد و دروغ نيست او مي گويد: «بررسي هاي ما در ميان اسناد نشان مي دهد که کشته شدن شش ميليون نفر در کوره هاي آدم سوزي صحت دارد و خود غرب مسيحي نيز بدان اعتراف کرده است.»

اما به گفتهء دکتر عباسي «يهود از صهيونيسم جدا نيست». او مي گويد«يهوديان در تمام تمدن هاي بزرگ دنيا نفوذ داشته اند و جنايت ها و کشتارهاي بزرگي مرتکب شده اند. ازجملهء اين تمدن ها هخامنشيان بود که به ويژه در زمان خشايارشاه تحت سلطه يهوديان بود... امروز نيز خط قرمز آزادي بيان در امپراتوري آمريکا يهود است. شما در آمريکا به راحتي مي توانيد عکس رئيس جمهور اين کشور را پاره کنيد اما چيزي عليه يهود نمي توانيد به زبان بياوريد.»

حقوق بشر
دکتر عباسي بر خلاف بنيادگرايان ديني اعتقاد ندارد که «حقوق بشر» مفهومي غربي و بي ارتباط با اسلام است ، اما بر اين باور است که مفاهيمِ حقوق بشر و جامعه مدني در حال حاضر حربه اي شده اند براي نفوذ فرهنگي و سياسي غرب از درون. او معنقد است آمريکائي هائي که از نقض حقوق بشر توسط رژيم ايران انتقاد مي کنند ، خود «مجري طرح گوانتانامو، ابوغريب در عراق و شكنجه گاه هاي هوايي بين قاره اي» بوده اند. حسن عباسي مي نويسد: «آمريكا خود يكي از غيردموكراتيك ترين كشورهاي جهان است. در طول ۱۵۰ سال گذشته، در اين كشور تنها از دو حزب، دو نفر کانديدا مي شوند و در يك سيستم رفراندوم بسيار ضعيف و ناعادلانه، درنهايت يكي از آنها وارد كاخ سفيد مي شود. بيش از ۹۰ درصد كشورهاي دوست و هم پيمان آمريكا در جهان را حكومت هاي ديكتاتوري سلطنتي يا جمهوري هاي كودتايي سرهنگان و ژنرال ها تشكيل مي دهند. در سال هاي اخير، در هر نقطه از جهان كه با استفاده از قواعد نسبي دموكراسي، رأي مردم برتافته شده است، نتيجه براي آمريكا، غيرقابل تصور و فاجعه بار بوده است. .»

(براي منبع مطالب بالا اينجا کليک کنيد.)

ليبراليسم غربي
به عقيدهء اين تحليلگر استراتژيک رژيم اسلامي ، در كشورهاي اسلامي ليبراليزاسيون به معني «اباحي گرسازي» و تعديل و نفي شريعت اسلام است. او مي گويد «ليبراليسم» در كشورهاي عربي به غلط به «حرّيت» و در ايران نيز به غلط به «آزادي» ترجمه مي شود.

حسن عباسي اعتقاد دارد آمريكا ارزش هاي ساختاري غرب را در قالب يك بسته بندي فرهنگي ـ اجتماعي ـ سياسي، تحت عنوان «جامعه مدني» وارد جهان اسلام مي کند. اين کار از طريق ايجاد و گسترش سازمانهاي غير دولتي (NGO ها )صورت مي گيرد.
(براي منبع مطالب بالا اينجا کليک کنيد.)

مدرنيت و انحطاط
حسن عباسي معتقد است «بشريت انديشه اي خطرناک تر، پيچيده تر و مهلک تر از مدرنيته نديده است... خشن‌‏ترين انديشه بشري، انديشه شيطاني مدرن است و شيطان پشت‌‏سر مدرنيته پنهان شده است. روشنفكران ، مبلغان شيطان هستند، زيرا ذات مدرنيته, ذات سوسياليسم, ذات ناسيوناليسم, ذات ليبراليسم, ملي‌‏گرايي و نظام مشاركت و آنچه آزادي ناميده مي‌‏شود، عين حركت شيطان است.»

(براي منبع مطالب بالا اينجا کليک کنيد.)

{صداي دکتر حسن عباسي: دربارهء جامعه مدني، حقوق بشر، و دموکراسي به عنوان حربه هاي نفوذ غرب.}

انحطاط مدرنيت از جمله در مفهوم «بشرمحوري» (هيومانيسم) است که در تقابل با «خدا محوري» جهان اسلام قرار مي گيرد. به نظر او مدل غربي بشرمحوري ، حقوق انسان را «خودبنياد» و «طبيعي» مي نماياند، نه در ارتباط با عالم قدسي.

جلوه هاي دنياي متجدد و مدرن از نظر دکتر عباسي، اموري چون سکس، خشونت، قمار و شراب خواري هستند که حضور آنها را در توليدات فرهنگي غرب مي توان ديد.

ترور مقدس و انقلاب مداوم (انقلاب انفُسي)
دکتر عباسي معتقد است: «غربى‏ها هيچ گاه جنگ‏هاى صليبى را فراموش نكردند. ... امپراطورى عثمانى را از درون متلاشى كردند. مجدداً دولت يهود را در فلسطين به وجود آوردند و بيت‏المقدس را اشغال كردند ..قتل عام مسلمين توسط صرب‏ها جنگ صليبى بود. جنگ صليبى هيچ وقت تمام نشده است. دورانى سكوت بوده، ولى از سال ۱۹۴۷ كه بن گوريون دولت يهود را شروع كرد، اين جنگ مجدداً با شتاب بيشترى آغاز شد.»

(براي منبع مطالب بالا اينجا کليک کنيد.)

جبههء مقاومت در برابر جنگ هاي صليبي را يک انقلاب مداوم شکل مي دهد: «انقلاب انفسي، يك انقلاب مداوم است.» انقلاب انفسي تا آخرالزمان ادامه خواهد داشت: «ويژگي آخرالزمان در اين است كه حضرت مَهدي(عجّل‌‏الله‌‏فرجهُ) در انقلاب جهاني خود ، حكومت‌‏هاي جور را متلاشي مي‌‏كند و انقلاب انفسي صورت مي‌‏دهد و آن روز بايد شيطان خود را بيشتر و بهتر نشان دهد. حركت‌‏هايي كه امروز در صحنه جهان مشاهده مي‌‏شود، حكايت از اين دارد كه شيطان روزبروز غليظ‌‏تر و كثيف‌‏تر خود را نشان مي‌‏دهد. اسلام پس از هزار و چهارصد سال، شيطان را تحقير كرد و شيطان در پاسخ، طرح جامع اسلام‌‏ستيزي را آماده كرد كه در اين طرح غربي، اساسي‌‏ترين مسأله، قداست‌‏زدايي از اسلام است. .. تنها پديدهء مقدسِ باقي‌‏مانده در عالم قرآن است ... مسيحيت و يهود، از قداست تهي شده ...جاده مدرنيته زماني صاف مي‌‏شود كه [ديگر] چيز مقدسي وجود نداشته باشد... فقط جهاد مي‌‏تواند مانع حركت شيطان شود.»

{صداي دکتر حسن عباسي: «تا کجا خشونت منفي است؟ تا کجا ما بايد ... (به نوار صوتي مراجعه کنيد) افتخار مي کنم که اون تروريست خارج از کشور، يعني حزب الله لبنان، اون تربيت شدهء دست ماست. افتخار مي کنم! اگر بشود در جبههء کفر و در ميان دشمنان خدا رعشه انداخت و آنها را لرزاند، اين افتخار ماست. ما به اين تروريسم افتخار مي کنيم. }

ديدگاههاي سياسي و ايدئولوژيک دکتر حسن عباسي نمونه وار است. اين ديدگاهها نظامي عقيدتي را شکل مي دهد که به طور روزافزون در ميان جوانان مسلمان راديکال در جهان، از جمله در کشورهاي غربي، ريشه مي گيرد. اشغال عراق و افغانستان، سرکوب مردم فلسطين، و ديکتاتوري هاي خودکامهء طرفدار غرب در کشورهاي مسلمان، به رشد اين نظام عقيدتي کمک مي رسانند..

{صداي دکتر حسن عباسي: «جبههء کفر، جبههء دشمنان خدا، و جبههء دشمنان مسلمانان ـــ اگر مي شود کاري کرد که اين جبهه به ترور و وحشت بيفته ، و به هراس بيفته، اين ترور مقدسه. برويد بنويسيد عباسي تئوريسين خشونت! تئوريسين تروريسم مقدس. اين تروريسم مقدسه. حزب الله لبنان تربيت شدهء همين دستگاه است. خوب دقت کنيد! اين دستگاه را مي بينيد؟ حزب الله لبنان، حماس، و جهاد اسلامي را همين دستگاه تربيت کرده. مطمئن باشيد اگر آن جوان بيرون مرزها اينگونه مي تواند بايستد، اين توانائي را داريم که بازهم همينجا ، همان جوانان را تربيت کنيم و توي دهن استکبار بزنيم. » صداي حضار بلند مي شود: الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر.... )

لينک ها:
بخشي کوتاه از يک سخنراني

وبلاگ

بچه هاي قلم

فيلم سخنراني دکتر عباسي

http://www.rojhelatpres.com/jan-07/11-23.htm


*

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

عبدی عزيز،

متن را کامل خواندم (فايل صدا را ولی گوش نداده‌ام) و چند نکته به ذهن‌ام رسيده است که خوب است به آن‌ها توجه شود.

اولاً که متن اکثراً نقل قول است و تحليل و تفسير چندانی هم در آن نيست، يعنی در عمل شايد تنها برای کسی مفيد و مؤثر باشد که تا به حال نام فردی به اسم «حسن عباسی» را نشنيده باشد.

ديگر آن‌که تعابيری در اين متن هست که اندکی گول‌زنک است و انطباق تام و تمامی با واقعيت ندارد. تعابيری از اين دست: «دکتر حسن عباسي يکي از مديران بالارتبهء مسايل استراتژيکِ جمهوري اسلامي ايران» و «اين نظريه پرداز دولت ايران» و «اين تحليلگر استراتژيک رژيم اسلامي» و «اين نظريه پرداز مسلمان». من نمی‌دانم خودِ دولت ايران، يعنی در واقع مجموعه‌ی حاکميت در ايران در حال حاضر چه وزنی برای اين فرد قايل است. تأييد يا تکذيب اين‌ها به عهده‌ی حاکميت است. اما تا جايی که به ياد دارم، همين آقا در صدا و سيمای ايران ممنوع التصوير است و اجازه‌ی سخنرانی ندارد (راستی اخبار شما مربوط به کی است؟). اين خود به خوبی نشان می‌دهد که او را عنصری افراطی و تندرو می‌دانند (ولو سخنانی بگويد که باعث خشنودی ساير افراطيون شود). گذشته از اين شما تعبيراتی درباره‌ی اين فرد آورده‌ايد که از گزافه‌گويی درباره‌ی او آن سوتر رفته است. يا ما معنی «نظريه‌پرداز» را نمی‌دانيم يا شما تصور و تفسيری بسيار موسع‌تر از «نظريه‌پردازی» داريد. اين‌ها که حسن عباسی می‌گويد به هر چيزی شبيه است جز نظريه‌پردازی. نظريه‌پردازی يک تعريف روشن و دقيق دارد در عرف علم و جامعه‌شناسی. اين‌ سخنان آشفته و پريشان حسن عباسی چيزی در اندازه‌ی نظريه‌پردازی نيست که بشود بر آن تأکيد کرد. لابد خواسته‌ايد بر «مسلمان» بودن اين به اصطلاح «نظريه‌پرداز» تأکيد کنيد. باری، حسن عباسی آن قدرها هم آدمی جدی نيست که وقت صرف تحليل ترهاتِ او شود. بر همين مقياس، حاکميت ايران هم گمان نکنم وجود يا عدم حسن‌ عباسی برای‌اش آن‌قدرها مهم باشد که با بودن يا نبودن‌اش خللی در «نظريه‌»های‌اش ايجاد شود.

خوب است به اين نکته توجه کافی بشود و چندان درباره‌ی کسی که نه سياست‌مداران ايرانی و قاطبه‌ی حاکميتِ سياسی در ايران جدی‌اش می‌گيرند و نه مخالفان حکومت - مخالفان عاقلِ حکومت - او را نماينده‌ی حاکميت می‌شمارند.

شايد می‌شد اين نسبت‌ها و تعابير را درباره‌ی مصباح يزدی به کار برد، اما حسن عباسی؟ حيرت‌آور است اين همه اغراق و مبالغه‌ی بيهوده.

-- داريوش ، Feb 19, 2007

در پاسخ داريوش محمدپور ـــ ديدگاههاي حسن عباسي (آن طور که من آن را فهميده ام ومعرفي کرده ام) متجانس است و در مجموع يک سيستم نظري همگن را شکل مي دهد. اين سيستم نظري سياسي ـ ديني، هوشمندانه ترين فورمولبندي تئوري و پراتيک جمهوري اسلامي از بدو تأسيس آن است. به همين دليل نسخه هاي گوناگوني از همين ايدئولوژي را در تمام جنبش هاي جهادگرا (سلفي ـ شيعي ـ سني) مي بينيد. شما اگر دل تان مي خواهد مي توانيد آن را نقد کنيد (تئوري را، نه فردي به نام حسن عباسي) اما براي اين کار بايد با تئولوژي سياسي و ملزومات نظري آن آشنا باشيد. گفتم اگر «دل تان مي خواهد» ولي حقيقت اين است که اين وظيفه اي است که ليبراليسم اسلامي در کشور ما ـــ اگر بتواند بر فقر تئوريک وحشتناکش فائق شود ـــ بايد انجام دهد و گرنه در برابر عملکرد امپراتوري و سرمايهء گلوبال ، جنبش هاي جهادگرا بيشتر رشد خواهند کرد. /// عبدی کلانتری

-- عبدی کلانتری ، Feb 19, 2007

آيا گزارش آقاي کلانتري به واقعيت نزديکتراست يا نفي اهميت آقاي عباسي ؟ (در پاسخ به کامنت آقای داريوش)
اين تاکيد به عدم اهميت آقاي عباسي براي چيست؟ مگر زمان در حکومت ايران آنقدر اهميت داشته که تاريخ مصرفي براي چنين افرادي در نظر بگيريم؟ آنچه مسلم است، حداقل آقاي عباسي به آنجا رسيد که اصلا در تلويزيون ممنوع التصوير گردد. علت واقعي و نوع روابط درونيشان را من نميدانم. افراد زيادي مشابه او در دستگاههای اين نظام داشته ايم که به زندان همين نظام رفته اند، بيرون آمده اند، ولي بعد پست و مقام يافتند يا به نوعي فعالند. آيا اينکه آقاي عباسي يک ايراني مسلمان است و چهره اي راديکال و از آن گزارش تهيه شود اشکال دارد؟ اشکالش کجاست؟ اينکه ايشان را جدي ميگيرند يا نميگيرند بايد از دستگاه نظامي جمهوري اسلامي ايران سوال شود. واقعا اينطور است که اصلا مهم نيست؟ ايا ايشان فقط عده ي کثيري موافق يا مخالف بي مصرف دارد؟
چرا توجه به چهره اي راديکال که جايگاه خود را در دستگاه دارد اينقدر بايد بي اهميت باشد؟ ايا ايشان با دستگاه سپاه و دانشگاههاي وابسته به ان نظام ارتباط تنگاتنگي ندارد؟ ايا حرفهايي که حسن عباسي ميزند بارها توسط بسياري از سياستمداران بيان نشده؟
اگر کمي به برخي از استراتژي هاي عباسي دقت فرماييد مشترکات بسياري را با نظرات درون نظام يا حتي بصورت عموم ميبينيد. تکذيب يا تاييد ان به عهده ي حاکميت است؟!!

-- Alireza ، Feb 19, 2007

اين آدم آنقدرها هم صاحب تفكر منظمي نيست. در يك سي دي ديدم مي گفت:"شماره شناسنامه بوش 666 است"‌كلا اين فرد حرفهاي از اين قبيل هم زياد مي زند.

-- dr jack ، Mar 14, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)